گروه فناوری و آموزش خبرگزاری دانشجو-محمد نواتگر؛ آن اوایل که تازه پایش به زندگیهایمان باز شده بود، چیزی بیشتر از یک تلفن بیسیم نبود. کارکردی در همان حد داشت و البته به دارندهاش، تشخصی در حد مقامات عالیرتبه میداد. رفتهرفته اما تغییر ماهیت داد. شد وسیله سرگرمی و اسباببازی الکترونیک، شد ابزار ارسال پیام انبوه به دوست و آشنا و کمی بعد شد دوربین عکاسی و فیلمبرداری. گوشی تلفن همراه، سیری طولانی از تلفن بیسیم تا «همهچیز» را پشت سر گذاشته. سیری که حالا این ابزار ارتباطی را تبدیل به بخش مهمی از زندگی همه ما کرده. وسیلهای که کارکردهای متفاوتی از منبع کسب درآمد، تا ابزار کلاهبرداری و حتی وسیله تهیه مایحتاج زندگی دارد. موبایل، چهره برتر تکنولوژیک همه این سالهای ماست که در سال95 و با اپلیکیشنها و دستاوردهای تازهای که پیرامونش شکل گرفته، بیش از همیشهاش به عمق زندگیهایمان نفوذ کرد. تحولات تکنولوژیک سال95، عمدتاً بر مدار همین جسم چندصد گرمی ِ پر ناز و ادا رویدادهاند.
گسترش نفوذ تلگرام: بیش از همیشه
چهچیزی تلگرام را تا این حد مهم و موثر کرد؟ کدام تحولِ این پیامرسان، آن را در حد یک متغیر مهم در معادلات سیاسی و اجتماعی کشور بالا برد؟ احتمالاً امکان راهاندازی آزادانه «کانال» مهمترین پاسخ به این پرسشهاست. تلگرام در پاییز 94 از این ویژگی تازه رونمایی کرد اما سال بال و پر گرفتن کانالهای تلگرامی، سال95 بود. آدمهای زیادی در این سال با تاسیس یک کانال تلگرامی ساده، شهرتی در حد مهمترین رسانههای داخلی و خارجی پیدا کردند و با بالارفتن اعضای کانالهایشان، سهم بیشتری از اخبار کشور برداشتند. کنترلناپذیری و لبریز شدن تلگرام از شایعات و اخبار کذب، موضوعی است که در سال گذشته ذهن بسیاری از فعالین رسانهای و کارشناسان ارتباطات را درگیر خود کرد. تلگرام این روزها، یکی از عوامل تاثیرگذار در معادلات سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی ورزشی کشور محسوب میشود. با کانالهایی که گاهی تا 1 میلیون عضو دارند و هر پستشان در لحظه تا چندهزار بار دیده میشود.
تلگرام هنوز یکی از کلافهای سردرگم تکنولوژی و رسانه در کشور است. هرروز به تعداد آدمهایی که پشت فرمان خودرو، توی مترو و حتی در پیادهرو سر در گوشی میکنند و تلگرام چک میکنند افزوده میشود و نیاز به راهحلی جامع و کاربردی برای مدیریت فضای این پیامرسان بیشتر احساس میشود. گذشته از این ملاحظات اجتماعی و سیاسی، تلگرام در تغییر و تنزیل ساختارهای زبان فارسی نیز سهیم بوده و دستور زبان جدید و عجیبی برای نسل جدید ما ساخته. دستور زبانی غریب، بیقاعده و فرسنگها دور از ساختار درست زبان شیرین فارسی. عاقبت ما با تلگرام چه میشود؟ این، سوالی است که تقریباً هیچکس پاسخ روشنی برایش ندارد.
پوکمونگو: بازی مجازی، مشکل حقیقی
اواسط تابستان بود که یک بازی موبایلی جدید، تعدادی از جوانها را به وسط شهر کشاند تا با گیرانداختن و کشتن «پوکمون»ها، برای خودشان امتیاز و رتبه بیشتری دست و پا کنند. «پوکمونگو» تلفیقی بود از یک بازی در فضای مجازی و دنیای واقعی که با استفاده از تکنولوژی «واقعیت افزوده» کاربر را مجبور میکرد تا از خانه بیرون بزند و در مکانهای خاصی دنبال سوژههای بازی بگردد ؛ سوژههایی که تنها از صفحه نمایش موبایل دیده میشدند. مشکلات و ملاحظات امنیتی ِ بازی اما خیلی زود نمایان شد و بسیاری از کشورها آن را از دسترس خارج کردند. به هر حال «پوکمونها» قابل پیشبینی نبودند و میتوانستند با حضور در مراکز امنیتی و حساس، پای خیلیها را به این نقاط مهم باز کنند و مشکل امنیتی بسازند. تب «پوکمونگو» در ایران خیلی زود خوابید و سختیهای دسترسی به آن، عملاً مانع تبدیل شدنش به یک تب فراگیر در جامعه شد.
