گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو -فردین آریش؛ محمدرضا رضائیان، تهیهکننده برنامه «کتابباز» از کودکی با کتاب دمخور بوده. یک کتابباز واقعی که بعدتر به خاطر سختیهای زمانه و فشارهای زندگی برای چند سال از فضای کتاب و کتابخوانی دور میشود، اما تقدیر همه کتابخوانها این است که روزی سراغ این کیمیا برگردند و دوباره یاد روزهای شیرین گذشته کنند. رضائیان اصرار دارد که برنامهاش به کتاب رویکرد «سرگرمی» دارد. او نق زدن و گلایهها از کتابنخوانی مردم را گذاشته برای دیگران و با خودش قرار گذاشته که فقط از حال خوب کتاب خواندن بگوید؛ از جهان بکر و شگرف کتابها. گفتوگویمان با تهیهکننده جوان «کتابباز» به علاقه خودش به کتابخوانی و دلایل انتخاب صدیق به عنوان مجری برنامه هم کشیده شد که در ادامه میخوانید.
ایده برنامه «کتابباز» از کجا آمد؟
بیشتر از اینکه یک ایده باشد دغدغه ذهنی چند نفر بود؛ من که تهیهکننده برنامه هستم، شورای کتاب و مدیر دغدغهمند شبکه نسیم؛ دکتر «حسین کرمی» که نگاه درستشان باعث شده مخاطب خوبی پای تلویزیون بنشیند. ساخت برنامههای موفقی در فضای نشاط و سرگرمی بستر مناسبی بود برای راه انداختن برنامهای در حوزه کتاب. خاصه با نگاهی که نشاط و سرگرمی در آن موج بزند. منتهی بیشتر برنامههایی که در حوزه کتاب ساخته میشود رویکرد سیاستگذاری و آسیبشناسی دارد. برای مخاطب عام نبوده. شاید اهالی کتاب بودند، یا فضا تخصصی بوده. در مجموع برنامه «کتابباز» نگاه سرگرمی به کتاب دارد. صرفاً برای فرهیختگان و نخبگان نیست.
این وجه «سرگرمی» در برنامه «کتابباز» کجا خودش را نشان میدهد؟
شیوه مراجعه به کتاب در برنامه ما شبیه مراجعه مردم عادی است. من تأکید دارم فضای فرهیختگی را از کتاب دور کنم. البته کتاب خواندن ناخواسته فرهیختگی را به دنبال دارد، اما اینکه صرفاً بخواهیم کتابخوانی را به امری فرهیخته تقلیل بدهیم شیوه مورد نظر ما نیست. ما در «کتابباز» دنبال این نیستیم. سرگرم شدن با فضای کتاب قطعاً اتفاقات خوب دیگری را رقم میزند. مثل بالا رفتن سطح فرهنگی تکتک افراد جامعه. جالبتر اینکه «امیرحسین صدیق»، مجری برنامه «کتابباز»، یکی از همین افراد جامعه است که دچار این کتابنخوانی شده. هرچند قبلاً کتابباز بوده ولی الان فاصله گرفته. یکی از علتهای راهاندازی این پاتوق این است که امیرحسین میخواهد دوباره کتاب بخواند.
قبل از اینکه سراغ «امیرحسین صدیق» بروید این را میدانستید؟
نه، نمیدانستیم که کتاب نمیخواند. اتفاقی فهمیدیم. با این حال تمام تلاشمان این بود که «کتابباز» به شدت واقعی و صادق باشد. یعنی به خودمان نمیخواهیم دروغ بگوییم. اینکه ما مردم کتابخوانی هستیم! از طرفی نمیخواهیم بیجهت این جمله کلیشهای و یاسآور را تکرار کنیم که سرانه مطالعه مردم کشور ما پایین است. نمیخواهیم این را پتک کنیم و روی سر خودمان و مردم بزنیم. این را میدانیم ولی میخواهیم از دریچهای که انرژی مثبت بیشتری دارد وارد مقوله کتاب شویم. صادقانه اذعان میکنیم که «امیرحسین صدیق» الان فاصله دارد و این کتابنخوانی در کشور ما رسوخ کرده. روشن است که زمان انقلاب میزان مطالعه مردم بسیار زیاد بوده. ولی الان رسوب کرده این کتابنخوانی. دلایل اقتصادی، اجتماعی مختلفی هم دارد. شبکههای اجتماعی هم کمک کرده تا بیشتر از کتاب فاصله بگیریم. صدیق هم جزو کسانی است که فاصله گرفته است.
