به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، روزنامههای زنجیرهای شرق و قانون در گزارشهایی به اعدام قاتل ستایش دختر نه ساله افغانستانی پرداخته و ضمن نوجوان خواندن قاتل و این که چرا پدر مقتول رضایت نداده است در چرایی اجرای این حکم آسمانی تشکیک کردند!
در بخشی از گزارش شرق در این رابطه آمده است: «نوجوان ایرانی متهم به قتل ستایش، دختربچه افغانستانی، صبح روز پنجشنبه اعدام شد... زمانی که مأموران به خانه امیرحسین رفتند، جسد در اسید سوخته ستایش را پیدا کردند و به دستور بازپرس آن را به پزشکی قانونی انتقال دادند. امیرحسین بعد از دستگیری به قتل اعتراف کرد.»
چنان که از این گزارشها مشخص میشود قاتل دختر بچه بیگناهی را مورد تجاوز قرار داده، در ادامه او را کشته و پس از آن ضمن جنایت بر میت او را در اسید سوزانده است!
حکم آسمانی و قرآنی چنین فردی مشخص است ولی روزنامه زنجیره ای شرق در ادامه به تلاشهای بی نتیجه برای کسب رضایت از پدر مقتول میپردازد و مینویسد : « در این مدت خانواده امیرحسین خیلی تلاش کردند تا از خانواده ستایش رضایت بگیرند. پدر و مادر امیرحسین بههمراه تعدادی از فعالان اجتماعی برای جلب رضایت اقدام کردند، اما خانواده ستایش رضایت ندادند. البته او مرد محترمی است و من در این مدت بیاحترامی از او ندیدم، اما میتوانست امیرحسین را ببخشد که این کار را نکرد.»
انتظار تحکم آمیز و شماتت پدر یک دختر بچه بیگناه که او را مورد تعرض قرار داده کشته و در اسید سوزاندهاند تا قاتل را مورد عفو قرار دهد خود جنایت و خباثت دیگری است که از یک انسان آزاده و متدین انتظار آن نمیرود ولی ظاهرا روزنامههای زنجیرهای مرزهای انسانیت را درنوردیده و تعاریف دیگری از مفاهیم انسانی ارائه کردهاند.
ممکن است فردی در حالت عصبانیت فردی را به قتل برساند و خانواده مقتول به توصیه قرآن و بزرگان دین گذشت کنند و قاتل نجات یافته و عمر دوبارهای را شروع کند ولی زمانی که یک انسان علاوه بر قتل مرتکب جنایات دیگری شده باشد از جمله تعرض به مقتول و جنایت بر میت و به عنوان نمونه سوزاندن پیکر او در اسید جامعه دچار ناامنی روانی میشود، در سال گذشته جنایات مشابه از جمله قتل آتنا اصلانی و سرقت یک خودرو منتهی به قتل یک نوزاد بیگناه اتفاق افتاده و جامعه ملتهب گردید، انتظار روزنامههای زنجیرهای که التهاب و تشنج روانی جامعه نادیده گرفته شده و قاتل و متهمین مورد عفو قرار بگیرند عجیب و شگفتانگیز به نظر میرسد.
حوالهدهندگان ثابت قدم!
با وجود گذشت 5 سال از مدیریت اجرایی طیف اصلاحات ـ اعتدال بر کشور، ناکارآمدی دولت در حل نابسامانیها، سبب شده تا مدعیان اصلاحات و حامیان دولت، هنوز از ترفند نخ نما شده حواله دادن مشکلات به دولتهای قبل دستبردار نباشند.
روزنامه ایران دیروز در یادداشتی نوشت: «عدهای سعی دارند تا بخشی از اقدامات دولتهای قبل را به پای دولت روحانی بنویسند. در دولتهای نهم و دهم ظرفیتسازیهایی در اقتصاد و صنعت صورت گرفت که واقعی نبود و اکنون به طور طبیعی این ظرفیتها خالی مانده است و روی آن اسم رکود میگذارند.»
گفتنی است، روزنامه بهار چندی پیش در مطلبی این رویکرد غیر حرفهای را ترفند سیاسی و رسانهای دانست و نوشت: «دولت مستقر و رسانهها و سیاسیون همراه آن به جهت آنکه عملکردی متناسب با وعدههای خود نداشتهاند در پی برجستهسازی گذشته و استفاده مجدد از ترفند سیاسی و رسانهای با کلید واژه «دولت قبل» هستند. درباره آن که این تصور از دولت و همراهان رئیس جمهور روحانی که در بخشهایی از جامعه به وضوح مشاهده میشود تا چه حد مبتنی بر واقعیت است میتوان بحث کرد اما از این واقعیت گریزی نیست که بخشی از مردم چنین نگاهی را به دولت دارند و همین نگاه سبب کاهش محبوبیت دولت در بین قشرهای مختلف جامعه شده است... نمیتوان پذیرفت که رسانهها در روزهای انتخابات بلندگوی مطرح شدن مطالبات و از طرف دیگر ابزاری برای تبلیغات سیاسیون بشوند اما زمانی که سیاستمداران بر کرسی قدرت تکیه زدند نقش ناظر خود را فراموش کرده و به جای نقد خطاها و ضعفهای دولت مستقر بعد از گذشت زمانی طولانی از پایان دولت گذشته باز هم از «دولت قبل» سخن بگویند.»
