گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»،محسن رضوانی* «بحران کارآمدی» مسأله ای است که امروزه کشور ما را مورد تهدید جدی قرار داده است. طرح و تبیین دیدگاه های اندیشمندان و فیلسوفان سیاسی اسلام، می تواند راهکارهای مهم و اساسی را برای حل این معضل ارائه دهد. در این راستا مقاله حاضر به طرح اندیشه امام خمینی(ره)، در خصوص کارآمدی پرداخته و چندین شاخصه مهم کارآمدی دولت تحت عنوان کارآمدی اخلاقی، حقوقی، اقتصادی، مدیریتی و سیاسی با استفاده از مجموعه صحیفه امام، ارائه و تبیین شده است. دولتی که نتواند این ویژگی ها را در خود بوجود آورد دچار «بحران کارآمدی» می شود و بحران کارآمدی اولین قدم به سمت بحران مشروعیت است.
حکومت اسلامی حکومتی کارآمد
مسئله اول در حکومت اسلام توجه به سعادت دنیوی و اخروی است. امام می فرمایند: «ان شاءالله اگر حکومت اسلامی جریان پیدا بکند، برای همه رفاه هست، برای همه سعادت است، برای همه رفاه و سعادت دنیا و آخرت است.»(۱) عمده شاخص هایی که باعث کارآمدی حکومت اسلامی می شود عبارتند از:
۱) «حکومت اسلامی مساوی با پیشگرایی و تمدن و ترقی است، نه مخالف با آن است»؛(۲)
۲) «حکومت اسلامی مبتنی بر حقوق بشر و ملاحظه آن است. هیچ سازمانی و حکومتی به اندازه اسلام ملاحظه حقوق بشر را نکرده است»؛(۳)
۳) «آزادی و دموکراسی به تمام معنا در حکومت اسلامی است»؛(۴)
۴) «اسلام در رابطه بین دولت و زمام دار و ملت ضوابطی و حدودی معین کرده است و برای هر یک بر دیگری حقوقی تعیین نموده است که در صورت رعایت آن هرگز رابطه مسلط و زیر سلطه به وجود نمی آید»؛(۵)
۵) «در حکومت اسلام جوّ، جوّ محبت است. بین شخص اول مملکت با فردی که به حسب نظر مردم ادنی حساب می شوند فرق اساسی مربوط به دنیا نیست»؛(۶)
۶) «در حکومت اسلامی، اداره اش برای رفاه مردم است، نظامش برای رفاه مردم است، رئیس جمهورش برای رفاه مردم است، نخست وزیرش برای رفاه مردم است، و محیط، محیط محبت، [است]».(۷)
با توجه به شاخصه های مذکور حکومت اسلامی چهارچوب لازم برای یک دولت کارآمد را دارد اما داشتن شرایط کافی نیست و باید این شرایط به منحصه اجرا برسد.
