به گزارش خبرنگار «خبرگزاری دانشجو» از شیراز، حسن عباسی، کارشناس مسائل اسراتژیک شب گذشته در تالار مطهری دانشگاه علوم پزشکی شیراز تبریک حماسه ملی 9 دی به مردم شهر مقدس شیراز گفت: ملتی که آلزایمر داشته باشد و فراز و فرودهای سیاسی و تاریخی خود را فراموش کند، محکوم است و مردم دچار فراموشی در زمینه سیاسی و تاریخ معاصر نشوند.
متن مشروح سخنرانی حسن عباسی در دانشگاه علوم پزشکی شیراز بدین شرح است:
9 دی 88 پدیده شگرفی در تاریخ جمهوری اسلامی و معاصر بوده است و قطعا شما و خانواده شما در آن نقش داشته اند. مردم کشور مصر و مجموعه اخوان المسلمین و الازهر 80 سال تلاش کردند؛ اما فقط یک سال توانستند حکومت کنند و امروز برگشته اند به پله اول اما بصیرت در بین مردم و مسئولین جدی است و یکی از وقایع همین 9 دی است و آنچه در قالب فتنه 88 رقم خورد بیش از یک دهه برنامه ریزی شده بود.
ملت بزرگ ایران توانسته اند 36 سال انقلاب خود را سر پا نگه دارند و از گزند تهدیدها و بحران ها نجات دهند. اتفاقات بعد از انتخابات سال 88 که به فتنه ای بود به تعبیر رهبری بیش از یک دهه برای آن برنامه ریزی شده بود. یکی از عناصری که در اتاق 5 نفری فکری فتنه که در نیویورک و لندن هست و در لباس روحانیت نیز هست که برادر زن وزیر ارشاد دولت اصلاحات بود و این فرد در کنار سروش و دیگران حلقه ای با افراد معاند و بر انداز فکری تشکیل دادند و اسم خود را اتاف فکر 5 نفره جنبش سبز گذاشتند.
این ها کسانی بودند که اعتقادی به قانون اساسی جمهوری اسلامی ندارند، اعتقادی به ولایت فقیه ندارند، کسانی که به دنبال پروتستانتیزم در خود اسلام و تفکر شیعی هستند؛ این افراد می آیند و از قواعد حکومت و جامعه استفاده می کنند و در رقابت های سیاسی بازی می کنند و شدند اتاق فکر جریانی که با قواعد داخلی حکومت در انتخابات شرکت میکند و بعد هم مدعی رای و مطالبه رای مردم است.
وی در وبسایت خود که از نیویورک به روزرسانی میشد، در هفته های اول فتنه 88 به یکی از مسئولان نظام تعرضی کرده و حرفی نوشته بود؛ وی در این متن خود نوشته بود که در دور دومی که اصلاح قانون اساسی در سال 68 صورت گرفته بود، گفته بود که قرار شده بود رهبری 10 ساله باشد و بعد از دو دوره 10 ساله مثل ریاست جمهوری، وی از سمت خود کنار برود و شخص دیگری جایگزین رهبر بشود.
به گفته وی مرحوم آیت الله فاضل لنکرانی به این طرح اعتراض کرده و اشکال می گیرد که چگونه می شود یک شخصی یک دوره 10 ساله رهبر باشد و در 10 سال دوم هم رهبر باشد و سلامت روحی، روانی و جسمی داشته باشد و انحرافات فکری و اخلاقی نداشته باشد، از فردا دیگر رهبر و امام نباشد؟ با کدام سنت در تاریخ تشیع قرابت دارد؟ بعد از اشکال ایشان، رای گیری صورت می گیرد و این طرح رای نمی آورد.
این اتفاق در سال 1368 رخ می دهد، دقیقا 10 سال بعد در سال 1378 ماجرای کوی دانشگاه به وجود می آید و دقیقا 10 سال بعد در سال 1388، فتنه سال 88 به وجود می آید، یعنی کسانی که چنین فکر و باوری داشته اند در سال 68 و چنین مسائلی را مطرح می کردند، دقیقا در زمان هر دهه کشور را یک بار تا مرحله مصیبت پیش بردند. این ها همان هایی بودند که پشت فتنه بودند و موضوع چیزی به عنوان انتخابات نبود.
به تعبیری یکی از همین افراد، تقلب رمز این قضایا بود. یک پروژه ای توسط یک جناح در نظام دنبال شده و دنبال می شود، که مبانی فقه را زیر سوال برده که مشکل آنها با اسلام است و می گویند چه کسی گفته است فقه مبنای حکومت قرار بگیرد؟
از مبانی نظری تا اقدامات عملی و اجرایی یک جناح فکری، جریان تمام مسئله در این 30 سال انقلاب این بوده است که نظام را از دورن استهاله کنند. منتها یک زمان اسم آن خط امام بوده است و شکل های دیگر که شما دانشجویان خوب می شناسید.
این ها در انتخابات مسئله شان انتخابات و رای آوردن کاندیدای رقیب نبود، بلکه مسئله آن ها کل نظام بود. سازش ناپذیری نظام و سازش ناپذیری شخص ولی امر را برای خودشان یک مانع می دانند. هر بار که این جریان در پی ذوب کردن سیستم در جریان سلطه بوده است و در مقابل استکبار سر خم کنند و از مواضع خود عقب نشینی کنند، سیستم در مقابل این خواسته آن ها ایستاده است.
ادبیان این جریان امروز می گوید اقتدار ملی در موشک نیست، پس تو پوشک هست؟ مگر قرار نشد به کد خدا لبخند بزنید؟ مگر قرار نشد بگویید که هولوکاستی نبوده است؟ مگر قرار نشد خیلی از مسائل دیگر را کنار بگذارید؟ پس نتیجه این ها چی شد؟
تحریم ها که با وجود این همه عقب نشینی برداشته نشد و حتی یک تحریم جدید را شروع کردند آن هم این است که قیمت نفت را زیر 50 دلار کشاندند؛ اگر آن ها بر اساس توافق نامه ژنو 4.2 میلیارد دلار از دارای خودمان را به صورت قطعه قطعه دادند به جای آن ساختمان بنیاد علوی را به ارزش ش میلیارد دلار مصادره کردند.
