به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، هشتمین مجلسِ یازدهمین دوره «سوگوارۀ هنر و حماسه» با سخنرانی حجتالإسلام علیرضا پناهیان، در پریس ولیعصرِ دانشگاه هنر برگزار شد. متن زیر خلاصهای از سخنرانی این مراسم است:
بحث دربارۀ وضع جدیدی است که ما در آن قرار گرفتهایم؛ دربارۀ آخرالزمانی که از هر زمان دیگری به ما نزدیکتر شده است و دربارۀ وظیفهها و اقتضائات جدیدی که با آن مواجه هستیم. مؤمنان همیشه با یک نوع دینداری و یک سطح از تکلیفها مواجه نیستند؛ بلکه باید هم سطحشان افزایش پیدا کند و هم نوع تکالیفشان تغییر کند. در زندگی فردی هم، هر فرد به شیوههای گوناگون آزمایش میشود و این، بهمرور زمان، تکلیفهای جدیدی برای انسان به ارمغان میآورد. همچنین بهموازات پیشرفت جامعه، محدودیتها هم بیشتر میشود، بهگونهای که قبلاً این محدودیتها را نداشتیم و حالا باید آنها را بپذیریم. برخی از اینها اجتنابناپذیرند و برخی را ما با مدیریتمان باید بپذیریم.
آیتالله سیستانی دربارۀ اهلسنت میفرمود که جان ما و عزیز ما هستند
حماسههای آخرالزمان، حماسههای دوران اقتدار است. در دوران اقتدار از جهتی محدودیتها بیشتر میشود. برای مثال، هرچه به ظهور نزدیکتر میشویم، تقیّه بیشتر میشود. در جلسهای دیگر داشتم عرض میکردم که آیتالله سیستانی دربارۀ اهلسنت میفرمود که جان ما و عزیز ما هستند. اینها حقایقی است که ما باید به آن توجه کنیم و در درون جامعۀ دینی هم باید این محدودیتها را پذیرفت. اگر کسی بتواند با پذیرش محدودیتها، برای حق اقدام بکند، حماسهای از جنس حماسۀ آخرالزمان خلق کرده است. اما اگر کسی برای رسیدن به قدرت نمیخواهد هیچ محدودیتی را تحمل کند، خب مسلماً همهچیز را خراب کرده است.
امت اسلامی را پارهپاره کنید
بحث ما این است که هرچه در شرایظ جدید اقتدار ما بیشتر میشود و به پیروزی نزدیکتر میشویم، محدودیتها هم بیشتر میشود و ما باید تحمل کنیم. کسانی که حق را میفهمند و یکدفعه بدون اینکه هیچ محدودیتی را بپذیرند، برای اجرای حق قدم برمیدارند، افکاری شبیه خوارج خواهند داشت؛ که با اندکی تأمل، در جریان انقلابِ خودمان هم میتوانید پیدا کنید. حضرتعلی(علیهالسلام) میفرماید: «اگر شما فکر میکنید که من دارم کار اشتباه میکنم، پس چرا صفوف امت پیامبر را به هم میزنید و اختلاف اجنماعی ایجاد میکنید؟ آیا شما بهدلیل خطای من، با امت پیغمبر میجنگید؟ تفاوتی بین گناهکار و بیگناه نمیگذارید؟» حضرت، حساب خودشان را از امت اسلامی جدا میکند، برای اینکه به آنها بفهماند که امت اسلامی را پارهپاره نکنید که به جامعه لطمه بخورد. حضرت علی(علیهالسلام)، سخن خود را با ذکر مثالی برای خوارج ادامه داده و میفرماید: «پیامبر اکرم، کسی را که زنا کرده بود سنگسار کردند. ولی بعد از سنگسار، آن فرد را از همه حقوق محروم نکردند؛ برای او نماز خواندند، دعا کردند و ارثش را مثل یک مسلمان تقسیم کردند.» یا اینکه وقتی پیامبر، حکم قاتلی را اجرا کرد، بعد با بدن او مثل یک مؤمن طیّب برخورد کرد. حضرت امیر(علیهالسلام) به خوارج فرمود که شما مبالغهآمیز با باطلی که بهنظر شما باطل است برخورد میکنید.
امیرالمومنین(علیهالسلام)، اصل وحدت در جامعۀ دینی را صریح مطرح میکند
حضرت امیرالمومنین(علیهالسلام)، اصل وحدت در جامعۀ دینی را صریح مطرح میکند: ملازمت خودتان را با کل جامعه حفظ بکنید و از تفرقه بپرهیزید. کسی که خودش را جدا کند، متعلّق به ابلیس است و از این به بعد هرکس بر طبل تفرقه بکوبد او را به قتل برسانید. اینجا حضرت امیر(علیهالسلام) داشت با خوارجی که «لا حکم إلا لله» را بیان می کردند، بحث میکرد.