ماهیت دولت و حکومت در اسلام
در اندیشه سیاسی امام خمینی، ماهیت دولت و حکومت در اسلام، خدمت گزاری به مردم است. هر میزان که دولت ها بتوانند خدمت گزار باشند، به همان میزان خواهند توانست پشتیبانی ملت را به خود جلب کرده، کارآمد باشند و جلو هر گونه شکست و ناکامی را بگیرند.(۸) امام اساسا حکومت را تنها به معنای «خدمت گزاری به مردم» می داند و می فرمایند: «اسلام حکومت به آن معنا ندارد، اسلام خدمت گزار دارد. شما خودتان را حاکم مردم ندانید، شما خودتان را خدمت گزار مردم بدانید. حکومت همان خدمت گزاری است».(۹) خدمت گزاری مردم فضیلتی آنچنان والاست که حتی انبیا و اولیای بزرگ خدا نیز خود را خدمت گزار مردم می دانستند:
«انبیا خودشان را خدمت گزار می دانستند، نه این که یک نبی ای خیال کند حکومت داردبر مردم، حکومت در کار نبوده، اولیای بزرگ خدا، انبیای بزرگ همین احساس را داشتند که اینها آمدند برای این که مردم را هدایت کنند، ارشاد کنند، خدمت کنند.»(۱۰)
در نظر امام؛ مفهوم مقابل خدمت گزاری، فرمانفرمایی است. دولت ها تا زمانی می توانند ادعای خدمت گزاری به مردم کنند و کارآمد باشند که خود را واقعاً نوکر مردم قلمداد کنند: «دولت ها خدمت گزار مردم هستند، نه فرمانفرما»(۱۱) «دولت مال مردم است، نوکر مردم است، دولت ها خدمت گزار مردمند».(۱۲)
و در این بین دولت کارآمد باید بتواند در عمل هم خدمتگزاری خود را به اثبات برساند. این نوع نگاه به دولت، اصول و شاخصه های خاصی را برای کارآمدی ارائه می دهد که مختص «دولت خدمت گزار» است. در این جا تلاش می شود اصول و شاخصه های کارآمدی دولت بر اساس اندیشه سیاسی امام خمینی تبیین گردد.
اصول و شاخصه های کارآمدی دولت
در اندیشه سیاسی امام خمینی، اصول کارآمدی دولت را می توان در چند بخش تقسیم بندی کرد که کارآمدی اخلاقی، حقوقی، اقتصادی، مدیریتی و سیاسی از جمله موارد مهم آن به شمار می روند؛ که گاها مواردی در چند شاخه صدق می کند.
کارآمدی اخلاقی
۱. فتح قلوب مردم: دولت ها اگر چه به راحتی می توانند مملکت و ملتی را زیر سلطه خویش بکشانند، اما هرگز نمی توانند دل های آنان را متوجه خویش کنند. «ای دولت ها، فتح مملکت که چیزی نیست، فتح قلوب مهم است»(۱۳)
حکومت بر دل ها تنها راه اقتدار دولت هاست و کارآمدی و پایداری دولت ها نیز در صورتی است که ملت با تمام وجودش موافق با آن باشد «وقتی حکومتی پایه قدرتش به دوش ملت نباشد و ملت با قلبش با آن موافق نباشد، هر چه قدرتمند باشد هم نمی تواند پایداری کند».(۱۴) حتی از دید امام «حکومت صدر اسلام، حکومت بر قلوب بود و لهذا با جمعیت های کم بر امپراتوری های بزرگ غلبه کردند».(۱۵) طبیعتا حکومتی نیز می تواند بر قلبها حکومت کند که مردمی و خدمتگزار باشد.