بالاخره لبخند زدن، نفی هولوکاست و خیلی چیز های دیگر چه نتایجی داشت و طرف مقابل چقدر به نفع ما جلو آمد؟ اما چی شد و چرا ما سعی می کنیم که این را در بین مردم جا بیندازیم که نظام سلطه هیچ مشکلی ندارد؟ چرا برای مردم می گوییم تمام مشکلات جامعه ما به خاطر تحریم، استقلال طلبی و روحیه انقلابی است؟ چرا به مردم آدرس غلط میدهید که مردم چون شما مقاومت کردید، این بلاها را باید تحمل کنید؟ چرا به مردم نمی گویید اقتصاد غرب فروپاشیده است؟
چرا بنیه مقاومت را در ملت ضعیف می دانید؟ چرا خودتان، خودتان را قبول ندارید این را به جامعه تسری می دهید؟ اگر در طوال 8 سال گذشته در 114 روز راکت هایی که فرزندان این ملت ساختند و توسط لبنانی ها و فلسطینی ها توانست دولت افسانه ای اسرائیل را به شکست بکشاند و دیدید که اگر جوانان این مرز و بوم نبودند امروز در سوریه چه وضعیتی بود؟ شما که دید اگر امروز ما در عراق نبودیم چه بر سر عراق می آمد؟
اینکه می گویید مقاومت را کنار بگذاریم برویم به شیطان لبخند بزنیم، بدانید هر چه قدر به شیطان لبخند بزنید شیطان بیشتر به شما فشار می آورد و این قاعده خلقت و نفس عمل شیطان است؛ بنابراین یک مانع جدی برای ذوب نظام اسلامی در نظام سلطه وجود دارد که آن هم چیزی جز ساختار اصلی شاکله نظام نیست و آن هم مسئله ولایت فقیه است.
این ها برای زدودن مسئله لاویت فقیه هر کاری کردند. هیچ جرمی برای سران فتنه از این بالار نیست که 5 نفر بی اعتقاد به نظام، خود را اتاق فکر و خانه اصلی نظری فتنه در نظر گرفتند در آن طرف دنیا و امثال اکبر گنجی، کدیور و سروش که هیچ اعتقادی به مبانی اسلام و نظام ندارند، در آن حضور دارند و جریان منتصب به فتنه از آن ها اعلام برائت نکرد!!
بالاخره شما با قواعد این نظام آمدید بازی کنید یا بیرون نظام؟ شما اسلام را قبول دارید یا نه؟ آیا قانون اساسی را قبول دارید یا نه؟ در چهارچوب این نظام آمدید عمل کنید یا در چهارچوب فکری آقای سروش و جاسوسانی مثل کدیور؟ کسی که در VOA و BBC به او تریبون می دهند حتما از فیلتر سرویس های امنیتی غرب گذشته است.
آیا ملت ایران از انگلیس صدمه خورده یا نخورده؟ آیا ملت ایران از آمریکا صدمه خورده یا نخورده؟ آیا دولت امریکا امروز فشار بر ایران می آورد یا نمی آورد؟ چرا برخی باید خود را درون نظام بدوند بعد وکیل، وزیر و غیره شان در بی بی سی فارسی بشینند؟ چه پاسخی دوستان ما دارند؟ فقط مظلوم نمایی های بی حساب و کتاب!
دعوا بر سر انتخابات و تقلب نبوده است؛ دعوا با توجه به گفته آقای کدیور بر سر این بوه است که چرا ثبات شخصیت رهبری و موضع رهبری را نمی توانیم بشکنیم؟ چون باید این مانع را از سر راه بر دارند تا بتوانند این کشور را مثل افغانستان، پاکستان، عراق و مصر بکنیم. آن ها می خواهند این ملت را در نظام سلطه ذوب کنند.
شش ماه قبل از انتخابات 88، دولت دموکرات ها در آمریکا بر سر کار آمد و انستیتو بروکینز که مربوط به حزب دموکرات ها است و در انستیتو حاشیه ای خود به عنوان ساوان سنتر که با هزینه یک صهیونیست اداره می شود، 9 راه چگونگی فروپاشی جمهوری اسلامی را ارائه داد و یک روز قبل از انتخابات سال 88 بر روی سایت خود قرار داد.
در این 9 راه، سه راه حمله مستقیم نظامی مثل عراق که بیش از یک میلیون نفر نیرو برای تصرف ایران پیش بینی کرده بودند که با توجه به مهال بودن از دستور کار خارج می شود؛ گزینه دوم بمیاران تاسیسات عمده ایران بود که پیش بینی بر این بود که ایران جواب خواهد داد و این به یک جنگ تمام عیار تبدیل می شود.
گزینه سوم این موسسه این بود که ایران را به نتانیاهو بسپاریم که او به ایران حمله کند؛ اما احتمالا ایران جواب می دهد و ما باید به اسرائیل کمک کنیم و باز به یک جنگ تمام عیار تبدیل می شود. و هر سه سناریوی نظامی را امکان پذیر ندانستند.
این موسسه راه چهارم ورود به ایران را کودتا می داند؛ اما چون سفارت ندارند و نمی توانند به افسران عالی رتبه ارتشی و سپاهی نزدیک شوند، پس این راه هم امکان ناپذیر می دانند. این سند رسمی اندیشکده حزب دموکرات رسما دارد می گوید که سفارت خانه های ما در کشور های دیگه کار کودتا و جاسوسی انجام می دهد.
آمریکا حق دارد که استراتژیست های خود را در مراکز فکری به استخدام بگیرد تا به رئیس جمهورشان بگویند که چگونه ایران را به زانو در بیاورند اما در ایران، من هم شبیه این اندیشکده 6 استراتژی نابودی آمریکا را آماده کنیم، اولین کسی که در مقابل ما می ایستد بعضی از مسئولان نظام هستند؛ اولین کسی که به ما می گوید این چه تفکری است که شما دارید همان کسانی هستند که در دانشگاه ها این درس ها و این طرز فکر غربی ها را تدریس می کنند.
