به گزارش گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»، کتاب کمدي منطق نوشته «آپوسدولوس دوکسياديس» و «کريستوس پاپاديميتريو» است که اکنون توسط «اميرحسين اصغري» به زبان فارسي ترجمه و به تازگي توسط «انتشارات فاطمي» منتشر شده است.
به عنوان يک ويژگي مثبت درباره ترجمه فارسي کمدي منطق بايد گفت، اميرحسين اصغري که داراي مدرک دکتراي آموزش رياضي از لندن بوده و اکنون استاديار دانشگاه شهيد بهشتي تهران است، اين کتاب جذاب و محبوب را بسيار خوب و روان ترجمه کرده است.
نکته قابل توجه ديگر اين است که حق انتشار (کپي رايت) کتاب کمدي منطق به زبان فارسي در ايران و استفاده از تصاوير آن به صورت انحصاري طبق قرارداد با ناشر اصلي به انتشارات فاطمي واگذار شده است.
اما شايد اصليترين ويژگي کتاب کمدي منطق اين باشد که به صورت داستان مصور (کُميک استريپ) منتشر شده و به همين دليل ميتواند جذابيت بالا و محبوبيت خاصي نيز داشته باشد.
داستان مصور يا کُميکاستريپ مجموعهاي از نقاشيهاي دنبالهدار است که ماجرايي را روايت ميکند و همانطور که از نام کُميک بر ميآيد، محتواي آن اساساً مطلب خندهدار است. اولين کميکاستريپهايي که در دهه 1930 پا بهعرصه وجود گذاشتند، شامل ماجراهاي خندهدار و ماجراجويانه قهرماناني چون باک راجرز، تارزان و ماجراهاي تن تن بود. البته قرار گرفتن نام کميک مربوط به تاريخچه آن است. اکنون با وجود تغييرات عمدهاي که در نوع طراحي، موضوع، کمپزسيون، انتخاب زاويه ديد و ديگر المانهاي کميک به وجود آمده و اين هنر روايتگر را بسيار متفاوت از گذشته خود کرده، هنوز نام کميک روي آن باقيمانده است. درحالي که مايه طنز تنها در شاخه خاصي از اين هنر به کار گرفته ميشود.
«برتراند راسل» قهرمان اصلي کمدي منطق، يکي از بزرگترين و محبوبترين فلاسفه معاصر و از شاخصترين جستجوگران يقين مطلق بوده و يکي از مشهورترين پايهگذاران مباني منطق و رياضيات است.
واقعيت و کمدي منطق به روايت نويسندگان کمدي منطق با الهام از داستان جستجوي مباني رياضيات نوشته شده است که جديترين و عميقترين وقايع آن از اواخر قرن نوزدهم تا شروع جنگ جهاني دوم رخ داده است. با وجود اينکه بيشتر شخصيتهاي اين کتاب واقعي هستند، اما داستان کتاب چنين نيست و قرار نبود روايتي گام به گام از تاريخ باشد. اين کتاب، يک رمان تصويري است و قرار است به همين شکل باشد.
نويسندگان اين کتاب ميگويند: «در بازسازي زندگي برتراند راسل، ناچار بوديم راه خود را از ميان منابع بسياري پيدا کنيم، بنابراين آنها را انتخاب، خالصه و ساده کردهايم، تغيير دادهايم و در مواردي از نو آفريدهايم. اگرچه روايت ما از شخصيتهاي اصلي در حد امکان به زندگي واقعي آنها نزديک است، اما در چند مورد ناچار بوديم جهت حفظ انسجام و عمق داستان از بعضي از واقعيتهاي تاريخي فاصله بگيريم. بيشتر اين موارد درباره ملاقاتهايي است که شاهدي در مورد وقوع آنها در دست نيست يا حتي، در بعضي مواقع، اصلا اتفاق نيافتادهاند. اما اين ملاقاتهاي خيالي مبتني بر تاثيرات فکري متقابل اين متفکران در عالم واقعيت بر يکديگر با استفاده از نامهها يا نوشتههايشان بوده است. بايد اضافه کنيم که جدا از سادهسازيهايي که لازمه چنين روايتهايي است، به هيچوجه به خود اجازه نداديم که در ايدههاي ماجراجويانه بزرگي که طرح داستان را شکل ميداد، بينشها و مفاهيم محوري آنها، و مهمتر از همه، چالشهاي عاطفي، وجودي و فلسفي در هم تنيده با آنها دست ببريم».