به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، نویدرضا قربانخواه،عضو شورای تبیین استان تهران،سخنران پیش از خطبه این هفته باغستان بود که متن سخنرانی وی به شرح ذیل است:
یا اَباعَبْدِاللَّهِ اِنّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَ حَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ اِلی یَوْمِ الْقِیامَهِ
بسم الله الرحمن الرحیم
و وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ
عرض سلام و ادب احترام خدمت شما امت حزب الله و نمازگزاران محترم شهر باغستان خداوند را شاکرم توفیق یافتم تا امروز به بیان نکاتی در رابطه با انقلاب اسلامی بپردازم.همچنین تشکر میکنم از امام جمعه محترم باغستان حاج اقا سید احمد سادات رسول که چنین وقتی رو در اختیار قرار دادند و همچنین ستاد جمعه شهر باغستان که زحمت برگزاری هفتگی نماز جمعه را برعهده دارند.
بنده ان شالله امروز می خواهم در مورد «رابطه قیام عاشورا با انقلاب اسلامی» وهمچنین وظیفه امروز ما درپیشبرد اهداف انقلاب اسلامی صحبت کنم.
1-اگر بخواهیم به بررسی تاثیر عاشورا بر انقلاب اسلامی بپردازیم قبل از آن باید تعریف مشخصی از چرایی به وقوع پیوستن عاشورا وهدف آن قیام داشته باشیم.
خوب پس ما ابتدا بیاییم بررسی کنیم که چرا اصلا عاشورا اتفاق افتاد؟
ببینید عزیزان زمانی که پیامبر عظیم الشان اسلام مبعوث شدند ایشان صحبت از ایجاد یک نظام اسلامی را داشتند که در آن زمان منحصر به فرد بود. وقتیکه به مدینه هجرت کردند و سنگ بنای این نظام و جامعه اسلامی را بناکردند ، ایشان درحقیقت دنیای جدیدی را به وجود آوردند، یعنی تمامی مسائل در جامعه اسلامی مدنظرشان متفاوت بود با خارج اسلام،روابط اقتصادی متفاوت بود ،روابط اجتماعی ،نحوه برخورد حاکم با مردم،نحوه معاشرت و زندگی مردم با یکدیگر همه چیز متفاوت بودو روال هم به این شکل بود که ایشان ابتدا همه ابعاد و ارکان این جامعه را ترسیم میکردند به مردم میگفتند، برایشان روشن میکردند وسپس خودشان به آن عمل می کردند ، میگفتن نماز باید خوانده شود خودشان اولین نمازگزار بودند می گفتند حج،انفاق ،جهاد خود به طور فعال در صحنه بودند . حال اگر بگوییم جامعه اسلامی که پیامبر ترسیم کردند10( یااز نظر برخی دیگر 12 )رکن داشت. یک رکن از این ارکان را پیامبر گفته بودند ولی خودشان به آن عمل نکردند (توضیح) آن چه بود ؟ اینکه حال اگر جامعه اسلامی ایجاد شد و سپس بعد از ایجاد به واسطه ستمگرانی ،منافقانی دچار انحراف گردید چه باید کرد؟پیامبر اکرم در زمان حیاتشان به این موضوع پرداخته بودند، ولی در زمان حیات ایشان شرایط پیش نمی آمد که خودشان به انچه که گفته اند عمل کنندتا مردم برای انجام آن سر مشق بگیرند زیرا با وجود خود پیامبر اکرم امکان انحراف وجود نداشت.