۲. تزکیه دولتمردان: در حکومت اسلامی، حاکم و کارگزاران باید از نظر اخلاقی خود را تزکیه کرده باشند. اصلاح و افساد کشور و حتی کشورها بستگی به رعایت یا ترک این اصل مهم دارد. «تزکیه برای دولتمردان، برای سلاطین، برای رؤسای جمهور، برای دولت ها و برای سردمداران بیشتر لازم است تا برای مردم عادی. اگر افراد عادی تزکیه نشوند و طغیان پیدا کنند، یک طغیان بسیار محدود است. لکن اگر طغیان در کسی شد که مردم او را پذیرفته اند، این گاهی یک کشور و گاهی کشورها را به فساد می کشد.»(۱۶) امام همچنین می فرمایند: «اگر آن کسی که در رأس حکومت است، خودش را اصلاح نکند و تابع قوانین اسلام نباشد، قوانین اسلام را در مملکت وجود خودش اجرا نکند، این نمی تواند حکومت اسلامی باشد و حاکم اسلامی باشد.»(۱۷)
کارآمدی حقوقی
۳. حاکمیت قانون: قانون محور وحدت یک نظام سیاسی محسوب می شود. همه ادیان، به ویژه دین مبین اسلام، برای ارائه و اجرای قانون در جامعه آمده اند و به سبب اهمیت آن، همه انبیا، پیامبر اسلام، ائمه علیه السلام و خلفای اسلامی خود را در برابر آن خاضع و تسلیم می دانستند. عمل به قوانین جلو هرگونه اختلاف و بی نظمی را گرفته و جامعه را به سمت اهداف تعیین شده سوق می دهد. بنابر دیدگاه امام، وجود اختلافات در جامعه ناشی از قانون شکنی هاست. امام می فرمایند: «اگر همه اشخاص و همه گروه ها و همه نهادهایی که در سرتاسر کشور هستند به قانون خاضع بشویم و قانون را محترم بشماریم، هیچ اختلافی پیش نخواهد آمد. اختلاف از راه قانون شکنی ها پیش می آید».(۱۸)
کارآمدی اقتصادی
۴. اجرای برنامه اقتصادی اسلام: اجرای درست برنامه اقتصادی اسلام، ملت را در رفاه و آسایش قرار می دهد. «اگر ملت ایران تسلیم احکام اسلام شوند و از دولت ها بخواهند برنامه مالی اسلام را با نظر علمای اسلام اجرا کنند. تمام ملت در رفاه و آسایش زندگی خواهند کرد».(۱۹)
۵. ریاضت اقتصادی مسؤولان: امام در سیره، عمل و گفتارشان، همیشه در تلاش بودند مسؤولان را به این نکته توجه دهند که زندگی شخصی خویش را باید با کم درآمدترین قشر جامعه سازگار کنند. «ما آرزوی همچو حکومتی [حکومت حضرت امیر علیه السلام ] داریم. یک حکومت عادل که نسبت به افراد رعیت علاقه مند باشد، عقیده اش این باشد که باید من نان خشک بخورم که مبادا یک نفر در مملکت من زندگی اش پست باشد، گرسنگی بخورد.»(۲۰)
امام معتقد است هم سطحی مردم و مسئولین باعث رضایت مردم می شود «اگر یک حکومت و دستگاه های حکومت زندگی شخصی شان جوری باشد که مردم ببینند نزدیک به زندگی آنهاست، مردم قانع می شوند، مردم راضی می شوند، عصیان تمام می شود».(۲۱) توجه و عمل نکردن به این اصل، از عوامل مهم انحطاط و زوال دولت هاست.
«آن روزی که دولت ما توجه به کاخ پیدا کرد، آن روز است که باید فاتحه دولت و ملت را بخوانیم. آن روزی که رئیس جمهور از آن خوی کوخ نشینی بیرون برود و به کاخ نشینی توجه بکند، آن روز است که انحطاط برای خود و برای کسانی که با او تماس دارند پیدا می شود. آن روزی که مجلسیان خوی کاخ نشینی پیدا کنند و از این خوی ارزنده کوخ نشینی بیرون بروند، آن روز است که ما برای این کشور باید فاتحه بخوانیم»(۲۲)
