گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»- یادداشت دانشجویی*: آن امیدی که در دل های مردم بعد از انتخابات 92 زنده شد، انتخاب دولتی بود که شعار ها و وعده های خود را بر محور تدبیر، امید و اعتدال پایه ریزی کرد.
وعده های انتخاباتی دولت، اکثراً کوتاه مدت و طوری برای مردم تنظیم شده بود که این وعده های کارساز درهمان ماه های اول روی کار آمدن دولت عملی شود و شاهد تحول در اقتصاد و وضعیت معیشتی مردم باشیم.
مهمترین وعده دولت، وعده 100 روزه ای بود که مردم را در زمان هیاهوی انتخابات امیدوار کرده بود و نهایتا در آن مصاحبه معروف تلویزیونی جناب رئیس جمهور با مردم که بیشتر آن به نقد عملکرد دولت پیشین سپری شد، گفتگو کرد و خود و دولتش را ضمن اظهار بی اطلاعی محض از وضعیت کشور و دولت گذشته، وعده ی صد روزه ی خود را به زعم خود توجیه نمود.
اما دولت تدبیر و امید جشن دوسالگی خود را در حالی برگزارکرد که وعده های انتخاباتی اش رو هنوز عملی نشده و دیگر احمدی نژادی هم وجود ندارد که مقصر خطاب شود و مردم نیز همچنان منتظر تحقق حرف ها و وعده های زیبای رئیس جمهورشان هستند.
وعده هایی که داده شد اکثراً حول دو محور هسته ای و اقتصاد می چرخید اما آنچه به نظر می رسد این است که کلید تدبیر دولتمردان لای چرخ های سانتریفیوژها و چرخ دنده های اقتصاد گیر کرده است.
امروز که همگان می دانیم بهبود وضعیت اقتصادی کشور یکی از اولویت ها است، باید با توجه به برنامه چهارم و پنجم توسعه، با برنامه ریزی و نظارت، تدبیری اتخاذ شود که وضعیت اقتصادی کشور رونق گیرد و تجربه نشان داده است که کشورهای برنامه محور، توانایی دست یابی به توسعه پایدار را دارند.
ولی آنچه امروز شاهد آن هستیم این است که متاسفانه دولت تدبیر و امید برخلاف انتظارات و بدون توجه به برنامه های بلند مدت کشور و با تجربه شکست برنامه های کوتاه مدت خود، تمام چشم و امید دولت تدبیروامید را بر روی مذاکرات هسته ای با آمریکا و هم پیمانانش، معطوف نموده است.
امید دولت روحانی بارها توسط آمریکایی ها با نقض توافق ژنو به نا امیدی مبدل شده است، اما چه چیزی باعث شده که بازم این دولت حتی حاضر است در سایه زورگویی با شیطان بزرگ به توافق برسد؟ آیا با وجود اینکه دولت میداند رفع تحریم ها تنها کمتر از 10 درصد در بهبود رونق اقتصادی تاثیر دارد چه عاملی باعث شده که دولت تدبیر به دست دشمنان قسم خورده نظام امید داشته باشد؟
مرور مذاکرات دکتر ظریف و البرادعی شاید جواب سوالات ما باشد. همه به یاد داریم در اواخر مذاکرات سعد آباد در سال 82 ظریف به البرادعی در خصوص رسیدن به مذاکرات چه اظهاراتی داشت و بسیار تاسف برانگیز بود که به البرادعی می گفت: جناح سیاسی ما برای پیروزی در انتخابات به این توافق نیاز دارد و ما باید به توافق برسیم.
بعد از عبور دولت از وعده صد روزه ی که تمام بی تدبیری و سوری بودن برنامه ها بر گردن دولت های پیشین افتاد، اینک که سایر وعده های انتخاباتی عملی نشده، مذاکرات و رسیدن به توافق هسته ای به تمام تدبیر دولت تبدیل شده است و بهانه ای برای توجیه عدم برنامه ریزی و مدیریت کلان کشور محسوب می شود.
شاید زمانی که دکتر روحانی گفت که این مذاکرات برای ما برد- برد است به این روی قضیه فکر نکرده بودیم که دولت در صورت رسیدن به توافق به یکی از وعده های خود در حوزه دیپلماسی رسیده است و در حالتیکه مذاکرات به شکست بینجامد سرپوشی خواهد بود به وعده هایی که عملی نشده است.
آری این مذاکرات فقط برای دولت برد برد است نه برای ملت. دولتی که از مذاکرات هسته ای و توافق با دشمنان انقلاب استفاده می کند که به نتیجه دلخواه خود برسد و هیچ مهم نیست که این مذاکرات در سایه ذلت باشد. آیا این عزت به پاسپورت ایرانی می دهد آقای روحانی؟ حداقل به وعده که نه به شعار خود پایبند باشید.
امام خامنه ای، امسال را به نام «دولت و ملت، همدلی و همزبانی» نامگذاری کردند. چرا با وجود عهد شکنی طرف مقابل در مذاکرات هسته ای و در اختیار گذاشتن جزئیات مذاکرات به کشور هایی همچون عربستان و رژیم جعلی اسرائیل و سنای آمریکا باز هم هنوز جزئیات مذاکرات در اختیار مردم قرار نمی گیرد؟ مردم چه همدلی را از دولت طی این سه ماه دیده اند که بخواهند با او همزبان باشند؟
آنچه از این نوشتار نتیجه گیری می شود این است که این دولت باید به دامان مردم بازگردد و همدل و همزبان در راه آرمان های انقلاب قدم بردارد و منافع حزبی و شخصی را با عزت ملی و توافقی هسته ای منطقی که حق مردم ماست، معامله نکند و به این نکته برسد که تنها راه برون رفت از مشکلات اتکا به درون کشور است.
امیررضا غلامی-فعال دانشجویی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.