که امام حسین (ع) نیز در یکی ازمنازل بین راه یک حدیثی از پیامبر نقل می کنند که می فرمایند :
(ایُّهَا النّاسُ؛ اِنَّ رَسُولَ اللّهِ(صلى الله علیه وآله) قالَ: «مَنْ رَاى سُلْطاناً جایِراً مُسْتَحِلاًّ لِحُرُمِ اللهِ، ناکِثاً لِعَهْدِ اللهِ، مُخالِفاً لِسُنَّهِ رَسُولِ اللهِ، یَعْمَلُ فِی عِبادِاللهِ بِالاِثْمِ وَ الْعُدْوانِ فَلَمْ یُغَیِّرْ عَلَیْهِ بِفِعْل، وَ لاَ قَوْل، کانَ حَقّاً عَلَى اللهِ اَنْ یُدْخِلَهُ مَدْخَلَهُ:ااى مردم! پیامبر خدا(ص) فرمودند: «هر کس سلطان ستمگرى را ببیند که حرام خدارا حلال شمرده، پیمان الهى را شکسته و با سنّت رسول خدامخالفت ورزیده، در میان بندگان خدا به ستم رفتار مى کند; و او با زبان و کردارش با وى به مخالفت بر نخیزد، سزاوار است خداوند او را در جایگاه آن سلطان ستمگر (دوزخ) بیاندازد )
پیامبر اینرا گفته بودند، آیا در زمان خودشان امکان اتفاق افتادن چنین چیزی بوده است؟بنابراین باید در زمان یکی از جانشینان ایشان این اتفاق می افتادو آن جانشین آنچه که پیامبر گفته بود را انجام میدادند تا برای مردم الگو شود.
این اتفاق و شرایط مقارن شد با سال 10 ام امامت حضرت حسین بن علی (ع) یعنی در سال 10 ام امامت امام حسین شرایط و انحراف به حدی رسیده بود که امام معصوم (ع)بایداقدامی به صورت آشکارا انجام میدادند ( حالا چرا سال 10 ام؟ چرا امام حسین در 10 سال اول اقدامی با چنین ظاهری را انجام ندادند این خودش بحث جدایی میطلبد.)
( توضیح در صورتیکه میخواستی توضیح بدی :یعنی در این 10 سال اول که معاویه خلیفه بود معاویه فرد خوبی بود ؟نه خیر در زمان خلافت معاویه امام حسین (ع) هم ایشان اقداماتی را داشتند ولی چونکه معاویه هیچ وقت به طور علنی به مبارزه با اسلام برنخواست و ظاهر یک حاکم اسلامی را حفظ میکرد بهترین روش برای معاویه همان مبارزه سیاسی بود که به صورت نرم بود ولی با روی کارآمدن یزید انحراف به حدی رسید که خلیفه مسلمین شده بود یک فرد شرابخوار و فاسق و فاجر که به صورت علنی به گناه می پرداخت و وقاحت به حدی رسیده بود که در مقابل امام حسین (ع) که مصداق حق بودن دو راه بیشتر نذاشته بودیا بیعت کردن یا مبارزه به صورت آشکار. از طرفی دیگر که اگر جلوی انحراف یزید گرفته نمیشد چه بسا در زمان خود یزید و خلفای بعدی توحید ،نبوت وسایر اصول دین از میان میرفت.)
خوب حالا سوال در اینجاست اقدامی که امام حسین (ع )باید بدان عمل میکردن چه بود ؟ تکلیف ایشان چه بود ؟بعضی ها بعد از اینکه که عاشورا به وقوع پیوست بیان کردند که تکلیف امام در آن زمان آن بود که به حکوت برسند یعنی ایشان بروند وحکومت را از یزید بگیرند،یعنی آن اقدامی که ایشان باید صورت میدادند گرفتن حکومت بود(توضیح:یعنی امام دید وضعیت به این شکله ،خوب حالا وقت اقدامه، یزید اومده سرکار بریم حکوت تاسیس کنیم! ).(چون بعضی ها اینطور مطرح میکنند که امام حسین (ع)برای حکومت، حرکت کردند، ایشان در وهله اول میخواستند کوفه را به اصطلاح آزاد کنند و بعد آنجارا مرکز حکومت ،و سپس حکومتشان را گسترش دهند و بعد میگویند وقتی امام فهمیدن که کوفیان میدان را خالی کردند، گفتند بذارید به یمن برویم یا به مکه برگردیم که نگذاشتند و امام نمیخواستند این مصیبتها برایشان به وجود آید)
برخی دیگر میگویند نه خیر اصلا امام حسین برای کشته شدن حرکت کردن،یعنی اقدامی که پیامبروخدا ازایشان میخواستند، در یک کلمه تکلیف ایشان ، این بود که بروند و کشته بشوند ،رفتند و کشته شدن و تکلیف همین بود یعنی شهادت.
