دکتر حسن بنیانیان: حجم زیادی از عدم اجرای قوانین را در دولتها داریم که معمولا نوبت به سیاستهای شورای عالی انقلاب فرهنگی نمیرسد.
گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو-امیرمحمد واعظی؛ این روزها که ایام سالروز تشکیل شورای عالی انقلاب فرهنگی به دست امام خمینی (ره) است به سراغ یکی از اعضای فعال و پرتلاش شورا رفتیم تا عملکرد شورا را زیر ذرهبین ببریم. دکتر حسن بنیانیان با سابقه طولانی مدت فعالیت مدیریتی در کشور، حالا ۹ سالی هست که مسئول کمیسیون مهندسی فرهنگی و پیوست نگاری دبیرخانه شورای عالی انقلاب فرهنگی است. دکتر بنیانیان با صبر و حوصله و لهجه شیرین اصفهانی با ما همراه شدند و به سوالات دانشجویی ما پاسخ دادند.
شورای عالی انقلاب فرهنگی در دهه شصت تشکیل شده است. ابتدائا چه هدفی از تاسیس آن وجود داشت و چطور شد که به این ۲۳ موردی که حضرت آقا اشاره میکنند، افزایش پیدا کرد؟
اگر بخواهیم پاسخ این سوال را به طور دقیق بدهیم، باید تحلیل عمیقتری نسبت به مقوله فرهنگ کرد. چرا که فرهنگ محصول شکل گیری جامعه است و فرهنگ بر همه ما محاط است، برای اینکه ما فردیم و اجزای جامعه را تشکیل میدهیم. حالا وقتی با نگاه فردی به فرهنگ نگاه میکنیم، دانش، تجربه و گرایشات شخصیمان، در فهم و تلقی ما از فرهنگ مشارکت میکند. همین پدیده موجب میشود که شما بیش از ۵۰۰ تعریف از نظریهپردازان و دانشمندان مشهور درباره فرهنگ داشته باشید؛ وگرنه از یک کاسب محل هم که بپرسید فرهنگ یعنی چه؟ او هم متناسب با موقعیت و شغل خودش یک تلقی از فرهنگ به شما ارائه میدهد.
حالا این مسئله موجب شده است که با آمدن آدمها در رشتههای مختلف که یکی اقتصاد، یکی سیاست، دیگری مهندسی عمران و ... میخواند، فرهنگ در ذهنها تقلیل پیدا بکند و در حد شعائر دینی و یا کالای هنری فهم شود و تا کلمه فرهنگ را به کار میبرید، فرهنگ کوچک شود و وقتی میخواهیم فرهنگ را توضیح دهیم هرکسی با تعریف تقلیل یافتهای که در ذهن دارد، حرفهای شما را نپیذرد و شما را متهم کند به کلی گویی و آرمانگرایی و ...؛ بنابراین در ابتدای هر مصاحبهای در حوزه فرهنگ، ما باید تعریفی از فرهنگ ارائه بدهیم و بر اساس این تعریف باقی حرفهایمان را تنظیم کنیم.
حالا این تعریف را در نقشه مهندسی فرهنگی، من عرض میکنم که بعد از ۳ جلسه بحث جدی بر روی آن تفاهم کردیم که «فرهنگ نظاموارهای است از اعتقادات، ارزشها، الگوهای رفتاری پایدار، نمادها و مصنوعات که ادراکات ما را میسازد و هویت جامعه را تشکیل میدهد.» در این تعریف، فرهنگ در کنار اقتصاد و سیاست و مسائل نظامی نیست بلکه ماهیتی است که در همه عرصههای مذکور حضور و جریان دارد.
حال اگر این را پذیرفتید پاسخ سوال شما این است که وقتی شما مدل مردمسالاری را در اداره جامعه میپذیرید و رای تکتک مردم در شکلگیری دولت و سیاستهایش مداخله میکند، به طور طبیعی مسائل مستمر و بلند مدت، از صحنه نیازهای روزمره غایب میشود. امام (ره) خیلی زود این را متوجه شدند که ما گفتهایم فردی به عنوان نخستوزیر یا رییس جمهور، زیر نظر نمایندگان مجلس جامعه را اداره کند و این نمایندگان مجلس بر اساس مراجعات روزمره مردم، مسائل مسکن و غذا و پوشاک و بهداشت و ... مسئلهشان است و کسی دغدغه مسائل فرهنگی بلند مدت با این تعریفی که از فرهنگ ارائه دادیم را ندارد و ما باید بیاییم و جمعی از نخبگان و دلسوزان را دور هم جمع کنیم و بگوییم که حالا که این محلس کارش مسائل روزمره است، شما بنشینید مسائل بلند مدتتر جامعه را که اصل اهداف ماست، رصد کنید و بالای سر دولتها به آنها تذکر دهید؛ بنابراین ابتدائا با شکلگیری ستاد انقلاب فرهنگی که ماموریت داشت مسائل روزمره و بحرانی دانشگاه را حل و فصل بکند،
پس از اینکه اینها کار خود را در سال ۵۹ شروع کردند و آثار خوبی از خودشان به جا گذاشتند، در سال ۶۲ شورای عالی انقلاب فرهنگی به فرمان امام تشکیل شد و بعد که انتقال رهبری از امام به حضرت آقا اتفاق افتاد، در سال ۷۵ ایشان ترکیب را کامل کردند ترکیب جامعی متشکل از سرای سه قوه و جمعی از وزرایی که ارتباط مستقیم با فرهنگ داشتند، مثل وزیر ارشاد، آموزش پرورش و علوم به شورا اضافه شدند و یک ترکیبی از افراد حقیقی از نخبگان انتخاب کردند و شورای عالی انقلاب فرهنگی شکل گرفت. ماموریت اصلی این شورا، طبیعتا در چهارچوبهای کلان به عنوان سیاستهای حرکتی در حوزه علم و فرهنگ است.
