گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»؛ منطقه عملیاتی والفجر مقدماتی زمین هایی در جنوب فکه بود که از جنوب به چزابه و هویزه محدود می شد و از غرب به منطقه عمومی العماره عراق و پاسگاه هایی که روبروی العماره بودند. شرق منطقه هم ارتفاعات میشداغ بود که در امتداد ارتفاعات حمرین در شمال فکه قرار داشتند؛ دشتی صاف، بدون جان پناه و رملی.
رسیدن به پل غزیله اصلی ترین هدف عملیات بود. اگر تصرف می شد در مراحل بعدی حمله به العماره طرح ریزی می شد. بستن جاده بصره – العماره باعث می شد پشتیبانی دشمن از نیروهای بصره سخت شود. در طرح عملیات بنا شد نیروهای دو قرارگاه کربلا و نجف را قرارگاه مرکزی خاتم الانبیا (قرارگاه مشترک ارتش و سپاه) هدایت کند تا به العماره (پل غزیله) حمله کنند.
عراق پس از چند پیروزی ایران، نیروهایش را در جبهه افزایش داده بود و با کمک کشورهای حامی اش تجهیزات بسیاری در اختیار داشت و از نظر مهندسی و تغییر دادن وضع زمین هم پیشرفت های بسیاری کرده بود و طرح های مهندسی و دفاعی پیچیده ای پیاده کرده بود.
رزمنده ها را در دو قرارگاه نجف و کربلا سازماندهی کردند، نیروهای لشکر 21 حمزه، تیپ 84 خرم آباد و تیپ 58 ذوالفقار از ارتش هم به صورت ترکیبی بین نیروهای سپاه پاسداران در قرارگاه ها تقسیم شده بودند.
نیروی هوایی، هوا نیروز، توپخانه صحرایی و پدافند هوایی ارتش هم در عملیات نقش بسزایی داشتند. مهندسی، بهداری، مخابرات و پشتیبانی هم خودشان را برای عملیات آماده کرده بودند.
در مقابل نیروهای ایرانی سپاه چهارم ارتش عراق قرار داشت که حفاظت از محدوده میان چیلات عراق تا شمال هور را برعهده داشت. سپاهی که تشکیل شده بود از چهار لشکر مجهز عراق که با نیروهای اضافی و تیپ هایی از نیروهای جیش الشعبی آنها را تقویت کرده بودند.
عملیات ساعت 21:30 با رمز یا الله آغاز شد. نیروهایی که از قبل حرکت کرده بودند نتوانستند همزمان به خط اول دشمن برسند. وقتی رمز عملیات را اعلام کردند بعضی نیروها در کمین های عراق که قبل ازخط اول بود، درگیر بودند، برخی در خط اول با دشمن درگیر شده بودند و برخی به خط اول رسیده بودند اما هنوز حمله را شروع نکرده بودند. این وضع فرماندهان را نگران کرده بود، اما بالاخره نیروها را طوری هدایت کردند که اکثرشان از موانع عبور کردند و به کانال اول رسیدند.
دشمن که انگار تجربه عملیات های گذشته را بارها مرور کرده بود باهوش و دقیق عمل می کرد. به نیروهایش دستور عقب نشینی داد و نیروهایی را که با موانع پیچیده درگیر بودند با توپخانه و آتشبار قدرتمندش گلوله باران کرد؛ لذا نیروهای ایران متوازن پیش نرفتند؛ بعضی جهاها پاسگاه های دشمن را گرفتند و بعضی جاها از خط اول هم جلوتر نرفتند و با آتش شدید دشمن نیروهایی هم که پیشروی کرده بودند عقب آمدند.
زمین رملی فکه، که آن را با موانع نظامی گوناگون پوشانده بودند، کار عملیات را سخت کرده بود. عده ای می گفتند عملیات لو رفته است. برای رزمندگان و مردم ایران روزهای عملیات والفجر مقدماتی روزهای غمباری بود. شهیدان والفجر مقدماتی خیلی مظلومانه شهید شدند.
اسرایی که رزمندگان در مرحله اول عملیات از ارتش عراق گرفتند تابعیت غیرعراقی هم داشتند؛ سودانی، مصری، یمنی و اردنی. دشمن در پناه آتشبار شدیدش به رزمنده ها حمله کرد و فرماندهان دستور عقب نشینی دادند، اما بعضی ها در محاصره ماندند، نتوانستند عقب بیایند و با قمقمه های خالی از آب، تشنه و مظلوم شهید شدند.
در منطقه والفجر مقدماتی عراق ترکیب پیچیده ای از موانع و شکل دهی به زمین و نیروهایش به کار برده بود. اولین ردیف موانع سیم خاردارهای حلقوی و رشته ای بود که میان شان مین های متنوع و تله های منور کار گذاشته بودند. پشت اینها نیروهای تامین عراق میان رمل ها جا گرفته بودند که تعدادشان زیاد نبود؛ حدود شصت تا هفتاد نفر. این نیروها اول هر حمله ای با نیروهای مهاجم درگیر می شدند تا هم سرعت حمله را کند کنند هم به نیروهای اصلی شان که یک کیلومتر دورتر بودند، خبر دهند. پس از نیروهای تامین منطقه ای 500 متری بود که انواع مین ها را در آن پراکنده بودند و بعد از آن کانالی با چهار متر عرض و سه متر طول که درون آن را با انواع مانع، مین، میله نوک تیز و بشکه آتش زا پر کرده بودند. پشت کانال هم سنگرهای تیربار بود و تانک هایی که برد آتشفشان کانال را پوشش می داد و دیده بان هایی که منطقه را زیر نظر داشتند. در منطقه ای والفجر مقدماتی سه کانال با این مشخصات بود و فاصله ای بین شان را هم با موانع دیگری پوشانده بودند.
بعد از همه ای این کانال ها منطقه ای وسیعی بود که در آن هم موانع مختلفی کارگذاشته بودند تا از نیروهای اصلی شان حفاظت کنند. اگر نیرویی از این همه مانع می گذشت، تازه به مدافعان اصلی می رسید و جنگش شروع می شد.
بشکه های فوگاز موانعی بودند که اولین بار رزمنده ها در این منطقه با آن روبه رو شدند؛ بشکه هایی که از ماده ای منفجره فوگاز پرشده بودند و گویا از راه دور یا با تله های انفجاری منفجر می شدند و آتش عجیبی تولید می کردند که تا شعاع 20 متری زبانه می کشید.
سعید قاسمی، از نیروهای والفجر مقدماتی که از نیروهای اطلاعات عملیات بود، این موانع را بسیار پیچیده توصیف می کند و می گوید: من در سفری که به بوسنی داشتم عده ای از مردم یوگسلاوی سابق را دیدم که جبهه ای نیسان و العماره را خوب می شناختند. کنجکاو شدم و پرس و جو کردم و فهمیدم آنها در ساخت موانع و آماده سازی زمین های اطراف العماره فعالیت داشته اند و به عنوان نیروهای مهندسی در خدمت عراق کار کرده اند.
رزمندگان بسیاری در فکه شهید شدند تا در تاریخ ثبت شود که ایران انقلابی، اشغالگری را بر نمی تابد، سال های بعد، بازماندگان جنگ در فکه قمقمه هایی یافتند که از آب پربود؛ قمقمه هایی تشنه ای لب های شهیدان فکه.
شادی ارواح شهدا صلوات