اما هر کدام از این دوموردی که مطرح میکنند(یعنی تشکیل حکومت یا رسیدن به مقام شهادت) در حقیقت نتیجه حرکت امام بود نه هدف وتکلیف ایشان،امام حرکتی را آغاز کردن این حرکت ایشان دو نتیجه داشت یا به حکومت میرسیدن یا شهید میشدن ،اگر به حکومت میرسیدن که فبها میرفتند و بدین وسیله به آبادانی دنیا می پرداختند اگر هم که شهید میشدند تکلیفشان را انجام داده بودن،خوب پس دوباره بر میگردیم به این سوال چرا امام حسین حرکت کردن؟ (با اینکه ما معتقدیم امام میدانستند که شهید میشوند واین مصیبتهارا متحمل میشن)باید گفت هدف و تکلیف ایشان این بود که خود این حرکت انجام بگیرد، تا نفس انجام دادن این حرکت سرمشقی بشود برای همه مسلمانان در آینده. مفهومی به نام مقاومت اسلامی شکل بگیرد ،یعنی این مفهوم شکل بگیرد در حدود 1300 سال بعد انقلابی اتفاق بیفتد که در جریان شکل گیری و به پیروزی رسیدن وتداوم آن رهبرآن انقلاب بگوید ما مکلف به تکلیفیم نه نتیجه.نتیجه هرچه میخواهد باشد باشد.
(از طرفی دیگر اگر امام حسین حرکت نمیکردن و با خون خود عدم مشروعیت یزید را به اثبات نمی رساندند مردم میگفتند اسلام همینی است که یزید دارد میگوید و رفتار میکند وبدین ترتیب هیچ چیز از اسلام باقی نمی ماند)
خوب پس چه شد؟هدف حرکت امام نفس حرکت کردن بود که بدینوسیله همین قیام عاشورا شد الگویی برای نهضتهای آینده ای مانند نهضتی که امام خمینی رهبری کردند.
پس حالا اگر بخواهیم به ارتباط بین عاشورا و انقلاب اسلامی بپردازیم باید بگوییم قیام عاشورا الگوی انقلاب اسلامی در پیدایش و تداوم آن بوده است.
حالا من اجمالی دو دلیل دیگر را خدمت شما عزیزان عرض میکنم ( البته اگر موشکافانه بخواد بحث بشه خیلی دلیل باید اورده شود که از حوصله این بحث خارجه)
دلیل اول
ببینید عزیزان اگر ما بیاییم عاشورا و انقلاب اسلامی را از منظر اصل حرکت،انگیزه حرکت و محتوای حرکت بررسی کنیم میبینیم که هم در قیام عاشورا و هم در انقلاب اسلامی جواب وچرایی این سه موضوع چیزی به غیر از بندگی و برای خدا کارکردن نیست
در عاشورا :اصل حرکت را که پیغمبر دستور داده بودند(شد در راستای بندگی خدا)،انگیزه هم که برای انجام تکلیف بود عرض کردیم(دوباره در راستای بندگی خدا) محتواحرکت هم که شما میبینید در ظهر عاشورا امام حسین در معرکه جنگ نماز جماعت خواندند(اینهم مانند دو موضوع قبلی برای رضای خدا) پس همه اش در جهت بندگی خداوند بوده است.
در انقلاب ما چی؟ اصل حرکت :بر میگردد به مبانی دینی(مانند عاشورا)،انگیزه حرکت : عرض کردم امام گفتن مکلف به انجام تکلیفیم(دوباره مانند عاشورا) محتوای حرکت به چه صورت م اقداماتی مانند تشکیل نظام مقدس جمهوری اسلامی بر مبنای ولایت فقیه که نشات گرفته از فقه اسلام ناب محمدی بوده است-عمل به دستور خدا(دوباره عین عاشورا) البته در محتوا چون ما معنقدیم انقلاب اسلامی در حال پیشرف هست دربعضی از مسائل مانند اقتصاد در مرحله شدن هستیم یعنی به این سمت مسیر میرود و هدفمان همان فریضه الهی است خوب البته کار میبرد.
