به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو-محمد حسين ضميريان؛ از حوالي ظهر عيد قربان، ساعتهاي شادِ شب و صبح اين عيد سعيد كه يك عيد مشترك در ميان تمامي مذاهب اسلامي است، براي بسياري از مسلمانان تبديل به عزا شد؛ سرزمين مقدس مني كه آمادگاه مبارزه انسانها با شياطين است به قتلگاه مسلماناني تبديل شد، كه همپاي رسول خدا [صلي الله عليه و آله] و خليل الرحمان [عليه السلام] پا به سرزمين امن الهي گذاشته بودند و سرود رهايي از تعلقات دنيايي را سر داده بودند و آماده رمي شيطان و بازگشت به دنياي مادي بدون تعلقات آن بودند، ولي اينك فارغ از تنگناي تن هايشان در حال مهاجرت به سمت خدا بودند، فاجعه عظيم و دردناك بود، اما براي بشر، در پس همه فاجعهها، همواره درسهايي براي آموختن وجود دارد به نحوي كه گفته ميشود، فاجعهنگاري براي انسان، همواره درسآموز بودهاست. زيرا از آن حكمت آموخته و طريق بيداري را پيموده است.
در سطحي ديگر، غم سنگين و بيفراغِ تبديل عيد قربان امسال به عزاي عمومي در جهان اسلام، ميتواند يك پرده برداري آشكار از بيكفايتي آلسعود و سوء مديريت آنان تلقيشود، اكنون، حجم فاجعه مني به قدري است كه تا سالها فراموش نخواهد شد و همواره مثالي در بين اذهان تمامي مسلمانان از بيتدبيري در ساختار حكومتداري سلطنت سعودي، خواهد بود، گرچه رسانههاي عربي و غربي از گفتن آن به هر دليل اعم از رشوههاي نفتي و منافع اقتصادي، تا هميشه خودداري كنند؛ اين فاجعه دستكم نشان ميدهد در يك حكومت سلطنتي و پادشاهي كه فاقد هرگونه ساختار تصميمگيري مشخص مردمسالارانه و عقلاني است و تمام تصميمات و سياستگذاريها به صورتي صلب در پنجه اقتدار يك يا چند خاندان بلكه يك يا چند نفر است، چقدر فاجعه و تصميم شبيه هم هستند. آنگاه جاي ترديد نيست كه هر تصميم كه به احتمال زياد در اين نوع از حكومتهاي سلطنتي، تصميمي غير كارشناسي و غير عقلاني است به خودي خود، ميتواند منجر به فاجعهاي از اين دست شود و پادشاه در حكم فعال ما يشاء ميتواند با فرافكني مسئوليت در باد و ابر و خورشيد و فلك و ... حتي در چنين شرايط فاجعه باري از تعريف از خود و گرامي داشتن قوم و خويش و عمال دستنشانده، صرفنظر نكند.
عقل سليم ميداند كه عدم پذيرش مسئوليت از سوي هر سازمان، نهاد و يا حكومتي، مخاطرات بيشماري را در مديريت آينده به همراه خواهد داشت و از اين دست مخاطرات ميتوان به عدم اعتماد و نا اميدي عمومي به سرنوشت و جايگاه آن نهاد و يا حكومت اشاره كرد؛ پذيرش مسئوليت در برابر مردم و جامعه تحت حاكميت و حتي تحت نفوذ لوازمي را به دنبال دارد، اولين لازمه پذيرش مسئوليت گرامي داشتن مردم براي رشد آنها است، اكنون به اذعان بسياري از كارشناسان آگاه، جامعه عربستان، سالها است كه شاهد تغييري رو به رشد در فرهنگ و سياست نبوده و همواره با يك روال عمومي و ارادهاي معطوف به سركوب، از سوي خاندان سلطنت سعودي، تمام اميدهاي هرچند مقطعي در اين جامعه به ياس تبديل ميشود و حتي تا آنجا پيش رفته كه از خودِ خاندان سعودي افراد زيادي از ساختار بريدهاند و در طيفي از اپوزيسيون سياسي جاي گرفتهاند و يا با مشغول شدن صرف به كار اقتصادي سرنوشت خود را از سرنوشت محتوم آلسعود جدا كردهاند.