۶. توجه به قشر کم درآمد: «ما باید برای این طبقه کارگر و کارمند، که ضعیف هستند، طبقه ای که شما اینها را پایین می دانید در حالی که اینها از همه شما بالاتر و بلند مقام تر هستند، باید دولت ها برای اینها کار بکنند».(۲۳)
۷. پرهیز از فشار بر مردم: «اگر دولت بخواهد مردم را در فشار قرار دهد، بازار را در فشار قرار دهد، بداند که فاتحه آن دولت هم خوانده خواهد شد».(۲۴) «ما باید بسیار به فکر مردم باشیم و بر آنان سخت نگیریم که از صحنه خارج شوند»(۲۵)
۸. دولت محدود: اگر دولت بخواهد کارآمد باشد باید از گسترش حوزه دولتی پرهیز کند. دولت با مشارکت دادن مردم در امور، می تواند به عنوان نهاد نظارت کننده بر تمامی امور عمل کند. «دنبال این نباشید که هر چیزی را دولتی کنید، دولتی کردن در یک حدودی است که معلوم است، لکن مردم را شرکت بدهید، بازار را شرکت بدهید.»(۲۶) «دولت بی شرکت ملت و توسعه بخش های خصوصی جوشیده از طبقات محروم مردم و همکاری با طبقات مختلف مردم با شکست مواجه خواهد شد. کشاندن امور به سوی مالکیت دولت و کنار گذاشتن ملت، بیماری مهلکی است که باید از آن احتراز شود»(۲۷)
۹. امنیت اقتصادی: «دولت اسلامی باید مردم را در همه چیز مطمئن کند، در سرمایه هایشان، در کسبشان، در کارخانه هایشان، در همه چیز مردم در آرامش باشند و دولت ابداً نمی تواند به آنها تعدی بکند و نباید تعدی بکند و اگر کسی تعدی کرد، تأدیب خواهد شد.»(۲۸)
کارآمدی مدیریتی
۱۰. شایسته سالاری: «بدبختی و خوشبختی ملت ها بسته به اموری است که یکی از مهمات آن صلاحیت داشتن هیأت حاکمه است. اگر چنانچه هیأت حاکمه، کسانی که مقدرات یک کشور در دست آنهاست، اینها فاسد باشند، مملکت را به فساد می کشند، همه بعدهای مملکت را رو به نیستی و فساد می برند.»(۲۹) «تا دولت صالح نباشد مملکت صلاحیت پیدا نمی کند.»(۳۰) یکی از راه های شایسته سالاری، گزینش مسؤولان از طبقات متوسط و پایین جامعه است. اساس ادامه یک پیروزی و انقلاب در امری است که به نظر می آید در رأس امور واقع است، و آن این که دولت، مجلس و کسانی که در ارتش و سپاه هستند از طبقه متوسط و مادون باشند. مادامی که مجلس و ارگان های دولتی از این طبقه تشکیل بشود، امکان ندارد یک دولت و قدرت بزرگ اوضاع را به هم بزند.(۳۱)
مسئله دیگر گزینش افراد شایسته است. دولت بدون گزینش اشخاص متعهد و متخصص در رشته های مختلفه موفق نخواهد شد و دولتمردان در گزینش همکاران به کاردانی و تعهد آنان و بهتر خدمت کردن آنها به کشور و در منافع ملت بودن تکیه کنند تا در پیش حق تعالی و ملت رو سفید باشند، نه بر دوستی و آشنایی و حرف شنوی بی تفکر و تأمل که این رویه موجب ناکامی در خدمت به کشور است. دوست خوب برای دست اندرکاران آن است که در پیشرفت امور محوله به آنان مؤثر باشد و در خدمت ملت باشد، نه در خدمت آنان. هر که و هر چه خواهد بود. دولتمردان از دانشمندان و متخصصان متعهد استمداد کنند تا راز موفقیت را به دست آورند.(۳۲)
