به گزارش گروه فضای مجازی خبرگزاری دانشجو؛ رضا اسماعیلی در یادداشت خود نوشته است:
تقدیم به پدر شعر آیینی، استاد دین آگاه «محمد علی مجاهدی»
شعر شاعران نسل اول و دوم انقلاب که در فضای انقلاب و سالهای دفاع مقدس بالیده بودند، هرچند پیشانی نوشت «شعر آیینی» را نداشت، ولی به معنای واقعی کلمه - هم در صورت و هم در سیرت - شعر آیینی بود؛ ولی بسیاری از شعرها که این روزها عنوان شعر آیینی را بر پیشانی خود دارند، به خاطر کژتابیهای مضمونی و اعتقادی، نه تنها شعر آیینی نیستند، بلکه به نوعی در مسیری مخالف با روح دین و آیین حرکت میکنند!
وجه تمایز شاعران نسل اول و دوم انقلاب با بعضی از شاعران نسل امروز در کیفیت سلوک دینی آنان است. شاعران نسل اول و دوم انقلاب به خاطر درک حضور عالمان و عارفان کامل و عاملی چون امام(ره) و شاگردی در مکتب انسانساز اسلاماندیشان فرهیختهای چون استاد مطهریها، طالقانیها، بهشتیها، مفتحها، شریعتیها، جلال آل احمدها و ... از صورت دین به سیرت دین راه یافته و حقیقت محمدی(ص) را دریافته بودند.
در سینه آنان محبت اهل بیت(علیهم السلام) بالی برای پریدن به ملکوت معرفت دینی بود، ولی متأسفانه امروز بسیاری از ما در منزل «محبت» متوقف ماندهایم و گامی در مسیر صعود به ملکوت معرفت و حکمت دینی بر نداشتهایم. به خاطر همین نقیصه است که از جان و جهان بسیاری از شعرهای آیینی امروز ما بوی کفر و شرک به مشام میرسد و رفته رفته شعر آیینی ما دارد به شعری «ضد آیینی» تبدیل میشود. شعری که به تاوان جهل از قاف کمال مضامین رهاییبخش و انسانسازی چون اشعار زیر سقوط میکند:
1
تو مرگ را به سخره گرفتی کجا رواست
تا نام تو خلاصه شود در عزا فقط؟
خون بود و داغ بود و عطش بود و ناله بود
اما نبود این همه ماجرا فقط…
2
همین پیام سواران ظهر عاشوراست
که: مرگ شایدمان گر پیاده باید مرد
پیام سرخ شهیدان کربلا این است
که: در مصاف ستم ایستاده باید مرد!
(محمد علی مجاهدی)
3
رسم آزادی و پیکار حقیقتجویی
همهجا صفحه تابنده آیین تو بود
آنچه بر ملت اسلام، حیاتی بخشید
جنبش عاطفه و نهضت خونین تو بود
تا ز خون تو جهانی شود از بند آزاد
بر سرِ ایده انسانیِ خود جان دادی
در ره کعبه حقجویی و مردی و شرف
آفرین بر تو که هفتاد و دو قربان دادی
آنکه از مکتب آزادگیات درس آموخت
پیش آمال ستمگر ز چه تسلیم شود؟
زور و سرمایه دشمن نفریبد او را
که اسیر ستم مردم دژخیم شود
(محمدرضا شفیعی کدکنی)
و در باتلاق شعرهای عفن، مبتذل و شرمآوری چون شعرهای زیر سرنگون می شود:
رقاصم و رقاصم، رقاصه عباسم ... !!
این فاجعه زمانی اتفاق میافتد که ما بیبهره از دانش و بینش دینی در مسیر محبت اهل بیت(ع) گام بر داریم. امام صادق(ع) در مورد کسانی که بدون دانش و بینش اصیل دینی سنگ محبت خاندان رسالت را به سینه میزنند چنین میگوید: «اَلْعَامِلُ عَلَى غَیْرِ بَصِیرَةٍ کَالسَّائِرِ عَلَى غَیْرِ اَلطَّرِیقِ لاَ یَزِیدُهُ سُرْعَةُ اَلسَّیْرِ إِلاَّ بُعْداً»، کسى که بدون بینش و بصیرت عمل کند، همچون کسى است که در بیراهه رود، چنین کسى هر چه تندتر رود، از راه دورتر مىافتد. (اصول کافی، ترجمه کمرهای، جلد 1، ص 125)
مولی الموحدین ، امام علی ( ع ) نیز میفرماید: «المتعبّد على غیر فقهٍ کحمار الطّاحونه ؛ یدور و لا یبرح» کسى که بدون فهم و شناخت عبادت کند، مانند خر آسیابست که پیوسته مىچرخد. (سفینة البحار، شیخ عباس قمی، ج 2، ص 114.)
از این منظر و به خاطر برخورداری از جوهر اندیشه، حکمت و معرفت دینی، سخت بر این باورم که شعر اصیل دینی و آیینی ما شعر انقلاب، دفاع مقدس و پایداری است. شعری که از رسالت و اصالت برخوردار و از آسیبها و انحرافات شعرهای آیینی امروز ما به دور است. امید آنکه استادان و پیشکسوتان عرصه شعر دینی و آیینی ما با تأمل در این دقیقه، و برای هدایت قافله شعر آیینی به مسیر اصلی - پیش از آن که این قافله سر از ترکستان در آورد - چاره ای بیاندیشند. اینچنین باد.