گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، نهضت اسلامي جنگل، يكي از نهضتهاي ضداستبدادي و ضداستعماري تاريخ معاصر است كه در سال 1293 خورشیدی آغاز و به مدت هفت سال ادامه يافت. رهبر، كارگردان، و شخص اول نهضت جنگل، شهيد ميرزا كوچك خان جنگلي است كه يك روحاني بصیر، آگاه، مبارز و فداكار بود. ميرزا كوچك خان، فرزند حوزه علميه شيعه بوده و در اين پايگاه ديني تربيت شده است. همين عنصر مهم، نقشي حياتي در «اسلامي بودن نهضت او»، «دوري از فساد روشنفكرنمايان» و «مبارزه با انگليس و شوروي كمونيستي» سرادار جنگل داشت.
11 آذر سالروز شهادت این مجاهد خستگی ناپذیر است. به همین بهانه نگاهی میاندازیم به زندگی و مبارزات میرزا.
میرزا یونس معروف به میرزاکوچک خان در سال 1259 خ در شهر رشت چشم به جهان گشود و بیشتر تحصیلات خود را در شهرهای رشت و تهران گذراند.
نقش میرزا در انقلاب مشروطه
میرزا در 1286 خ در گیلان به صفوف آزادی خواهان پیوست و برای سرکوبی محمدعلی شاه قاجار، روانه تهران شد. وی بعدها نهضت جنگل را پایه گذاری کرد و در اواخر سال 1294 خ، همزمان با جنگ جهانی اول، چون اوضاع ایران را پریشان و آن را در اشغال بیگانگان میدید، با گرایش به اندیشه اتحاد جوامع اسلامی، کمیتهای به نام «اتحاد اسلام» در حوالی تالش تشکیل داد.
حجت الاسلام سید عباس رضوی از محققان حوزه علمیه قم معتقد است: میرزا تحت تأثیر مکتب سامرا بود که شاگردان میرزای شیرازی پیرو آن بودند. تربیتشدگان این مکتب، کار یک طلبه را منحصر به درس خواندن نمیدانستند و در کارهای علمی و اجتماعی بسیاری مشارکت میکردند. از نظر علمی هم در جایگاه بالایی قرار داشتند و حس مسئولیتپذیری در آنها قوی بود.
وی در مورد رویکرد میرزا به شیخ فضل الله نوری افزود: میرزا از نظر فکری شاگرد آیت الله شیخ عبدالنبی نوری بود که از همفکران شهید آیت الله شیخ فضلالله نوری بود. میرزا در نهضت مشروطه از فعالین مهم بود و هیچوقت با مشروطهخواهان تندرو همراهی نکرد. میرزا بسیار پایبند اصول و معتقدات دینی بود و لذا نمیتوانست با کسانی که به شرح بیاعتنایی میکردند، همراهی کند.
تولد نهضت جنگل
در سال 1919 م قراردادی میان ایران و انگلیس امضا شد که در صورت اجرا، نفوذ بیشتر انگلیسیها را در ایران به دنبال داشت. انعقاد این قرارداد، زمینه حرکتهای مخالف دخالت بیگانگان در ایران، از جمله نهضت جنگل را فراهم ساخت. در نهایت قیام مسلحانه میرزا کوچک خان با تعداد اندک یاران با وفایش که مجذوب اندیشههای انقلابی و معنوی وی شده بودند در گیلان آغاز گردید و در اندک مدت، از حمایت بیدریغ مردم آن سامان برخوردار شد. در این حال، قزاقهای تزاری و نیروهای انگلیسی و قوای دولتی، هر کدام جداگانه و یا متفقاً برای سرکوبی این حرکت، با گروههای چریکی جنگل درگیر شدند و این نشان میداد که افکار و آرمانهای سردار جنگل با منافع و مقاصد هیچ کدام وفق نمیداد.
اگرچه میرزا در ابتدا پیروزیهای چشمگیری به دست آورد، اما پس از چند درگیری با قوای دولتی، بر اثر توطئههای روسیه و انگلیس و بروز تفرقه میان اعضای اصلی نهضت، نیروهای میرزا پراکنده شدند.
نهضت جنگل نقش بسیار مهمی در بیاثر شدن قرارداد ننگین 1919 داشت. درگيري هفت ساله نهضت جنگل با روسها و انگليسيها و بلشويكها، اين واقعيت را آشكار نمود كه مردم مسلمان ايران، همواره براي پاسداري از عزت و استقلال ميهن اسلامي و دفاع از دين و مكتب و عقايدشان از همه هستي خويش ميگذرند.
انقلاب کمونیستی و زمزمههای انشعاب
با بروز انقلاب اکتبر در روسیه و روی کار آمدن بلشویکها در این کشور، میرزا به ترغیب برخی همراهانش (که بعدها به کمونیسم پیوسته و او را ترک کردند)، برای مدتی به همکاری محدود با بلشویکها که با شعارهای جذاب جای روسیهی تزاری را گرفته بودند دست زد. به اعتقاد حجت الاسلام علی اکبر ذاکری پژوهشگر تاریخ، میرزا میخواست در عین حال که اهداف ملی خود را محقق میسازد، از اثر تخریبی ورود ارتش سرخ هم کم کند.
