به گزارش گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»؛ در چند دهه اخیر گروههای بنیادگرای افراطیِ اسلامی که به گروههای سلفی و وهابی مشهور بوده در اقصی نقاط دنیا از جمله در غرب آسیا و خاورمیانه میدان دار تنش میباشند. از جمله مهمترین آنها القاعده و گروه دولت اسلامی عراق و شام معروف به داعش هستند.
این گروهها که جملگی هدفشان تسلط بر امور مسلمین و کسب قدرت سیاسی و مذهبی است، در دهههای اخیر سعی کرده اند، همگام با معارضان اسلام و بیگانگان و همگرایی با غرب به مخالفت با اسلام و امت اسلامی چه شیعه و چه سنی بپردازند. آنها به نوعی فریب استکبار جهانی و امپریالیسم را خورده و خواسته و یا ناخواسته در دام آنها افتاده و با معامله بر سر کسب قدرت به مقابله با اسلام میپردازند.
قدیمیترین افکار از این دست که توانست قدرت مذهبی را با حمایت غرب در عربستان در دست گیرد و به نوعی با خاندان سعود قدرت سیاسی و مذهبی را تقسیم کرد، گروه وهابیت بود که با آرای انتقادی و مقابله با اسلامِ ابن تیمیه و سپس محمدبنعبدالوهاب و با حمایت قاطع انگلستان در عربستان رخ داده و اکنون در دنیای اسلام به عنوان گرایش جدید مذهبی سازماندهی شده است.
در این راه عربستان سعودی بیشترین نقش را در گسترش این شاخه از افراطیگری در دنیای اسلامی داشته است، این گروه با تکفیر کلیه شاخههای مذهبی از جمله شیعیان و سنیان، تنها قرائت خود از اسلام را کامل میداند.
در جایی دیگر گروهی از طلبههای دینی در پاکستان و افغانستان و با حمایت عربستان و وهابیت سعی کردند حکومت نوپای افغانستان را که پس از سالها از قید و بند استکبار شرق و غرب رهایی یافته بود، در دست گیرند. آنها ضمن برخورد خشک با احکام اسلامی و ایجاد نوعی از بنیادگرایی افراطی با حمایت آمریکا و غرب که با هدف تسلط بر خاورمیانه بوده است، به هدف خود رسیدند.
این گروه که با تجهیز آمریکا و آموزش و حمایت مالی آمریکا و عربستان پا گرفت، دیری نپایید که با نام القاعده سازِ مخالفت با غرب کوک کرده و با انفجار برجهای تجارت جهانی در نیویورک در روز یازدهم سپتامبر تاریخ را به نفع غرب و به ضرر افراطیگری در اسلام عوض کرد. القاعده اوج افراطیگری در اسلام در چند دهه اخیر بوده است.
آمریکا و غرب با نگران شدن از جبهه مقابله با صهیونیسم، در صدد برآمدند تا خط مقدم مبارزه با صهیونیسم را در هم بکوبند. این کار را با سقوط دولت بشار اسد در سوریه تدارک دیدند. در این هنگام سعی در تجهیز مخالفان اسد کردند. این بار گروهی که در صدد تسلط بر عراق و شام و سایر سرزمینهای اسلامی بوده و به دنبال احیای دوباره خلافت اسلامی بودند، با حمایت قاطع غرب و در جبهه واحد با غرب به مقابله با سوریه پرداختند. این گروه با گسترش فعالیتهای خود در عراق و حمایت عربستان سعی کرد عَلَم استقلال بلند کرده و به مخالفت با آمریکا و غرب بپردازد.
با سربریدن و به گروگان گرفتن مخالفان و همچنین مسیحیان، دنیای مسیحیت و غرب و در راس آنها آمریکا متوجه شد طالبان و القاعدهای دیگر را پرورانده است. داعش و طالبان در خاورمیانه و بوکوحرام در آفریقا توانستهاند در طی ماههای اخیر غرب را نیز تهدید کنند. موج جدید اسلام هراسی در حادثه مجله شارلی ابدو در فرانسه بوجود آمد. این حرکات که در هر صورت با حمایت اولیه غرب بوده است، امروزه گریبانگیر دولتمردان غربی گشته است.
اصولاً غرب و ایالات متحده آمریکا هر از چند گاهی به دنبال بحران آفرینی در جهان بوده و این حرکات تروریستی را دستمایه خود برای دخالت در امور جهان خصوصاً منطقه «بیضی استراتژیک انرژی»(منطقه بین خلیج فارس و دریای خزر) که مرکز تامین انرژی جهان است. قرار میدهند.
آمریکا طرح بحران آفرینی و اسلام هراسی را پس از حادثه 11 سپتامبر آغاز کرده و با محاصره بیضی استراتژیک انرژی و به بهانه مهار افراط گرایی و تروریسم، به پیش میبرد. طرح مشارکت برای صلح ناتو در آسیای مرکزی و قفقاز، پایگاههای ماناس و خان آباد در آسیای مرکزی، اشغال افغانستان به بهانه مبارزه با القاعده، اشغال عراق، مهار ایران و اکنون مبارزه با داعش از جمله اقدامات غرب برای اسلام هراسی و مبارزه با تروریسم است. این در حالی است که این منطقه هزاران کیلومتر دورتر از سرزمینهای آنها است. تنها همان گزینه تسلط بر منابع انرژی خاورمیانه کلیدیترین و مهمترین مساله است.
حادثه مجله شارلی ابدو نیز سناریوی جدیدی است که فقط به بهانه آزادی بیان و برای بحرانی کردن فضای موجود بوجود آمده است. صد البته نابخردان افراطگرا که میرود تیشه به ریشه اسلام بزنند نیز بر این طبل کوبیده و آب به آسیاب دشمن میریزند.
غرب قبل از محکومیت این عمل افراطگرایان باید نگاهی نه چندان عمیق به کارنامه توهین خود به مقدسات اسلام میانداخت. در یک دهه اخیر، توهین به پیامبر اسلام(ص) در اروپا با ساخت فیلم و کاریکاتور ظاهراً سرگرمی عدهای بذله گو و طرفدار آزادی بیان شده و شاید نادانسته تنور سیاستهای سلطه جویانه غرب و آمریکا را گرم میکنند. هر انسان آزادهای قبل از محکوم کردن حرکت تروریستی اخیر گروههای افراط گرا، هتک مقدسترین مرد دنیای اسلام را محکوم میکند.
فرانسه و غرب باید آزادی بیان خود در مقابله با اسلام را با جمعیت دنیای اسلام و عقاید یک و نیم میلیارد مسلمان نیز هماهنگ سازند. البته با مساله پدید آمده، اگر فرانسه و غرب به دنبال تنش بیشتر نبوده و به دنبال امنیت بیشتر میباشند بهتر است دیپلماسی نوینی را بر مبنای احترام متقابل فرهنگها و ادیان و مذاهب در پیش گیرند. چنین حرکتهای توهین آمیزی نه تنها شایسته فرانسه (مهد تمدن غرب) نیست که نوعی بی حرمتی به نفس آزادی است.
فرستنده: قربان خسروی، رئیس دانشگاه پیام نور گالیکش
انتشار یادداشت فعالین دانشگاهی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالان دانشگاهی است