اپلیکشینهای تازه: بر مدار مشتری
ورود فضای کسبوکارهای اینترنتی یا همان «استارتآپ»ها به کشور مربوط به چندسال قبل است اما در سالی که گذشت، سهچهار استارتآپ توانستند نبض کسب و کار در حوزه خودشان را بهدست بگیرند. اسنپ و تپسی مهمترینهایشان بودند. دو اپلیکیشن درخواست اینترنتی تاکسی که با قیمتهای مناسب و سرویسهای خوبشان، کار آژانسها را حسابی از رونق انداختند. دعوای این دو با تاکسیرانان در سال95 دامنهدار شد و کار به تلویزیون و مجلس هم کشید. در نهایت اما کسی نتوانست جلوی مشتریمداری ِ اینترنتیها مقاومت کند. اواخر سال بود که گفتند تاکسیرانی هم اپلیکیشنی برای درخواست اینترنتی تاکسی خواهد ساخت. هنوز که خبری نشده اما بهنظر میرسد رقابت اسنپ-تپسی-تاکسی در سال96 به اوج برسد و این وسط، ما از تنوع خدمات و رقابت برای کسب رضایت مشتریان،لذت ببریم.
زودفود و مامانپز، دو اپلیکیشن پرسروصدای دیگری بودند که با ارائه خدمات متنوع در حوزه سفارش غذا پرطرفدار شدند. تخفیفهای زیاد و متنوع همراه با کیفیت بالا دو عاملی بودند که به سرعت پای این دو برنامه را به زندگی خیلی از جوانها باز کردند.زودفود و مامانپز، برای جوانهایی که حوصله و استعداد آشپزی ندارند، یا از غذاهای خوابگاه دانشگاهشان خسته شدند، رویایی هستند.
فروشگاههای اینترنتی: از همهچیز تا همهچیز
دیجیکالا با فروش محصولات الکترونیک کارش را آغاز کرد. خدمات مناسب پس از فروش، هزینه پایین ارسال و تصمین کیفیت محصول، مهمترین عواملی بودند که این سایت را تبدیل به یکی از پنج سایت پرمخاطب ایرانی کردند. در سال گذشته اما دیجیکالا پایش را فراتر از محصولات الکترونیک گذاشت و حالا به فروشگاهی تبدیل شده که از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را میفروشد و اگر بالای 100 هزارتومان خرید کنید، پول پیک هم نمیگیرد. وسایل بهداشتی، لباس و حتی خودرو این روزها توسط دیجیکالا معامله میشود.
بامیلو، رقیب دیجیکالا و دومین فروشگاه اینترنتی بزرگ کشور است که تنوع محصولاتش کمتر از دیجیکالا نیست و با برگزاری حراجهای مقطعی، تلاش میکند مشتری بیشتری برای خودش دست و پا کند. گذشته از خدمات خوب به مشتریان و کیفیت بالای محصولات ارائه شده توسط این فروشگاهها، نیاز به نگاه فرهنگی و تلاش برای مدیریت اثرات سوء اجتماعی این سایتها امروز بیش از گذشته حس میشود. برخی تبلیغات این دو سایت، خاصه درباره کالاهایی مثل پوشاک، خارج از عرف و فرهنگ ایرانی هستند و شبهات زیادی درباره سرمایهگذاری عوامل ضد انقلاب خارجنشین در آنها وجود دارد. پای سفارت سوئد، سازمان نایاک و شبکه تغییر به بحثهای پیرامون این فروشگاهها باز شده و باید منتظر پاسخی قانعکننده از جانب گردانندگان این سایتها باشیم.
سروش: ایرانی، ایرانی دانلود کن!