دلیل دوم
حوادث تاریخی به این شکل است که در هنگامی که اتفاق می افتند یک موجی ایجاد میکنند وهرچه زمان میگذرد این موج ضعیفتر میشود ولی دیدیم عاشورا منحصر به فرد بود هرچه زمان از آن گذشت نه تنها فراموش نشد بلکه برجسته تر و همه گیر تر نیز گردید،دقیقا همین اتفاق هم برای انقلاب افتاد در ابتدا به ظاهر این فضا بود که حالا یک فضای احساسی شکل گرفته است به زودی این انقلاب هم تمام میشود یک ماه دوماه نهایت چند سال ، ولی الان با گذشت 38سال میبینید جوانان انقلابی که نه امام انقلاب ونه انقلاب را دیدند از روی علاقه به هر نحوی و بعضا با التماس میروند ودر سوریه با شعار کلنا عباسک یا زینب شهید میشوند .
البته یک نکته ای اینجا نهفته است که باید به آن دقت کرد،عده ای چند مدت پیش صحبتی کردند که انقلاب سال 57 شکل گرفت و دیگر هم تمام شد هدف انقلاب این بود که ما جمهوری اسلامی را شکل بدهیم که تشکیل شد،حالاهم دیگر کاری نداریم به انقلاب اسلامی ! باید در جواب این افراد گفت که، این شما هستید که تمام شده اید نه انقلاب اسلامی ،مگر میشود انقلاب اسلامی تمام شود ،واقعیت این است که امام خمینی وانقلابیون از یک برهه ای به این نتیجه رسیدن که برای رسیدن به اهداف انقلاب اسلامی ودر مسیر رسیدن به اهداف انقلاب اسلامی باید اول این انقلاب اسلامی را انجام بدهند وسپس تثبیتش کنند به چه صورت ؟اومدن در راستای اهداف انقلاب اسلامی و رسیدن به آن اهداف، جمهوری اسلامی ایران را به اتکای ملت تشکیل دادند. یعنی جمهوری اسلامی اول راه است نه آخر راه غایت ما تشکیل جمهوری اسلامی نبوده است.
خوب حالا بپردازیم به بحث دوم که وظیفه امروز ما درپیشبرد اهداف انقلاب اسلامی
ابتدا بیاییم چندتا از اهداف انقلاب اسلامی را باهم دوره کنیم
اهداف انقلاب اسلامی چه هست اصلا؟
اهداف انقلاب اسلامی رسیدن به عزت هست،
عدالت است ،
نفی ویژه خواری و فساد است،
نفی استکبار است،
اصل نه شرقی و نه غربی است
امنیت است
استقلال است ،
طرد كامل استعمار و جلوگيري از نفوذ اجانب
ريشهكن كردن فقر و محروميت؛
اعتلای وضعیت معیشتی مردم است؛
تأمين شرايط براي اشتغال است؛
پیشرفته شدن مملکت از لحاظ مسائل صنعتی است
،خوب یکسری از این اهداف بهش رسیدیم قسمتی هم بهش نرسیدیم هنوز (از اول هم قرار نبود تو مدت 30 سال بهش برسیم میدونستیم زمانبراست کار میخواد تلاش میخواد)که باید تلاش کنیم بهش برسیم ،خوب شاید شما مردم بپرسید آقا نقش ما اینجا چیه؟ یکسری مسئول هستند تصمیم میگیرند برای مملکت ما چی کاره ایم این وسط؟اتفاقا من میخواهم بگم شما مردم اصل کار هستید ،ما مردم هستیم میآییم گروهی را انتخاب میکنیم برای نظارت بر کاررهبر ،ما مردم هستیم یک نفررا حمایت میکنیم میشود آن فرد رئیس جمهور، جریانهای مردمی هستند که حمایت میکنند وفردی میشود نماینده مجلس ،خوب پس یعنی ما با حمایت کردن یا عدم حمایتمون از افراد میتوانیم نقش داشته باشیم در پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی ،ما میتونیم با فعالیتهایی که انجام میدهیم تصمیم سازی کنیم برای مسئولان، (آهای جوانانی که دارید در عرصه جنگ نرم فعالیت میکنید) اما نکته ای که برای رسیدن به این اهداف باید دقت کنیم این هست که در فعالیتهایمان امام حسین (ع) را الگوی خودمان قرار بدهیم امام حسین زمانی که به مبارزه با یزید برخواستند عِده عُده اي نداشتند دیدند یزید میگوید یا باید بامن تعامل کنی؟