به گزارش گروه فرهنگی«خبرگزاری دانشجو»، یک شنبه آخر، کتابی است که معصومه رامهرمزی، یک زن رزمنده در آن از خاطرات خود حرف می زند.
او در سال های جنگ، دفترچه یادداشت کوچکی داشته که به گفته خود گاه و بیگاه چیزهایی در آن می نوشته است.
این دختر خرمشهری با شروع جنگ پا به جبهه می گذارد و تا پایان آن عمر و بهترین لحظات زندگی اش را صرف کمک به رزمندگان می کند.
این کتاب دارای لحنی ساده و صمیمی است که باعث می شود مخاطبی که با جنگ فاصله گرفته بار دیگر عظمت آن را احساس کند.
ماجرای کتاب «یک شنبه آخر» کاملا مستند است و نویسنده آن را با حوادث اجتماعی پیوند زده، از طرف دیگر نگاه طنزآمیز راوی خاطرات در آن طنز تلخی ایجاد کرده که جالب توجه است.
**«مهاجر کوچک» نوشته محمدرضا سرشار، داستانی درباره جنگ تحمیلی برای نوجوانان است و تلاش نوجوانی را نشان می دهد که در جنگ پدر و مادرش را از دست داده است.
این داستان به نوجوانان یاد می دهد که چگونه تنها و بی پشتیبان در برابر مشکلات بایستند و با تلاش و صبر و بردباری نتیجه کارهایشان را ببینند.
**لبخند مسیح نوشته سارا عرفانی بوده و دغدغه های نسل جوان را نشان می دهد، نسلی که همیشه و همواره در پی حقیقت و جست و جوی راستی بوده است.
این کتاب به بیان اتفاقات زندگی دختری جوان و امروزی به نام نگار می پردازد. او ناخودآگاه نردبان صعود یک مرد مسیحی به سوی اسلام می شود. نگار که دین را در زندگی بی اهمیت می پنداشته و درگیر زندگی به ظاهر شلوغ و به واقع ساده خود بوده است، بی آنکه بخواهد، دست کمک و یاری می شود برای یک مسیحی که مسیحیت نتوانسته است به پرسش هایش پاسخ بدهد.
او از طریق ایمیل با شخصی به نام نیکلاس که ساکن یکی از کشورهای غربی است آشنا می شود.
نیکلاس پیرو دین مسیحیت و نگار مسلمان است. در ارتباطات نوشتاری بین آن دو جاذبه های دین اسلام از طریق افکار و عقاید نگار به ذهن جست وجوگر و حقیقت یاب نیکلاس سرایت می کند.
روز به روز بر شیفتگی نیکلاس برای آشنایی بیشتر با دستورات و ویژگی های دین اسلام افزوده می شود. سرانجام نیکلاس با استقبال از یک پیشنهاد کاری به ایران سفر می کند و...
**خاطرات مرضیه حدیدچی (دباغ)تالیف محسن کاظمی است ، مرضیه حدیدچی (دباغ) از جمله زنان مبارز انقلاب اسلامی است که فعالیت ها و حرکت های سیاسی خود را از سال ٤٦ آغاز کرده و این مبارزات را تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه داد و پس از آن نیز در مصدر بسیاری از امور از جمله فرماندهی سپاه و مسئولیت بسیج خواهران قرار گرفت.
نویسنده در این کتاب مجموعه خاطرات این بانوی مبارز را از طریق گفت وگو و مصاحبه با او گردآوری کرده است. این کتاب در پنج فصل با عناوین «سریان»، «هجرت»، «امواج»، «سیاحت شرق» و «پیوست ها» تدوین و در پایان کتاب نیز فهرست اعلام و عکس هایی از امام خمینی (ره) و شخصیت های دیگر ارائه شده است.
**اسماعیل از آثار مهم زنده یاد امیرحسین فردی است
در این رمان، تصویر پسرک چشم زاغی به نام اسماعیل را ترسیم می کند، در روزگار پیش از انقلاب که همچون دیگران است، بی هیچ تمایز و تشخصی. به قهوه خانه می رود، جوانی می کند و بعد به دنبال کار می گردد. پدرش هم مرده و او باید حامی خانواده اش باشد. بخت هم با او یاری می کند و به استخدام بانک درمی آید.
اما در اسماعیل چیزی هست که او را از جماعت جدا می کند. اسماعیل نمی تواند تن به زندگی روزمره بدهد و مدام ندایی در درونش طنین می اندازد و می پرسد: تو کی هستی؟ مادر اسماعیل، او را پیش پسرخاله اش میرزامناف می فرستد که مرد جهاندیده و پخته ای است تا شاید اسماعیل، حال و هوایی تازه پیدا کند، اما همچنان شیدایی های روح با اوست.
حتی عشقی نافرجام که اسماعیل می خواهد به ازدواج بینجامد و نمی انجامد، او را از این سوال باز نمی دارد که بداند کیست. اسماعیل به مسجد و نماز پناه می برد و قید همه دوستان دوران قهوه خانه را می زند. بعد به کتابخانه مسجد راه می یابد و درهای تازه ای به رویش گشوده می شود. هرچه زمان می گذرد، روح اسماعیل بی قرارتر می شود؛ دیگر نمی تواند در بانک بماند و درست در زمان ارتقا و دریافت وام و لمس خوشی های ظاهری زندگی، استعفا می دهد. حالا زمانه زمانه انقلاب است و اسماعیل با دوستان مسجدی اش، پای منبرها حضور می یابند و همه کوشش خود را برای برانداختن رژیم شاه به کار می برند.