آمریکا حق دارد برای ملت ما تصمیم بگیرد و با وقاحت تمام سند منتشر کند ما مشکل داریم و سفارت در ایران نداریم که کودتای نظامی بکنیم؛ اما ما این حق را نداریم.
این موسسه در پاسخ به ادعای خود آورده است به دلیل این که نیرو های مسلح ایران دوتا است اگر ما با ارتش بخواهیم کودتا کنیم سپاه مقابل ما می ایستد و اگر با سپاه بخواهیم کودتا کنیم ارتش مقابل ما می ایستد، نمی توانیم این سناریو را در نظر بگیریم.
راه دیگر این سند تحریم ها هستند که با توجه به طولانی بودن اثرات تحریم ها به گفته استراتژیست های این اندیشکده، این سناریو نیز مردود اعلام شده است. آخرین راه این سند اندیشکده حزب جمهوری خواه این است که باید در ایران انقلاب مخملی کرد اما به دلیل عدم محبوبیت سازمان منافقان و سلطنت طلب ها در بین مردم، بهترین گزینه که بتوان این سناریو را عملی کرد، اصلاح طلبان هستند.
دشمن سند رسمی منتشر می کند و در این سند به یک جناح داخلی ایران امید میبندد و می گوید که این ها از سلطنت طلب ها و سازمان منافقین برای براندازی نظام مستعد تر هستند. این سند بعد از دریافت تا صبح ترجمه شد و به مسئولان فرستاده شد که این ها قصد دارند مردم را به هر بهانه و دلیلی خیابان ها بکشانند و در جهت براندازی نظام حرکت کنند.
امام راحل چهار لقب شیطان بزرگ، تروریست بذات، ام الفساد قرن و استکبار جهانی به آمریکا داد و شما که دایه خط امام دارید بیاید اعلام برات کنید و از این سیستم منحوس و نجس فاصله بگیری، اما چطور این شیطان بزرگ را در بغل می گیرید؟ بالاخره شما داخل نظام هستید یا بیرون نظام؟ تلکیف خود را مشخص کنید.
متاسفانه به بهانه تقلب مردم را به خیابان ها کشیدند و مردم هم احساس کردند که رای آن ها به سخره گرفته شده است و نتیجه طبیعی این شد که مردم در صحنه و سیاسیون و سران فتنه نیز لج کرده بودند فتنه شکل گرفت و یک حرکت گاز انبری توسط تویتر، فیسبوک و یوتیوب انجام و این جریان شارژ می شد و حتی تعمیرات این شبکه های اجتماعی با دستور وزیر خارجه آمریکا به تاخیر افتاد.
این حرکت گازانبری بهانه اش مسئله انتخابات و ریاست جمهوری بود؛ اما نیت آن ها براندازی نظام و واتیکانیزه کرده ولایت فقیه بود؛ اما کسی که جلوی این توطئه را گرفت شخص ولی فقیه بود و رسما وقتی روسای 4 ستاد انتخاباتی رفتند به دیدار ایشان، ایشان فرمودند من مدیر جلسه هستم.
در همان جلسه همین وزیر نفت فعلی عصبی شد و داد زد و صحبت کرد که رهبری فرمودند از اول هم شما فردی احساساتی بودید، همین کسانی که الان وزیر نفت هستند و وزیر فلان و فلان هستند؛ همیشه عادت داشتند نظام را می بردند لبه پرتگاه، خوب که میشه این ها مدیر هستند اما بد که می شود هزینه برای نظام درست کرده و می ایستند کنار؛ آقا مگه شما داخل سیستم نیستید چرا برای نظام هزینه درست می کنید؟
شما که بیشترین سابقه را در مشاغل امنیتی در حکومت اسلامی داشتید! چرا پز غیر امنیتی می گیرید؟ کابینه فعلی کشور ما امنیتی است بعد که همه، اقتدار کشور را در تاسیسات هسته ای، در سلول های بنیادی و غیره می بینند می گویند موشک که اقتدار نمی آورد! پس لبخند زدن به شیطان اقتدار می آورد؟بالاخره ملت دو سال است دارند می بینند که حاصل این لبخند زدن چه اقتداری بود برایشان!
آن زمانی که خاک اسلام توسط امثال سروش و اکبر گنجی داشت به باد می رفت کسانی که لباس اسلام به تن کرده اند کجا بودند که دفاع کنند؟ اسلامی که امروز تروریست وهابی داعشی دارد به خاک و خون می کشد، چه کسی در مقابلش ایستاده؟ جریان اصلاح طلب!!!
هزینه و شهید جبهه مقابله با داعش در سوریه و عرق را چه کسی دارد می دهد؟ پیروزی حزب الله لبنان و حماس حاصل نیرو های انقلاب اسلامی است یا اصلاح طلب؟ کدام نقش موثری را اصلاح طلبان در این 30 سال گذشته در این کشور و این نظام بازی کرده اند؟ غیر از این که ملت را برسانند به این که ملت اشتباه کردید انقلاب کردید، اشتباه کردید لانه جاسوسی را تسخیر کردید، اشتباه کردید آمریکا را انداختید بیرون چه کار کردند؟
دوست عزیز آمریکا برای تو بزرگ است و چون ایمانتان ضعیف است شیطان را بزرگ می بینید! اگر ایمان در وجودتان بود اهل کفر و اهل باطل را صغیر و ریز می دیدید! فراموش کردی که آمریکا و غرب 54 تریلیون دلار بدهی دارد؟ فراموش کردی که تمدن غرب در حال فروپاشی هست؟
آمریکا که امروز می گویند اگر با او مذاکره کنیم مشکل ما حل می شود، خودش امروز در وضعیت قرمز قرار دارد!برزیل،کل اروپا،چین، ژاپن، کره جنوبی، استرالیا و حتی هند در وضعیت قرمز هستند؛ چرا این حقیقت را به مردم نمی گویید؟؟چرا نمی گویید که اقتصاد جهان فرو پاشیده و مشکل اقتصاد ما تحریم نیست بالکه سومدیریت هست؟ مشکل اقتصادی ما به خاطر پیاده شدن روش های لیبرالی در اقتصاد مملکت است که همین اصلاح طلبان در کشور پیاده کردند.