اعتراضات اخیر پردههای نمایش تصنعی اصلاح طلبان را کنار زد!
روزنامه زنجیرهای بهار در گزارشی با عنوان «آب رفته به جوی باز میگردد» به نحوه واكنش اصلاحطلبان به رخدادهای اخیر كشور پرداخته و نوشت :« اصلاحطلبان همواره با دلهره و تطبیق دادنهای گریزناپذیرشان با حاکمیت سخت همراه بوده و جز در خطابه، هیچ استراتژی عملیاتی بلندمدتی را برای معضلات جامعه در آستین نداشته و ندارند و تنها هنرشان متقاعد کردن جامعه برای تن دادن به شرایط موجود به انضمامترساندنشان از یک آینده هولناک موهوم و یا حتی واقعی بوده است.»
این روزنامه اصلاحطلب در ادامه با اذعان به رویکرد ریاکارانه و فرصتطلبانه اصلاحطلبان به حوادث روزهای گذشته در کشور تصریح کرد : «درجریان اعتراضات اخیر که اتفاقا بخش اعظم نیروهای حاضر در صحنهاش نیز به لحاظ سیاسی فاقد شناسنامه بوده و پایگاه تشکیلاتی مشخصی نیز ندارند باعث شد که این بازی موش و گربه برخی اصلاح طلبان با طیف آزادیخواه و مستقل جامعه برای همگان رو شده و پردههای نمایش تصنعی به کناری رود. البته اقدام نسنجیده و عجولانه طیف و نهاد مذهبیتر اصلاح طلبان در تشدید و تصریح این مقوله حقیقتا مؤثر افتاد و بهانه را به دست بخش اعظم جامعه داد. برخی اصلاحطلبان در واقع نه در عرصه خیابان و نه بر تعداد نه چندان پرشمار حاضر در صحنه اعتراضات مردمی بلکه در اذهان عمومی مسکوت متکثر جامعه قافیه را باختند و احتمالا آب رفته را نیز نخواهند توانست به جوی بازگردانند.»
گفتنی است، رویکرد و عملکرد جریان مدعی اصلاحطلبی در قبال وقایع اخیر کاملا متناقض و فرصتطلبانه بوده است. این جریان در ابتدای شکلگیری تجمعات اعتراضی به مشکلات اقتصادی در چند نقطه از کشور، بدون کمترین توجهی به مطالبات مردم، به متهم کردن رقبای خود و منتقدین دولت در این اعتراضات پرداخته و پس از آنکه تجمعات منحرف و به سمت آشوبگری، آدمکشی و خسارت زدن به اموال عمومی کشیده شد، فرصت را مناسب یافته و با موجسواری ریاکارانه بر بهرسمیت شناختن حق اعتراض آشوبگران و مخالفت با هرگونه برخورد با این جنایتکاران پرداختند.
در انتساب اعتراضات مردم به منتقدین دولت کمکاری کردیم!
سرمقاله دیروز روزنامه اعتماد را عباس آخوندی، وزیر و راه شهرسازی دولت یازدهم و دوازدهم نوشته بود. در ابتدای این نوشتار همسو با سیاق این روزهای طیف موسوم به اصلاح طلب ابتدا اعتراض به گرانی را حق مردم دانسته اما در ادامه به طرح توطئه در مورد اعتراض ها پرداخته و آن را سیاسی جلوه داده است!
پس از آن وزیر راه و شهرسازی مطابق رویکرد دولت تدبیر و امید از آغاز تاکنون مقصر تمامی مشکلات فعلی را نه عدم کارآمدی دولت مستقر بلکه دولت های قبل عنوان کرده است.
آخوندی در این یادداشت تصریح کرده است: «خوانشِ ضعف عملكرد اقتصادي دولت به عنوان ريشه و زمينهساز بنيادينِ شكلگيري حوادث تبليغ شد... كساني كه اولين حادثه، يعني ناآرامي مشهد را به وجود آورده بودند، از ياد رفتند. اين اولين انحراف بود.»
البته منظور آخوندی از این موضوع که از یاد رفتند این نیست که اعتراضهای آنان به گرانی و سیاستهای اقتصادی دولت فراموش شد بلکه منظور او این است که در انتساب آن به یک جناح سیاسی کم کاری کردیم! چنانکه در ادامه بر این موضوع تاکید دارد.
چه انتظاری از این دولت میتوان داشت؟ دولتی که وزیر آن معتقد است که عملکرد اقتصادی دولت خوب بوده و آنچه مشکل دارد «خوانش ضعیف آن است» یعنی آنچه توسط دولت انجام شده به خوبی به مردم منتقل نشده یا آنچنان که باید این کار صورت نگرفته است!
آخوندی فراموش کرده که رئیسجمهور گفته بود ملاک آمار و ارقام و اخبار نیست بلکه ملاک «جیب مردم» است. با چنین ملاکی دیگر نیاز به ارائه خوانش نیست چون هر کسی خود بهتر از جیبش خبر دارد. البته منکر این نیستیم که متاسفانه به سبب عملکرد رسانه ها در همه جای جهان نوعی مصرفگرایی مفرط تبلیغ میشود و به این واسطه انسان همیشه در حال قیاس خود با طبقه بالاتر است و همین باعث بسیاری از مسایل میشود اما این نکتهایست که دولتمردان تکنوکرات تدبیر و امید به آن اعتقادی نداشتند.