۱۱. وجدان کاری: اگر یک مملکت کارمندش و دولتش و ملتش و روحانیتش و بازارش و همه چیز، وقتی هر کدام به آن وظایفی که خدای تبارک و تعالی محول کرده بر آنها، خوب عمل کردند، این مملکت بعد از چندی همه اش درست می شود.(۳۳)
وجدان کاری از عوامل مهم پشتیبانی ملت از دولت است، چون «وقتی دولت خوب کار کند برای ملت، آنها هم پشتیبان اند».(۳۴)
استعفای مدیران ناکارآمد، عملی صالح و عبادت به شمار می رود. «ای متصدیان و دولتمردان از رده به اصطلاح بالا تا پایین، به هوش باشید که در دو راهی سعادت و شقاوت قرار دارید. اگر به واسطه سوء مدیریت و ضعف فکر و عمل شما، به اسلام و مسلمین ضرری و خللی واقع شود و خود می دانید و به تصدی ادامه می دهید، مرتکب گناه عظیمی و کبیره مهلکی شده اید که عذاب بزرگ دامنگیرتان خواهد شد. هر یک در هر مقام احساس ضعف در خود می کند، چه ضعف مدیریت و چه ضعف اراده، از مقاومت در راه هواهای نفسانی، بدون جو سازی، دلاورانه و با سرفرازی نزد صالحان از مقام استعفا کند که این عمل صالح و عبادت است.»(۳۵)
۱۲. رسیدگی سریع به امور مردم: تجمل پرستی، اسراف و کاغذبازی اداری، یکی از عوامل مهم ناکارآمدی دولت محسوب می گردد. این عمل باعث طولانی تر شدن رسیدگی به امور مردم شده و در نتیجه مردم را به پشتیبانی از نظام و دولت دلسرد می کند. «باید تمام ادارات از تجمل پرستی و اسراف و کاغذبازی بپرهیزند و کار مردم را سریعاً انجام دهند».(۳۶)
۱۳. اصلاح اداری: دولت برای بالا بردن رشد کارآمدی خویش نیازمند اصلاح اداری در مقاطع مختلف است. «اصلاح دولت و اصلاح ادارات و اصلاح جامعه و بازسازی، همه اینها بر دوش شما آقایانی است که در رأس امور هستید و چنانچه همت نگمارید چه بسا که ما قدم را به واپس برداریم».(۳۷)
۱۴. فساد زدایی: وجود فساد در جامعه و تعقیب و ترمیم نکردن آن یکی از عوامل مهم زوال و انحطاط دولت است. «دولت و همه موظفند، وقتی فسادی واقع شد، اغماض نکنند، و همان یک مورد را از بین ببرند تا سرایت نکند تا این که یک جمهوری به فساد کشیده بشود و یا در دنیا بد نام شود».(۳۸)
۱۵. پرهیز از برخورد تکلیفی با مردم: اگر این احساس پیش بیاید که من آن بالا هستم و دیگران باید از من اطاعت بکنند و یک تکلیفی است، و بخواهید با تکلیف و تکلف به مردم حکومت کنید، این باز به حالت سابقه بر می گردد و مردم از شما جدا می شوند.(۳۹)
کارآمدی سیاسی
۱۶. وحدت دولت و ملت: پایبندی به اصل وحدت موجب سلامت و استحکام کشور می شود و این اصل زمانی فرو می پاشد که دولت کارنامه نامطلوبی داشته باشد. و در برابر، سلامت یک کشور در صورتی تضمین خواهد شد که همه اقشار جامعه، حکومت کنندگان و حکومت شوندگان، با یکدیگر تفاهم و همدلی داشته باشند و از کار یکدیگر پشتیبانی و بر آن نظارت کنند. چنین کشوری طبیعتاً شکست ناپذیر خواهد بود.