جریان که به نام اصلاح طلب، خلق مجاهدین انقلاب اسلامی، کارگزاران و مشارکت در نظام شکل گرفتند هیچ نیتی جز برگرداندن کشور به سال های قبل از انقلاب نداشتند و بگویند ما اشتباه کردیم انقلاب کردیم و آمریکا ببخشید تو و اسرائیل بیایید سفارت خانه را در این کشور باز کنید. البته ذهی خیال باطل!
پیام 9 دی به لیبرال درون نظام این است که همان گونه که سوریه را نجات دادیم، که همه ی ایادی و اربابان شما سعی کردند سوریه را نابود کنند اما نتوانستند، همان گونه که جلوی حرکت داعش را گرفتیم در مقابل کشور الگوی شما یعنی ترکیه در پشت سر داعش بود، همان طور که در یمن بودیم، همان طور که در لبنان و فلسطین باور نمی کردید که اسرائیل شکست بخورد و این ما بودیم که این شکست را به او تحمیل کردیم، این جا هم شما هیچ غلطی نمی توانید بکنید. ( تشویق حضار)
یکی در مجلس راه افتاده و از پدرش هزینه می کند که حصر را بردارید، مرده ریکای سیاسی در حصر و بیرون حصر حرفی برای گفتن ندارند؛ کسی که دشمن خونی این ملت، دشمن اسلام به او امید بسته آبرو داره پیش این مردم؟
خدا به جریانی فتنه 88 سکوت کردند و در روز 9 دی در خانه هایشان نشسته بودند اجازه داد که بخشی از آن ها برگردند به قدرت تا خدا دوباره این ها را دوباره نشان بدهد؛ کدام مظهر اقتدار را توانسته اید در مدت این دو سال احیاء کنید؟ غیر از آمار های نقطه به نقطه!
نتیجه لبخند زدن به آمریکا این بود که هر آن چه که دستاورد 10 سال گذشته هسته ای بود را گذاشتیم روی میز ولی هیچی دست ایران را نگرفته است؛به گفته جک استراو در مصاحبه با سایت فارسی بی بی سی در پاییز سال 84 دولت اصلاحات قول تعلیق 10 ساله تاسیسات هسته ای را به غربی ها داده بود و امروز با تمدید 7 ماه، به 7 ماه سعی در انجام همین سناریو را دارند.
وی در پاسخ به سوال دانشجویی که مورد تایید رهبری هستند، گفت: در سال 81 نیز رهبری تایید کردند و فرمودند تیم مذاکره کننده مورد تایید من است اما در سال 85 در یک سخنرانی رسمی فرمودند که اگر ما آن روز میز مذاکره را نمی پذیرفتیم که برویم و همه چیز را تعلیق کنیم برخی ها در داخل ما را متهم می کردند که شما می رفتید مذاکره کنید ببینید طرف غربی چقدر صداقت دارد و امروز هم استراتژی رهبری همین است.
سال گذشته در اول فروردین ماه و قبل از انتخابات اعلام کردند که هر کس که بر سر کار آمد می تواند مذاکره کند اما من به این مذاکرات خوش بین نیستم.نظام حاضر هست هزینه بدهد تا به مردم بگوید،مردم آمریکا قابل اعتماد نیست.
امروز دیگر کمتر جوانی است که بتواند ادعا کند ایران با آمریکا سر شاخ شده است؛ دید که رفتیم مذاکره کردیم، همدیگر را بغل کردیم، خندیدیم و گفتیم هولوکاست وجود ندارد و در کل همه چیز گفتیم و یک تو دهنی محکم به ما زدند و قیمت نفت را آوردند زیر 50 دلار و تحریم ها را هم اضافه کردند و می گویند جرات ندارید از میز مذاکره برید کنار چون به گفته خودشان همه چیز را در مذاکرات دادیم.
حالا اگر رهبری وارد صحنه شود و مثل دفعه قبل ترمز دستی مذاکرات را بکشد، دیگر مردم قانع شده اند که غرب قابل اعتماد نیست و در یک حکومت مردمی، مردم باید قانع بشوند و هزینه آن هر چقدر هم باشد باید پرداخته بشود.
نتیجه این شد که جریان اصلاح طلب در این می گوید ما اشتباه کردیم که انقلاب کردیم و باید در نظام سلطه ذوب بشویم. جریان اصلاح طلب می گوید بی خیال درگیری و در روز قدس بعد از انتخابات 88 شعار "نه غزه و نه لبنان جانم فدای ایران را سر دادند، و مدعی شدند که لبنان و فلسطین به ما چه مربوط است، ملت سوریه داشت توسط تروریست ها قتل و عام می شد آقای اصغرزاده در برنامه "دیروز امروز فردا" می گوید که شما دارید از یک دیکتاتور دفاع می کنید!!
در جواب ایشان باید گفت شما از داعش و النصره با این حرفت دفاع نمی کنید؟ موضع این جریان همان گفته آقای سحرخیر است که می گوید "ما اعتقاد به امام و خط امام نداریم". آقای خاتمی، آقای موسوی و عمده اصلاح طلبان اعتقادی به امام و خط امام نداشتند و ندارند.
مسئله 9 دی و اتفاقاتی که در 9 دی رخ داد چیزی نبود که به خاطر فتنه سال 88 که تقلب در انتخابات ادعا شده بود رخ داده باشد. مسئله این است که اصلاح طلب ها یک رسالت بیشتر برای خود قائل نیستند و آن هم این است که "اشتباه شد در ایران انقلاب شد و ایران باید زیر نظر ساختار هژمان ایالات متحده آمریکا قرار بگیرد. این کل خواسته جریان اصلاح طلب است و یک نفر هم نیست از این جناح که این خواسته را رد کند.