زمانی که برنامه را طراحی میکردیم نگاهمان این نبود که مجری برنامه از کتاب دور شده باشد. به گزینههای مختلفی فکر کرده بودیم. اما امیرحسین صدیق که آمد خیالمان راحت شد. او یکی از ویژگیهای برجستهاش این است که جلوی دوربین به شدت صادق است و ویژگی برجسته دیگرش این است که با ادبی که دارد توانسته اتمسفر برنامه را خیلی مودب کند. ویژگی کسانی که کتاب میخوانند این است که مودب میشوند. امیرحسین به برنامه پتانسیلهایی را اضافه کرد. شاید اگر دنبال هنرمند یا مجری دیگری بودیم آن پتانسیلها متفاوت میشد یا به این شکل نبود.
اینکه در برنامه «کتابباز» سراغ آدمهای نخبه و چهره رفتهاید با ایده ضدنخبگانی شما تناقض ندارد؟
قطعاً تناقض نیست. اصلا این سراغ کتاب رفتن اتفاق فرهیختهای است. ما دنبال این هستیم که با کتاب خواندن خود به خود به فرهیختگی برسیم، اما کتاب را از وجه فرهیختگیاش ورود نمیکنیم. بلکه بیشتر بر وجه سرگرمی است. من معمولاً این را میگویم که «امیرحسین صدیق» دنبال این است که حال خوب کتاب را که بنابهدلایلی چند سال از آن فاصله گرفته بود، به مخاطبش منتقل کند. آمده پاتوق کتابباز را راه اندازی کرده. روی این پاتوق بودن تأکید دارم. اینجا استودیو نیست. پاتوقی است که امیرحسین راه اندازی کرده. مراحل ساخت را در آنونس و تیزر نشان دادیم که امیرحسین شریک کار است. واقعاً شریک هم بوده. امیرحسین میخواهد در این پاتوقی که راهاندازی کرده حال خوب کتابخوانی را برای خودش به وجود بیاورد و حالا که جلوی دوربین است با بیننده هم اشتراک بگذارد. یک جایی از این حال خوب ممکن است حس فرهیختگی باشد. یعنی ما انسان فرهیخته و موفق را جلوی امیرحسین میگذاریم. او هم میکوشد رابطه بین موفقیت این آدم را با کتابخوانیاش پیدا کند. آیا صرفاً به خاطر موفقیت رفتی سراغ کتاب یا اتفاقات دیگری افتاده؟ اینجا قطعاً بخشیش نخبگانی میشود که البته درصدش کم است. ما استقبال هم میکنیم اما سیاست اصلیمان را بر این نگذاشتیم. کتاب را امکان ندارد بتوانید از فرهیختگی دور کنید. همینطور امکان ندارد از سرگرمی دور کنید. حتی اگر کتاب تخصصی باشد. نگاه ما در برنامه «کتابباز» این است.
نگاه سرگرمی به کتابهای تخصصی چطور ممکن است؟
برای مثال کتاب نجوم تخصصی است. کتاب ریاضیات تخصصی است. کتابهای علمی تخصصی است. شاید من به عنوان یک انسان معمولی نسبت به زیست تخصصی نداشته باشم و سراغ کتابهای زیست نروم. اما یک بخشی از مطالعه من در حوزه زیست با کتاب اتفاق میافتد. قطعا کتاب چه به لحاظ ساختاری و شکل فیزیکیش و چه به لحاظ معنوی و محتوایی اتفاقاتی را با خودش به همراه دارد. مثلاً حین مطالعه و دریافت اطلاعات برایم بهجت و سروری حاصل میشود. این ویژگی مطالعه است اما مطالعه کتاب این اتفاق را یک جاهایی تشدید میکند. به خاطر اینکه هنگام مطالعه کتاب تخیل انسان به شدت درگیر میشود. حتی کتابهای مرتبط با زیستشناسی میخوانیم. این یکی از برجستهترین ویژگیهای رسانهای به نام کتاب است. اینکه هر انسانی میتواند تخیل خودش را داشته باشد.
به خاطر این است که با «متن» سر و کار داریم؟
تنها به خاطر درگیر بودن با متن نیست. من ویژگی کتاب را میگویم. اگر شما کتاب بخوانید قطعا تخیلتان درگیر میشود. مثلاً «قصههای مجید» را من یکجور تصویر میکنم وقتی کتابش را میخوانم و «کیومرث پوراحمد» یک جور دیگر. ما تخیل میکنیم و از این تخیل کردن لذت میبریم.