اگر یک کشور بخواهد یک کشور سالمی باشد، باید بین دستگاه حاکمه با ملت تفاهم باشد.(۴۰)
اگر یک مملکتی دولت و ملتش، ارتش و ملت، قوای انتظامی و ملت با هم شدند و هر دو احساس کردند که باید خدمت به هم بکنند، یک همچو مملکتی و کشوری شکست نخواهد خورد.(۴۱) منشأ همه گرفتاری ها در کشور، جدایی میان دولت و ملت است. در صورت تحقق این امر، فساد اقتصادی، اخلاقی، اداری، سیاسی و ...، هم در میان مردم و هم در میان دولتمردان رشد یافته و باعث پوسیده شدن بدنه اصلی نظام می گردد. جدایی دولت ها از ملت ها منشأ همه گرفتاری هایی است که در یک کشوری تحقق پیدا می کند.(۴۲)
در اندیشه امام، حل مشکل جدایی ملت و دولت، در دست دولت هاست. جدایی ملت از دولت بلکه رو در رو قرار گرفتن آنها، موجب ضعف آنها و گرفتاری دولت و ملت شده است، و تا این مشکل راخود دولت ها رفع نکنند روی سعادت را نخواهند دید و همیشه گرفتار دست خیانتکاران و اجانب خواهند بود.(۴۳)
این یک اشتباهی از حکومت ها بوده است که خیال می کردند که اگر قدرت های بزرگ را به دست بیاورند، بهتر از این است که قدرت ملت خودشان را به دست بیاورند، و این علاوه بر این که یک خیانت به ملت ها بوده است، آن کامیابی که باید برای یک انسان باشد و آن ارزشی که باید برای یک انسان باشد اینها از دست داده بودند.(۴۴)
۱۷. مشارکت مردم: رمز موفقیت و کارآمدی دولت، برخورداری از مشارکت و حمایت همه جانبه تمام اقشار مردم است. امام می فرمایند: «من از شما خواستارم که به دولت کمک کنید، و فقط این نباشد که منتظر باشید دولت همه کارها را بکند، دولت نمی تواند همه کارها را انجام بدهد، شماها باید پشتیبانی کنید.»(۴۵) «اگر مردم پشتیبان یک حکومتی باشند، این حکومت سقوط ندارد. اگر یک ملت پشتیبان یک رژیمی باشند، آن رژیم از بین نخواهد رفت».(۴۶)
دولت ها خودشان را فرمانفرما و ولی امر و همه چیز می دانند و برای ملت هیچ اعتباری قائل نیستند، از این جهت از پشتیبانی ملت محرومند.(۴۷)
ملت ها اگر با یک چیزی مخالفت کردند، دولت ها نمی توانند اجرا بکنند. امروز مثل سابق نیست که یک دولتی بیاید هر غلطی می خواهد بکند، خیر، باید موافق امیال صحیحه ملت عمل بکند، نوکر ملت باید باشد، نه آقای ملت.(۴۸)
۱۸. عدالت پروری: اگر حکومت ها عادل باشند، کم کم مردم را به صورت خودشان در می آورند.(۴۹)
آن کسی که به یک ملتی حکومت دارد، چنانچه عدالت پرور باشد، دستگاه او عدالت پرور خواهد شد، قشرهایی که به او مرتبط هستند به عدالت گرایش پیدا می کنند، تمام اداراتی که تابع آن حکومت است، خواه نا خواه به عدالت گرایش پیدا می کنند و عدالت گسترده می شود.(۵۰)
«مفاسد از حکومت ها سرچشمه می گیرد، حکومت عدل تمام مصالح کشور را تأمین می کند و حکومت ظلم تمام بدبختی ها را برای یک ملتی ایجاد می کند».(۵۱)
۱۹. انتقاد پذیری: حکومت اسلامی باید انتقادات را تحمل و از آن استقبال کند. انتقادات از دولت و عملکردهای آن باعث رشد و بالندگی کارآمدی دولت خواهد بود «کوچک ترین فرد می تواند آزادانه و بدون وجود کمترین خطر به بالاترین مقام حکومتی انتقاد کند و از او در مورد اعمالش توضیح بخواهد».(۵۲)
۲۰. پرهیز از سیاست بازی های گروهی: «دولتمردان با رویه و فکر واحد برای رسیدن به آنچه صلاح اسلام و کشور است به پیش روند و این سیاست صحیح اسلامی است و خدای نخواسته در سیاست بازی های گروهی وارد نشوند که با ناکامی مواجه می شوند.»(۵۳)
من از همه ارگان های دولتی و ملی و همه گروه ها می خواهم که از گروه گرایی و دسته بندی و فرصت طلبی و هواهای نفسانی احتراز کنند و خود را در راه خدمت به ملت و خلق مستضعف قرار دهند و از راهی که ملت می رود منحرف نشوند.(۵۴)
سفارش دوم آن است که بین خودتان، بین وزرا، بین دولتی ها برادری باشد. شما برای اسلام می خواهید خدمت کنید، نمی خواهید که برای خودتان کاری بکنید، شما می خواهید برای این ملت محروم در طول تاریخ خدمت بکنید، نمی خواهید که جیب خودتان را پر کنید.(۵۵)
پی نوشت ها:
۱)امام روح اللّه خمینی، صحیفه امام (تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام، ۱۳۷۸) ج ۷، ص ۶۱.