بلشویکها با انگلستان که سالیان سال شرایط و قراردادهای خفتباری را بر کشور ما تحمیل کرده بود، موافق نبودند و به میرزا قول داده بودند در بر چیده شدن بساط آنها از ایران کمک خواهند کرد. در داخل هم امثال وثوقالدوله و نصرتالدوله نهایت تلاش خود را برای از بین بردن نهضت جنگل کردند، اما موفق نشدند و میرزا میخواست با کمک بلشویکها با آنها مبارزه کند. از سوی دیگر میرزا تلاش میکرد استقلال کشور را حفظ کند و هواداری بلشویکها از آزادی ملتها و لغو قراردادهای استعماری نه تنها در میرزا ،که در هر انسان آزادهای گرایش به حکومت جدید روسیه را تقویت میکرد.
اما نفوذ افرادی با افکار سوسیالیستی به نهضت جنگل و مقاومت میرزا در برابر انحراف قیام توسط ایشان که به انشعاب آنان انجامید، از عمده دلایل تضعیف و شکست نهضت بود. از سوی دیگر وجود «مقامطلبان» از دیگر عواملی بود که به چندپاره شدن قیام میرزا کمک کرد. افرادي كمظرفيت و خودبين که در نهضت رخنه كرده بودند و از ترحّم ميرزا سوء استفاده كرده افكار خود را به او القا ميكردند.
از جملهی این افراد میتوان به احساناللّه خان اشاره کرد که از همراهان ميرزا و در آغاز ورود به نهضت جنگل، در كنار وي بود و زماني كه كميته انقلاب در رشت تشكيل شد از زمامداران انقلاب و عضو كميته انقلاب گرديد و در ستاد ارتش انقلاب به نام «آرميا» نيز عضويت يافت.
به اعتقاد برخی کارشناسان امثال احساناللهخان و خالو قربان که آدمهای بیدین و لاقیدی بودند و مرام کمونیستی را تبلیغ کردند از همان ابتدا وصلههای ناچسبی برای جنبش جنگل بودند. منش ایشان ابداً با عقاید شخص میرزا و قاطبه مردم مسلمان جور در نمیآمد و مردم را نسبت به آنها ظنین و نسبت به نهضت جنگل بدبین کرده بود.
از آن بدتر اینکه این دو با مصادره املاک خرده مالکان و آزار و اذیت مردم، اکثر مردم همه را از نهضت جنگل دلآزرده کرده بودند. میرزا مطلقاً نمیتوانست چنین رفتارهای ظالمانهای را تحمل کند، به همین دلیل از جمهوری ساختگی آنها فاصله گرفت و بعد هم به نشانه اعتراض به این برخوردهای زشت و چپگرایانه به جنگل رفت. اما بعضیها هم بیآنکه خودشان متوجه باشند به میرزا خیانت کردند. اینها مثلاً مأمور تأمینات بودند و با مسائل آشنایی نداشتند و فکر میکردند دارند به مصلحت خود و خانوادهشان عمل میکنند.
تطمیع یاران میرزا
دولت مركزي ميكوشيد با سختگيري و تهديد، و دادن اماننامه و وعدههاي دروغين و تطميع و خريدن همراهان ميرزا كوچك خان، عرصه را بر او تنگ كرده و زمينه محدود شدن و غربت نهضت و تنهايي ميرزا را فراهم كند. زماني كه بر نهضت سخت گرفته شد، مشقّتها و سختيها برخي را از پاي درآورد و زمينهساز تسليم آنان گرديد. يكي از افرادي كه خود را تسليم نمود دكتر حشمت بود.
دكتر شاهپور آلياني در بحث از دلايل شكست جنگل مينويسد: "ضربه ديگری که به قیام میرزا پارد شد ، تسليم شدن دكتر حشمت بود. او انساني وارسته و نيكو خصال بود، اما روحاً و جسماً ويژگي يك فرد انقلابي و مبارز را نداشت. توان جنگيدن و روحيه كشتن دشمن در او نبود. از پشتوانه قوي نيز برخوردار نبود. تنها پشتوانه او تخصص او بود كه جنگليان به آن نياز داشتند و از اين راه به مبارزين خدمت كرد، ولي خسته شد و ناتوان شد و خود را تسليم كرد. دكتر حشمت نيرنگ و فريب رضاخان را كه وعده داده بود در صورت تسليم، او را براي ادامه تحصيل به اروپا خواهد فرستاد باور كرد و تحت فشار ناتوانيهاي جسمي و روحي از روي سادگي تسليم شد."
پروژهی نفوذ
كمونيستهاي وابسته به انقلاب شوروي كوشش كردند با نفوذ در نهضت اسلامي جنگل، و ماهيت اسلامي آن را تغيير دهند و اين نهضت را به سوي كمونيسم بكشانند. حتي در اين راه به كودتا عليه نهضت اسلامي جنگل نيز روي آوردند. هرچند اين اقدامات نميتوانست اين نهضت اسلامي را استحاله نمايد; چون رهبر روحاني اين نهضت به طور جدي و محكم در برابر آنان ايستادگي و مقاومت كرد، ولي موانع بسياري در سر راه پيشرفت و توسعه اين نهضت اسلامي به وجود آورد و به نهضت جنگل ضربه زد.
عامل ديگر حيدرخان عمو اوغلي بود كه ميكوشيد جنگليان را به سوي كمونيسم بكشاند. او به آن سوي مرز گرايش داشت، بنابراین نمیتوانست با میرزا و اغلب جنگلیان که پايبند دين و مذهب بودند کنار بیاید.
به هر صورت آنچه در به شکست کشاندن نهضت جنگل نقش عمده داشت علاوه بر قدرتطلبی برخی جاخوش کردگان در این نهضت؛ پروژهی نفوذ در سران جنبش بود که به تدریج با ایجاد تردید در اهداف آنان، به انشعاب در انقلاب جنگل انجامید.