چرا بعد از پنج سال، امسال ماه رمضان آمدند و گفتند در قضیه "نه غزه و نه لبنان" اشتباه کردند؟ حداقل 100 نفر امسال به خاطر این قضیه به غلط کردند افتادند. چرا امسال روز قدس که مصادف شد با پیروزی غزه در جنگ 51 روزه به این فکر افتادید؟
اینکه امسال بیاید این حرف را بزنید دیر شده است و باید همان 5 سال پیش توی دهن کسی که آمد در خیابان و شعار "نه غزه و نه لبنان داد می زدید. در هیچ پیروزی در جریان انقلاب اسلامی در داخل و خارج از کشور اتفاق نیفتاده است که جریان اصلاح طلب در آن نقش داشته باشد. این را باید حافظه جوانان ما بداند و در آینده شاهد باشد که هیچ اصلاح طلبی از موفقیت های حزب الله لبنان، حماس،از حزن و مشکلات آمریکا خوشحال نبوده و نخواهد بود.
این ها می خواستند بعد از انتخابات سال 88 مردم را به خیابان ها بکشانند و با ادعای تقلب در خیابان نگه دارند و بعد برای نظام شرط بگذارند که رهبری معظم انقلاب در جلسه با مسئولین ستاد کاندیدای ریاست جمهوری به همین آقایان مسئول فرمودند " من انتخابات را به دلیل این که توهین به رای مردم است ابطال نمی کنم. اگر دلیلی بر تخلف و تقلب دارید از طریق مراجی قانونی عمل کنید".
عامل ثبات در جمهوری اسلامی باز ولایت فقیه است و این جا بود که دوستان دیدند با یک سدی مواجه هستند که نمی توانند از آن عبور کنند. مرض های خود را بعد از انتخابات سال 88 به نمایش گذاشتند.
برای من حسن عباسی که با آدم های این جریان و 90 درصد نیویورک نشین ها و لندن نشین ها مناظره کردم و نوار های آن نیز وجود دارد، امثال سازگار، بهزاد نبوی، کدیور، تاج زاده و حتی خود خاتمی اعتقادی به این که اسلام می تواند ندارد. خطری که امام فرمود خطر اسلام منهای روحانیت صد پله بد تر از این خطر، خطر روحانیت منهای اسلام است. نماد روحانیت منهای اسلام خاتمی، کدیور و روحانیون جریان اصلاح طلب می شود.
بعد از اینکه مردم را به خیابان ها با ادعای تقلب کشیدند، مردم دیدند سطح زباله آتش زده شد، به نوامیس مردم تعرض شد، عوامل سفارت انگلیس در قضایا دیده شدند و این باعث شد مردم پای خود را کنار بکشند و اقلیتی ماندند که در ماه رمضان شعار ها به «نه غزه نه لبنان» در روز قدس، «مرگ بر روسیه» در 13 آبان تغییر کرد. در روز 16 آذر عکس امام را پاره کردند و در عمل نشان دادند که واقعا به خط امام اعتقاد ندارند.
این جریان در روز تاسوعا و عاشورا آن فاجعه را به بار آوردند و مردم دیگر تحمل نکردند. منتها کسایی که آمدند در انتخابات رای دادند دچار افسردگی سیاسی شدند. افسردگی سیاسی یعنی این که جریانی در کش و قوس های قدرت شکست سختی بخورد و به اون جناح حس بدی دست می دهد.سال گذشته وقتی دولت جدید رای آورد سینماگران این جناح می آمدند در تلوزیون و می گفتند نمی دانیم جرا حالمان خوب است؟ این ها دچار افسردگی سیاسی شده بودند که انتخابات درمانی شدند.
دوره های متفاوتی افسردگی سیاسی در ایران از جمله دوره تسخیر ایران توسط اسکندر، حمله مغول و شکست ایران، شکست قاجار و عهدنامه های ترکمنچای و گلستان، شکست انقلاب مشروطه، اشغال ایران توسط آمریکا،انگلیس و شورای در جریان جنگ دوم، کودتای 28 مرداد می توان نام برد که تا انقلاب اسلامی ادامه داشت.
بعد از انقلاب اسلامی، اولین موج افسردگیهای سیاسی مربوط به سلطنت طلب ها بود که بعد از شکست و انقلاب، سال ها چمدان های خود را در آمریکا و اروپا باز نمی کردند و می گفتند فردا بر می گردیم و فیلم های متعددی در سینمای غرب برای این ها ساخته شد و افسردگی سیاسی این گروه همچنان ادامه دارد.
موج بعدی افسردگی سیاسی بعد از انقلاب مربوط به لیبرال ها بود که در سال 1360 وقتی که دولت بنی صدر منحل شد و جریان لیبرال همراه وی به خارج از کشور رفتند و در اروپا و فرانسه ساکن شدند و همچنان افسردگی سیاسی این گروه نیز ادامه دارد. موج دیگر افسردگی سیاسی نیز مربوط به چپ ها و حزب توده و کمونیست ها بود که این گروه نیز به اروپا رفتند و هنوز افسردگی سیاسی این ها ادامه دارد.
یک افسردگی سیاسی بعد از انقلاب برای جریان حزب اللهی بعد از دفاع مقدس بود. نتیجه ای که از دفاع مقدس می خواستند نتوانستند بگیرند و یک دفعه شوک پذیرش قطعنامه رزمندهای علاقه مند و داوطلب را خیلی اذیت کرد. این قضیه تبدیل به افسردگی سیاسی شد که در نشریات فکه، شلمچه و در نوع نوحه های «در باغ شهادت را که بستند، کلیدش را چرا یا رب شکستند» مشهود بود و هنوز متوجه خطری که تحت عنوان جریان دوم خرداد می آید و بنیان های دین و اعتقادات مردم را زیر سوال می برد و همچنان در حس و حال دفاع مقدس بودند.