شما خودتان «کتابباز» هستید؟
من آدمِ با کتاب بزرگشدهای هستم. به واسطه این که از دوران کودکی پدرم در انتشارات «مدرسه» کارمند بود همیشه با کتاب سر و کار داشتم. پدرم تا همین حالا هم کارمند انتشارات «مدرسه» است. به همین خاطر همیشه توی خونه کتابخانه پر و پیمانی داشتیم. همیشه جایزه ثلث سوم مدرسه من این بود که در انتشارات «مدرسه» هر آن چه میخواهم انتخاب کنم. کوچکتر که بودم عضو کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان شده بودم. پاکتهای کتاب میآمد برایم و من هم آنها را میخواندم. جلوتر که آمدم هم ذائقه کتابخوانیام از بین نرفت. البته من هم جزو کسانی هستم که از کتاب فاصله گرفتم ولی این دارد برای من برطرف میشود. با وجود اینکه شبانه روز درگیر تولید برنامه هستیم. وقتی مهمانهای برنامه در مورد حس و حالشان نسبت به کتابی حرف میزنند، یا مترجمی با هیجان فراوان در مورد اینکه کتاب جدیدش را به چه دلایلی ترجمه و منتشر کرده، بیشتر ترغیب میشوم که بروم سراغ کتاب. برای همین با همسرم کتابها را انتخاب میکنیم و میخوانیم.
بیشتر چه جور کتابهایی را میخوانید؟
رمان را به شدت علاقهمند هستم و با ولع دنبال میکنم. به شعر هم علاقه دارم.
چی شد که «امیرحسین صدیق» را به عنوان مجری انتخاب کردید؟
انتخاب سخت بود. ما لیستهای متعددی از مجریان، هنرمندان و بازیگران نه فقط در عرصه سینما و تلویزیون، حتی از بچههای موسیقی و شاید ورزش داشتیم. هیچ محدودیتی برای خودمان قائل نشدیم. کسی که میتواند مجری باشد راهانداز این پاتوق میشود. خیلی گشتیم. یکی از دوستان نزدیکم صدیق را پیشنهاد داد. به نظرم اتفاق جالبی آمد. هم از تلویزیون دور بوده و حضورش در این فضا میتواند برای بیننده جذابیت داشته باشد، هم اینکه سابقه فرهنگی و تجربه کتابخوانیاش میتواند به این فضا کمک کند. این پیشنهاد را در جلسهای با حضور شورای کتاب شبکه نسیم و دکتر کرمی مطرح کردم. ایشان هم به بنده اجازه دادند که پیگیر باشم. با خود صدیق هم که مطرح کردم خیلی برایش جذاب بود، در مورد کتاب برنامهای با این جنس ساختن اما به لحاظ حرفهای تردیدهایی داشت. چون امیرحسین بازیگر است و سابقه اجرایش به یکی دو برنامه خیلی دور یکی برنامهای در شبکه دو و با «رامبد جوان» یکی هم قبلترش. همین. طبیعتاً حرفهایهای سینما و تلویزیون وقتی در عرصه دیگری پا میگذارند چون همه چیز تخصصی است دلشان میلرزد و باید جوانب را بسنجند. امیرحسین استقبال کرد از پروژه اما قرار شد برود مشورت بگیرد. اینجا هم اتفاق جالبی افتاد. مشورت ایشان با خانم برومند بود. وقتی موضوع را طرح کرده بود خانم برومند فوری گفته بود که اجرای هر برنامه تلویزیونی دیگری که به تو پیشنهاد شده بود به خاطر این که ممکن بود به بازیگریات لطمه بزند مخالفت میکردم. میگفتم این ریسک را نکن. اما این برنامه در حوزه کتاب است. حتی اگر به بازیگری تو هم لطمه بزند برای اینکه خدمت به کتاب است بهت میگویم این کار را بکن. امیرحسین هم واقعاً خوب پای کار بود. به خاطر بودجه برنامه، میزان دستمزدی که دارد قطعاً خیلی کمتر از پروژههای دیگری است که میتواند حضور داشته باشد. ولی میبینم با جان و دل پای این کار است. گاهی به شوخی میگوید این خمس و زکات کار فرهنگی هنری من است!
