به گزارش خبرنگار اعزامی «خبرگزاری دانشجو»، به مناطق عملیاتی جنوب، امین داوطلب در جمع دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در منطقه مرزی اروند رود به بیان عملیات والفجر ۸ پرداخت که مشروح سخنان آن در زیر است.
وی با بیان اینکه داستان عملیات والفجر ۸ عظمت اسلام را به جهان نشان داد، گفت: سرمای هوا در چند ماه مانده به عملیات والفجر ۸ به قدری بود که شبها در کنار والر با چهار پتو به روی خود میخوابیدیم و صبحها با وجود این سرما به کنار آب میرفتیم تا با لباسهای غواصی در آبهای سرد بهمنشیر خود را برای عملیات والفجر ۸ آماده کنیم. هنگامی که به کنار آب سرد بهمنشیر می رسیدیم تمام لباس های خود را در می آوریم تا لباس های اسفنجی و پلاستیکی غواصی را به تن کنیم.
به دلیل اینکه نگران بودیم دشمن از عملیات مطلع شود، هنگام تاریک شدن هوا را برای تمرین خود انتخاب کرده بودیم و تقریبا بهترین زمان برای در امان ماندن از ماهوارههای دشمن و هواپیماهای جاسوسی آنها پس از محو شدن ماه در آسمان و دم دم های چند ساعت مانده به نماز صبح بود.
در حالی که لباسهای خود را درآورده بودیم در آن دمای بسیار پایین هوا برای اینکه بتوانیم راحت تر لباسهای غواصی را به تن کنیم باید خود را به آب زده تا بدنمان خیس شده و لباس به راحت لیزی درآمده و وارد تن شود. هوا به قدری سرد بود که برخی بچهها به محض آنکه به آب میزدند سنکوب کرده و یک طرف بدن شان فلج میشد، در این زمان دیگر رزمندگان آن فرد را از آب بیرون آورده، بدنش را ماساژ میدادند و موهای پایش را می کشیدند تا اینکه به حالت اول بازگردد.
میانگین سنی رزمندگانی که قرار بود به عنوان غواص اروند رود را بشکافند و به فاو حمله کنند 17 تا 19 ساله بود. اکثر این بچهها باید خود را برای شنا کردن در اروند رودی که در نقاط عمیق 17 متر عمق دارد و حیوانات درنده از خلیج فارس به داخل آن میآیند و باز میگردند، آماده کنند. خداوند شاهد است که بچه ها در طی سه ماه عملیات آماده سازی جهت حضور در عملیات والفجر 8، 15 تا 20 کیلوگرم وزن خود را کم کردند؛ اما تمام این کارها با عقلانیت صورت میگرفت و این گونه نبود که مانند فیلمهای امروز دفاع مقدسی به یکباره رزمندگان بگویند«الله اکبر» حمله کنند.
هنگام روشن شدن هوا پس از چند ساعت پازدن داخل آب سرد بهمنشیر با لباسهای خیس بیرون میآمدیم و این را شما خوب می دانید که همیشه دم دمهای صبح، هوا از هر زمان سردتر است. در سرمای هوا لباسها را عوض میکردیم و به سنگرها رفته نماز صبح را میخواندیم و تا ساعت 9 استراحت میکردیم؛ اما روزها در شرایطی کاملا برعکس شبها لباس غواصی بر تن میکردیم و در داخل نیزارها میدویدیم در حالی که لباس های غواصی مانند یک جیر داغ بر پشت گردنها، زیر بغلها و پاهای ما می چسبید و در حالی که عرق سوز شده بودیم شوری عرقهایمان بر روی زخم های عرق سوز شده میغلتید و تمام بدن مان میسوخت.
در حالی که در نیزارها میدویدیم گاهی به یکباره تیغ بزرگی که از نخلها افتاده بود و به اندازه انگشت کوچک دست میشد وارد پای رزمندهای که تنها کفش پلاستیکی غواصی بر پا داشت، میشد و به هیچ شکل به جز بیرون آوردن تیغ با سیمچین درد رزمنده التیام پیدا نمیکرد.
سه ماه رزمندگان در سوزش آفتاب روزها و سرمای استخوان سوز شبها، تمرین کردند تا امروز شما نسیم خنک اروند رود را بر صورت خود احساس کرده و در امنیت هزاران کیلومتر آن طرفتر از خانه هایتان به دیدار شهدا بیایید. پس از این سه ماه تمرین، جلسه وداع، عهد اخوت و شفاعتگری میان رزمندگان برگزار شد و با توجه به اینکه در این عملیات از تمام لشکرها و گردانهای کشور نیرو وجود داشت، اکثر وداعها میان پدران و پسران، اقوام و خویشان بود.