جریان دوم خرداد که راه افتاد، این جریان یک سری روزنامه و مطبوعات راه انداختند و هر چیزی که می خواستند گفتند و یک شالاتانیزم مطبوعاتی راه انداختند و متوسط روزی شش شبهه بنیادین در دین منتشر می کردند که باید جواب این شبهات را در محضر یک عالم به صورت تفضیلی گرفته می شد و این شبهات جواب تلگرافی نداشت ولی جریان دوم خرداد این شبهات را در کف جامعه منتشر می کردند.
موج افسردگی سیاسی بسیج درمان شد چون احساس کردند رقیب جدیدی وارد صحنه شده است و خود را بازسازی کردند.
در سال 1378 تعدادی از کسانی که نتوانستند نظام را براندازی کنند به آمریکا پناهنده شدند و عده ای که معاون وزیر بودند و در مسئولیت های دولتی بودند ماندند و افسردگی سیاسی این قضیه برای طیفی که در داخل بودند و طیفی که پناهنده شده بودند تا سال 88 ادامه داشت.
سال 88 فتنه ای که رقم خورد، 13 میلیون نفر بُهت زده شده بودند که رای من چی شد نظام مواجه بود. در همان زمان انتخابات ما، در سین کیانگ چین، اعتراضات شد و ارتش چین با تانک رفت توی شهر 180 نفر را کشت و قائله را جمع کرد و رفت. نظام 8 ماه مسائل داخل خیابان را با بسیج و پلیس تحمل کرد.
رهبری در آن زمان فرمودند چه بکنم که دندان های به هم فشار داده را نمی بینید! چه بکنم که نمی بینند صفوف دشمن را؛ این عمار! نیستند چهار نفر بروند با مردم صحبت بکنند؟ بروند به این مردم بگویند قضیه انتخابات نیست بلکه توطئه بزرگ تر از انتخابات است.
در ادامه 9 دی و فتنه 88، از آن 13 میلیون نفر، سه الی چهار میلیون نفر بودند که حس بدی داشتند و بعد انتخابات سال گذشته از هنرمند تا ورزشکار، وکیل، وزیر و کارگر می گفتند «نمی دانم اخیراً چرا حالمان خوب است». این یعنی بیماری افسردگی سیاسی آن ها درمان شده بود.
اخیرا استاندار سابق تهران در مصاحبه ای گفته است که 30 نفر در فتنه 88 کشته شدند، پاسخ این خون را چه کسی باید بدهد؟ چطور آقای خاتمی دانشجو ها را جمع می کند و می گوید من فردای انتخابات رفتم به میر حسین موسوی گفتم که تقلب نشده است؛ بلکه تخلف شده است و این تخلف هم این قدر زیاد نیست که رای تو را عوض کند! همین را چرا همان روز به مردم نگفتید؟ اگر این را به مردم می گفتید دیگر این اتفاقات در خیابان ها نمی افتاد.
اما مصالح سیاسی جناحتان حکم می کند این حرف را نزنید و خون 30 نفر بر روی زمین بریزد و اگر در این دنیا جواب ندهید باید در آن دنیا جواب خون این 30 نفر را بدهید. آبروی نظام را شما ریختید. العربیه وهابی از شما حمایت می کرد و هر روز جشن می گرفت.وب سایت فارسی رژیم صهیونیستی خط تبلیغاتی به این جریان میداد.
صفحه صفحه گزارشات 125 روزه وب سایت فارسی زبان رژیم صهیونیستی را بخونید خون گریه می کنید که چطور کسی که روحانی است خود را خط امامی بداند؛ اما در زمین دشمن بازی کند. 100ها میلیارد خسارت مادی فتنه فقط برآورد شده است. فتنه رقم خورد و روسای کشورهای دیگر نسبت به رسمیت دولت شک کردند و طبیعتا مراوده خارجی دچار مشکل می شود و به این دلیل به اقتصاد ملت فشار وارد می شود.
مدام برای نظام هزینه درست کردند و هزینه را بایدشورای نگهبان، پلیس، سازمان اطلاعاتی، قوه قضائیه، سپاه،بسیج و کسانی که باید این بساط را جمع کنند؛ اما پسر خوبه در این جریانات به دید آن ها کسانی هستند که می آیند شعار های روشن فکرانه به مردم می دهند و افتخارشان هم این است که لیدرشان آن طرف آب ها هست.
نظام تحمل کرده شما رو چون نظام استحکامش بالاتر از این حرف ها هست. این نظام توانست در زمان چهار سال جوری افسردگی سیاسی را درمان کند، که یک سال است کسانی در جریان اصلاح طلب هنوز می گویند "حالمان خوب شده است".
نظام به شما فرصت داده است که به خود بیائید و داخل نظام باشید؛ اما اگر طلبکارانه موضعتان این باشد که نظام باید از ما عذرخواهی کند و موضع ما را تحویل بگیرید، نخیر شما مفسد فی الارض هستید و تا الان با شما مماشات کرده است( تشویق حضار)
کاری که تیم حقوقی انجام داده اند 101 دلیل حقوقی تهیه و تنظیم شده است که شما مفسد فی الارض هستید که یک دلیل آن ریخته شدن خون 30 نفر به دلیل این اتفاقات شما بود.
می پرسند چه کسانی این ها را کشت؟ مردم را جلوی حکومت قرار می دهند و می نشینند خانه. بعد پلیس که باید جامعه را امن کند و مردم را مقابل پلیس قرار می دهند. از این طرف می روند یک دختر را داخل خیابان می کشند و بعد می گویند این ها کشتند. بسیجی را در آتش زنده زنده شهید می کنید، بعد می گویند ببینید چه کسی اسلحه دستش بوده است! ( شعار مرگ بر فتنه گر حضار)
قضاوت دادگاه الهی این است که کسی آن ها را کشت که به دروغ جامعه را به تقلب متهم کرد. آن کسی آبروی نظامی که در تاریخ انبیا و ائمه اطهار این مقدار زمان شکل گیری حکومت برای تحقق دین فرصتش پیش نیامده بوده، به جای این که همه همت و تلاش کنند دین را به اعلا ترین درجه اقامه کنند، نه تنها دین را اقامه نمی کنند و سعی می کنند لیبرالیسم را به نام دین القا کنند، بلکه مهمترین کاری که می کنند، این است که روزی یک بحران و مسئله به وجود بیاورند.
