به گزارش «خبرگزاری دانشجو»-یادداشت دانشجویی*؛ماه رمضان ماهي است که به بهار قرآن نيز تعبير مي شود و در گوشه کنار کشور همايش ها و نمايشگاه هايي پيرامون اين معجزه عظيم پيامبر و برنامه و راهنماي زندگي خود در جامعه شاهد هستيم و هر روز هم در مساجد مختلف شاهد جزء خواني و حزب خواني مي باشيم. مطلبي که بنده مي خواهم عرض کنم به صرف توصيه به قرائت قرآن نيست چرا که بزرگان دين و ائمه کامل و تمام در اين باره تبيين و تشريح و توصيه کرده اند و حقير هم درجايگاهي نيستم که توصيه اي کنم صحبت بنده بر نکته اي بود که امروز به طور اتفاقي نظرم را جلب کرد که در آيه دوم سوره بقره خداوند مي فرمايد: «ذلک کتاب لاريب فيه هدي للمتقين» يعني اين کتابي است که شکي در آن نيست و راهنماي متقين است و در ابتداي آيه 185 همين سوره مي فرمايد: «شهر رمضان الذي انزل فيه القران هدي للناس...» يعني ماه رمضان ماهي است که قرآن نازل شده است براي هدايت بشر ... .
خداوند در يک جا گفته قرآن نازل شده است براي هدايت مردم اما اول سوره بقره مي فرمايد هدايت براي متقين است. چرا اينجا قيد آورده است؟ اما آنجا نياورده است؟
يکي از مطالبي را که مي توان برداشت کرد اين است که شانيت و جايگاه قرآن هدايت است براي مردم اما بهره گيري از هدايت قرآن براي متقين امکان پذیر است. پيامبر را نيز رحمت للعالمين مي گفتند نه رحمت للمسلمين يا محدودتر للمومنين، اينکه پيامبر(ص) را نيز مثال زدم به دليل اين است که پيامبر اکرم(ص) نيز مانند قرآن - هرچد در مقامي بالاتر چرا که قرآن معجزه پيامبر(ص) است و پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) قرآن ناطق اند - از آيات خداوند هستند و براي هدايت همه آمده اند، از مومنين و علما و شما گرفته تا من و کفار و فجار و جان کري و نتانياهو و... . مانند بارش باران است که بر زمين مي بارد اما اين بسته به آن خاک و زمين دارد که چگونه بهره برداري کند. يک حالت است که اين زمين ماسه اي است و سنگ ريزه و آب باران از بالا مي آيد و از آن ور هم خارج مي شود و مثل افرادي مي شود که در گوشه و کنار مي بينيم که حرف حق را مي شنوند، حتي هضمش هم مي کنند اما عملي نمي کنند و ظاهر دين را گرفته اند اما چون در باطن کاري رخ نمي دهد پس بعد بارش اثرش را هم در خود نمي بينند، عده اي هم مثل سنگند و اثري برآن ها ندارد و مي آيد و مي بارد و تغييري در آن ها ايجاد نمي شود، عده اي هم مثل ما ها مثل چاله اي هستيم که آب مي آيد ودر ما جمع مي شود نه جذبش مي کنيم و نه دفع بلکه اين آب باران را نگه داشته ايم، اين معارف را و احاديث و مطالب و احکام و هرچه مربوط به دين و حقانيت است بسته به عمق چاله اي که داريم و ظرفيتي که داريم نگه داشته ايم اما استفاده نمي کنيم، ديگران استفاده مي کنند پرندگان مي آيند کنار اين آبي که جمع شده استفاده مي کنند، هر موجودي که گذر مي کند و نياز دارد و تشنه است جرعه اي برمي دارد و مي رود ولي ما هم چنان فقط آب را نگه داشته ايم نه فرو مي خوريم و نه پس مي زنيم پس از باران و کم کم هم که اين آب رو به گنداب مي رود تعدادي زالو و ميکروب هم بهره ي خود را از اين اندوخته ما برمي دارند و در نهايت هم خشک مي شود تا باراني ديگر ، البته اگر باز ببارد بر سرمان، ماهم اينجوري هستيم خوب حرف مي زنيم و ديگران را ارشاد مي کنيم و حديث مي گوييم و غيره ذلک اما خودمان ؟
هيچ. به قول آقاي شفيعي سروستاني که مي گويد:« مردم را تا دم در بهشت مي بريم و بعد هم خودمان داخل نمي شويم چون خودمان را لايق نساخته ايم» چون خودمان از آن آب بهره اي نبرديم و حتي به زعم مرحوم آيت الله مجتهدي با برداشت نا درستمان از دين- همان گنداب ته مانده از باران- سينه مي زنيم(به ظاهر دين را پياده مي کنيم) و مردم را هم پشت سر خودمان مي بريم به جهنم. اما دسته آخر و متقين، کساني اند که مانند خاک آماده با بارش اين باران تمام و کمال از آن استفاده مي کنند و محصول مي دهند و سر سبز مي شوند. پس بسته به نوع زمين اثر باران متفاوت است، بسته به نوع و درون انسان اثر آن متفاوت است؛ زمين مساعد باشد سبز مي شود و زمين مساعد نباشد سبز نمي شود اما نکته اينجاست که زمين اختياري نمي تواند مساعد باشد ولي انسان اختياري مي تواند مساعد باشد. ان شاء الله بتوانيم آيات الهي را دريافت کنيم و به کار ببنديم.
حمزه مرادی تمدن-فعال دانشجویی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.