به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، مهدی کیانی مهر جانشین بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی ایران سخنران پیش از خطبه نماز جمعه این هفته قرچک ورامین بوده است. متن سخنان کیانی مهر از این قرار است:
بسم الله الرحمن الرحیم
در میان همهی انقلابهای جهان، انقلاب اسلامی ایران که در آستانهی 38 امین سالگرد پیروزی آن هستیم موردی خاص بود که گرچه توافق بر سر همهی ابعادش بسیار دشوار است اما در یک مورد آن، همه توافق دارند ؛ «تمایز» آن از همهی انقلابها.
این مهمترین ویژگی متمایز کننده را هم در اندیشه امام راحل و هم رهبر انقلاب میتوان یافت؛ از یک طرف توجه به تحول درونی مردم به عنوان منشا انقلاب و از طرف دیگر تلاش مداوم برای انقلاب کردن در همهی زمینه ها و کنار گذاشتن این تصور که اکنون قله انقلاب را رد کرده و به سراشیبی آن رسیدهایم.
مثل آنجا که رهبر انقلاب میفرمایند «مردم در اول کار بحمدالله یک انقلاب روحى پیدا کردند که حرکت بسیار مهمى بود و نتیجهاش همینى شد که مىبینیم اما اگر آنچه که واقع شد، ادامه پیدا نکند و تعمیق نشود و تعمیم نیابد... این انقلاب قطعاً موفق نبوده و نیست.»
ایجاد یک انقلاب گرچه دشوار است اما حفظ و صیانت از آن بسیار دشوارتر؛ زیرا مقاومت در برابر همهی عواملی که در طول زمان به انقلاب هجوم آورده و قصد فروپاشی آن را دارند کار سادهای نیست. بسیار باید بیم «بازگشت» و انحراف انقلاب اسلامی را داشته باشیم چرا که این فرض نهتنها منتفی نیست، بلکه کاملاً محتمل است. همچنانکه مطابق آیات قرآن، در مورد انقلاب اسلامی پیامبر (ص) هم این احتمال وجود داشته است.. تنها مسئله این است که مسیر این بازگشت کدام است و زمینهی آن چیست؟
براساس قرآن یکی از این مسیرها عبارت است از وقایع درونی جامعهی اسلامی. یعنی شاید بیش از نقش دشمنان انقلاب، آنچه که بسیار اهمیت دارد وقوع تغییرات ضدِّ ارزشی در خود نیروهای انقلابی است. اگر مسلمانان دچار لغزشهای بنیادی و بی تفاوتِ نسبت به اجرای احکام اسلام در جامعه شوند، خداوند به خاطر مسلمانانیشان، از آنها نخواهد گذشت، بلکه مطابق سنت قطعی و تخلفناپذیر خود، با آنها همانگونه رفتار میکند که با سایر جوامع رفتار کرده است.
حال باید گفت مصداق کامل این نیروهای انقلابی باید مسئولین نظام باشند؛ خواهران و برادران بزرگوار؛ اگر میبینیم امروز انقلاب اسلامی به کندی به سمت آرمان هایی که بنیانگذار آن برایش ترسیم کرده و رهبری برایش ترسیم میکند در حرکت است، بدانید که به سبب همین رفتارهای غیر انقلابی برخی مسئولین است.