این نظامی که می تواند در یمن، لبنان، فلسطین ، سوریه و عراق مقابل کل اراده ناتو، سرویس های امنیتی شرق و غرب عالم، پول ها و هزینه های مالی وهابی ها، تروریست های وهابی که فرزند یزید هستند بایستد، خیلی راحت می تواند توطئه فکری، فرهنگی ، سیاسی و امنیتی شما بایستد.
امروز هم خیلی دوستان فکر نکنند که اتفاقی افتاده است. دولت عوض شده است، حکومت که عوض نشده است. این ها فکر می کنند دولت که عوض شده یعنی حکومت عوض شده است. همچنان آن جایی که افراد و عناصر شما رفتند و نشستند و علیه ملت حرف می زنند،همچنان دشمن خونین این ملت است، آمریکا و انگلیس برای این ملت دشمن شماره 1 هستند.
مادامی که جریان اصلاح طلب اعلام برائت از آمریکا و انگلیس نکند، خودی محسوب نمی شود. نمی شود ادعا کنید که داخل نظام هستید ولی قانون اساسی را قبول نداشته باشید. بالاخره ما حرف آقای سحرخیز را قبول کنیم یا موضع شما را؟
جریان اصلاحات جواب بدهد که آمریکا دشمن خونین این ملت هست یا نیست؟ آمریکا این ملت را تحریم کرده است یا نکرده است؟ آمریکا محدودیت برای این ملت ایجاد کرده است یا نکرده؟ اولا شما نسبتتان با آمریکا چیست؟ و دوما اگر آمریکا دشمن این ملت است چرا افراد شما در رسانه های آن ها علیه ملت حرف می زنند؟ نسبت شما با این افراد و عناصر چیست؟
کسانی که امروز در این دولت مسئول هستند روز 9 دی سال 88 کجا بودند و چند نفر از این ها در خیابان های تهران بودند؟ خدا یک فرصت به برخی از این دوستان داد که هر چه دارند به نمایش بگذارند. آمدند گفتند سیاست مدار باید خوب غذا بخورد، خوب لباس بپوشد و خوب هواپیما سوار بشود اما شما می روید با کومر،ترکمنستان و سوریه می بندید در صورتی که باید با آمریکا و عربستان ببندیم.
الاغ عربستان سعودی جفت پا آن چنان به این تئوریسین لگد زد که الان مشکل این دولت عربستان است (تشویق حضار) حالا یک کسی نیست بگوید آقای سریع القلم ما که میدونیم شما در اجلاس خوب خوردید و خوابیدید و در آن جا به جای اینکه بنویسند استاد دانشگاه شهید بهشتی اسم قبل از انقلاب این دانشگاه یعنی دانشگاه ملی را نوشتید.
عربستان حاضر شد خود زنی بکند و قیمت نفت را به 50 دلار برساند؛ اما به دوستان اصلاح طلب ما مثل آقای سریع القلم لگد بزند. آقای سریع القلم چرا این ترکیه که الگوی شماست و همیشه به 700 میلیارد دلار ذخیره ارزی عربستان می نازید و می گوئید عربستان خوب با آمریکا ساخته و این مقدار ذخیره ارزی دارد، چطور شد که آمریکا به شما نگاه نکرد و نفت را به زیر 50 دلار رساند و امروز این دولت برای رابطه داشتن با بولوی، ترکمنستان و ونزوئلا و کومور برود و مذاکره کند؟
دوستان عزیز و جوانان یک نکته برای شما روشن بشود و آن نکته هم این است که جریان اصلاح طلب در 30 سال گذشته مسئله ای اصلی آن براندازی نظام و استحاله نظام در نظام سلطه بوده است و صد ها دلیل و سند برای این وجود دارد که یک دلیل آن این است که 100ها نفر از افراد فکری،روزنامه نگار، وزیر و وکیلشان در دامن دشمن خونین این ملت است و هیچ گانه اصلاح طلبان از این افراد اعلام برائت نکردند.
الگوی اقتصادی جریان اصلاحات و همچنین دولت فعلی الگوی اقتصادی مکتب نئوکینزی است. این الگوی اقتصادی در مجمع تشخیص مصلحت نظام تهیه شده و در این سند رسمی حکومتی اعلام شده الگوی اقتصادی ایرانیان مکتب نهادگرایان است.
لذا این الگو در کشورهای یونان و انگلیس و ایرلند اجرا شده و شکست خورده و دوستان اصلاحطلب ما فاقد مدل برای اقتصاد کشور هستند. اگر کسی در جریان اصلاحات متفاوت از الگوی غربی کار اقتصادی کند ما تشکر می کنیم و ممنون هستیم که یک مدل جدید ارائه داده و مدل جدید اقتصادی بومی تولید کرده است و به دیگران هم که در این حوزه خلأ دارند بدهید تا آنها نیز از این مدل استفاده کنند.
اگر اینگونه نیست که نیست، نویسنده کتاب سقوط آزاد که برنده دو جایزه نوبل اقتصادی و قائم مقام بانک جهانی صندوق بین المللی پول است، در کتاب خود می گوید اقتصاد آمریکا نیست که سقوط کرده است بلکه بالاتر از آن علم اقتصاد آمریکاست که سقوط کرده است.
بعد آن کسی که این مدلها را در ایران پیاده می کند و ادعا می کند مدل خوبی است باید بداند، چنین چیزی نیست و آن روزی که دوره آقای خاتمی این حرفها را می زدند، سقوط اقتصادی آمریکا آغاز نشده بود به گونه ای که در زمان جرج بوش در سال 2001 میلادی بدهی اقتصادی در جهان 20 تریلیون دلار بوده ولی الان به 54 و نیم تریلیون دلار رسیده و اگر در سال 2001 وضعیت اقتصادی ایران و جهان تعادل مشخصی داشت به این دلیل بوده که هنوز فروپاشی اقتصاد جهان اتفاق نیفتاده بود و سال 2007 میلادی این فروپاشی آغاز شده و 7 سال است اقتصاد جهانی روی سراشیبی سقوط قرار گرفته است و این شوک اقتصادی شامل ما نیز هست.
