به گزارش «خبرگزاری دانشجو» به نقل از کرددانش؛ روزی که به عنوان مدرس حق التدریس دانشگاه پذیرفته شدیم با کلی شوق و هیجان و گاه حتی غرور به هر کسی می رسیدم و می پرسیدند که شغلت چیست می گفتم «استاد دانشگاه» روزهای اول جو واژه پر طمطراق استاد دانشگاه حسابی ما را گرفته بود و در استاد، استاد گفتن های دانشجویان غرق بودیم آن روزها اصلا گمان نمی کردیم که مشکلات مدرسان حق التدریسی دانشگاه خیلی بیشتر از این حرف هاست, اما در مدت زمان بسیار کوتاهی متوجه شدیم که اینگونه استاد دانشگاه بودن نه تنها مایه انبساط خاطر از داشتن شغل و حتی باعث غرور نیست، بلکه تازه ان زمان بود که معنای واقعی این ضرب المثل را که صدای دهل شنیدن از دور خوش است درک کردیم و متوجه شدیم.
مدرسان حق التدریس که در حال حاضر حجم زیادی از بار آموزشی در دانشگاه های استان را بر دوش دارند در گفتگو با خبرنگار کُرددانش از مشکلات خود می گویند:
یکی از مدرسان حق التدریس می گوید: سالانه انبوهی از دانش آموختگان کارشناسی ارشد وارد جامعه می شوند که شغلی بهتر از تدریس در دانشگاه پیدا نمی کنند، در این ماجرا بین عرضه و تقاضا توازنی وجود ندارد و زمانی هم که عرضه کالایی چون دانش آموختگان ارشد در جامعه زیاد شد، ناخودآگاه قدر و قیمت آن پایین می آید. در این میدان رقابت، من دانش آموخته کارشناسی ارشد با هر شرایطی که دانشگاه پیشنهاد بدهد، حاضرم کار کنم.
ادامه میدهد: درسته با اين کار نه آينده شغلي دارم نه حقوق در حد هزينه هاي زندگي سطح پايين, نه بيمه, نه حتي ضمانت شغلي اما از بیکاری بهتره, من دانشجوی دکترا هستم و در این بازار وانفسا، هیچ منبع درآمدی جز تدریس به صورت حق التدریس در دانشگاهها ندارم.
یکی از مدرسان حق التدریسی دانشگاه کردستان می گوید: هر چند حقوق اندکی میگیریم اما همین حقوق ناچیز هم با تاخیر پرداخت میشود به گونه ای که دانشگاه حق الزحمه مربوط به تدریس نیمه نخست سال تحصیلی را در اسفند و نیم سال دوم را هم در شهریور ماه پرداخت میکنند.
ادامه می دهد: فرقی نمیکند چه مدرکی از چه دانشگاهی و با چه سطح علمی داری برای گرفتن همین چند واحد درسی هم باید بند پ داشته باشی و از طریق رابطه و سفارش اجازه تدریس دهند.
این مدرس حق التدریسی می گوید: به نظر می رسد این قشر در جامعه سانسور شدهاند, البته اگر پیگیری هم کنیم همین تعداد واحد را هم از ترمهای بعد نداریم.
یکی دیگر از اساتید حق التدریسی می گوید: من يك سالي است كه به عنوان حق التدريس در یکی از دانشگاه های استان مشغول هستم, درآمد آنچناني ندارم و هيچ امنيت شغلي هم ندارم, بيشتر از آنچه مي گيرم كرايه ماشين ميدهم, از طرف دیگر سابقه کار در افزایش حق الزحمه ها هم هیچ تاثیری ندارد و مدرسان تازه کار و قدیمی ارقام مشابهی را دریافت میکنند.
وی در خصوص دریافتی های بسیار ناچیز اساتید حق التدریس گفت: این میزان حقوق نوعی توهین به جایگاه تحصیل کردگانی است که سالها برای کسب مدارج دانشگاهی زحمت کشیده اند.
می گوید: در کنار ناچیز بودن و دیر پرداخت شدن حق الزحمه مانده ام کسر ماليات از حقوق ناچيز را کجای دلم بگذارم.
بخش قابل توجهی از مدرسین دانشگاه اساتید حقالتدریس هستند که شاید بیشترین مسئولیت و آینده علمی دانشگاههای کشور بر عهده اساتید حقالتدریسی است که نه تضمینی برای آینده شغلی و وضعیت معیشتی مناسب و نه جایگاه و احترامی درخورمقامشان دارند.
وضعیت حقوقی این قشر زحمتکش که مورد بیمهری مسئولین قرار گرفتند چنان اسفبار است که حتی نمیتوان آن را بهعنوان یک منبع درآمد فرض کرد. در واقع شاید بهترین اسمی که بتوان به عملکردی که وزارت علوم با نیروی حقالتدریس دارد گذاشت عنوان بیگاری است.
وزارت علوم نیروی حقالتدریس را به صورت یک نیروی حقیقی نپذیرفته که اگر غیر از این بود باید حقوق اولیه حداقل طبق قانون کار برایشان قائل بودند اما شاید لازم باشد که وزارت علوم و تحقیقات متوجه این امر شود که اساتید حقالتدریس بخش قابل توجه نیروی این سازمان است که اگر این مسئله را بپذیرند ناچارند حقوق و مزایای اولیهای برایشان قائل باشند.