آخرین اخبار:
کد خبر:۵۲۷۳۰۴
گزارش/ یک ظهر دوست‌داشتنی با بچه‌های «کتاب‌باز»؛

از گفت‌و‌گو با بازیگر «قلاده‌های طلا» تا دعوت از «فردوسی‌پور»/ ماجرای شوخی طالبانی صدیق با رستمی چه بود؟

«حمیدرضا پگاه» از فیلم «ایستاده در غبار» تعریف می‌کند و از کتاب «هنر شفاف اندیشیدن» که «عادل فردوسی‌پور» آن را ترجمه کرده. صدیق هم از فرصت استفاده می‌کند و از فردوسی‌پور برای آمدن به برنامه دعوت می‌کند.

گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو؛ ظهر است و داغی هوا آن قدر هست که چند متر پیاده روی کوتاه از متروی طالقانی تا کوچه پانزده خرداد عرق‌‌مان را دربیاورد. انگار که در مسابقه دوی ماروتونی دویده باشیم. توی کوچه 15 خرداد از درب قهوه‌ای بدون پلاکی تو می‌رویم که راهروی کوتاهی دارد با یک تابلوی کوچولو روی دیوار؛ «کتاب باز».

 

 

در استودیوی برنامه «کتاب باز» چشم‌مان به تهیه‌کننده برنامه می‌افتد؛ محمدرضا رضائیان، جوانی با ریش و موهای کم پشت بور، با تیشرت مشکی سیاه که گرم تحویل‌مان می‌گیرد. توی استودیو چرخی می‌زنیم و به تیم جوان تولیدکننده برنامه «کتاب باز» نگاه می‌کنیم. بیشترشان مدام در حرکتند و یک لحظه هم آرام ندارند. استودیوی برنامه تمی شبیه کافه دارد؛ یک جور پاتوق با رنگ‌های زمینه‌ایِ قرمز و سبز پسته‌ای که لوکیشن برنامه را سرزنده کرده. می‌گویند اینجا قبلاً انباری بوده و کلی برای طراحی و تزئینش زحمت کشیده‌اند.

 

چهار تا دوربین در زوایای گوناگون، دو مبل سفید را نشانه رفته‌اند که گفت‌و‌گوهای «امیرحسین صدیق» مجری برنامه با مهمانان آنجا ضبط می‌شود. پشت مبل‌ها به فاصله کمی کتابخانه دیواریِ متحرکی هست که وقتی دستگیره‌اش را می‌چرخانی با یک آشپزخانه دیواری مواجه می‌شوی؛ یک‌جور استفاده خلاقانه از محدودیت‌های فضا برای رسیدن به بهترین نتایج.

 

 

توی کتابخانه‌ همه جور کتابی پیدا می‌شود. با این حال کتاب‌های شعر و داستان سهم بیشتری دارند که شاید به ذائقه تهیه‌کننده اهل ادبیات برنامه برگردد. بین کتاب‌ها «مستطاب آشپزی» نوشته نجف دریابندری هم هست. می‌گویند محمد زهرایی مدیر فقید و سختگیر نشر کارنامه قبل از انتشار این کتاب، همه غذاهایی را که در این کتاب دو جلدی و قطور اسم‌شان آمده یک‌بار با نجف دریابندری تست کرده.

 

توی کتابخانه «کتاب‌باز» کتاب‌های شهرستان ادب و سوره سهم بیشتری دارند. وقتی این را به تهیه‌کننده برنامه می‌گویم، بدون اینکه دنبال جواب بگردد، با اعتماد به نفس می‌گوید: «به خاطر این است که من حزب‌اللهی‌ام!» تهیه‌کننده برنامه یک جوان حزب‌اللهی «کتاب‌باز» است که به اذعان خودش دارد سخت‌ترین برنامه تلویزیون را می‌سازد. برنامه‌ای که مردم را به خاطر کتاب نخواندن تحقیر نمی‌کند. و همه سعیش این است که با ایجاد یک فضای سرگرم‌کننده حال خوش ناشی از کتاب خواندن را به مخاطبش منتقل کند. «کتاب‌باز» برنامه آسیب‌شناسی مطالعه و مشکلات بازار نشر و کتاب نیست. و سازندگانش دنبال ایجاد تغییراتی شگرف در فضای کتاب و کتاب‌خوانی نیستند. آنها خودشان «کتاب‌باز» هستند و دوست دارند تجربه‌های خوب‌شان از خوانش کتاب‌ها را با مردم در میان بگذارند.

 

 

تیم تولید «کتاب‌باز» به خاطر مشکل بودجه و مشکلات دیگر مجبورند در یک روز از چند مهمان گفت‌وگو بگیرند. اولین مهمان امروزشان حمیدرضا پگاه است؛ بازیگر فیلم «قلاده‌های طلا» که وقتی درباره بازیش توی این فیلم سوال می‌کنم، ترجیح می‌دهد پاسخی ندهد. پگاه با یک تیشرت سبز آستین‌کوتاه آمده که مجبور می‌شود برای ضبط برنامه یک پیراهن سفید آستین بلند رویش بپوشد. صدیق هنوز نیامده و آقای رضائیان، تهیه‌کننده برنامه می‌گوید: «تأخیر امیرحسین به خاطر این است که تازه از سر ضبط فیلم سینمایی‌اش در یکی از شهرهای شمالی برگشته و کل دیشب را مسافرت کرده. تازه رسیده و قرار است کمی استراحت کند و بعد بیاید.»