فساد بانکی، فساد اقتصادی، فساد در دیگر حوزه ها به این برمی گردد که ما باید مسائل را در جای خودش بررسی کرده و موضوع فتنه باید سرجای خودش روشن شود و دیده شود و مظاهر فساد نیز جداگانه و با جدیت پیگیری شود.
17 شهریور 1390 رهبری معظم انقلاب در دیدار خبرگان رهبری در مسئله نظام سازی فرمودند نظام ما باید مبتنی بر فقه استدلالی رقم بخورد و اینکه نظام ما امروز مشکلات کلیدی دارد یک مثال دارم و ان بانکداری بدون رباست. کل مستندات نظر رهبری و علما و مراجع تقلید در مورد ربوی بودن سیستم اقتصادی کشور در وب سایت ربا آمده و در کتاب موانع نیز درج شده است.در جنبش ضد ربا و در این کتاب 5 سال گذشته درج شده و مصداق های اینکه سیستم ربوی است و چه باید کرد در آن آمده است.
مواضعی که گرفته شد به ویژه در مقابل رفتار دختر آقای هاشمی که در جریان فتنه نقش داشت و گفته بود در زمان امام و در دوران آقای خاتمی پدرم کشور را اداره کرده است و الان 4 سال است آقا کشور را اداره می کنند، دل رهبری بزرگتر از این است که برای چنین حرفهایی موضع بگیرد و باید شما جوانان عبرتی بگیرید که فردا در جامعه در عرصه فکری، سیاسی، اعتقادی و اجتماعی مراقب این نکته باشید که الله فی بیوتکم و در تاریخ انبیا آنچه بزرگان را دچار مشکل کرده این مناسبات بوده است.لذا قرار نیست رهبری در این مورد موضع گیری کنند و موضع رهبری همان موضع قانون است.
دلیل برطرف نشدن مشکلات اقتصادی ایران با وجود مشخص بودن ریشه های آن این است که مسئولان اقتصاد کشور اعتقادی به اینکه اسلام الگوی اقتصادی دارد ندارند و این برای همه جناح ها صدق می کند.
احمدی نژاد دونفر به نامهای دانش جعفری و شمس الدین حسینی را بر سرکار گذاشت که شاگردان آقای پژویان بوده و این فرد در مصاحبه تیرماه سال گذشته خود با مجله تجارت عنوان کرده مگر اسلام الگوی اقتصادی دارد؟ لیبرال فرهنگی و لیبرال سیاسی برای مردم روشن شده اما هنوز لیبرال اقتصادی برای مردم روشن نشده است.
اقتصاددان اصولگرا و اقتصاددان اصلاح طلب هر دو بر اقتصاد لیبرال قائل هستند و مطمئن باشید هر دو جناح از اقتصادمقاومتی گذشته و نیتشان به طور مطلق اقتصاد لیبرالی است.
مشکلات ما در ضعف مدیران اقتصادی و در ضعف مدلها و الگوهایی است که پیاده می کنند و هیچ کدام از الگوها دینی و اسلامی نیست و چون الگو ندارند مشکلات برطرف نمیشود. اینکه نام حکومت اسلامی است اما چرا قوانین آن اسلامی نیست باید گفت سیاست کشور بر این است که قوانین(اقتصادی) چه از سوی اصلاح طلبان و چه از سوی اصولگرایان اجراشود در مجمع تشخیص نظام بررسی شده و در مرکز تحقیقات این مرکز که اتاق فکر و تصمیم ساز است سند اقتصادی ارائه می شود.
ما با کل دنیا قهر نیسیتیم و رفتار ما مبتنی بر دفاع از مظلوم و مقابله با ظالم است و ما در صحنه هستیم و در چند ماه گذشته رفتیم که با آمریکا قهر نباشیم و هرچه داشتیم و نداشتیم در طبق اخلاص گذاشته و به آنها دادیم اما آنها در مقابل قیمت نفت را پایین آورده و تهدید کرده و تحریم کرده و فشارها را بیشتر کردند. تا کجا باید این رفتار را بپذیریم و با دشمن کنار بیائیم، آیا تمام جهان آمریکاو انگلیس است؟
برخی با برگزاری همایش سعی در مبارزه با فساد اقتصادی دارند. مگر فساد اقتصادی نکته مغفول مانده ای دارد که برای آن همایش گذاشتید و رهبری نیز از این روند گلایه کرده و باید در جامعه با فساد برخورد شود و گفتمان قسط در جامعه نهادینه شود.آنجا که سهم هر کس هرچقدر است باید پرداخت شود هر دو جناح مشخص می شوند و اصلاح طلب و اصولگرا باید به سمت پیاده کردن قسط در جامعه پیش روند.
من معتقدم پای هر دو جناح لنگ است و در این حوزه ضعف دارند و تا زمانی که از الگوهای اقتصادی غرب استفاده شود عدالت پیاده نمی شود. جنبش 99 درصدی که در آمریکا به راه افتاده ناشی از این الگوهای اقتصادی است زیرا در تعریف علم اقتصاد تخصیص منابع محدود به نیازهای نامحدود به عنوان اقتصاد بیان شده است.
از اینکه جوانان با داشتن اختلاف سلیقه با ما نظر خود و موضعشان را بدون ترس و دقیق اعلام کرده و سخن خود را می گویند خرسندم و این انتظار برای کشور هست مهم این است که این امکان گفتگو وجود داشته باشد و مهم این است که شما مطالب من را شنیدید با وجود اینکه ممکن است بسیاری از شما با سخنان من موافق نباشید.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
من رسانه های دیگه رو که دیدم گفتم چقدر عباسی کم حرف زده
از خوندنش به وجد اومدم
دکتر عباسی عشقه عشق