کد خبر:۴۴۶۰۰۱
روایت شاعران جوان از فاجعۀ منا

عمر زالوهای خون‌آشام جز یک چند نیست

 درپی واقعۀ منا که جمع کثیری از مسلمانان جهان و هم‌وطنان ما را سوگوار کرده است، شاعران ایرانی نیز به همدردی با خانوادگان این شهیدان پرداخته‌اند و از بی‌کفایتی و بی‎لیاقتی حاکمان عربستان، ابراز خشم و انزجار کرده‌اند.

 به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، در ادامه شش شعر تازه از شاعران جوان کشور، زینب احمدی، ندا نوروزی، زهرا شرفی و آقایان سیدمحمدعلی رضایی، میلاد حبیبی و مهدی نکودست را مشاهده می‌کنید.

۱)

هان مپرس از گلوی بی‌آواز، سوز آواز بی‌گلو شده را
خودت از این گلوی تشنه در آر، دستۀ خنجر فرو شده را


چقدر خلق را سیاه کند، که بخندد که قاه قاه کند
کاش این همهمه تباه کند، کار این ملحد دورو شده را


دل آدم عجیب می‌پوسد گر شود راه مستی او سد
خاصه وقتی که تیغ می‌بوسد لب آمادۀ سبو شده را


از قضا باز دست او مشت است که به خون حسین آغشته است
ته هر قصه خسروی کشته است هر که با عشق روبه‌رو شده را


حال ای نان‌خوران آل سعود باز آن‌قدر استخاره کنید
تا کلاغان غرب چاره کنند کار قابیل گرگ‌خو شده را


گرچه خود انفجاری از دردیم، ای دل خون کعبه! نامردیم -
ما اگر از تو در نیاوردیم، آخر این خنجر فرو شده را

 

سید محمدعلی رضایی

 

۲)

تلویزیون نشان می‌دهد
کربلای سال ٩۴
دوربین‌ها زوم کرده‌اند روی پیراهنت 
که چرخ خیاطی دور آستینش ندوید 
شبیه آخرین پیراهن علی بابا همسایه بود 


قرار بود 
یک رکعت نماز باران در سجاده‌ات جا بماند 
آن را به خانه بیاوری 
آویزان کنیم روبروی ایوان 
برای روزهایی که پریشانی 
نشانی‌اش را 
گم می‌کند 
و سر از خانه‌مان در می‌آورد.
خبرها نتوانستند 
ریز مکالمات تو را 
در عرفه به بادهای سرگردان مخابره کنند 
دوربین‌ها نمی‌دانند
برای کدام کبوتر دست تکان داده بودی 


در آخرین پلان 
قبل از این‌که 
ولیعهد با ابلیس سلفی بگیرد 
رو به کربلا شهید می‌شوی 
تا توپخانه‌ها عقب نمانند
از گلدوزی گلوله
 روی دامنهای گلدار دختران یمن 
و صدای ضجه‌های زنی 
روی چرت بعدازظهر پادشاه
 رژه نرود
حالا ولیعهد فرصت دارد
تا اسم‌هایی که زیرنویس می‌شوند را 
ماست‌مالی کند
و ما فرصت داریم
 نرگس را جای گلایول عوض کنیم 
و خواهر کوچکم فرصت دارد
تا آرزو کند چمدانت به خانه نرسد
دوربین‌ها !!!
لطفاً 
روی لب‌های پدرم زوم کنید...


زهراشرفی

 

۳)

خونبها آرامبخش قلب ناخرسند نیست
هر هلال این‌بار شمشیری‌ست نو، لبخند نیست


کیستی ای نامسلمانِ شکم‌پرورده که
بشکۀ نفت عرب‌ها هم به تو مانند نیست؟


مرگتان باد ای بنی‌سفیان که در چشمانتان
کعبه جز «سنگی برای خوردن سوگند» نیست


آه ما گیراست؛ مانند تبر کوبنده است
پای این بیدی که می‌بینم به جایی بند نیست


مثل آن زاهد که در زیر عبا پیمانه داشت
باطن این قوم چیزی که نشان دادند نیست
 


فکر تابوتی مقاوم کن برای لاشه‌ات
عمر زالوهای خون‌آشام جز یک چند نیست


میلاد حبیبی

 

۴) 

تویی که با بد و خوبم همیشه سرکردی
خدا کند که سلامت به خانه برگردی


بیا بگو که خبرهای شهر شایعه است 
برای خواهرت از حج تبرک آوردی.