عموماً برنامههای تخصصی مرتبط با حوزه کتاب چندان مورد استقبال قرار نمیگیرند. «کتابباز» از این جهت چقدر موفق بوده؟
برنامه «کتابباز» موفق بوده. این را از پیامکهایی که برای برنامه فرستاده میشود میگویم. پیغامهایی که هنرمندان و اهالی کتاب و ناشرها برایمان میفرستند. نویسندگان منّت سر من میگذارند و خودشان تماس میگیرند و تشکر میکنند. ما هم این وسط داریم یک ور کار را میگیریم. کاری است که فکر میکنم خود مخاطب هم یک ورش را میگیرد. نمیشود پای امیرحسین یا گروه خاصی گذاشت. اگر در مورد فضای کتابخوانی و اتمسفر فضای کتاب توانسته کمک کند پس این برنامه موفق است. فکر میکنم قدم به قدم داریم بهتر میشویم و بیشتر دیده میشویم. برنامه این قابلیت را پیدا کرده که کمپین راه بیندازند. فکر میکنم روند رو به رشدی داشته اما ما در شبکهای داریم روی آنتن میرویم که «دورهمی» و «خندوانه» را دارد. آنها پتانسیلی دارند که به لحاظ موضوعی خیلی راحتتر از کتاب است. برنامهسازی در حوزه کتاب بسیار سخت و سنگین است. بدون اغراق میگوییم هر کدام از ما شاید شبها و روزها را پشت سر هم یکی کردیم برای این که این برنامه خلاقیت داشته باشد. تکرار از چیزی نباشد. فکر میکنم یکی از ویژگیهای برنامه عنصر خلاقیتی است که در پروژه هست.
شما به عنوان تهیهکننده برنامه «کتابباز» تحلیلتان از کتاب نخواندن مردم چیست؟
من برنامهساز هستم و تحلیلگر این فضا شاید نباشم. البته کارشناسی ارشد سیاستگذاری فرهنگی دارم. رشتهام فرهنگ و ارتباطات بوده. بی جهت وارد فضای برنامهسازی نشدم. دغدغهام بوده. در مجموع نگاهم این است که حال کتاب آن قدری که در کشور ما راجع به آن تبلیغات منفی میشود بد نیست. فکر هم میکنم انشاءلله به حال بهتری نزدیک میشود. درست است که در مقام مقایسه با یکسری کشورها وضعمان خوب نیست. قطعاً فضای اقتصادی و شبکههای اجتماعی بیتأثیر نیست. خود تلویزیون هم بیتأثیر نیست. عدم برنامههای حامی کتاب در موقعیتهای مختلف، در دورههای زمانی مختلف بیتأثیر نیست. دولتهایی که آمدند و رفتند در این فضا بیتأثیر نبوده و نیستند. خود مردم هم همانطور که شاید از سینما فاصله گرفتند به دلیل ضعف بسیاری از فیلمها شاید یک جاهایی انتظار دارند که نویسندگان آثار بهتری در اختیارشان قرار دهند. آثاری که بتوانند مثل «قصههای مجید» و شعرهای «مصطفی رحماندوست» و نوشتههای «سیدمهدی شجاعی» آن را دوست داشته باشند. اتفاقاً فکر میکنم نسل جوان به شدت پیگیر کتاب هستند. به شدت پیگیر تئاتر و سینما هستند. اگر محصول خوب در اختیارشان قرار داده شود و به شعورشان احترام گذاشته شود استقبال میکنند. مثل همین کاری که ما سعی داریم در «کتابباز» نسبت به مخاطب داشته باشیم. میدانیم که برنامه نیاز به یک سری جاذبهها دارد ولی به خودمان اجازه نمیدهیم از ادب فاصله بگیریم. بعضی از برنامههای تلویزیون جاهایی از ادب دور هستند. امیدوارم که فضای کتاب کشورمان با همت همه برنامهسازان و رسانههای مختلف، روزنامهها، سازمانها و البته خود مردم حالش بهتر شود.
ما در «کتابباز» نگاهمان این است که اگر بتوانیم پدر و مادرها را به کتاب خواندن ترغیب کنیم. این برنامه مخاطبش بزرگسال است. از جوان به میانسال و بزرگتر اما دوست داریم اگر والدین خودشان هم نمیخوانند، فضایی را برایشان ترسیم کنیم که حداقل برای بچههایشان کتاب بخوانند و بخرند.