کرامت در اوج اقتدار، فوقالعاده زیباست
حماسههای آخرالزمان، پذیرش محدودیتها در اوج اقتدار است. واقعاً الان ما در مقایسه با تمام تاریخ اسلام در اوج اقتدار هستیم. برای مثال، تاریخ لبنان را مطالعه کنید. قدرت حزباللهِ لبنان را امروز در لبنان ببینید که میتوانند چکار کنند؟ میتوانند هواپیمای شاهزاده آلسعود را متوقف کنند، چند تُن مواد روانگردان از او بگیرند و دستگیرش کنند. این یعنی در حیاطخلوت جریانهای وابسته به استکبار، حرف اول را تو میزنی. الآن همین بچهها چقدر از محدودیتها را دارند تحمل میکنند و یاد گرفتند این محدودیتها را تحمل کنند و از خودشان سعۀصدر نشان بدهند؟ دفاعکردن از حق، اصولی دارد. الآن، حق اینقدر آشکار شده که واقعاً شناختِ آن، کار سختی نیست؛ مقداری هنر و سلیقه میخواهد. این هنر و سلیقه در وجود کسی که دلسوز آدمهاست تولید میشود و بالاتر از این دلسوزی، دلسوزی برای تمام جامعه و جهان اسلام است. کرامت در اوج اقتدار، فوقالعاده زیباست. این منطق، آشکار است، اما ما خوب بلد نیستیم بهزیبایی اهل تولید حماسههایی از جنس آخرالزمان باشیم. همۀ ما باید بسیار هنرمندانه و ادیبانه، حق را روشن کنیم. همۀ ما باید بتوانیم از حق به شیوۀ هابیل و قابیل دفاع کنیم که شیوۀ خاصی دارد.
دوستانِ من، رهبری و امامت جامعۀ دینی را فقط برای تبعیت نگذاشتهاند، بلکه برای تأسّی هم هست. در قرآن کریم «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول» داریم، یعنی از خدا و پیغمبر خودمان اطاعت کنید. اما غیر از اطاعت، تأسّی هم داریم: «و لکم فی رسول الله اسوة حسنه»، یعنی شبیهش بشو، یعنی چیزی از جنس او بشو. نباید اینطور باشد که یک نیروی انقلابی منتظر باشد که او چه میگوید و حرفی را که بهنظرش حق رسید، بیان نکند؛ نه، باید بیان کند. منتهی با چه اصولی؟ با اصول امام. این شبیهشدن، خیلی عالی است، شبیهِ امامشدن.
حتی امام حسین(علیهالسلام) هم در ظهر عاشورا، تشنّجآفرین سخنرانی نکرد
اصل حرف این است که همۀ شما باید مثل امام و رهبری بشوید و به سعۀصدر برسید. ما این سعۀصدر را باید خودمان هم پیدا کنیم. من از بعضیها که در مقابل بحرانسازی دشمن در جامعه، در مقام دفاع از حق، به این بحران دامن می زنند، میخواهم امامگونه عمل بکنید؛ بهخدا همۀ حرف حق را هم میشود زد. جنگ روانی است! دشمن برای اینکه اوضاع را بههم بزند تا در آب گلآلود ماهی بگیرد، روش تبلیغی دارد که بعضی از افراد، استادِ این کار هستند و بعضی هم درسش را نخواندهاند ولی اینکاره هستند و با یک حرف میتوانند همهجا آتش بهپا کنند. از آنطرف هم روشهایی برای خاموشکردن یا آرامکردن این آتش وجود دارد. دربارۀ تکنیکها باید بحث کرد. بعضی از روشها در قرآن هست. گاهیاوقات به باطل باید گفت که تو عددی نیستی که بخواهی اختلاف ایجاد کنی. وقتی این صحبتها گفته نشود، به گوش خیلیها هم نمیرسد. حماسههای آخرالزمان از جنس دیگری هستند. حتی امام حسین(علیهالسلام) هم در ظهر عاشورا، تشنّجآفرین سخنرانی نکرد. باید ریشهیابی میکرد، ولی از کمترین حق سخن گفتند. آرامترین حرف را پیش کشید و گفت مردم عجله نکنید.
یک جلوه از سعۀصدر را در کلام زینبکبری(سلاماللهعلیها) ببینید
این سعۀصدر، جلوههای مختلفی دارد. یک جلوهاش را در کلام زینبکبری(سلاماللهعلیها) ببینید. مسئله ما با زینب(سلاماللهعلیها) خیلی فرق میکند. اکنون ما سپاه پیروز اسلام هستیم، اما تمام عزیزان زینبکبری(سلاماللهعلیها) شهید شده بودند. کلام زینبکبری(سلاماللهعلیها) را ببینید. یزید داشت کفر میگفت: « لعبت هاشم بالملك فلا خبر جاء و لا وحي نزل...» داشت شلوغش میکرد؛ در اوج شور علیه دین، کافرانه سخن میگفت: «بنیهاشم با پادشاهی بازی کردند والله خبری نیامده، وحی نازل نشده است... .» حال زینبکبری(سلاماللهعلیها) چهچیزی جواب بدهد خوب است؟ برخورد را نگاه کنید، مانند یک معلم بزرگوار که با دانشآموز خاطی برخورد میکند، یک آیه از قرآن خواند: « ثُمَّ کانَ عاقِبَةَ الَّذینَ أَساءُوا السّوأی أَن کَذَّبوا بِآیاتِ اللَّهِ»، یعنی عاقبت کسانی که گناه میکنند همین است که آیات الهی را تکذیب میکنند. این برخورد و سعۀصدر را در مظلومانهترین لحظههای تاریخ بشریت ببینید.
فداکاری و پذیرش محدودیت باید در وجود شما جاری شود. اینجاست که باید هنر و تدبیر به کار گرفته شود. اینجاست که در مقابل جنگ روانی دشمن، باید آن انتخابهای بهحق، که کسی نمیتواند علیه آن حرفی بزند، بهکار گرفته شود. جبهۀ اسلام از چنین وضعی سرشار و لبریز است. برخوردکردن با سعۀصدر، اقدامهای مهمی را میطلبد و ادبیات و روحیات خاصی میخواهد که باید در خون و رگهای آدم جاری شود.
از درآمدهای این ماه ها بگو! ببینم بچه حزب اللهی پولدار شدی یا نه؟!