گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»- یادداشت دانشجویی*؛ تقریباً بیش از یک دهه است که انرژی هستهای تبدیل به یکی از چالش برانگیزترین موضوعات سیاسی تاریخ معاصر ایران شده است و بحث پیرامون آن یکی از مباحث داغ و همیشگی محافل سیاسی اعم از رسانهها، سایتها، روزنامهها و بخصوص رجال سیاسی شده است. در طی این دوران شبهات و سئوالات زیادی نسبت به موضوع هسته ای مطرح شده است، که یکی از این شبهات، مانع شدن مقام معظم رهبری در دستیابی به توافق هسته ای است؟!
به نظر می رسد طرح این شبهه دو دلیل عمده می تواند داشته باشد ؛ اول اینکه می تواند ناشی از عدم شناخت در مورد مسائل مربوط به هسته ای در ابعاد ملی و بین المللی باشد و دوم اینکه ناشی از غرض ورزی دشمنان باشد.
قبل از هر چیز باید منظورمان را از توافق معلوم کنیم ؛ اگر منظورمان یک توافق خوب است، که باید گفت مقام معظم رهبری مخالف توافقی که حافظ ملت ایران و باعث عزتمندی کشور شود نیستند و این را بارها در سخنان خود اعلام نمودند، حتی خارج نشینان تجزیه نظر طلب هم به این امر اعتراف نمودند، که سخنان اکبر گنجی در بخشی از مقاله خود تحت عنوان «آیت الله خامنه ای مانع تحقق رؤیای اوباما و حسن روحانی؟» می گوید: «آیت الله خامنه ای، قطعاً به دنبال توافق هسته ای است و به دولت حسن روحانی نیز در این زمینه با رعایت خطوط قرمز اختیار داده است».
ولی اگر منظورمان یک توافق بد است، که هر طور شده ولو با ذلت، تحقیر، نابودی دستاوردها و عدم تعادل و توازن بین امتیازات داده شده و امتیازات گرفته شده ؛ توافقی حاصل شود، باید گفت که نه تنها جمهوری اسلامی که دارای مکتب و منطقی غنی است بلکه کشورهایی مانند آمریکا هم مخالف یک توافق بد(از دیدگاه خودشان) می باشند.
البته بعضی ها در داخل به همین هم راضی هستند، که هر توافقی حتی یک توافق بد هم صورت گیرد، که اگر بخواهیم پیشرفت را از منظر آنان بخوانیم، هدفشان چیزی جزء هضم شدن در جامعه جهانی نیست، جامعه جهانی ای که کدخدایش آمریکاست و کوتاه آمدن در برابر اراده آمریکا را فتح باب این مسیر می دانند.
البته به این افراد و شبه روشن فکرها باید گفت که تاریخ و تجربه را گذاشته اند برای عبرت!!!
بد نیست به یکی از کشورهایی که تن به یک توافق بد داده است، اشاره ای کنیم:
کشور لیبی، کشوری که تن به یک توافق ذلت بار داد و در نهایت منجر به جاروکردن فناوری هسته ای خود و انتقال این صنایع از طریق کشتی به خارج از کشور شد ؛ که تصور تکرار این ماجرا در ایران برای هر ایرانی دردآور است.
بعضی دیگر اعتقاد دارند وجود خطوط قرمزی که از جانب مقام معظم رهبری اعلام می شود، مانعی است برای رسیدن به توافق و یا حداقل رسیدن به توافق را سخت می کند.
- به چند نمونه از آن اشاره می شود:
1- عدم پذیرش نظارت هایی فراتر از نظارت های معمول بین المللی
چنانچه وزیر خزانه داری آمریکا اعلام می دارد ما تنها زمانی توافق نهایی را می پذیریم که دو خواسته ما یعنی بازرسی های گسترده و حفظ ساختار تحریم ها برای بازگشت پذیری آن حفظ شود، که به این شکل ایران به یک کشور استثنایی از نظر نظارت های بین المللی تبدیل می شود، که در طول تاریخ فقط یک بار و آن هم در عراق صورت گرفت.
