گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، هنوز مستند «پرونده ناتمام» جواد موگویی سر زبانها بود که این تاریخپژوه جوان با «نیمه شب 24 آوریل» دوباره خبرساز شد. موگویی که در مستند قبلی پرونده ناتمام انفجار دفتر نخستوزیری را باز کرده بود این بار پرده از ناگفتههای حمله آمریکاهایی به صحرای طبس برداشته است. او همراه با ازگلی، همکارش که 5هزار صفحه اسناد آمریکاها درباره حمله طبس را مطالعه کرده بود میهمان خبرگزاری دانشجو شدند تا درباره «نیمه شب 24 آوریل» توضیح دهند. در ادامه متن کامل این مصاحبه تقدیم میشود.
هنوز چند ماه از رونمایی مستند قبلی شما نگذشته، پروژه «نیمه شب 24 آوریل» چقدر زمان برد؟
موگویی: این پروژه یک سال پیش کلید خورد. مثل «پرونده ناتمام» مبنای کار ما تاریخ شفاهی بود. ما احساس کردیم در این مستند باید از یک پژوهشگر مسلط به زبان انگلیسی هم استفاده کنیم. به هر حال بخشی از منابع مربوط به خودمان است اما نصف اطلاعات موجود هم از طرف آمریکاییها است. به همین دلیل آقای ازگلی وارد کار شدند. کار تولید 3 ماه طول کشید. شخصیتهایی که در این فیلم درباره ماجرا صحبت میکنند برای اولین بار است که اینطور منسجم درباره آن اظهار نظر کردهاند. پیش از این هیچ مجموعهای خلبان ایرانی که آن شب آنجا بود، کسی که زمان دستور بمباران کنار بنیصدر بود، خلبان آمریکایی و دیگران را یکجا به روایت نکرده بود.
یکی از بخشهای مهم مستند صحبتهای خلبان اولی است که سر صحنه حاضر میشود. خلبانی که بمباران را انجام داد پیدا نکردید؟
موگویی:ما خلبانی که هلیکوپترها را بمباران کرده بود را هم پیدا کردیم ولی صحبتهای او را داخل مستند نیاوردیم چون ممکن بود برای موقعیت اجتماعیاش بد باشد. از فردا میگفتند این فلانی است که منتظر قائم را شهید کرد. به او گفته بودند بزن، این هم زده بود.
چرا خلبانی که در مستند صحبت کرده اینقدر از تصمیم بنیصدر حمایت میکند؟
موگویی:دوستان نیروهوایی فکر میکنند اگر ثابت شود آنجا اسنادی بوده نیروهوایی خائن میشود. در حالی که به آنها ارتباطی ندارد. دستور داشتند و زدند. به نظرم از بی اطلاعی اظهار نظر میکردند.
یکی از شخصیتهایی که بخشی از این مستند به او اختصاص دارد، قربانیفر است. او چند سال بعد در ماجرای مکفارلین هم حضور دارد. نقش او در داستان مک فارلین چیست؟
موگویی:در ماجرای مک فارلین، قربانیفر نقش دلال را بازی میکند. آمریکاییها هم میخواستند گروگانهایشان در لبنان آزاد شوند. آقای هاشمی هم میخواست موشکهای ضد تانک و زمین به هوا بخرد. آقای کنگرلو که مشاور نخست وزیر بود مأمور این کار میشود. قربانیفر هم که دلال اسلحه بوده، واسط بین ایران و آمریکا میشود. موشکها یک مرحله هم وارد میشوند اما مرحله دوم معلوم میشود مارک اسرائیل دارند و بعدش هم ماجرای آمدن مک فارلین پیش میآید.
قربانیفر هم در ماجرای طبس هم در کودتای نوژه حضور داشته است. شب کودتای نوژه او با 200 نیرو جلوی در صداوسیما آماده بود تا با شروع کودتا حمله کنند و صداوسیما را بگیرند. او هنوز هم زنده است.
همکاری نهادهای اطلاعاتی با شما چگونه است؟ آیا اسناد را در اختیار شما میگذارند؟
موگویی:30 سال است مرگ بر آمریکا میگوییم اما وقتی کسی کار علمی درباره آمریکا میکند حمایت نمیشود. ما اصلاً تاریخنگاری نمیکنیم. کسی پرونده به ما نمیدهد. همین موسسه پژوهشی وزارت اطلاعات حاضر نشد به پژوهشگران کمک کند.
