گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، سجاد هاشمی؛ داستان سری فیلم های سینمایی red درباره ماموران و جاسوسان سابق سازمان های اطلاعاتی آمریکا می باشد که پس از دوران بازنشستگی در پی اتفاقاتی که ریشه در گذشته کاری آنان داشته است درگیر ماجراهای امنیتی خاصی شده و به جان آنان سو قصد می شود .
عنوان مامور بازنشته فرانک موزس با بازی (بروس ویلیس) در پی فراموش کردن زندگی گذشته خود قصد دارد زندگی عادی و دارای آرامشی را در کنار همسر آینداش رقم بزند اما این بار نیز طبق وظیفه همیشگی کارکتر های آمریکایی فیلم های سینمایی هالیود، زندگی شخصی کارکتر های فیلم فدای کشور و بشرت می شود و او را به قهرمانی بدل می کند که قرار است دنیا را نجات دهد.
ماجرا بر سر بمبی هستهای است که سالها پیش توسط سازمان اطلاعات آمریکا در روسیه کار گذاشته شده اما اکنون پس از نبود جنگ سرد٬ باید از بین برود. به همین منظور فرانک مورس و دانشمند سازنده بمب که پس از گذشت سالیان دراز مجنون شده با همراهی چند تن دیگر از دوستان جاسوس و همسر خود به صورت خود جوش راهی روسیه شده و پس از پیدا کردن بمب هسته ای قصد خنثی کردن آن را دارند اما در راه بازگشت به کشورشان ادوارد بیلی یا همان داشمند هسته ای به آنان خیانت کرده و به همراه بمب به سفارت ایران در انگستان پناهده می شود و قصد فروش این بمب اتمی را به دولت ایران دارد .
اسلام هراسی و به طور خاص ایران هراسی پروژه ای است که در سالهای اخیر در هالیود شدت گرفته و این بار مستقیما این ایران است که در کانون توجه هات و گذاره های فکری و تحلیلی مردم دنیا قرار گرفته است .
اگر مدیوم سینما را جادو و هالیود راجادوگر آن بدانیم قطعا تولیدات آن را می توان پیشگویی های این جادوگر دانست که کما بیش به وقوع می پیوندد . در روند تمامی جنگ و اتفاقات مهم تاریخی_سیاسی جهان یا قبل از وقوع و یا مدتی پس از وقوع آن حادثه فیلم هایی درباره آن موضوع را می توان در طول تاریخ سینما مشاهده کرد. البته وقایای تاریخی یکی از وجوه زندگی بشر و جز لاینفک آن می باشند که همواره مورد توجه مردمان زمان بوده و طبیعی است که مقدار زیادی از تولیدات سینمایی را هم جذب خود کند اما آنچه قابل تامل و برسی است نوع نگرش و حقیقت آن واقعه تاریخی است که دستخوش تحریفات قابل توجه قرار می گیرد.
در روزگار امروز ما که کمتر کسی وقتی برای تحقیق و پژوهش می گذارد و اکثر وقت مردم را روزمرگی و تماشای تلوزیون و مسمومات شبکه های ماهواره ای فرا گرفته ، تاریخ نگار بشر و منبع اطلاعات سطحی او را سینما تشکیل می دهد و حقایق را از درون دریچه خود به مردم دنیا معرفی می کند .
شاید اگر در اویل دوران پیدایش سینما قرار داشتیم و سینما برای مردم سرگرمی به حساب می آمد ، این سخنان گزافه بیش نبود اما پس از مشاهده و گذشت تجربیات اخیر می توان به جرات گفت که اهدافی در نهان این جادوی سرگرم کننده خفته است .
به طوری که "هاوارد گوردون" تهیهکننده سریال هوملند و 24 در مصاحبه خود با نشریه پنجره می گوید : «واقعیت این است که مردم آمریکا قبل و بعد از رویدادهای تروریستی یازدهم سپتامبر در بیخبری زندگی میکنند. یعنی فضای رسانهای و مطبوعاتی اینجا مثل ایران نیست ، به جرات میتوانم بگویم 75 درصد مردم آمریکا از سیاست دور هستند و حتی عدهای خاص نمیدانند در حال حاضر چهکسی رئیسجمهور است اما از ساعات پخش برنامه اپرا (وینفری) یا آخرین کنسرت جاستین بیبر خبر دارند. مردم آمریکا از تماشای اخبار عمدتا پرهیز میکنند. طبیعی است بعد از یازدهم سپتامبر افکار عمومی به گردش درآمد و برای بسیاری این سوال وجود داشت که منشاء این اتفاقات کجاست و چرا برجهای دوقلو فرو ریختند؟ مردم سراسر ایالات متحده مدتها میپرسیدند چرا باید به عراق و افغانستان حمله کنیم؟ من و الکسی بارها درباره این موضوع صحبت کردیم که باید آگاهیرسانی کنیم تا کمبودهای اطلاعرسانی در گذشته را جبران کرده و نگاهی به آینده داشته باشیم. بابت ساخت سریال 24 و میهن آقای رئیسجمهور(اوباما) بارها بهصورتهای مختلفی از من و الکسی تشکر کرد. حتی ساخت و حمایت سریال هوملند را خود ایشان پیشنهاد دادند سریال " اسرای جنگ در اسرائیل " خیلی پرطرفدار بود و اوباما هم بعد از سفری به اسرائیل، پیشنهاد کرد که نمونه آمریکایی این سریال میتواند ایده خوبی باشد برای ساخت .»
