گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- یادداشت دانشجویی* ۱۶ مهر مصادف است با سالروز تبعید نماد قانونگذاری و تقنین، شهید سید حسن مدرس. کسی که به واقع دلسوز مردم بود و به واسطه این دلسوزی بارها مورد پیگرد قرار گرفته و در چنین روزی با تبعید او به خواف و سپس کاشمر زمینه شهادت مظلومانه ایشان فراهم شد.
نه اینکه چون امروز در صحن بهارستان عکس بزرگی از آن مرحوم نصب شده است، نه. امام ما از پیش از انقلاب مجلسی در تراز مدرس را آرزو داشت و بارها و بارها بر آن تاکید می ورزید. کافی است نگاه مختصری به صحیفه نور بیندازید که چون بحث اصلی من چیز دیگری است دیگر به آن بحث البته مهم نمی پردازم.
مقصود من بهانه ای برای آوردن نام مجلس بود که الحمدلله حاصل شد. طی این هفته مباحثی از طرف دو جریان موجود در مجلس که اتفاقا هر دو نیز بر کوس اصولگرایی می زنند مطرح شد که بیش از هر چیز نشان دهنده اختلافات مبنایی بین آن هاست و حال آن که آنگونه که ذکر شد هر دو گروه سعی در شناساندن خود به عنوان متابعان ولایت و وفاداران به اصول نظام می کنند. اما به راستی اگر منشا فکری تمامی این افراد برآمده از مفهوم نابی به نام اصولگرایی است که البته به تعبیر مقام معظم رهبری (۱۳۸۵/۰۳/۲۹) این اصولگرایی نقطه مقابل اصلاح طلبی نیست، دلیل این همه اختلاف چیست؟
آقا در جاهای مختلف و به بهانه های مختلف در رابطه با اصولگرایی صحبت کرده اند و لذا لااقل در بین مسئولین نباید این دوگانگی برداشت وجود داشته باشد، پس پر واضح است که ما «دست کم» در یکی از گروه ها با عده ای اصولگرانما مواجهیم. ضروری می نماید اتفاقات اخیر را با تعابیر رهبری در تبیین شاخص های اصولگرایی تمییز دهیم.
اولین نکته ای که باید در نظر گرفت حساسیت جایگاه مجلس است و مجلس به واسطه این حساسیت که برخواسته از جایگاه تقنینی و نظارتی آن است می بایست به اصول نزدیک تر باشد. رهبر انقلاب (۱۳۷۵/۰۹/۲۰) می فرمایند:
«بعضی از دستگاه ها به طور ویژه باید اصولگراتر باشند که اگر دستگاه های دیگر ـ دستگاه های غیر خودشان ـ انحرافی در زمینهی اصولی پیدا کردند، این دستگاه به آنها توجّه بدهد.»
پس همین اول باید توجه داشت که حساب مجلس با خیلی جاها متفاوت است. مهم ترین نکته ای که می خواهم مد نظر بگیریم آن است که اصولگرا انسانی است که مبتنی بر اصول تصمیم می گیرد و حرکت می کند و در واقع «تکلیف را فدای نتیجه» و «حق را مذبوح شرایط» نمی کند.
حال اگر امروز در مجلس ما فلان استیضاح به واسطه مصلحت سنجی های گروهی اعلام وصول نمی شود و یا اینکه با لابی که امروز تخصص عده ای از نمایندگان است ختم به خیر می شود، به طور قطع منافع عموم ـ که حفظ آن تکلیف نمایندگان است ـ قربانی منافع عده ای خاص شده است.
به چه خاطر می بایست استیضاح مثلا وزیر ارشاد به احداث جاده در فلان شهرستان پیوند بخورد؟ در کدام دوره ای در مدت حدود دو سال اعضای یک کابینه ۱۵ کارت زرد بلا ثمر دریافت کرده اند که امروز مثل آنکه بخواهند از نانوایی سر کوچه شان نان بگیرند به شوخی بگویند: «برم دوتا کارت زرد بگیرم و بیام!!!» یعنی مرزبندی مجلس به اصطلاح اصولگرا با فتنه به آنجا رسیده است که وزیر ارشاد ضمن اجازه اکران به فیلم حامی فتنه با افتخار سر به آسمان می ساید و برای گرفتن کارت زرد اعلام آمادگی می کند؟ این ناچیز و بی مقدار دانستن مجلس گردن هیچکس را که نگیرد، گردن نمایندگان را خواهد گرفت.
