حجم آثار هنری تولیدشده درباره مقطع فتنه 88 و حماسه نهم دی، بسیار اندک است و آثار فاخر و شناختهشده شاید در این حیطه به تعداد انگشتان دو دست هم نرسد. اما همین محصولات، بعضاً توانستهاند اثرات عمیق و مهمی بر بدنه فرهنگ و هنر کشور داشته باشند.هرچه هست، زمان بازآفرینی حماسه ملت در سال 88، به زبان هنر، مدتهاست فرا رسیده. تا امروز، هنرمندان برای بازآفرینی این نقطه تاریخی چه کرده اند؟
سینما: دو فیلم و چند کنایه
هنوز گردو غبار فتنه 88 کامل فروننشسته بود که خبر رسید نخستین فیلم سینمایی با محوریت وقایع سال 88 در دست تولید است. پایان نامه، دومین اثر کارگردان جوانش، حامد کلاهداری، پس از فیلم ضعیف و پرستاره «شکلات داغ» بود که از همان آغاز پیشتولید حواشی زیادی داشت و ماجرای عدم حضور لیلا اوتادی در آن خبرساز شد. محصول نهایی کلاهداری و تیمش، با بازی حامد کمیلی و محمدرضا شریفینیا در خرداد 89 اکران عمومی شد و البته مورد اقبال چندانی قرار نگرفت. ضعفهای مفرط فیلمنامه و پرداخت تخیلی به وقایع 88، پایاننامه را به یک تریلر بیهیجان ِ پلیسی-جاسوسی تقلیل داده بود. ضعف فضاسازی و عدم پرداختن به ریشههای فتنه هم از مهمترین ضعفهای محتوایی این کار بود. حامد کلاهداری جوان، پس از پایاننامه عملاً از چرخه سینمای کشور حذف شد و نتوانست اثر مقبول دیگری عرضه کند. او در سال 92، مانند حامیان حسن روحانی ،به انتقاد از سیاست های فرهنگی دولت دهم پرداخت تا پایه تمام نظرات و آثار قبلی خود را،متزلزل تر از همیشه کند.
شاخصترین و موفقترین تصویر سینمایی از فتنه 88 را اما کارگردان خوشفکر و موفق این روزها، ابوالقاسم طالبی روایت کرده است. «قلادههای طلا» حاصل چندین ماه پژوهش و مطالعه اسناد و اخبار سال 88 است که در سال 90 کلید خورد و در جشنواره سیام فیلم فجر رونمایی شد. این فیلم، روایتگر داستانی واقعی از ورود یک جاسوس باسابقه به کشور در جریان انتخابات 88 وفعالیتهای او پس از اعلام نتایج است. فیلمنامه جذاب بازیهای موفق خاصه نقشآفرینی علیرام نورایی و امین حیایی، و استناد فیلم به اسناد و وقایع واقعی، آن را تبدیل به اثری درخشان و مقبول مردم کرد که فروش قابل قبول و موفقی در نوروز 91 داشت. حاشیههای این فیلم کمرنگ تر از متنش نبود و بایکوت امین حیایی توسط شبهروشنفکران از مهمترین هزینههایی بود که این بازیگر بابت بازی در فیلمی که به گفته خودش راوی واقعیت بوده ،پرداخت! قلادههای طلا موضعی مردمی اتخاذ می کرد و به جای دو قطبی مردم-مردم، تلاش داشت تا تمام مردم(اعم از موافق و مخالف دولت وقت) را در یک جبهه، و بیگانگان را در جبههای دیگر قرار دهد. از این جهت، قلادههای طلا نزدیکترین اثر هنری به روح حماسه مردمی 9 دی است.
به جز این دو فیلم، در تعدادی از آثار دیگر سینمای ایران نیز اشاراتی کنایهوار و گذرا به سال 88 را شاهد هستیم. از جمله آنها می توان به یک نقش فرعی در فیلم «پل چوبی» مهدی کرمپور اشاره کرد که در جریان آشوب های 88 بازداشت میشود. و یا کنایههای سنگین فیلم «بغض» و اثر توقیفشده «عصبانی نیستم» هردو از رضا درمیشیان، که نگاه پرکینه گروهی از سینماگران به مردم، و حمایت آنها از آشوبطلبان را به نمایش میکشد. کمال تبریزی هم اثر کنایهآمیزی به نام «خیابانهای آرام» را در ارمنستان برای هجو وقایع 88 ساخت و ابراهیم حاتمیکیا در «گزارش یک جشن»، زیر لحاف تمثیل و تشبیه، نطراتش درباره 88 را عیان کرد.