لشکر پنج نصر که ما در آن مستقر بودیم در همین منطقه به آب زد و دستور داشت در آن سوی اروند رود، خط دشمن را بشکند. بچههای لشکر پنج نصر طناب به دست، وارد آب شدند و در حالی که از گردن به بالا در سطح آب دیده میشدند با طنابهایی که مسیر را مشخص میکرد به سمت فاو حرکت کردند. بسیاری در همین حالت غسل شهادت کرده و با رمز عملیات «یا فاطمه الزهرا» پس از نماز مغرب و اعشا در داخل آب به سوی فاو در حال شنا کردند و عملیات را آغاز کردیم.
لشکر پنج نصر بنا داشت در صورتی که سیم خاردارها را بچههای تخریب نتوانستند از میان ببرند دو نفر از نیروهایش را به روی سیمهای خاردار بخواباند تا دیگران از روی آنان عبور کرده و خط دشمن را بشکنند. در حالی در داخل اروند رود جلو میرفتیم که سیم خاردارهای دشمن به صورت طولی در اروند کشیده شده بود و خورشیدیهای نوک تیزی که قایق را پاره میکردند در داخل این سیم خاردارها با جریان آب میچرخیدند که اگر رزمنده به آنها اصابت پیدا میکرد بدنش پاره میشد. چهار لولهای دشمن که جهت انهدام هواپیما بود در خط ساحل دشمن به سمت اروندرود قرار گرفته بود که اگر شلیکی از سمت این چهار لولها صورت میگرفت، به هر کجای بدن رزمندگان اصابت میکرد آن قسمت بدن را جدا کرده و رزمنده را در جا به شهادت میرساند.
رزمندگان ما به واقع به فرموده امام خمینی(ره) مرگ را به بازی گرفته بودند به نحوی که من شاهد صحبت دو تن از رزمندگان لشکر 5 نصر در این عملیات بودم. محمد فرهادیفر که عاشق خانوادهاش بود و خانواده اش نیز عاشقانه او را دوست داشتند به رزمنده پشت سری خود گفت من که میدانم ما باز میگردیم پس بیا توبه کنیم. رزمنده پشت سرش گفت چه بگوییم؟ محمد گفت مانند شیخ ها بگوییم اللهی رضی به رضائک و تستیلا، رزمنده پشت سرش گفت؛محمد تستیلا اشتباه است؛ تسلیما. محمد گفت تستیلا درست است تسلیما چیست؟ در این هنگام فرمانده که نگران زمزمه این دو و شنیده شدن صدایشان از سوی دشمن بود به آرامی به آنها گفت حرف را کوتاه کنید چرا بیخود حرف میزنید. شهید محمد فرهادیفر به فرمانده گفت آیا رضی به رضائک و تستیلا درست است یا تسلیما؟ فرمانده در حالی که عصبانیت خود را مخفی میکرد گفت بازی تان گرفته، تستیلا و تسلیما چیست؟
دشمن ممکن است متوجه شود پس سکوت کنید محمد در حالی که متوجه نشد در حقیقت باید بگوید تستیلا یا تسلیما به رزمنده پشت سرش گفت به فارسی توبه میکنیم و شروع به توبه کردن و شمردن گناهانش کرد که بزرگترین گناهانش ریختن فلفل داخل چای دیگر رزمندگان و قرار دادن لباسهایش در تشت لباس دیگر رزمندگان و شستن شان به وسیله دیگران بود.
پس از اینکه غواصان لشکر ۵ نصر توانستند به آرامی به نزدیکی فاو برسند عراقیها بدون آنکه متوجه حضور ما باشند در حال گوش دادن به ترانه و موسیقی بودند، در این هنگام تخریب چیها سیمهای خاردار را باز کرده و غواصان به آرامی وارد خاک عراق شدند. ساعت 10 اولین نارنجک را به داخل سنگر عراقیها انداختیم و سپس حمله آغاز شد. راهی که ما یک ساعت و نیم در حال باز کردن آن بودیم، توسط قایقهای ما با شکسته شدن خط در عرض پنج دقیقه طی شد و رزمندگان ما وارد خاک عراق شدند.
پس از عملیات موفقیت آمیز والفجر ۸ که ما توانستیم به همه مواضع خود دست پیدا کنیم، پل بعثت با مهندسی جوانان نخبه و رزمنده در این جا نصب شد که هنوز که هنوز است حیرت بسیاری از مهندسان استراتژیک جنگ دنیا را در بر دارد. در پایان آنچه که میخواهم بگویم این است که باید در پاسخ افرادی که شبهه افکنی کرده و حمله ایران به فاو را نوعی کشورگشایی تلقی میکنند بگویم ما سه هدف در حمله به فاو داشتیم که اولین آن انهدام انبارهای شیمیایی بود که علیه رزمندگان ما استفاده میشد، دومین آن تصرف فاو به جهت حملههای هوایی بود که از این منطقه به شهرهای ایران انجام میشد و سومین و قانونی ترین دلیل حمله به فاو قانونی است که در سازمان ملل آورده شده که اگر کشوری به کشور دیگر حمله کرد، آن کشور میتواند جهت باز پس گرفتن مناطق در تصرف دشمن، به کشور حمله کننده یورش برده تا وی دست از تصرف مناطق کشور مورد هجوم قرار گرفته بردارد.