دومين لازمه پذيرش مسئوليت، عدم اصرار بر اشتباهات گذشته است. تكرار پر بسامد فجايع نظير فاجعه امسال در مني در سالهاي قبل نشاندهنده عدم درسگرفتن و يا بيتوجهي به درسهاي اين حوادث است. اين خود باز نشاندهنده عدم وجود عقلانيت ساختاري در سيستم سلطنت سعودي است چه بسا نشاندهنده چرايي بسياري از فجايع موجود و مبتلا به در سطح منطقه باشد؛ از افغانستان و پاكستان تا عراق و سوريه و يمن، همه جا پاي سعودي در ميان است، هر جا كه يك طرف مسئله هم سعودي باشد، مواجه هستيم با تكرار فاجعه و تكرار بي پايان اشتباه و بدتر از همه شاهدِ سياست هميشگي فرافكني و اتهام به اين و آن خواهيم بود؛ سومين لازمه پذيرش مسئوليت، پاسخگويي پيرامون مشكلاتي است كه سيستم، خود در بوجود آوردن آنها موثر بودهاست، كاري كه عربستان همواره در موضع مدعي از آن سرباز ميزند و به صورت سازمانيافته به انكار نقش خود ميپردازد، توجيهي كه اكنون از پس پرده خشم و شهوت آل سعود بيرون آمده است و ميرود تا اين بي مسئوليتيها و فجايع حاصل از آنها به يك بيداري پرسشگرانه در بين مسلمانان، بدل شود.
در اين فاجعه، دنياي اسلام پرسشهاي بيشماري از عربستان دارد، از نقش كاروان جانشين وليعهد، محمد بن سلمان، كه همواره پس از حضور گسترده تر وي در صفحه رسانههاي منطقه، بوي خون از رفتارش به مشام ميرسد؛ تا اوضاع امنيتي و هراسناك عربستان در حج امسال، اما سوالهاي جهان اسلام از اين بيشتر است و در قبال سياستهاي عربستان متوقف نميشود، سوالاتي نظير اينكه، چرا آلسعود به نقش سازندهاي در غربآسيا نميانديشد؟ چرا پولهاي نفتي قارونهاي شهوتپرست به آتش هرج و مرجهاي منطقهاي دامن ميزند؟ چرا عراق نبايد روي آرامش را ببيند؟ چرا سوريه در خط مقدم مقاومت با طرحهاي بندر و حبير و فيصل و سلمان و ... به منطقهاي آشوبناك بدل ميشود؟ چرا شيوخ به اصطلاح خير سلفي فقط براي كشتن و سوختن هزينه ميكنند نه براي ساختن و آبادي؟ و چرا همه اين سوختنها همگام با نقشههاي استكبار و صهيونيزم براي از بين بردن آرامش و تكهتكه كردن، به نفع اسرائيل تمام ميشود؟ چرا اينقدر فتاواي شيوخ سلفي به تنزيه و امنيت عربستان ميانديشند؟ و چرا ها و چراهاي ديگر.
دنياي اسلام بايد چارهاي براي اين وضع بينديشد، البته عدم پاسخگويي آل سعود در قبال اين فاجعه باعث خواهد شد تا جهان اسلام خود به فكر چارهجويي بيفتد، موج بيداري اسلامي كه با پولهاي نفتي و مهندسي معكوس تلاشهاي زيادي براي مهار آن شدهاست، از پس اين فاجعه بازسازي خواهد شد، همه ما مسلمانان بايد بفهميم كه مشكل اصلي كجاست و چرا به صورتي بيپايان در حال تزايد مشكلات براي جهان اسلام هستيم؟
دستگاه ديپلماسي رسمي دولت جمهوري اسلامي و رسانههاي مقاومت در منطقه با اتخاذ سياست فعال و ايجاد موج پرسشگري در قبال اين فاجعه ميتوانند براي مسلمانان ابعادي را ترسيم كنند كه قبل از اين فاجعه و آشكار شدنِ بيش از پيش عدم مديريت و تصميمات جاهلانه آل سعود، در فضاي غبار آلود فتنهگون منطقه كم رنگ بود و تنها براي اهل بصيرت آشكار بود؛ شايد خير مقدر اين فاجعه كه در بيان رهبر معظم انقلاب به آن اشاره شده، بيداري مجدد و انديشيدن همه مسلمانان درباره وضعيت كنوني جهان اسلام و عوامل فاجعه آفرين وضعيت كنوني باشد.
محمد حسين ضميريان-فعال رسانهای