فرمودید که شورای عالی انقلاب فرهنگی یک تعداد عضو حقوقی دارد، از قبیل: رییس جمهور و وزیر ارشاد و .... این اعضای حقوقی چقدر به شورا اعتنا میکنند؟ فکری برای اجرای مصوبات شورا میکنند یا نه؟ یا لااقل در جلسات شرکت میکنند؟
در جلسات که شرکت میکنند، در بحثها هم حضور فعالی دارند. این سوال از آنجا ناشی میشود که ما در کشورمان به دلیل بروز و ظهور مشکلات، به نظر شما میرسد که اکثر مدیران ارشد منفعلند. یعنی مسئلهای پیش میآید و بعد میخواهند آن مسئله را حل بکنند و بنابراین احساس میکنید به سیاستهای تصویبی شورا بیتوجهی میشود. پاسخ این سوال این است که این امر نسبیاست.
بعضی از این شخصیتهای حقوقی توجه بیشتری دارند که بسته به میزان اِشراف و فعال بودنشان در امر مدیریت، یعنی میخواهند وزارت خانهشان را بر اساس برنامه اداره کنند و وقتی میخواهند آن برنامه را بنویسند، به طور طبیعی هم خودشان و هم مشاورینشان به اسناد بالادستی مراجعه میکنند. اولین سندی که مثلا وزارت ارشاد باید به آن مراجعه کند، میشود سند مهندسی فرهنگی و یا اگر وزیر آموزش و پرورش از انفعال در برابر کمبودهایش خارج شد و خواست که برنامهای برای حرکت خودش تنظیم کند، اولین سندی که به آن میرسد، سند بنیادین تحول آموزش و پرورش است، که اینجا این سند ضمانت اجرایی پیدا میکند.
اما اگر وزیر آموزش و پرورش در تنگنای محدودیت مالی و امکانات بودجهای و اقتصادی باشد، طبیعتا نوبت به اجرای سند تحول بنیادین آموزش و پرورش هم نمیرسد. نه تنها سیاستهای شورای عالی انقلاب فرهنگی، بلکه سیاستهای مجمع تشخیص مصلحت نظام و سند برنامه توسعه که مجلس تصویبش میکند، همگی بر روی زمین میمانند.
البته بین این مواردی که فرمودید تفاوت وجود دارد، مثلا اگر قانونی اجرا نشود، مجلس توان استیضاح وزیر، پرسش از رییسجمهور و امثالهم را دارد. آیا شورای عالی انقلاب فرهنگی هم چنین توانی را دارد؟ اصلا شورا ابزار پیگیری دارد؟
ببینید، اگر قانونی اجرا نشد، مجلس یکسری ضمانتهای اجرایی قویتری وجود دارد. وقتی امری تبدیل به قانون میشود دیوان محاسبات، سازمان بازرسی کل کشور و برنامه بودجه که بودجه را در دست دارد، ضمانتهای اجرایی بسیار قویتری هستند برای قوانین مجلس در حالی که برای سیاستهای تصویبی شورای عالی انقلاب فرهنگی، این ضمانتها وجود ندارد. البته سازمان بازرسی کشور میتواند استناد بکند و از دولتها مطالبه بکند، ولی این کمتر پیش میآید، چون حجم زیادی از عدم اجرای قوانین را در دولتها داریم که معمولا نوبت به سیاستهای شورای عالی انقلاب فرهنگی نمیرسد. میخواهم بگویم دغدغه شما، دغدغه درستی است که بخشی از سیاستهای مصوب شورا، ضمانت اجرایی لازم را ندارد. اگر مقام معظم رهبری، به مجلس خبرگان، یا دانشجویان و نخبگان میگویند شما باید از دولتها مطالبه داشتهباشید این مطالبات بیشتر در حوزه مسائل بلند مدت جامعه از جمله فرهنگ و علم است وگرنه توده مردم هم که راجع به گرانی از دولتها مطالبه میکنند. یعنی بیشتر نخبگان باید این مطالبهگری را از دولتها داشته باشند.