اگر بخواهید به نمونه متاخر این روند پیش گویی ها و تاریخ نگاری ها نگاهی بیندازید بی شک آرگو ، سقوط کاخ سفید و سریال هایی مانند هوملند و 24 نمونه های بارز این جریان هستند . فیلم سینمایی آرگو که روایتگر آزاد کردن گروگان های آمریکایی لانه جاسوسی می باشد و فیلم سقوط کاخ سفید که رابطه رو به سازش دولت جدید ایران و حتی تماس تلفنی حسن روحانی و باراک اوباما را پیش بینی می کند ، فیلمی که 4 روز پس از انتخابات 24 خرداد 92 اکران عمومی شد و پیش بینی های آن که به طور کامل اتفاق افتاد تاییدی بود بر صحت تولیدات گذشته و آینده هالیود ، بردی رسانه ای با بازتاب جهانی .
و حال نیز تولید فیلم سینمایی red 2 با کارگردانی دین پاریسوت که با هزینه بالغ بر 252 میلیارد تومان و متشکل از بازیگران سرشناسی ساخته شده و به طور مستقیم به تمایل کشور ایران برای خرید بمب اتمی و به طور کلی ایجاد نا امنی در دنیا اشاره کرده است . زمینه سازی هایی که پی در پی علیه کشور عزیزمان در حال انجام شدن می باشد و بدنبال آماده سازی افکار عمومی مردم جهان برای احتمال حمله نظامی و افزایش فشار ها علیه ایران است .
حال سوال اینجاست این جهانیان و خاصه مردم آمریکا که حتی نمیدانند در ایران چه می گذرد و شخصیت های سیاسی آن را هم به درستی نمی شناسند ، و تنها با تصویری که از ایرانیان که دارای چهره های عبوس با تعصبات خشک مذهبی و انسان هایی کاملا عصبی و بی رحم ارائه می شود که حتی به زنان هم رحمی نمی کنند ، تمامی آنان مسلمان و اکثر آنان تروریست هستند را در فیلم و سریال های تلوزیونی خود مشاهده می کنند در افکار خود چه احساسی را نسبت به ایرانیان و به طور کل به مسلمانان دارند ؟
اما پاسخ صریح هاوارد گوردون به سوال نشریه پنجره که پرسیده بود : ما ملت صلحدوستی هستیم و هیچگاه از تروریسم حمایت نکردهایم چرا در فیلم خود همانند آرگو فارغ از برداشتهای سیاسی، تصویر متوحشی از ملت ایران نشان دادهاید ؟ در نوع خود بسیار جالب است که می گوید :«من در گفتوگوهای مختلفی به این موضوع اشاره کردهام که حامیان قدرت در ایران مردم هستند. پس تصویری که در سریال میهن یا فیلم آرگو ارائه شده تصویری است که ما آمریکاییها میخواهیم ببینیم و لزوما نباید تصویری باشد که مطلوب شماست. ما تمام قدرت رسانهای خود را در 30 سال گذشته بهکار گرفتهایم تا ایرانیها نتوانند تصویری از جامعه، دولتها و دولتمردان خود به دنیا ارائه کنند .کمپانی میجر در آمریکا به کشورهای عربی و خاورمیانه فیلمهایش را با قیمت کمتری عرضه میکند تا فیلمهای ایرانی در منطقه خاورمیانه اکران نشوند .»
و در پایان نیز به جرئت می توان گفت که روند ساخت و تولید این دست از فیلم ها هیچ گاه به پایان نمی رسد اما نکته ای که می ماند آن است که چقدر از حجم تولیدات داخلی کشور ما به مسائل روز دنیا و یا مسائل تاریخی بدون تحریف های موجود و با نگاه روایت گرانه و معرفی شخصیت ها پرداخته می شود نگاه آسیب شناسانه ، تحلیلی و تهاجمی در تولیدات سینمای ما از آن آرزو هایی است که تنها می تواند به وسیله نسل جدید و هنر هنرمندان ارزشی ما به وقوع بپیوندد زیرا گذشتگان هرآنچه را می خواستند انجام دهند را انجام داده اند.