اصولگرا اهل باندبازی نیست که عده ای امروز فراکسیون شخصی راه بیندازند و هر طرحی را که بخواهند با خیال جمع افاضه به رهروان شان کنند.
اصولگرا با فکر، با عاقبت اندیشی و نگاه به فرجام قیامت رای می دهد، نه آنکه فلان نماینده بگوید اگر آن چند رهرو من در جلسه امروز غائب نمی بودند، فلان طرح دو فوریتی رای می آورد. اصولگرا استقلال سیاسی و فکری دارد. اصولگرا نان به نرخ روز نمی خورد. اصولگرا حرفش یکی است. سیاست در منظر اصولگرا تعریفی دیگر دارد؛ سیاست اصولگرا عین دیانتش و دیانت او عین سیاستش است. اگر اینگونه نیست پس عکس مدرس بالای سر اینان چه می کند؟ اصولگرا نان را به نرخ روز نمی خورد.
یعنی چند ماه مانده به انتخابات با پارچه غربی برای خود قبای برجام نمی دوزد تا با جیبی پر از وعده های پسابرجام به مردم فریبی بپردازد. اصولگرا سلامت اخلاقی دارد. این را آقا در ۱۳۸۵/۰۶/۰۶ فرمودند. سلامت اخلاقی یعنی احترام به نظر جمعی. سلامت اخلاقی یعنی آنکه در جلسه ای شرکت نکنیم و پس از تنظیم گزارش به خاطر خوش آمد زید و عمرو بزنیم زیر همه چیز و بیانیه بدهیم که «کی بود کی بود من نبودم!» سلامت اخلاقی یعنی زیر پا نگذاشتن بیش از ۴۰ روز تلاش یک کمیته تخصصی به خاطر هم نظر نبودن با خود.
آقا در همان تاریخ می گویند: «از پایه های اصولگرایی سعه صدر و تحمل مخالف است.» این بدان معناست که مثلا هیئت رئیسه یک مجلس اصولگرا به خاطر قالب کردن نظر خود، جلوی تکثیر طرح مخالفینش را نمی گیرد. این بدان معناست که هیئت رئیسه یک مجلس اصولگرا هیچگاه اعلام وصول مثلا یک استیضاح را به خاطر ارتباط با آن مقام مسئول چند ماه معطل نمی کند. بماند...
اما این نکته پایانی را بگویم که اصولگرا ایمان و اعتقاد به خدا دارد. با جانش درک کرده است «ان تنصروا الله ینصرکم» را... ایمان دارد به اینکه عالم تحت اراده خداست. برای اصولگرایی که خدا را دارد هیچ قدرتی اعتبار ندارد، حتی اگر کدخدا باشد! گرمی پشت اصولگرا به خداست، نه به خروج صوری از ذیل فصل ۷ و یا ماده ۴۱، اصولگرا اطمینان دارد به وعده خدا... و این اطمینان نه با قطعنامه ۲۲۳۱ حاصل می شود، نه با چفیه انداختن در فلان مراسم و نه با انتساب برادری به سید آزادگان...
آری... اصولگرایی عمل می خواهد و نه حرف. این را آقا در ۲۹ خرداد ۱۳۸۵ فرمودند. و امروز ماییم و اصولگرایانی که به جای مشتشان، دهانشان پر است...
ایمان امینی، فعال دانشجویی دانشگاه بیرجند
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.
کاش میتوانستیم کم هزینه تر به بصیرت برسیم.
یکبار هزینه ی بصیرت ما فتنه 88 شد و این بار برجام هزینه بصیرت جامعه و شناخت مرد از نامرد است