» گروه دانشگاه «خبرگزاری دانشجو»، یادداشت دانشجویی* ایران و عربستان سعودي با توجه به ظرفیتها و ویژگیهاي خود، دو کشور مهم و تعیین کننده در منطقه خاورمیانه (بخوانید غرب آسیا)محسوب میشوند که به دلایل گوناگونی سبب تنش مداوم در روابط این دو کشور شده است. این دو کشور، تقریباً از دهۀ 1950 میلادی به این سو، یکدیگر را به عنوان یک رقیب در نظر گرفته اند. رقابت ایران و عربستان، زمینه گسترده اي را دربرمیگیرد؛ رقابت در خلیج فارس، خاورمیانه، جهان اسلام و عرصه بین الملل.
پرده اول:
رابطه ایران و عربستان از زمان تأسیس عربستان سعودي فراز و فرودي از رقابتهاي مسالمت آمیز تا خصومت و قطع رابطه را تجربه کرده است. کشور عربستان سعودي که مدتی پس از روي کار آمدن رضاشاه در ایران بنیاد نهاده شد، در آغاز رابطه تنش آلودي با ایران نداشت و به سبب نوپدید بودن حاکمیت در ریاض، بیشتر مشی همگرایی را پیگیري میکرد. رفته رفته، اما، با تثبیت قدرت و حاکمیت در عربستان، دولتمردان ریاض به دنبال گسترش حوزه نفوذ و واکاوي زمینه هاي ناسازگاري در روابط ایران و عربستان بر پایه اصول و ساختار فلسفی و فرهنگی خود به پراکنش ایدئولوژي سعودی در منطقه برآمدند.
چنین موضعی، با توجه به آنکه ایران در زمان پهلوي دوم خود را ژاندارم منطقه میدانست و داراي هویت شیعی بود، نوعی تقابل و تضاد را گریزناپذیر می نمود.
با رخداد انقلاب اسلامی ایران و پررنگتر شدن هویت شیعی، زمینه براي تقابل بیشتر و اصطکاك قدرت میان ایران و عربستان، بیش از پیش فراهم شد.
با این حال، در کنار عوامل عینی و ملموس، باید به شماري از عوامل فرهنگی و معرفتی نیز اشاره کرد که سد راه ارتباط مستحکم میان تهران - ریاض شده است و دیوار بی اعتمادي میان آنها را با سرعتی فزاینده، بلند و بلندتر کرده است.
بر اساس مطالعه نظرات بسیاری از نظریه پردازان در حوزه روابط بین الملل و سیاست خارجی، میتوان گفت که فقدان ارزشها، هنجارها، قواعد، هویت و سمپاتهای مشترك میان این دو کشور نیز از جمله عوامل بسیار مهم در شکل نگرفتن رابطه استوار میان ایران و عربستان است.
در یک نگاه کلی و با توجه به قواعد بازیهای سیاسی و بازیگران منطقه ای در خاورمیانه(بخوانید غرب آسیا) از یک طرف عدم تجانس ایدئولوژي حاکمیت در ایران به دلیل تأکید بر اسلام شیعی با آرمان سیاسی عربستان که بر وهابیت تأکید میکند و نیز حتی هنجارهاي حاکم بر سیاست خارجی عربستان، تعارض شدیدي با هنجارهاي ایران دارد که این تعارض تا بدان حد است که عربستان حتی از اختلاف ایران با سایر کشورها (همانند امارات بر سر جزایر سه گانه و نیز غرب بر سر پرونده هسته اي) نیز در جهت تشدید این تعارض سود می جوید.
در کنار عوامل فرهنگی و معرفتی، باید به عوامل عینی و مشخصات ژئوپلیتیکی این دو کشور نیز اشاره کرد که مانع از همسویی و همراستایی این دو کشور براي برقراري ارتباط دوستانه میشود. از میان این عوامل میتوان به رقابت در چارچوب قدرت، پیوستگی ژئوپلیتیک، حوزه هاي نفوذ مشترك (همان عراق، سوریه، لبنان و...)، رابطه با آمریکا و اسرائیل، بازار نفت، پرونده هسته ای ایران، رقابت ژئوپلتیکی دو کشور و غیره اشاره کرد.
پرده دوم:
هنگامی که در دوم ژانویه 2016 میلادی خبری بر روی خبرگزاری های بین المللی مبنی بر اعدام فقیه شیعی عربستانی- شیخ نمر باقر النمر- درج گردید در بسیاری از شهرهای ایران تجمعات و تظاهرات خودجوش و مردمی بر ضد این اقدام حکومت آل سعود انجام گردید، در تعدادی از شهرهای بزرگ مانند مشهد و تهران طوری شد که مدیریت این تجمعات از دست نیروهای انتظامی و امنیتی خارج شد و تا آن حد پیش رفت که کنسولگری عربستان سعودی در شهر مشهد توسط تعدادی از اعتراض کنندگان به اشغال در آمده و به پایین کشیده شدن پرچم کشور عربستان سعودی در آن منتج گردید.
این وقایع برای دولت عربستان سعودی بهترین بهانه و هدف برای جریان سازی سیاسی در سطح منطقه ای و فرامنطقه ای در حین مذاکرات هسته ای و برجام ایران و کشورهای 5+1 و نیز وجود درگیریهای داخلی در کشورهای سوریه، عراق و نیز جنگ یمن شد تا به نوعی خود را با توجه به جغرافیای ناهمگون غرب آسیا به عنوان یک فعال ژئوپلتیکی سطح اول معرفی نماید.
