گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»- یادداشت دانشجویی*: حجت الاسلام دکتر حسن روحانی در سال 92 با اختلاف حداقلی رئیس جمهور مملکت شد و با شعار دولت تدبیر و امید قول داد با برنامه یک ماهه و صد روزه می تواند مشکلات اقتصادی را حل کند. الان چند صد روز گذشته اما هنوز مشکل اقتصاد حل نشده است. همان ابتدا که روحانی ادعا کرد می تواند مشکلات اقتصاد را فوری حل کند گاهی گریزی می زد به رابطه با ابرقدرت های غربی و تعامل سازنده! ایشان مشکل اصلی کشور را سوء مدیریت و نداشتن تعامل مناسب توسط دولت می دانست. اما واقعا جای سوال است که منظور از تعامل سازنده و سوء مدیریت چیست؟ در ادامه پاسخ این سوالات را بررسی خواهیم کرد.
گاهی تعجب می کردم که چطور یک سیاست مدار با سابقه مثل حسن روحانی از وضع کشور خبر ندارد و قول حل مشکلات را در صد روز می دهد. با خود گفتم احتمالا دولت جدید دچار جو انتخاباتی شده و یا اینکه یک برنامه ویژه دارد. بلافاصله بعد از تحویل دولت، جابجایی ها شروع شد. اغلب مدیران کلان عوض شدند و مشخص شد روحانی تمایل شدیدی دارد به مدیران اصلاحات و کارگزارن. یکی از وزارتخانه های مثلا اصلاح شده، وزارت خارجه بود. دولت جدید، دکتر ظریف را به عنوان وزیر خارجه به مجلس معرفی کرد. با کمال تعجب فهمیدم که روحانی قرار است رویکرد سال 82 را تکرار و به قول خودشان برنامه ناتمام خود را تمام کند. با کمی بررسی و تحلیل مطمئن شدم که قطعا روحانی نه تنها برای اقتصاد، بلکه برای حل همه مشکلات برنامه ویژه دارد. اما متعجب بودم از اینکه چرا دولت با یک لشگر ضعیف از کسانی که امتحان خود را قبلا پس داده اند به جنگ آمریکا می رود؟ چرا کسانی را برای این مبارزه انتخاب کرده که اصلا در زمان جنگ، در ایران نبودند و نامردی دشمن و سختی مبارزه با این ستمگر را نچشیده اند؟ چرا کسانی را قدرت می بخشد که قبلا مردم بی اعتمادی خودشان را به تدابیر آن ها نشان داده اند؟ چرا خستگانی را همراه خود کرده که ده سال قبل عزت مملکت را به چند قرار خشک و خالی فروختند؟ و صد حیف که همان هم عمل نشد!
چند ماه گذشت؛ روحانی با این که رئیس جمهور مملکت شده بود مدام سیاه نمایی کرده، از خزانه خالی و بدهکاری های کشور می گفت. دکتر محمود احمدی نژاد رئیس جمهور قبلی کشور طی یک مصاحبه تاکید کرد دولت یازدهم را بدون بدهکاری تحویل داده است. آرام آرام دلیل خالی شدن خزانه مشخص شد. هزینه های هنگفت برای بازسازی سونا و جکوزی نهاد ریاست جمهوری از یک طرف و جشن های پر هزینه برای بانوان اهل سیاست از طرف دیگر فضایی را حاکم می کرد که دولت مجبور به جبران هزینه ها از طریق توافق بود. یکسال بعد از شروع به کار رسمی دولت، حرفی از اقتصاد نبود بلکه تمام دغدغه دولت مذاکره برای رفع تحریم بود.
یکی از بزرگ ترین مشکلات کشور ما اقتصاد است که با رسیدگی به مشکلات درونی حل خواهد شد. مشکلاتی مثل فرهنگ هم هنوز سر جای خود باقیست. متاسفانه دولت یازدهم طبق نظریه نظم نوین جهانی می اندیشد و حل مشکلات کشور را (بستن با کد خدا) می داند. حتی اگر ما صهیونیست بودیم و عجیب نبود طبق نظریه نظم نوین جهانی فکر کنیم، باز هم عزت ملی ما اجازه نمی داد که به بهانه مذاکره دست جان کری را بگیریم و التماس کنیم. سیاست مداران کارشان به جایی کشید که اعتمادشان نسبت به آمریکا از اعتماد به خدا و مردم انقلابی هم بیشتر شد. در مصاحبه ها گرگ طرف مقابل را با ادب و منطقی می یافتند در حالی که آن ها از مشکلات ژنتیکی ایرانی ها می گفتند.
مقام معظم رهبری طبق معمول ابتدا یک موضع کلی گرفت و فرمود با اصل مذاکره مخالف نیستم اما به طرف مقابل اعتمادی ندارم. اما ایشان بعد ها به اقتضای زمان وارد جزئیات ماجرا شدند. ایشان همیشه برعکس بعضی دیپلمات ها انقلابی رفتار می کند و عزت و اقتدار ایران اسلامی را مدنظر قرار می دهد.
دوستم به شوخی می گوید بعضی سیاست نداران بجای قرآن در محل کار کتاب قلعه حیوانات می خوانند. اما عجیب نیست! ظاهرا بعضی مبانی اندیشه اسلامی را در دانشگاه، تحت نظر پاس کرده اند، البته اگر در جمهوری اسلامی ایران تحصیل کرده باشند. متاسفانه شاهدیم در مذاکرات نص صریح قرآن عمل نمی شود. خداوند در قرآن می فرماید: اشداء علی الکفار و رحماء بینهم. آیا واقعا در این مذاکرات دوست و دشمن گاهی عوض نمی شدند؟ کسانی که نگران و دلواپس ارزش های نظام بودند مورد اهانت قرار نگرفتند؟ آیا نباید بیشتر از طرف مقابل به مردم و استقامت انقلابی آن ها اعتماد می شد؟
متاسفانه دولت حل تمام مشکلات از جمله اقتصاد و فرهنگ را در مذاکره مذاکره مذاکره و نهایتا توافق خلاصه کرده است. این در حالی است که متخصصین کشور از جمله مقام معظم رهبری راه حل مشکلات کشور را تکیه بر ظرفیت ها و نیروی داخلی می دانند.
مردم غیور با آگاهی سازی های مقام معظم رهبری و تلاش قشر دغدغه مند و انقلابی از حمایت مذاکرات ضعیف که عزت و استقلال ملت را خدشه دار می کند، سر باز زدند. دولت راستگویان هم برای محسوس تر کردن فشار تحریم ها تصمیم گرفت تا با گران کردن بنزین، باز منطق خود جهت ادامه مذاکرات را یاد آور شود؛ اینکه اصلا دولت به خاطر مردم است که اصرار دارد مدام مذاکره کند. دولت بنزین را گران و به تعبیر خودش فشار تحریم ها را نمایان کرد. اما آیا بهتر نیست دولت تدبیر و امید که ادعا داشت مشکل کشور از بی تدبیری و سوء مدیریت دولت قبل است به جای امیدواری به غرب به مدیریت بهتر مشکلات بپردازد؟ آیا این تدبیر است که مشکلات اقتصادی را با توافق حل کنیم اما گره کور توافق را با فشار بیشتر به مردم و به تعبیری با دندان و به زور باز کنیم؟
امیررضا غلامی-فعال دانشجویی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.