فهرست آثار سینمایی مرتبط با فتنه اما امسال قرار است پربارتر بشود. سیدمسعود اطیابی، در جشنواره فجر 35 فیلم تازه خود «ماهگرفتگی» را رونمایی خواهد کرد. اثری که قرار است روایت متفاوتی از ماههای فتنه باشد. حضور کامبیز دیرباز در نقش یک بسیجی، از نکات کنجکاوی برانگیز این فیلم است. باید ببینیم توپخانه رسانهای جریان حامی فتنه، این فیلم را هم تحریم خواهد کرد یا با صبوری روایت آن از عصر فتنه را نظاره میکند؟
تلویزیون: خواب بلند
یک سریال و چندین تله فیلم، خروجی های تلویزیون در تبیین فتنه 88 هستند. «خواب بلند» مینی سریالی بود که چندماه پس از انتخابات 92 توسط احمد کاوری ساخته شد و روی آنتن شبکه سه رفت. داستان این سریال البته بیشتر به انتخابات 92 معطوف بود اما اشاراتی به وقایع سال 88 نیز داشت و داستان روزنامهنگاری را روایت میکرد که در آستانه انتخابات ریاستجمهوری یازدهم، مردم را به عدم شرکت در انتخابات فرا میخواند. این اثر البته چندان دیده نشد و مورد اقبال قرار نگرفت. گذشته از این مینی سریال، تلویزیون چندین تلهفیلم درباره فتنه ساخته که عموماً در سطحی متوسط و معمولی، همان سطح همیشگی تلهفیلمها قرار دارند. «ابابیل» به کارگردانی جواد مزدآبادی و با بازی محسن افشانی و لیلا بلوکات یکی از این تلهفیلمهاست که در انتهایش، ادای دینی به حماسه مردمی 9 دی نیز صورت میگیرد. خبر رسیده امسال نیز تلهفیلم «سایهبان» با بازی حسن جوهرچی از تلویزیون پخش خواهد شد تا روایت 9 دی در قالب فیلمهای تلویزیونی همچنان ادامه داشته باشد. روایتهایی که «معمولی»بهترین توصیف برای آنهاست. جای خالی یک سریال جذاب و پرکشش، درباره وقایع سال 88 در صداوسیما حس میشود. انگار ظرفیت دراماتیک آن سال هنوز توسط صداوسیما جدی گرفته نشده.
کتاب: تاریخ زیاد، روایت اندک!
بیشترین تولیدات فرهنگی درباره فتنه در عرصه کتاب محقق شده. اما از میان این کتب غالباً تحلیلی و سیاسی، تنها یکی دو کتاب هست که جنبههای هنری و روایی آنها پررنگ است. اولی«نه ده»، مجموعه دلنوشتههای حسین قدیانی است که به همت مرکز اسناد انقلاب اسلامی انتشار یافته. این کتاب، با دلنوشته قدیانی درباره حماسه 9 دی، مهم ترین متن مطبوعاتی او و احتمالا مهمترین متن مطبوعاتی سال 88، آغاز میشود و مجموعهای پرحجم از یادداشتهای او در آن دوران است. کتاب دیگر، «خاطرات یک لباس شخصی» که توسط نشر سدید منتشر شده و خاطرات یک بسیجی از روزهای آشوب سال 88 در تهران است. کتابی کم حجم که روایت یک هفته حضور نویسنده در کف خیابان های تهران، از 23 تا 30 خرداد 88 است. این جنس روایتها و خاطرات شفاهی، قالبی مهم و مغفولمانده است که میتواند منبعی مهم از جزییات ظلم بزرگ فتنه 88، برای آیندگان بسازد.
موسیقی: حامد زمانی و دیگر هیچ!
یکی از جدیترین، و شاید تنها نماد موسیقی ارزشی و انقلابی در کشور حامد زمانی است. خواننده جوان و خوشپوشی که تقریباً اثری خارج از گفتمان انقلاب اسلامی تولید نکرده است.جاهای خالی در موسیقی انقلابی اما آنقدر زیاد است که هنوز میتوان منتظر نسلهای تازه و صداهای نویی بود که موسیقی ارزشی را ترویج کنند.
از میان انبوه آثار زمانی، دو ترانه بیش از سایرین حال و هوای «نهم دی» را دارند. اولی، «قلادههای طلا» است که زمانی آن را به فیلم ابوالقاسم طالبی تقدیم کرده. ترانهای با شعری پخته که میگوید:« اوضاع از این قرار است/این اصل ماجرا بود/ پاداش گردن کج/قلادهی طلا بود.» این بیت انگار، خلاصهی تمام ماجرای فتنه است. این ترانه از اینجا قابل دریافت است.
دومین ترانهی او «نهم دی» نام دارد. اثری آرام نسبت به «قلادههای طلا» با توصیفی از شکلگیری این حماسه، نقطهای بر تمام خطوط کج و انحرافی فتنه88:« و خدا هست و، هرآن چیز که از وی باقیست/ فتنه خاموش شد اما،نهم دی باقیست.»
موسیقی ارزشی و انقلابی ؟ خواننده ؟ جدی ترین؟
ببینید جنابان ، هر کسی برای انقلاب یا بهتره بگم به نام و انقلاب و ارزش یه کار هنری یا هرچی انجام داد که نباید بتش کرد. برای انقلاب میشه آواز خوند ولی بهتره فکر کنیم با این کار ضربه می زنیم یا سود می رسانیم ؟
من اگه نیروی غیر ارزشی یه کاری برای انقلاب کرد اونو با کارای نیرو های ارزشی حتی مقایسه هم نمی کنم.