شاید خاصترین بخش این مستند، اطلاعاتی است که درباره برنامههای دیگر آمریکاییها در عملیات طبس ارائه شده است. چرا تا امروز کسی درباره این کودتا صحبت نکرده است؟
موگویی: سال 67 کتابی با عنوان «کودتای نوژه» چاپ شده است. این کتاب را آقای حجاریان در وزارت اطلاعات چاپ کرده چراکه زمان کودتا، آنها در اطلاعات دفتر نخستوزیری بودند. در آن کتاب نوشته شده ما 3 روز قبل از حمله طبس فردی را به نام خادم دستگیر کردیم. این طرف پیش از دستگیری به نفوذی ما گفته بود چند روز دیگر قرار است اتفاق مهمی بیفتد. بعد از دستگیری چیزی را لو نمیدهد. حمله طبس انجام میشود و فکر میکنند که ماجرا همین بوده است اما چند ماه، پس از کودتای نوژه، عناصر دستگیر شده اعتراف میکنند که خادم سرشبکه کودتای نوژه بوده است. این نشان میدهد شبکهای که دنبال کودتا نوژه بود از حمله طبس با خبر بوده. یعنی کودتا نوژه قرار بود هم زمان با حمله طبس انجام شود اما چون آن عملیات در مرحله اول شکست خورد مرحله دوم یعنی کودتا 2 ماه بعد در 18 تیر اجرا شد.
در اسناد آمریکاییها اطلاعاتی درباره طرح کودتا هم وجود دارد؟
ازگلی: اسناد نوژه هنوز از طبقهبندی آمریکاییها بیرون نیامده است. آمریکاییها هم پیش از طبس و هم پس از آن بارها عملیات نجات گروگان انجام دادهاند اما هیچ وقت اینقدر هزینه برای این موضوع نکردهاند. 20 میلیون دلار هزینه عملیات طبس بود. این رقم صرفا برای نجات گروگان منطقی نیست و نشان میدهد که این عملیات اهداف دیگری هم داشته است.
یک انتقادی که نسبت به این مستند وجود دارد این است که در آن پروندههای مختلفی باز میشود اما اطلاعات کاملی ارائه نمیشود و به سرعت از کنارش عبور میکنند.
موگویی: ما میخواستیم بگوییم نفوذ وجود دارد. نه فقط در ارتش، در سپاه هست، در وزارتخانهها در حوزههای علمیه. حضرت امام میگفتند آنها یک نفر را میفرستند تا 40 سال درس بخواند بعداً یک روز از او استفاده میکنند.
کمی هم درباره اطلاعات بدست آمده از آمریکاییها توضیح دهید. فیلم خلبان آمریکایی را از کجا پیدا کردید؟
ازگلی: خلبانی که در فیلم نشان داده شد، خلبان مهمترین هواپیمای عملیات طبس است. همه فرماندهها در هواپیمای او بودند. در این فیلم او ماجرای طبس را به نفع نیروهای دلتا تعریف میکند و میگوید اینطور نبود که ما در این عملیات شکسته خورده باشیم.
اینها یک جایی دارند که بازنشستههای ارتش آمریکا جمع میشوند و با هم صحبت میکنند. این سخنرانی در جمع آنها مطرح شده است. یک سمینار نسبتاً تخصصی برای نیروهای ویژه.
ستاد مشترک ارتش آمریکا 5هزار صفحه سند درباره این عملیات منتشر کرده است. با این حال بخشهای مهمی از آن ماژیک کشیده شده است. ما همه این اسناد را مطالعه کردیم. فیلم کشش نداشت که همه چیز را بیاوریم.
این سیر مستندهای شما ادامه دارد؟ فقط برای دهه 60 فیلم میسازید؟
موگویی: ما دهه 60 را باید تمام کنیم. چندتا ایده برای ساخت مستند برای دهه 60 داریم. هنوز زمان داریم که به دهه 70 بپردازیم. تک تک افرادی که در دهه 60 بودند دارند فوت میکنند. ما در کارها با افراد دسته چندم مصاحبه نمیکنیم. واقعاً کار میکنیم تا افراد مهم را پای کار بیاوریم.
البته الآن مستند طنزی داریم میسازیم با نام «دهنمکی و دختر حاجآقا». میدانید فائزه هاشمی و دهنمکی در دانشگاه هم کلاس بودهاند. این یک مستند طنز است که فضای سیاسی و روزنامهنگاری دهه 70 را به خوبی نشان میدهد. درباره کوی دانشگاه مطلب دارد و ماجرا سال 88 ادامه پیدا میکند.