پروژه راهاندازی یک پیامرسان ملی از همان روزهای اوجگیری «وایبر» کلید خورد و حاصلش شکلگیری چند شبکه اجتماعی موبایلی ایرانی مثل بیسفون، سلام و ساینا بود. این شبکهها اما به جز موفقیت نسبی بیسفون، توفیق دیگری نداشتند و عملاً نتوانستند رضایت مخاطبینشان را جلب کنند. امسال اما بروبچههای دانشگاه شریف، «سروش» را عرضه کردند. شبکهای که امکاناتش تا حد بسیار زیادی شبیه تلگرام است و ملاحظات امنیتی آن را ندارد. گزینههایی مثل کانال تعاملی(امکان اظهار نظر در کانال) و امکان لایک پستهای کانال را دارد و مهمتر از اینها، یک محصول ایرانی است که با ایدههای متخصصین داخلی ساخته شده. سروش از کافهبازار و سایت soroush-app.ir قابل دریافت است. توجه به تولیدات ملی را میتوانیم از همین ایام نوروز و با نصب یک پیامرسان ایرانی آغاز کنیم. پیامرسانی که شاید بهقوت و قدرت نسخههای خارجی نباشد، اما در اول راه است و با حمایتهای ما هیچ بعید نیست بهزودی تبدیل به یک پیامرسان برتر و بینالمللی شود.
ورود سیاسیون به توییتر: تولد «توییتروریسم»
این شبکه اجتماعی قدیمی، در سال گذشته به طرز شگفتآوری ارتقا پیدا کرد و تبدیل به یکی از مهمترین مراجع اینترنتی ایرانیان شد. شبکهای که حدود هشت سال از فیلتر شدنش میگذرد اما بسیاری از فعالین سیاسی و رسانهای، بیتوجه به این منع قانونی، در آن مشغول توییت کردن هستند.
توییتر در سال 95، میزبان تعداد بیشتری از چهرههای سیاسی و فعالین اجتماعی-فرهنگی کشور شد. محمود احمدینژاد و غلامعلیحدادعادل در کنار یک دوجین چهره دیگر، از امسال به توییتر پیوستند تا حرفهای غیررسمی و تندتر خود را از این تریبون بزنند. ارتباط موثر بین توییتر و تلگرام به واسطه چندین کانال تلگرامی و پوشش سریع توییت سلبریتیها توسط رسانهها، عملاً دامنه گستردهای به این پدیده داد. تا جایی که میشود گفت نود و پنج، سال تبدیل شدن توییت به یک ابزار رسانهای جدی بود. بازیهای تبلیغاتی برخی سیاسیون با توییتر و تلاش مذبوحانه آنها برای تخریب رقبا، در اواخر سال موحب تولد اصطلاح «توییتروریسم» شد. اصطلاحی که پس از توییتهای ناجوانمردانه و زرد حسامالدین آشنا، مشاور رئیسجمهور بر سر زبانها افتاد. «توییتروریست» به کسی گفته میشود که تلاش میکند با توییتهایش، فرد یا گروهی را تخریب کرده و به زعم خود آن را از میدان به در کند. در آستانه انتخابات، خطر توییتروریستها بیش از پیش فضای کشور را تهدید میکند.
رشد اینستاگرام: لایک استوری!
رشد و توسعه اینستاگرام اما نه به واسطه سیاسیون که بیشتر به خاطر قابلیتهای خودش بود. این شبکه محبوب و عکسمحور، امسال با یکی دو تحول جدی در کنار تلگرام تبدیل به محبوبترین شبکه اجتماعی در بین ما ایرانیها شد. گل سرسبد قابلیتهای تازه اینستا هم «لایو استوری» یا همان امکان پخش زنده است که به اعضایش اجازه میدهد تا مثل یک ایستگاه تلویزیونی، از هر رویدادی که دوست دارند فیلم بگیرند و به صورت زنده در اینستاگرام به اشتراک بگذارند.
گذشته از این آپشن تازه، طراحی جذاب محیط شبکه و امکان بارگذاری فیلم بدون محدودیت زمان هم از دیگر جذابیتهای اینستا هستند. شبکهای که تاثیرات فرهنگی خوب و بدش، هرروز بیش از گذشته آشکار شده و لزوم بررسی دقیق اثرات آن، در کنار سایر پدیدههای تکنولوژیک، بیشتر احساس میشود.