اخبار دانشگاهی را از «کانال اخبار دانشگاهی SNN.ir» دنبال کنید
به گزارش خبرنگار دانشگاه خبرگزاری دانشجو، علی مظفری، مسئول شورای تبیین مواضع دانشگاه علوم و تحقیقات سخنران پیش از خطبه های نماز جمعه قلعه نو بود که سخنرانی وی به شرح زیر است:
بیچاره جوانهای ما که در اوج رکود و بیکاری، از دولت خبرهایی چون واردات مدیر و حتی واردات آشپزان در قطار می شنوند و مشکلات آنها به پسابرجام و پسابرجام ها حواله می شود. اگرچه از نظر غرب، وجود دولتی در ایران که میانه خوبی با غرب دارد و از نظر غربی ها میانه رو محسوب می شود، بهتر از دیگران است، اما امریکایی ها دریافته اند که تلاش برای رسیدن گزینه مطلوبشان به دولت، کافی نیست. تجربه ثابت کرده که بهترین راهِ «هنجارمندسازی» رفتار نظام اسلامی، ایجاد دوگانه در سطوح مختلف جامعه و از جمله در عناصر قدرت است.
دو گانه مشهور «تندرو- میانه رو» سال هاست که در گروه های سیاسی در ایران پی ریزی شده و مدام از طریق رسانه ها و رفتار دیپلماتیک غربی ها القا می شود. این دوگانه اکنون به دوگانه «برجامیان- نابرجامیان» مودی می شود؛ گروهی تندرو که مخالف مذاکره، برجام و توافقات دیپلماتیک بین المللی هستند و گروهی که رویکرد مسالمت آمیز را در فضای بین الملل می پذیرند. گروهی که خشونت را تئوریزه می کنند و جنگ طلب هستند در مقابل گروهی که گفتگو و تنش زدایی را راه حل می دانند. گروهی که به دنبال شعارهای انقلابی هستند، در برابر گروهی که راه نجات کشور را در انضمام به نظم جهانی می دانند.
به هرحال این دو گروه از نظر غرب در ایران وجود دارد و این دوگانه روز به روز در حال تقویت شدن است. منطق حکم می کند با توجه به بدبینی تاریخی ایرانی ها، غرب تلاش کند با دادن امتیازاتی به میانه روها، فضای ذهنی مردم را نسبت به گروه های متمایل به غرب تلطیف کند. فشارها و تحریم هایی که در دوره تندروها وضع و تشدید شده، باید در دوره میانه روها کاهش یابد. از این رو انتظار می رود پس از به ثمر رساندن برجام، گشایش های زیادی برای اقناع افکار عمومی درباره صحیح بودن انگاره هایی نظیر «تنش زدایی» و «گفتگو به جای جنگ با غرب» صورت گیرد.
اما امروز و پس از گذشت قریب به 9 ماه از اجرای کامل تعهدات ایران، گشایش های اقتصادی صورت گرفته به اذعان کارشناسان «تقریبا هیچ» بوده است. چرا امریکا و غرب برای تثبیت نظر گروه هایی که آنها را میانه رو خطاب می کنند، تلاشی نمی کنند؟ چرا با سنگ اندازی در راه گشایش های مبتنی بر برجام و تصویب قوانین خصمانه دیگر در راه تفاهم، به سمت تایید بدبینی گروه های به اصطلاح تندرو اقدام می کنند؟
پاسخ روشن است. امریکایی ها هیچ نگاه مثبتی نسبت به ایران با هویت اسلامی مبتنی بر آموزه شیعی «ولایت فقیه» حتی به صورت کمرنگ ندارند. پذیرش ایرانی با هویت اسلامی و انقلابی برای غرب ناممکن است و زمانی می تواند با او کنار بیاید که این کشور از یک گفتمان جدید در حال رویش خالی باشد. به بیان دیگر تنها ایران مستحیل در ارزش های غربی-ولو پوسته دینی داشته باشد- برای امریکایی ها مطلوب است. از این رو گروه اصطلاحا میانه رو اگرچه بر تندرو ها رجحان دارند، اما این به معنی پذیرش میانه رو ها با مولفه های نظام اسلامی نیست.
سناریوی امریکاییها از این جا آغاز می شود که با «مدیریت انتظارات» ضمن ایجاد امیدواری برای بهبود شرایط، طرفداران رابطه با غرب را به پیگیری مطالبات خود ترغیب می کنند. از سوی دیگر با تظاهر به همکاری از ایجاد گشایش های عملی پرهیز کرده و علت عملی نشدن تعهدات را رفتار تندروها عنوان می کنند. به این ترتیب مطالبات بیشتری را برای کنترل تندروها در پیش گرفته و بدون ایجاد گشایش، دوقطبی میانه رو- تندرو را تشدید می کنند.
به بیان دیگر امریکایی ها هم امتیازات نقد گرفته اند و وعده های نسیه داده اند، و اختلاف را از خارج به داخل هدایت کرده اند. از این رو می توان نتیجه گرفت که امریکایی ها هیچگاه به صورت واقعی اجازه ایجاد گشایش را در فضای اقتصادی و بین المللی به ما نخواهند داد و هزینه این عدم گشایش را نیز به گردن رفتارهای داخلی خواهند انداخت. در این میان با کمترین هزینه به لحاظ سیاسی و اقتصادی، روز به روز ایران را تضعیف کرده و با مدیریت انتظارات، او را به پذیرش هنجارهای به اصطلاح بین المللی وادار خواهند کرد.
و چه زیبا فرمود امام (ره) که انگار برای همین امروز ما صحبت کردند که: کسی تصور نکند که ما راه سازش با جهانخواران را نمیدانیم. ولی هیهات که خادمان اسلام به ملت خود خیانت کنند! البته ما مطمئنیم که در همین شرایط نیز آنها که با روحانیت اصیل کینه دیرینه دارند و عقدهها و حسادتهای خود را نمیتوانند پنهان سازند آنان را به باد ناسزا گیرند. ولی در هر حال آن چیزی که در سرنوشت روحانیت واقعی نیست، سازش و تسلیم شدن در برابر کفر و شرک است. که اگر بندبند استخوانهایمان را جدا سازند، اگر سرمان را بالایدار برند، اگر زنده زنده در شعلههای آتشمان بسوزانند، اگر زن و فرزندان و هستیمان را در جلوی دیدگانمان به اسارت و غارت برند، هرگز امان نامه کفر و شرک را امضا نمیکنیم.