گروه فرهنگی «خبرگزاری دانشجو»_ جوهر ملیگرایی از ابتدای پیدایش در بستر فلسفی غرب در تضاد و ستیز با دیانت و اختصاص قدرت سیاسی و حاکمیت برای گروهی خاص که خود را ملت یا نماینده آنان می دانست،شکل گرفت. اما با سراسری شدن تفکر ملیگرایی هر کدام از فرهنگ ها و تمدن هایی که آن را اخذ کردند براساس اندیشه های خود تفاسیر متفاوتی را از این مکتب ارائه دادند. گروهی ملی گرایی را عصبیت نسبت به آداب و رسوم اسلاف ملی خویش و ضدیت با عقاید دینی دانسته و گروهی نیز عصبیت های قومی و فبیله ای را مطرح نمودند.
در مجموع وجه مشترک تمام نگاه های ملیگرا ستیز با دین به عنوان افیون و مانع پیشرفت کشورها در بستر مدرنیه غربی است.کشور ایران نیز از این نگاه مستثنی نیست. ملی گرایی صد ساله در ایران با هدف رویگردانی از حال و بازگشت به ایران قبل از اسلام و با سردمداری آخوند زاده و میرزا آقاخان کرمانی تبلور یافت. ملی گرایی در سال 1320 و در دوره ی رضا خان اوج گرفت و پس ار سقوط مصدق زوال یافت. از این رو جبهه ملی را می توان نمادی سیاسی از این مکتب فکری دانست.
جبهه ملی پس از ماجراهای انتخابات فرمایشی مجلس شانزدهم، اول آبان سال 1328 در اجتماع متحصنین که به شکل برگزاری انتخابات و حذف مخالفان رضاخان از صحنه ی مجلس اعتراض داشتند، در منزل دکتر مصدق تشکیل شد. هدف گروه موسسان، ایجاد حکومتی ملی به وسیله انتخابات آزاد بود. شعار آنان تامین عدالت اجتماعی و حفظ قانون اساسی اعلام شد.
هیئت موسس جبهه ملی متشکل از 19 نفر از جمله دکتر مصدق، کریم سنجابی، سید علی شایگان، مظفر بقایی و حسین فاطمی بود که با پیوستن حزب ایران، حزب پان ایرانیست به رهبری پزشکپور، نهضت خداپرستان سوسیالیست به رهبری محمد نخشب و حزب ملت ایران به رهبری فروهر جبهه ملی تشکیل شد. گروه های تازه اجماع یافته نهضتی را با نام نهضت مقاومت ملی با حضور و سردمداری افرادی چون شاپور بختیار، مهندس بازرگان، آیت الله سیدرضا زنجانی و در کشاکش کودتای 28 مرداد،تشکیل دادند که نتوانست کاری برای دولت ملی گرای مصدق و نجاتش از کودتای آمریکایی – انگلیسی 28 مرداد انجام دهد.
جالب ترین و ظریف ترین نکته قابل تامل در ماجرای ملی شدن صنعت نفت، کودتای 28 مرداد و به طور کلی دولت ملی گرای مصدق، رفتار ستیزهجویانه جبهه ملی نسبت به روحانیت بود به طوری که در زمان اوج قدرت آنان سگی را نزدیک مجلس عینک می زنند و به آن لقب آیت الله می دهند و در شهر می چرخانند که به تعبیر امام خمینی (ره) این حرکت، مصداقی برای مسلم نبودن مصدق و جبهه تحت رهبریش بود.
ادوار جبهه ملی و موضع گیری آنان نسبت به وقایع
همانطور که در سطور بالا گذشت، دوره نخست جبهه ملی با حضور افرادی چون مصدق، مظفر بقایی، حسین فاطمی و ... کار خود را آغاز کرد که با ماجرای کودتای 28 مرداد، تنها دولت ملی گرای ایران سقوط و ملی گرایی رو به زوال نهاد. اما در سال 1329 و گشایش نسبی فضای سیاسی در ایران پهلوی دوم، جبهه ملی مجددا شروع به فعالیت کرد و در بهمن 1341 اعلام موجودیت خود را با کنگره ای اعلام نمود که در این کنگره افرادی چون مهدی بازرگان، آیت الله طالقانی، فروهر و سنجابی حضور داشتند.
در اوایل سال 1343 و طی نامه نگاری هایی که بین دکتر مصدق و اعضای شورای مرکزی صورت گرفت، به دلیل اختلاف بر سر سازمان تشکیلات، انحلال جبهه ملی دوم نیز اعلام شد. از وقایع مهم در دوران جبهه ملی دوم واقعه ی 15 خرداد سال 42 و کشتار طلاب مدرسه فیضیه است که با عدم موضع گیری از طرف ملی گرایانِ تحت رهبری دکتر مصدق همراه بود.
پس از انحلال جبهه ملی دوم مصدق با وجود حصر در احمد آباد و زندانی شدن تعدادی از همراهانش مانند: بازرگان، سحابی، طالقانی و ... تلاش هایی را برای بازیابی جبهه ملی آغاز کرد که با تدوین اساسنامه در سال 1344 و اعلام موجودیت و فعالیت با نگرشی جدید بود. در هفتم مرداد همان سال، جبهه ملی سوم کار خود را اغاز کرد ولی دیری نپایید که این جبهه ملی نیز با دستگیری رهبران برخی از احزاب عضو منحل گردید.