شاهد بودیم که در آنجا به بهانه های واهی، هفت سال تمام عراق را مورد بازرسی قرار دادند و بعد از این مدت اعلام کردند که به چیز خاصی دست نیافتیم.
می توان گفت که جاسوسی در لباس بازرسی در کشور عراق صورت پذیرفت و بعد از اینکه تمام مناطق عراق مورد شناخت قرار گرفت، به این کشور حمله نظامی کردند.
اکنون طرف مقابل ما در بحث هسته ای (1+5) می گوید ما خواستار بازرسی هایی هستیم که تاکنون در دنیا سابقه نداشته است، البته چنین اظهاراتی عجیب نیست، چون که خصلت گرگ، درندگی است.
متاسفانه باید گفت PMD (رابطه بین انرژی هسته ای و ابعاد نظامی) در توافق لوزان جا خشک کرده است و با این توضیحات، عقلانی است که دلباختگان غرب و آمریکا از این بخش تاریک تاریخ عملکرد جامعه به اصطلاح بین الملل درس بگیرند.
2- لغو همه تحریم ها در روز امضای توافق.
همانطور که در بالا آورده شده است، وزیر خزانه داری آمریکا می گوید ساختار تحریم ها باید حفظ شود، اساساً دولت آمریکا شاید بتواند تحریم های کنگره را اجرا نکند ولی نمی تواند تحریم های کنگره را لغو کند و کنگره آمریکایی که در اختیار حزب جمهوری خواه است، چندان علاقه ای به امتیاز دادن به اوبامای دمکرات نیست.
از آنجایی که اوباما در دو سال پایانی ریاست جمهوری خود، به دنبال کسب یک پیروزی بزرگ در سیاست خارجی دولتش که همانا توافق هسته ای و به نوعی تعامل با ایران است، می باشد و کنگره آمریکا نمی خواهد این امتیاز به پای دمکرات ها نوشته شود.
البته باید گفت که آمریکایی ها هدف شان از توافق ( توافق مورد نظر خودشان ) زمینه سازی برای تغییر در ایران است ؛ چنانچه که اکبر گنجی می گوید"این توافق و لغو تحریم ها می تواند نشانه ای از تغییر واشنگتن و موقعیتی برای آزمون تغییر در تهران باشد".
3- ورود رهبر ایران به برخی از نکات فنی.
تصور برخی این است که اعلام نیازهای هسته ای ایران از سوی مقام معظم رهبری، عاملی است برای سخت تر شدن رسیدن به توافق ؛ به عنوان مثال، سخن از اینکه کشور 190 هزار سو نیاز کشور هم باید تأمین شود، می تواند کار را برای تیم مذاکره کننده سخت کند ؛ چنانچه رادیو فردا در آن زمان که مقام معظم رهبری چنین نظری را اعلام نمودند در تحلیلی نوشت، «ورود رهبر ایران به چنین جزئیات و صحبت از اعداد و ارقام می تواند کار را برای محمد جواد ظریف و تیم همراهش در وین سخت کند».
لازم به ذکر است، رسیدن به یک توافق خوب ملزوماتی دارد که یکی از ملزومات آن، تأمین نیاز کشور در تمامی ابعاد هسته ای است.
در پایان باید گفت، نه تنها مقام معظم رهبری بلکه هیچ یک از دلسوزان نظام جمهوری اسلامی مخالف توافق خوب نیستند، البته رهبری هر کجا که احساس کنند منافع ملت ایران زیر سئوال می رود، با قدرت ورود خواهند کرد و جلوی آن را می گیرد.
همانطور که در اواخر دولت اصلاحات، کار به جایی رسید که طرف مقابل حتی اجازه نمی داد چند عدد سانتریفیوژ در ایران فعالیت کند و غربی ها با بدعهدی قصد نابودی کامل صنعت هسته ای ایران را داشتند، که با ورود مقام معظم رهبری در همان دولت جلوی آن گرفته شد.
فرشاد حسنی فر - دانشجوی کارشناسی تربیت بدنی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.
باشد که مصداق بارز أین عمار برای رهبری وکشور عزیزمون ایران باشیم
هدفشون قرار دادن مردم مقابل رهبر است.
امیدوارم مثل همیشه رسوا شوند.