بیا بگو که دروغ است درحوالی درد
کسی نیامده حتی، برای همدردی


وخواب بوده تمام خیالهای دلم
منا کجا و حریمی برای نامردی!!


دوباره خیره نشستم به پای این اخبار
دوباره بی خبری..ابتدای دل سردی..


اگر چه ساکتی و بی جواب مانده دلم...
فقط بگو چه بخوانم که زود برگردی...

ندا نوروزی

 

۵)


پیش چشمان بی‌تفاوت مرگ زائری زیر دست و پا رفته
وکسی جز خدا نمی‌داند بر دل مادرش چه‌ها رفته


آن طرف‌تر میان جمعیت کسی آرام روضه می‌خواند
روضۀ تشنگی، عطش، گرما ذهن‌ها سمت کربلا رفته


صوت قرآن دلربای کسی توی گوش منا نمی‌پیچد
قاری آیه‌های نورانی چه غریبانه تا خدا رفته


این شیاطین تمام کور و کرند دست‌های تو را نمی‌گیرند
دست‌های تو را که در عرفات عصر دیروز تا سما رفته


اجر این حاجیان به دست خداست همه انگشت‌ها به سمت شماست
دین ندارید گرچه آل سعود ولی آزادگی کجا رفته؟


زینب احمدی

 

۶)

کعبه چرا باز تو گلگون شدی                 

خانه حق سرخ تر از خون شدی

 

نیست مگر خاک رهت توتیا               

سنگ سیه بوسه گه انبیا

 

نقطه وصل ارضین و سما         

از چه شدی صحنه دشت بلا

 

زائر تو غرق به خون گشته است     

خاک رهت فتح جنون گشته است

 

خادم تو خائن و یاغی شده                    

بغض دلش بر تو تلاقی شده

 

کعبه مگر صاحب این خانه نیست       

حرمت مهمان به خدا خانه نیست

 

معنی قربان متحول شده             

حاجی مهمان متحمل شده

 

پیشکش حاجی بسمل شده        

قطره آبی چه بسا گل شده

 

نیست مگر رسم که مذبوح هم    

آب دهند و بکشندش به غم

 

نیست مگر رسم که مذبوح نیز    

حرمت محفوظ پس از تیغ تیز

 

حاجی ما کسر ز قربانی است؟ 

این هنر و منزلت بانی است؟

 

وای منا وجه تمنا شدی        

ذبح پسر را تو تماشا شدی

 

وای منا بغض گلویم شکست   

بند وجودم همه از هم گسست

 

وای منا واژه ای از درد نیست  

تاب و توان نیز به یک مرد نیست

 

ای پسر فاطمه وقتش نشد     

این همه اندوه و جفا بس نشد

 

ای پسر فاطمه صبرت جزیل     

اشک روان در پی تو رود نیل

 

ای پسر فاطمه آقا بیا     

ای همه دردم تو تسلا بیا

 

شیعه تو تاب و توان سر شده     

محرم تو وای چه پرپر شده

 

سید ما مهدی صاحب زمان     

کار شد از دست برس دادمان

 

مهدی نکودست 

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
نظرات بینندگان
علیرضا نظری
Iran (Islamic Republic of)
۰۸ مهر ۱۳۹۴ - ۱۳:۳۰
درود خداوند برشما صاحبان قلم و سپاس از رسانه شما جهت انتقال متن های ادبی
4
0
پربازدیدترین آخرین اخبار