راهبرد عربستان که از ابتدای سال 2015 میلادی و به درک واصل شدن ملک عبدالله ملعون به وضوح پیشبینی میشد بطوریکه تغییرات گسترده در سطح وزرا و معاونین ارشد حکومتی و چرخش سیاستهای منطقهای و بین المللی و حمله به یمن و نیز پشتیبانی صریح از داعش و النصره و ارسال پیامهای دیپلماتیک به سران 5+1 جهت به سرانجام نرسیدن برجام در صدر اهداف ژئوپلتیکی آل سعود قرار گرفت و با هدف افزایش وزن ژئوپلتیکی خود سعی در تغییر در جایگاه بازیگران منطقهای و فرامنطقهای در سلسله مراتب ژئوپلتیکی منطقه خاورمیانه گرفت.
با این اوصاف و با به وجود آمدن تحولات جدید ژئوپلتیکی در سطح خاورمیانه حکومت سعودی با در پی گرفتن سناریوهای مختلف سعی در رسیدن به این هدف خود بوده است.
اعدام شیخ نمر و به دنبال آن تظاهرات و اعتراضات مردم ایران و حمله به کنسولگری و سفارت عربستان سعودی در ایران باعث گردید سناریوی جدیدی در ذهن سیاستمداران و حکام سعودی جرقه بزند: قطع روابط دیپلماتیک تهران- ریاض و ترغیب کشورهای عضو اتحادیه عرب در جهت تقلیل روابط دیپلماتیک با تهران و این چنین نیز شد، تعدای از کشورهای عربی با پیروی از این سیاست، روابط سیاسی خود را با ایران قطع و تعدادی دیگر نیز این رابطه را تنزل دادند، شورای همکاری خلیج فارس و بالاتر از آن شورای امنیت سازمان ملل تا حد انتشار بیانیه پیش رفتند.
اما یکی از نکاتی که در اقدامات عربستان سعودی در سطح بازیهای سیاسی منطقهای قابل توجه بود، اقدام فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش عربستان در تحریم و جلوگیری از برگزاری بازیهای فوتبال در سطح ملی و باشگاهی در خاک دو کشور بوده است. زمانیکه کنفدراسیون فوتبال آسیا اعلام کرد که تمامی بازیهای تیمهای ایرانی و عربستانی در کشور ثالثی(عمان) برگزار خواهد گردید،{«عدنان المعیبد» عضو فدراسیون فوتبال عربستان و سخنگوی رسمی آن گفته است این فدراسیون توان رویارویی با قدرت ایران در کنفدراسیون فوتبال آسیا را دارد. المعیبد گفت: هرگز به دنبال سازش در این مسئله نیستیم، ما 9 عضو و یک عضو دفتر اجرایی در کنفدراسیون فوتبال آسیا داریم و همچنین امارات هم با ما است و بدون شک پشتوانه و حمایت قوی را به همراه داریم و رای ایرانیها هرگز برای ما اهمیتی ندارد.
وی افزود: باشگاههای سعودی هرگز تحت هیچ شرایطی در ایران بازی نخواهند کرد و حتی اگر فرض کنیم که کنفدراسیون فوتبال آسیا با تصمیم ما مخالفت کند، ما مستقیماً به فدراسیون بین المللی فوتبال متوسل خواهیم شد، البته ما به شیخ سلمان (رئیس کنفدراسیون فوتبال آسیا) اعتماد داریم و رایگیری برای شخصیت شایستهتر خواهد بود و هرگز به دنبال سازش در این زمینه خاص نیستیم.}به راحتی میتوان سیاستهای پشت پرده این تصمیمات را در حول منطقه غرب آسیا پیشبینی نمود.
با این اوصاف آنچه که با توجه به فعل و انفعالات اخیر در سطح رقابتهای جغرافیای سیاسی غرب آسیا مشاهده میشود این است که عربستان سعودی با تمامی قوا و با در اختیار گذاشتن تمامی کارتهای بازی خود(قدرت و پیوستگی ژئوپلتیکی خود) در منطقه سعی در به چالش کشیدن موقعیت جمهوری اسلامی ایران در سطح سازههای منطقه ای و فرامنطقه ای و ساختارهای تعاملی با همپیمانان خود بوده بطوریکه بتواند ایران را بصورت رسمی به انزوای ژئوپلتیکی برساند.
انزوایی که عربستان با توسل به آن سعی در کاهش یا قطع ارتباط جمهوری اسلامی ایران با سایر کشورهای سیستم جهانی و منطقهای در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، ارتباطی، فرهنگی و غیره بوده به عبارتی افزایش انتروپی و درجه میرائی ج.ا.ایران بر اثر کاهش روابط سیستمی با سایر عناصر سیستم یا کشورها خواهد شد.
پیشبینیها بر این است که عربستان سعودی با انزوای ژئوپلتیکی ایران موجودیت سیستم سیاسی این کشور، ثبات سیاسی، آرامش اجتماعی، امنیت ملی و بالاخره موجودیت این کشور را تهدید خواهد نمود و چنانچه انزوا به افزایش فوق العاده انتروپی و یا درجه میرایی آن بیانجامد، نهایتاً رژیم سیاسی و یا موجودیت جمهوری اسلامی ایران ممکن است در معرض نابودی قرار بگیرد.
محمود نورانی- فعال دانشجویی، پژوهشگر در حوزه ژئوپلتیک و جغرافیای سیاسی
انتشار یادداشتهای دانشجویی به معنای تایید تمامی محتوای آن توسط «خبرگزاری دانشجو» نیست و صرفاً منعکس کننده نظرات گروهها و فعالین دانشجویی است.