به گزارش خبرنگار«خبرگزاری دانشجو» از مشهد، خراسان رضوی دارای بیش از ۴۰۰ شهید دانشجو میباشد که تا کنون حدود ۶۰ شهید از شهدای دانشگاه فردوسی، ۸۱ شهید از شهدای دانشگاه فرهنگیان، ۴۳ شهید از شهدای دانشگاه منتظری و ۴۳ شهید نیز از شهدای دانشگاه علوم پزشکی مشهد شناسایی شدهاند.
برای آشنا شدن با این شهدای دانشجو که از محیط علم و دانش به جبهه نبرد حق علیه باطل رفتند به معرفی آنان میپردازیم.
دانشجوی شهيد رحيم علي اكبري در تاریخ یکم اردیبهشت ماه سال۱۳۴۴ در خانوادهاي مومن و انقلابي به دنيا آمد و تا شروع انقلاب به تحصيل مشغول بود. با شروع انقلاب در تمام راهپيمایي ها شركت فعالانه داشت و هميشه جلودار حركت بود.
رحیم علی با شرکت در فعالیتهای مذهبی در تمام جلسات قرائت قرآن در سطح مشهد حاضر بود و چندين جايزه هم دريافت کرده بود. وي هميشه نماز را در مسجد و در جماعت ميخواند و نماز جمعه را هرگز فراموش نميكرد.
وی پس از پيروزي انقلاب و به محض شروع جنگ به جبهه حق عليه باطل اعزام شد و در چندين عمليات شركت فعالانه داشت. در همان زمان در دانشگاه تهران جهت ادامه تحصيل قبول شد و در ضمن درس خواندن به محض شروع عمليات به جبهه اعزام شد و در سال ۱۳۶۴ در حاليكه در سال سوم پزشكي در دانشگاه تهران، جزو بهترين دانشجويان بود؛ جهت شرکت در عمليات عازم جبهه شد و در عمليات كربلاي ۴ جزو اولين نيروهاي خط شكن بود.
رحیم علی در تاریخ ۲۷ دی ماه سال ۱۳۶۵به علت اصابت خمپاره به قايق، به درجه رفيع شهادت نائل شد.
نامادري شهید در بیان خاطرهای از شهید رحیم علی گفت: وقتی از وی پرسیدم چرا درس میخوانی؟ گفت مامان فكر نكن كه ميخواهم دكتر شوم تا طريق آن كسب در آمد كنم و زندگي را رونق بدهم. ميخواهم يك حصير زير پايم باشد و فقط دو تا قاشق و بشقاب داشته باشم. گفتم اگر ميخواهي اين طوري باشي پس چرا درس ميخواني؟ گفت: براي كمك به مردم درس ميخوانم.
وصیت نامه شهید رحیم علی اکبری
«بسم الله الرحمن الرحيم الحمدلله الذى هدانا لهذا و ما كنا لنهتدى لولا ان هدانا الله و آخر دعواتنا الحمدلله رب العالمين». به نام او كه جهان عالميان به يد قدرت اوست. بر آن شدم بر حسب وظيفه، چند كلمهاى به عنوان شهادتنامه بنويسم. از خداى متعال تمناى نهايت اخلاص در نيت خويش را خواستارم. پروردگارا! تو خود از نهان با خبرى و مىدانى كه جز به رضاى تو و اعتلاى كلمه حق، پاى در صحنه نبرد ننهاديم و خود گواهى، كه اين انتخاب من بر اساس تعقل و انديشه و عشق به ذات اقدست بوده و نيز تو بودهاى كه بايد رحمانى بر قلبم با قلم عقل نگاشتى كه« لا اله الا الله محمد رسول الله على ولى الله» و تو نيز محبت اولياءات و بغض اعدايت را به من ناسپاس از لطف و كرمت عطا فرمودى.
خدايا! گرچه اندرونم مىگذرد، ياراى كتابتش را ندارم و البته لزومى چندانى هم نمىبينم و نشانهها و آيات تو بارز است، اين خون ها و شهادت هم گواهى است و هر كه هشيار و بيدار نشود خسرالدنيا و الاخرة است. اگر در خانه كس است يك حرف بس است. حيات ما، مرهون اين ولايت و اين اطاعت است كه «اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم» و بايد دانست كه اعتصام به« حبل الله» چنگ زدن به ريسمان محبت و دوستى على و اولاد اوست و در پيرو آن ولايت و زعامت فقيه و عالم ربانى حضرت امام خمينى دامت بركاته در كنف توجهات حضرت مهدى عليه السلام روحى و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداه است. بهترين توصيهاى كه مىتوانم بكنم اينست كه از ملازمت قرآن و سنت نبى (ص) و اهل بيتش عليه السلام لحظهاى غفلت نكنيد كه اينها خود راهگشاى هدايت و نور من الهى هستند. باز هم سفارش همان تقواست، تقواست و تقواست، انشاء الله كه هم به خودسازى خود اهميت مىدهيم و بايد همه به هم به سازندگى جامعه اسلامى خود و بايد كه هدف فقط و فقط الله باشد و اكتساب رضاى او. چون وقت تنگ است به همين بسنده مىكنم. (و من الله التوفيق) و اما درباره ديونات و حقوق و مظلمهها، اول خدا را مىطلبم. از براى اصلاح اين مطلب و اما بعد از خانواده بزرگوار و عزيزم درخواست دارم تا حدى كه مىتوانند صدقه داده و حلاليت بطلبند و به صاحبان حقوق بگويد «الا تحبون ان يغفرالله لكم» پس اگر چنين يافتند از من عاجز و حقير درگذرند. انشاء الله كه خدا از لطف و كرمش آنها را غنى و مداوم بدارد.
توصيهام به خانواده، توصيه صبر است كه هميشه زبان حالشان«انا لله و انا اليه راجعون» باشد و در اين موضوع خود را به سختى و تعب نيندازند و اين رد امانت الهى را ميمون و مبارك بدانند و صبور شكور باشند. (ربنا افرغ علينا صبرا و ثبت اقدامنا و انصرنا على القوم الكافرين)
همسر عزيز و گراميم، گرچه نتوانستم حق همسرى را نيكو به جا آورم ولى از دعاهاى خير در حقتان خدا شاهد است دريغ نكردم، از خداى تبارك و تعالى نهايت سعادت و صبر و اجر را براى آن دوشيزه محترمه خواهانم و از خانواده گرامش نيز پوزش مىطلبم، چه مىشود كرد وظيفه يك بار آن را اقتضا مىكرد و يك بار اين را.
خواهرانم و برادرانم، عزيزان جانم، در نهايت دوست مىدارمتان و طلب سعادت و مغفرت برايتان دارم.
پدر جان و مادر جان، در حق شما زبان من الكن و قلمم تواناى سپاس و وصف محبتهاى شما را ندارد، بالاخره از اين فرزند حقيرتان درگذشته و طلب غفران كنيد.
و آخر دعواتنا ان الحمدلله رب العالمين رحيم علي اكبري شانديز