بیعت کنی؟یاهم کشته میشی.امام چه کردن؟
الان هم موضوع همین است یزیدیان زمان ،استکبارواستعمار زمان که مصداق کامل آن را امروز میتوانیم آمریکا معرفی کنیم همین را میگویندیا میگن یا باید منو به عنوان کد خدا قبول کنی؟یا به اصطلاح خودشون تورو تحریم میکنم؟نون شبتو ازت میگیرم!حال چه کنیم؟
تاریخ نشان داده است از آغاز نهضت انقلاب تا به الان هر وقت در موضوعی و در مسئله ای ،ما برمبنای شعار مرگ برآمریکا حرکت کردیم، نتیجه گرفتیم و بعد از این هم همین خواهد بود یعنی ما برای دستیابی به اهدافی که در پیشرو داریم (که همان اهداف انقلاب اسلامی است)اگر بر مبنای مرگ بر آمریکا جلو رفتیم به پیروزی خواهیم رسید اگر نرفتیم سیلی خواهیم خورد ،عقوبت الهی در پیش روی ماست این سنت الهی است ،اینرا من نمیگویم مکتب عاشورا میگوید از اول شروع نهضت انقلاب تا به امروز یزیدیان زمان همان دوراهی ذلت یا عزت را در برابر ما قرارداده اند و ماهم از اول انقلاب و تا امروز و بعد از این هم شعار سر خواهیم داد هیهات من الذله و به آن عمل میکنیم .
خوب اگر هم کسی مصداق موفقیتهارا میخواد بررسی کند براش مثال میزنیم
امروز ما هم انرژی هسته ای داریم وهم دانش آنرا(دقت بفرمایید)، چطور ما به انرژی هسته ای دست پیدا کرده ایم ولی هنوز گیر این هستیم که آمریکا به ما هواپیما بدهد تکنولوژی اش را هم نه!، خود هواپیما را بدهد(حالا توخود این خرید هواپیماها هم بحثه که الان وقت نمیشه بهش بپردازیم ) در صورتیکه انرژی هسته ای سطح دانشش به مراتب بالاتر است از هواپیما سازی .
امروز ما نه تنها موشک بالستیک نقطه زن با بردبالا داریم بلکه دانش ساخت آن را هم داریم ولی از آن طرف خودروسازیما ن! چرا؟
چون در هسته ای به مانند شهید شهریاری ها ،علی محمدی ها اعتماد شد ،در موشک به مانند شهید تهرانی مقدمها اعتماد شد آنها چه کردند؟ آنها بر مبناي شعار مرگ بر آمریکا جلو رفتند و نتیجه گرفتند.
عزیزان من اگر ما امروز انقلاب اسلامی را فراموش کنیم روحیه انقلابی گری را فراموش کنیم حتی نمیتوانیم یک قدم به جلو برویم چه برسد اینکه بخواهیم کشور را اداره کنیم.
در این مسیر توقع از امتحزب الله،امت انقلابی ،جوان انقلابی بیشتراست، ما موظف به حفظ وحدت هستیم وفعالیت برای دین خدا ،اگر هر کدام از ماها تکلیف خودمان را بشناسیم و سپس به آن عمل کنیم مطمئن باشید به زودی تمامی قله ها را فتح خواهیم کرد،به عنوان نکته آخر عرض میکنم براساس نهضت عاشورا آینده از آن انقلاب اسلامی است و هر فرد یا گروهی بخواهد در مقابل انقلاب اسلامی ایستادگی کند محکوم به زوال و نابودیست.