پس از جبهه ملی سوم فعالیت هایی برای ایجاد جبهه جدید صورت گرفت که به دلیل وجود اختلافات فراوان بین گروه ها و احزاب این تلاش ها ابتر ماند. اما در دوم آبان سال 1356و با محوریت شاپور بختیار، کریم سنجابی و داریوش فروهر و بدون حضور نهضت آزادی و برخی چهره های سرشناس چون آیت الله طالقانی فعالیت خود را با نام اتحاد نیروهای ملی اغاز کرد که این اتحاد بعدها به جبهه ملی چهارم معروف شد.
در روزهای منتهی به انقلاب اسلامی ایران، محمدرضا پهلوی قصد سپردن سکان هدایت رژیمش به جبهه ملی، به عنوان مخالفان نرم و شاید هماهنگ ترین گروه از مخالفان با پادشاهیش را در سر می پروراند که به دلیل حال و هوای آن موقع کشور و پذیرش رهبری امام خمینی (ره) بر قیام مردم با جواب منفی از طرف آنان مواجه می شد. اما بختیار ننگ نخست وزیری پهلوی دوم را پذیرفت و سعی کرد مجددا جکومت را به جبهه ملی بازگرداند و مصدق دوم بشود که با توجه به حال آن روزگار کشور، هیچ یک از همسنگرانش به او کمکی نکردند و جبهه ملی طبق اعلام عمومی وی را از این جبهه اخراج کرد. در روزهای منتهی به اتقلاب و پس از انقلاب اعضای جبهه ملی به دلیل اختلافات شدید نتوانستند با یکدیگر همکاری کنند و اینگونه جبهه ملی چهارم نیز رو به زوال نهاد.
جبهه ملی پس از خروج دکتر سنجابی به دلیل اختلافات داخلی، از انقلاب مردم فاصله گرفت. این جبهه در گام نخست نظام سازی انقلاب اسلامی، با قانون اساسی مخالفت کرد ودر آذر ماه سال 58 علیه قانون اساسی بیانیه داده و خواستار تحریم همه پرسی تصویب قانون اساسی شد. پس از برگزاری همه پرسی قاتوت اساسی، جبهه ملی برای نخستین بار از خواب غفلت بیدار شد و با توجه به تصویب 99 درصدی قانون اساسی، خود را در مقابل مردمی دید که سال ها بود سنگشان را به سینه می زد. همان مردمی که پس از ماجرای کودتای 28 مرداد و دین ستیزی آشکار مصدق و حامیانش دیگر امیدی به آنان نبسته بودند.
دایره مخالفت های جبهه ملی با مردم با ماجرای تسخیر لانه جاسوسی وسیع تر شد و پس از انتشار اسناد و خیانت برخی از اعضای جبهه ملی به انقلاب ایران، نفرت مردم ایران از این جریان بیشتر شد. تا اینکه سر انجام جبهه ملی دین ستیزی اشکار خود را با اسلام در روزهای بهاری سال 60 ابراز کرد و با لایحه ی قصاص مخالفت نمود و از طرف امام خمینی (ره) و تمام دوستداران اسلام حقیقی مرتد اعلام شد. پس از ماجرای ارتداد، اکثر رهبران جبهه ملی از ایران خارج شدند و دیگر فعالیت خاصی را جز بیانیه و شب نشینی در کافه از آنان ندیدیم و در واقع از صحنه سیاسی جامعه طرد شدند.
ادیب برومند در سال 1373 با توجه به سیاست های دولت اصلاحات تلاش های خود را در جهت بازیابی جبهه ملی به عنوان جبهه ملی پنجم شروع کرد و توانست با 12 نفر شورای مرکزی خود را تشکیل دهد.
جبهه ملی پنجم اکنون دارای یک هیئت رهبری چهار نفره شامل ادیب برومند، دکتر هرمیداس باوند، ناصر فربد و دکتر رشیدی است و دیگر نه در میان مردم و نه درمیان خودشان مقبولیتی را داراست.
این جبهه هنوز نیز در مخالفت با اسلام و انقلاب اسلامی از هیچ کوششی دریغ نکرده و در وقایعی مثل فتنه 88 و ماجرای 18 تیر تمام تلاش خود را برای براندازی انجام داده است. جالب تر اینجاست که این جبهه با آگاهی از نفرت عمومی مردم نسبت به خویش و برای ادامه ی حیات خود هر از چندگاهی در بیانیه ای یا انتخابات را تحریم می کند و یا نسبت به ازادی بیان انتقاد دارد.
و کلام آخر اینکه، جبهه ملی آن زمانی که به دین تاخت مرد و از بین رفت. نه مصدق، نه سنجابی و نه ادیب برومند نمی توانند ننگ ابدی بی دینی و ارتداد را از پیشانی این جبهه پاک کنند.
باور کن باور کن باورکن اصلا لازم نیست آدم همه جا ادب و شعور و شخصیت خانوادگیش رو به رخ بقیه بکشه!!! باور کن!
انقدی نظرت سبک و بی مغز بود که ترجیح میدم وقتم رو با جواب دادن بهش تلف نکنم...!