اگر اقتصاد ما پس از این همه سال و با این همه وعده های ریز و درشت انتخاباتی، آن طور که باید و شاید سامان پیدا نکرده چه علتی دارد؟ غیر از این است که به جای حرکت در مسیر اقتصاد مقاومتی، که برگرفته از مبانی انقلاب و نسخه شفابخش اقتصاد بیمار ماست یک دولت نمیتواند تورم را مهار کند چرا که مدیریت منابع را بلد نیست و دولتی دیگر ناتوان از مهار رکود است چون اعتقادی به سرمایه های داخلی ندارد؟ پر واضح است که اگر برخی از مسئولین درد رفاه خانوارها را داشتند تلاش میکردند هردو چرخ اقتصاد و سانتریفیوژ را با نیرو محرکهی اقتصاد مقاومتی بچرخاندند نه دل بستن به نسخهای که امروز "تقریبا هیچ" حاصل آن باشد! سوال من اینست دولتمردان ما با کدام منطق و با چه رویی پس از 3 سال و نیم فرصت و در حالی که کمتر از 5 ماه تا انتخابات آتی باقیمانده به جای خوشحال کردن مردم با خبر عملیاتی شدن وعده هایشان دوباره در جایگاه منتقد قرار گرفتهاند و وضع موجود را نقد میکنند؟! آیا حل مشکل بیکاری جوانان، شفافیت مالی و اقتصادی، رونق کسب و کار و تولید ثروت ملی و توزیع عادلانه آن همه و همه فقط وعدههایی توخالی برای رسیدن به قدرت بود؟! عرض کردم شفافیت؛ نقد من در این موضوع نه تنها به دولت بلکه به همه قواست. هیچ دلیل منطقی نمیتواند داشته باشد که دارایی مسئولین برای همه ی مردم شفاف نشود، پس انتفاع برخی نمایندگان مجلس از محدود کردن قانون شفافیت مالی که در پی آن هستند واقعا چیست؟ حتی به قوه قضائیه هم این نقد وارد است چرا که به نظر میرسد در برابر مدعیانی که هر روز به بهانهای فضای حقیقی و مجازی را جولانگاه شایعات و شبهات خود قرار میدهند صراحت و شفافیت لازم را ندارد. سر جای خود نشاندنِ اینان جز با صراحت و قاطعیت بیش از پیشِ این قوه به طوری که برای همهی مردم اقناع کننده باشد میسر نخواهد شد.
مشکلات فرهنگیمان هم کم دردآور نیست؛ البته بیش از این هم انتظار نیست وقتی که به جای تکیه بر فرهنگ غنی اسلامی ایرانی خودمان، دولتی اصلا آن را اولویت خود نمیبیند و دولت دیگر بدتر از آن تلاش میکند این فرهنگ را ضد ارزش جلوه دهد. بله اهمیت فرهنگ همچون اهمیت هواییست که تنفس میکنیم اما آیا مجلسی که تنها ۴ نفر برای عضویت در کمیسیون فرهنگی اش ثبت نام میکنند این اهمیت را درک کرده است؟! حذف بودجه سال ۹۶ چندین نهادِ فرهنگیِ تاثیر گذار از جمله سازمان تبلیغات اسلامی و ستاد احیا امر به معروف و نهی از منکر را چگونه باید تفسیر کنیم؟! مسئول نظارت بر تولیدات سینمایی که سبک زندگی ایرانی اسلامی مان را هدف گرفته و بعضا در جشنواره های آنور آبی هم که همین هدف را دارند، حمایت میشوند چه کسی است؟! مسئول حمایت از تولیداتی مثل تولیدات جشنواره جوان عمار که عدهای جوان انقلابی بدون هیچ چشم داشتی در حال پیشبرد آن هستند چه؟! اصلا به نظر میرسد فرهنگ، این فرهنگ مظلوم، به عنوان رکن حرکت به سوی تمدن اسلامی، جایگاهی در فکر و ذهن مسئولین ما ندارد. متاسفانه بگذریم از بحث سیاست داخلی که شمشیر دو لبهی جناح بندی و دو قطبی سازی اش به تنها چیزی که رحم نمیکند پیشرفت کشور است!