۲)همان، ج ۵، ص ۶۹ ۷۰.
۳)همان.
۴)همان.
۵)همان، ص ۴۰۹.
۶)همان، ج ۷، ص ۲۳۳.
۷)همان، ج ۷، ص ۲۳۸.
۸)همان، ج ۹، ص ۴۲.
۹)همان، ج ۱۳، ص ۲۰۲.
۱۰)همان، ج ۱۵، ص ۳۵۸.
۱۱)همان، ج ۹، ص ۱۸.
۱۲)همان، ج ۱، ص ۲۹۷.
۱۳)همان، ج ۱، ص ۱۲۱.
۱۴)همان، ج ۷، ص ۵۱۰.
۱۵)همان، ج ۱۴، ص ۱۸۰.
۱۶)همان، ج ۱۴، ص ۳۹۲.
۱۷)همان، ج ۸ ، ص ۲۸۴.
۱۸)همان.
۱۹)همان، ج ۱، ص ۱۳۷.
۲۰)همان، ج ۶، ص ۵۷.
۲۱)همان، ج ۷، ص ۲۵۹.
۲۲)همان، ج ۱۷، ص ۳۷۶.
۲۳)همان، ج ۷، ص ۳۳۵.
۲۴)همان، ج ۱۷، ص ۲۵۱.
۲۵)همان، ج ۱۹، ص ۴۴.
۲۶)همان، ج ۱۹، ص ۴۰۹.
۲۷)همان، ج ۱۹، ص ۱۵۷.
۲۸)همان، ج ۱۷، ص ۱۶۱.
۲۹)همان، ج ۵، ص ۳۱۴.
۳۰)همان، ج ۶، ص ۴۶.
۳۱)همان، ج ۱۶، ص ۱۹.
۳۲)همان، ج ۱۹، ص ۱۵۷.
۳۳)همان، ج ۹، ص ۴۸۰.
۳۴)همان، ج ۱۷، ص ۳۸۳.
۳۵)همان، ج ۱۹، ص ۱۵۷.
۳۶)همان، ج ۶، ص ۲۶۶.
۳۷)همان، ج ۱۵، ص ۴۹۲.
۳۸)همان، ج ۱۶، ص ۱۷۳.
۳۹)همان، ج ۱۳، ص ۳۷۱.
۴۰)همان، ج ۸ ، ص ۲۳۰.
۴۱)همان، ج ۹، ص ۱۴۴.
۴۲)همان، ج ۹، ص ۱۱۸.
۴۳)همان، ج ۹، ص ۱۲۹.
۴۴)همان، ج ۱۴، ص ۲۳۲.
۴۵)همان، ج ۶، ص ۵۲۹.
۴۶)همان، ج ۸ ، ص ۳۷۲.
۴۷)همان، ج ۱۱، ص ۹۴.
۴۸)همان، ج ۱۵، ص ۳۷۳.
۴۹)همان، ج ۵، ص ۴۴۲.
۵۰)همان، ج ۹، ص ۱۳۵.
۵۱)همان.
۵۲)همان، ج ۵، ص ۴۴۹.
۵۳)همان، ج ۱۹، ص ۱۵۷.
۵۴)همان، ج ۱۲، ص ۴۴۳.
۵۵)همان، ج ۱۸، ص ۸۱.
با تصرف و تلخیص از مقاله محسن رضوانی؛ فصلنامه علوم سياسى ـ شماره ۱۹ ـ پاييز ۸۱