 

گوشه بالای صحنه،  اتاقی هست که پنجره‌های مشبک رنگی دارد و داخلش پر از کتاب است. سمت چپ آن یک گرامافون گذاشته‌اند بغل عکس‌های سلفی مهمانان برنامه با صدیق. یک جور آلبوم دیواری که چند تا یادداشت تایپ شده هم بینشان هست. یکی از آنها را ناصر فیض نوشته: «به آب روشن می عارفی طهارت کرد/ و رفته رفته به این کار زشت عادت کرد!» و بعد هم از بچه‌های «کتاب‌باز» تشکر کرده.

 

 

امیرحسین صدیق بالاخره می‌آید؛ با چشم‌های گود رفته و خواب‌آلود. زود هم می‌رود سناریوی گفت‌‌وگویش با حمیدرضا پگاه را چک می‌کند و آماده ضبط برنامه می‌شود. صدیق پیراهن سفید آستین بلندی پوشیده با شلوار جین آبی و کفش‌های قهوه‌ای. رنگ سفید لباسش با مبل‌های سفید توی ذوق می‌زنند. مجبور می‌شود پیراهنش را عوض کند و به جای آن یک جین آبی متمایل به سفید بپوشد! به اضافه یک هدبند، تا موهایش را کمی مرتب‌تر کند.

 

آقای رضائیان بعد از چک کردن صدا و تصویر دست‌هایش را شبیه کلاکت بهم می‌زند تا ضبط قسمت اول برنامه شروع شود. گفت‌و‌گویی سرد که آرام آرام جان می‌گیرد، با شوخی‌های صدیق که یخ پگاه را می‌شکند. صدیق می‌گوید: «چهره تو شبیه ماریو بارگاس یوسا هست.» بعد از کات هم به شوخی می‌گوید: «لااقل یک عکس از این یوسا نشانم می‌دادید، چون اسمش شبیه فحش است! مرتیکه ماریو بارگاس یوسا!»

 

 

پگاه از فیلم «ایستاده در غبار» تعریف می‌کند و از کتاب «هنر شفاف اندیشیدن» که عادل فردوسی‌پور آن را ترجمه کرده. صدیق هم از فرصت استفاده می‌کند و از فردوسی‌پور برای آمدن به برنامه دعوت می‌کند. امیرحسین رستمی که مهمان بعدی برنامه است، وسط گفت‌گو از راه می‌رسد و در پشت صحنه شروع می‌کند به بشکن زدن. آنقدر که بالاخره صدیق متوجهش می‌شود و وسط برنامه برایش دست تکان می‌دهد! بعد از کات صدیق به رستمی می‌گوید: «الان یک آمریکایی و یک طالبانی دارند با هم روبوسی می‌کنند!» اشاره‌اش به ریش نیمه‌پرپشت خودش است و کت و شلوار اتوکشیده رستمی!

 

در قسمت آخر گفت‌و‌گو، پگاه می‌گوید دوست دارد نقش «حافظ» را بازی کند. برای همین هم از بین تندیس‌های اهدایی برنامه به مهمانان تندیس «حافظ» را انتخاب می‌کند. صدیق از پگاه می‌خواهد یک قصه ناتمام بنویسد تا مخاطبان برنامه آن را کامل کنند. قصه‌ای که غلط نحوی داشت و فعل و فاعل آن بهم نمی‌خواند و صدیق هم بدون هیچ اصلاحی آن را برای مخاطبان خواند!

 

ته برنامه هم صدیق و پگاه یک عکس سلفی دونفره می‌گیرند. با این دوربین‌های قدیمی که همان لحظه عکس را چاپ می‌کنند. ضبط برنامه تمام شده و بچه‌های تیم تولید یکی یکی با پگاه عکس یادگاری می‌گیرند. صدیق می‌گوید: «می‌خواستم یک تیکه به مهران مدیری بیندازم، دلم نیامد!» امیرحسین رستمی هم در پشت صحنه یک لحظه آرام نمی‌گیرد. مدام حرف می‌زند و با شوخی‌های بامزه و بی‌مزه‌اش خودش و بقیه را به خنده می‌اندازد.

 

 

 

هوای داخل استودیو با بیرون تفاوت چندانی نمی‌کند. خاصه وقت‌های ضبط که مجبور می‌شوند کولر را هم خاموش کنند تا صدا خراب نشود. فرصت نمی‌شود با امیرحسین صدیق گپ بزنیم. آقای رضائیان اما قول داده یک قرار گفت‌و‌گو برایمان هماهنگ کند. ما روی قولش حساب می‌کنیم و از استودیو بیرون می‌آییم.  

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
نظرات شما
Iran (Islamic Republic of)
۰۱ آذر ۱۳۹۵ - ۱۴:۲۶
عکس ها زیبا بودند باربری
0
0
پربازدیدترین آخرین اخبار