برگردیم به زمینههای انحراف انقلاب، دومین زمینهی بازگشت در یک انقلاب توحیدی اما در روابط بیرونی و سیاست خارجی روی میدهد. ببینیم قرآن کریم چه میگوید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَ النَّصارى أَوْلِیاءَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ إِنَّ اللَّهَ لا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمینَ. فَتَرَى الَّذینَ فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ یُسارِعُونَ فیهِمْ یَقُولُونَ نَخْشى أَنْ تُصیبَنا دائِرَةٌ فَعَسَى اللَّهُ أَنْ یَأْتِیَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ فَیُصْبِحُوا عَلى ما أَسَرُّوا فی أَنْفُسِهِمْ نادِمین» ای کسانی که ایمان آوردهاید، یهود و نصاری را ولی و تکیه گاه خود نگیرید که هرکس از آن ها پیروی کند از آنان است. پس میبینی کسانی را که دلشان بیمار است در دوستی با آنان پیشی میگیرند و می گویند میترسیم حادثه ای برایمان اتفاق بیافتد. شاید خداوند پیروزی یا حادثهی دیگری از جانب خود بیاورد پس از آنچه در دل پنهان داشتند پشیمان گردند.
باز هم به رفتار مسئولین این سال های انقلاب مینگریم. چقدر این هشدار قرآنی جدی گرفته شد که بتوانیم سربلند انتظار امداد و نصرت خاص الهی را بکشیم؟
گویی تلاش رهبران نظام اسلامی هم که از همان ابتدا درصدد بودند انقلاب اسلامی هویت خود را در «استقلال» بجوید و غیریت خود را با مفهوم «استکبار» تعریف کند در برخی بی تاثیر است. بعضی هنوز نفهمیده اند جریان استکبار تغییر هویت انقلاب، و قلب معنایی این مفاهیم را نشانه گرفته است. این جریان میکوشد از استقلال به انزوا تعبیر کند تا ما را به راحتی پای میز مذاکره بنشاند ، کرور کرور امتیاز بدون اندکی تعهد بگیرد و پس از آن که چهارپایش را از پل گذراند، به راحتی پل را خراب کند؛ و میکوشد از استکبار به نظم جهانی، جامعهی بینالملل و قدرتهای جهانی تعبیر کند تا به ما را به راحتی خام این القاب بکند.
همین برجام را ببینید قرار بود چه بشود و چه شد! سخت است تحلیل اینکه چرا اینگونه تمام شد؟ خیر! چون از همان ابتدا هیچ کجایش با چیزی که از قرآن و امام راحل و رهبر انقلاب آموختیم قابل توجیه نبود. خوشحالیم که برجام گرچه تجربهای هزینه زا، ولی عبرت آموز بود. تجربهای که به همگان آموخت کلید حل مشکلاتمان نه در آنسوی مرزها بلکه در گنجینه غنی انسانی و امکاناتی خودمان نهفته است. این عبرت آموزی اگر در مسئولینمان هم رخ داده باشد بسیار جای خرسندی دارد.
خلاصه عرایض بنده این است که به تعبیر رهبر انقلاب، خداوند به هیچ کس و هیچ ملتی چک سفید امضا نداده و نمیدهد و نظام اسلامی ما هم از این قاعده مستثنی نیست. اگر میخواهم انقلابمان، مسیر پر پیچ و خم منتهی به ظهور حضرت را به سلامت و با نیل به اهداف خود که مهمترین آن رسیدن به بالاترین سطح رفاه و معنویت است بپیماید، باید به «استحکام ساخت درونی» بپردازیم و به عبارتی به خود خودمان توجه کنیم، بنده ، شما و همهی مسئولین که دغدغه شان مردم است . هر کداممان در هر نقشی که هستیم، من دانشجو، من پدر، من مسئول یک اداره کوچک ، من وزیر ، من رئیس یک قوه. اگر هرکداممان وظایفمان را درست شناختیم و برای ادای آن تلاش کردیم قطعا کشورمان را از الطاف الهی بهره مند خواهیم ساخت و دیری نخواهد گذشت که انقلابِ استقلال، انقلابِ عدالت ، انقلابِ آزادی و انقلابِ برتریِ مستضعفین بر مستکبرین و برتریِ کوخ نشینان بر کاخ نشینان محقق خواهد شد ان شاء الله.
و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته