بهزاد خسروی پژوهشگر امور راهبردی ضمن تحلیل وضعیت دانشگاههای مدرن به سوالات متعددی راجع به چالشهای موجود در دانشگاههای کشور و همچنین تعامل بین دانشگاهها و صنعت و ارائه راهکارهای مناسب برای برون رفت از وضع موجود پرداخت.
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، خسروی ابتدا در تعریف طبقه بندی دانشگاه های نسل اول، دوم، سوم، چهارم و پنجم گفت: انچه را که امروز در جهان بعنوان زایش علمی شاهد ان هستیم مدیون تغییر رویکرد دانشگاه هاست. بطوری که هیچ نیرویی نمی تواند در برابر زایش های علمی روزانه در سطح جهان مقاومت کند.
دانشگاه ها در سطح جهان شاهد دوره های نسلی متفاوتی بوده اند که این دوره های نسلی ضرورتی اجتناب ناپذیر می باشد. نسل اول دانشگاه ها بطور معمول بیشتر بر اموزش و تعلیم دانشجویان تاکید داشتند بطوریکه بتوانند دانشجویان را برای بازار کار اماده نمایند. و امروزه حتی از منظر عرضه و تقاضا این رویکرد جوابگو نمی باشد.
اما نسل دوم یا به عبارتی دانشگاه های نسل دوم رویکردشان پژوهشی و مبتنی بر تحقیق و پژوهش می باشد. پژوهش محوری ویژگی بارز این نسل از دانشگاه هاست و قطعا بخش عمده ایی از پیشرفت های موجود در دنیا مدیون این رویکرد می باشد. در این رویکرد روابط بین دانشگاه ها و مراکز صنعتی شکل گرفته که نسبت به نسل اول تقاضا محور بودن این نسل قابل تامل بوده است.
اما در دانشگاه نسل سوم، چشم انداز و رسالت دانشگاه ها مبتنی بر کارافرینی می باشد به طوری که خلاقیت دانشجویان به صورت بالفعل منجر به خلق ایده و کارهای نوین می باشد.
نکته قابل توجهی که باید به ان توجه ویژه ایی داشته باشیم اینست که به دلیل چرخه زایش علمی و تکنولوژیکی در تمامی جهات انچنان اثاری در جهان بجای گذاشته است که زمان بقای نسل های دانشگاهی را کوتاه کرده است. فاصله زمانی بین نسل های اول و دوم با جایگزینی نسل های سوم، چهارم و پنجم قابل مقایسه نیست. همچنان که روزگاری هر یکصد سال یکبار حجم دانش و علم دو برابر می شد ولی امروزه دو برابر شدن حجم دانش و علم به یک هفته نیز نمی رسد. بعبارتی به همان اندازه که دوام بقای نسل های رایانه و گوشی های موبایل بسیار کوتاه شده، زمان بقای یک پارادایم در حاکمیت فکری و سیاست ها نیز کاهش پیدا کرده است. یعنی دانشگاه های نسل سوم نیز در زمانی بسیار کوتاه ضمن اینکه ویژگی های نسل قدیم را به نحو مطلوب تری در خود دارند با اهداف و چشم انداز های متفاوت تری نیز جای خود را به نسلهای بالاتر یعنی چهارم و پنجم واگذاری می نمایند.
دانشگاه های نسل چهارم و پنجم، نه تنها وظایف و ماموریت های دانشگاه های نسلهای قبلی را نیز در خود دارند بلکه چشم اندازی را تعریف نموده اند که در شکل دهی جوامع و جهان نقش موثرتری ایفا نمایند. اینکه سرمایه گذاریهای مالی و انسانی باید در کدام جهت قرار بگیرند، چگونه باید کشور را در وضعیت مطلوب جهانی قرار داد، اینده کشور باید در چه جایگاه منطقه ایی و جهانی باشد، و دهها مورد دیگر از وظایف دانشگاه های نسل چهارم و به بالاتر می باشد. در این رویکرد دانشگاه ها نقش کنشگرایانه و به عنوان حوزه پیش برنده استراتژیک در تمام حوزه ها عمل می نمایند.
امروزه دانشگاه های نسل چهارم در کشورهای پیشرفته ماموریتشان بررسی جریانات جاری و اتی جهان است بطوری که رویکردهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی دولتمردان نیز متاثر از همین چشم انداز می باشد. هیچ پدیده ایی به اندازه دانشگاه نمی تواند درمورد روندهای ظهور فن آوری ها و نقش انان بر جوامع موثر باشد. اینکه سرمایه های مادی و معنوی کشور باید از چه سمت و سویی برخوردار باشد، و یا اینکه کشور در حال حاضر و اینده با توجه به امایش سرزمینی از یک طرف و خلاقیت های مبتنی بر ایده ها از طرف دیگر باید در چه جایگاهی قرار بگیرد از رسالت های اصلی دانشگاه های نسل چهارم و به بالاتر است.
خسروی در پاسخ به این سوال که وضعیت دانشگاه های فعلی کشور را چگونه ارزیابی می کنید، گفت: واقعیت اینست که اگر بخواهیم این سوال را بصورت تحلیلی و کارشناسی به نسبت رویکرد جهانی دانشگاه ها و رسالت دانشگاه های کشور با توجه به وضع اقتصادی و اجتماعی جواب دهیم در این مجال نمی گنجد. ولی سعی میکنم حداکثر شناخت را تا جایی که ممکن است ارایه نمایم.
ابتدا لازم است بدانیم در کشور حدودا 2640 دانشگاه وجود دارد. یعنی بعد از امریکا که حدودا 3280 دانشگاه دارد. کشور ما دومین تعداد دانشگاه را در سطح جهان به خود اختصاص داده است حتی کشور چین، هند، ژاپن هر کدام حدودا 2481، 1620 و 987 دانشگاه دارند با این تفاوت که از حیث جمعیت چین با بیش از یکو نیم میلیارد و هند حدودا یک میلیارد و چهارصد میلیون نفر را در خود جای داده است. البته نباید از این موضوع غافل بمانیم که کشورهای هند، امریکا، کاندا و انگلیس از دانشگاه هایی برخوردار هستند که میزان دانشجو پذیریشان به نسبت ایران قابل مقایسه نیست.
متاسفانه در سه دهه اخیر تعداد دانشگاه های کشور و مراکز اسما علمی در کشور با انچنان رشد فزاینده ایی افتتاح گردیده که گاها در باب امکان سنجی انها یک ساعت نیز مطالعه صورت نگرفته است. اکثریت انها از کمترین زیرساختهای حداقلی اموزشی نیز برخوردار نیستند تا چه رسد به اینکه بتوان انها را در قالب نسلهای دانشگاهی تعریف کرد.
خسروی گفت: نمودار جمعیت جوان در کشور و موج تقاضا برای تحصیل که به دلیل فقدان برنامه های توسعه ای در کشور، به ارزش کاذب تبدیل شد، متاسفانه رقابت های شدیدی را در ساخت دانشگاه های مختلف با عناوین متفاوت همچون، غیرانتفاعی، ازاد، پیام نور، علمی کاربردی ایجاد نمود و مسئولان ارشد کشور نیز فرصت تحرک اقتصادی و اجتماعی در کشور را فدای منافع برخی جریان های خاصی و یا بعضا درخواست بدون کارشناسی نمایندگان مجلس نمودند. همین روند باعث شد که تعداد دانشگاه های کشور ده برابر کانادا، ایتالیا و حتی بیست برابر نروژ بشود.
تمرکز بیش از حد بر درامدزایی مبتنی بر شهریه و کاهش کیفیت دانشجویان که واقعا اکثرا نه اموزش محور هستند و نه پژوهش تا چه رسد به کارافرین، باعث شده که کشور با خیل عظیمی از افراد دارای مدرک مواجه باشد که حتی اگر بازار کار برای فعالیت وجود داشته باشد، ایشان از کیفیت نامطلوبی برخوردارند.
انچه توصیف گردید صرفا از نظر کمی و تاحدودی از منظر کیفی بود و انتظار بهبود وضع موجود، تنها در شرایطی محقق میگردد که رویکرد فعلی مهندسی مجدد شود.
خسروی از منظر دیگری به ادامه تحصیل پرداخت و گفت: اگر دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاهی همچون استنفورد را بهتر بشناسیم متوجه وضع دانشگاه های کشور خواهیم شد. موسسان شرکت های بزرگی همچون، اسنپ چت، هیولت پاکارد، گوگل، تویتر، واتس اپ، تلگرام، فیس بوک فارغ التحصیلان دانشگاه استنفورد و دیگر دانشگاه های نسل سوم و چهارم در امریکا هستند. درامد شرکتهای این فارغ التحصیلان چیزی حدود 3 تریلیون دلار است. یعنی حدودا درامدشان به اندازه درامد 60 سال درامد نفتی ایران. اشاره به انستیتو فناوری کالیفرنیا خالی از لطف نیست. در این موسسه حدودا 2500 دانشجو تحصیل می کند و 34 نفر از فارغ التحصیلان ان برنده نوبل، 6 برنده جایزه تورینگ و دهها جایزه ملی بوده اند. اینکه 62 میلیاردر و خلاق و کارافرین جهانی فارغ التحصیل دانشگاه هاروارد می باشند و همین افراد بخش قابل توجهی از درامد خود را برای تبدیل شدن دانشگاه به نسل پنجم هزینه می کنند قابل تامل است. این در حالی است که روسای دانشگاه های ما بیشتر وقت خود و حتی قانونگذار را صرف سیاستگذاری در حوزه شهریه می نمایند.
خسروی افزود: امروزه تلاش برای ایجاد دانشگاه های تراز اول دنیا در کشورها در دهه های اخیر یکی از دغدغه های دلتمردان باهوش می باشد. برنامه پوتین برای قرار گرفتن 5 دانشگاه در میان 100 دانشگاه برتر، برنامه دولت ژاپن برای قرار دادن 10 دانشگاه در میان یکصد دانشگاه برتر و دیگر دولتمردان شایان توجه است. در کشور ما نیز اقداماتی صورت گرفته ولی چشم انداز روشنی دیده نمی شود. به این دلیل که هنوز بودجه های تصویبی در کشور و خصوصا بودجه 97 در خصوص اشتغال مبتنی بر اموزش محوری است. و از طرفی ارتباط دانشگاه ها با صنایع با چالشهای زیادی روبرو می باشد. بعبارتی رویکرد اشتغال در بودجه کشور مبتنی بر دانشگاه های نسل اول می باشد. دفاعیات وزارت رفاه در مبحث اشتغال خودگواه این مدعاست و اندکی دقت به بودجه پژوهش در بودجه مدعای دیگریست که قابل تامل است.
خسروی افزود: دانشگاه های ما بشدت وابسته به بودجه عمومی و دولت هستند. و این بودجه نیز کفاف فعالیتهایی که دانشگاه ها را به سوی نسلهای بالاتر سوق دهد ندارد. باید بدانیم در دهه 70 میلادی دانشگاه های امریکایی نیز همین وضع را داشتند. جامعه امریکایی نگران بودند که چرا فن اوریهایی که در درون دانشگاه ها هست به بیرون منتقل نمی شوند. در بررسی ها به این نتیجه رسیدند که باید دانشگاه ها از بودجه دولتی فاصله بگیرند. قوانین متعددی وضع کردند. این قانون که دانشگاه ها حق انحصار اختراعات دارند و می توانند در صورت ثبت اختراع انها را بفروشند مسیری را باز کرد که بهترین الگو از ارتباط دانشگاه با صنعت تدوین گردید. این نگرش که دانشگاه ها منبعی برای تولید سرمایه هستند در اروپا نیز رسوخ کرد. این تعبیر که سرمایه انسانی در علم اقتصاد و مدیریت جا افتاد که اگر دانشگاه ها از منابع دولتی استفاده می کنند و هزینه هایی را به جامعه تحمیل می نمایند تا چه میزان کارایی دارند و تا چه میزان در مسیر رشد و توسعه کشور موثر می باشد. ما هنوز در این مرحله نیز چالشهای زیادی داریم. درصورتی که دانشگاه های نسل سوم و به بالاتر خودشان تولید ثروت و کارافرینی می نمایند که نمونه انها اشاره شد.
خسروی در پاسخ به این سوال که چالش های اصلی و موانع ارتباطی صنعت و دانشگاه از چه
ماهیت و محتوایی برخوردار هستند جواب داد: اگر چه چالشها میان دانشگاه و صنعت وجود دارند ولی ریشه همه انها صرفا در حوزه صنعت و دانشگاه نیست. واقعیت اینست بسیاری موانع بیرون از این دو نهاد میباشند. همانند فقدان قانون و عدم توجه دولت در بخش بودجه و موضوعات فرهنگی و اجتماعی از عوامل مهم بیرونی هستند.
اما اگر موانع و مشکلات درون دو حوزه صنعت و دانشگاه را بخواهیم نام ببریم عواملی از جمله: عدم همخوانی متون درسی با نیازهای جامعه، تمرکز دانشگاه ها بر اموزش دولتی بودن صنایع بزرگ در کشور، زمانبر بودن تحقیقات دانشگاهی در صنعت و بی توجهی به تحقیق و توسعه در صنایع، غیر رقابتی بودن صنایع و تمرکز بر وارد کردن تکنولوژی بجای ساخت تکنولوژی، بخشی نگری و سلیقه های فردی مدیران، فقدان روحیه جهادی و بی توجهی به منابع ملی از عوامل اصلی می باشند. موارد دیگری از جمله مالیات چندگانه بر پژوهش و دریافت درصد زیادی از مبالغ پژوهش توسط تامین اجتماعی، فقدان نظام ریسک یا همان بیمه پژوهش و عدم توجه دستگاه ها به ضوابط قانونی موجود را نیز می توان به عوامل و موانع موفقیت در ارتباط دانشگاه و صنعت نام برد.
وقت ان رسیده است تا دیوان محاسبات نسبت به اختصاص قانونی نیم تا سه درصد از اعتبارات دستگاه ها به پژوهش توجه جدی نشان می دهد و دستگاه های مختلف را اعلام نماید. مواد 38 و 41 قانون تامین اجتماعی بایستی توسط قانونگذار اصلاح شود. موضوع شرکت های دانش بنیان توسط دانشگاه ها و تدوین قوانین الگوبرداری شده، در کشورهایی که این تجربیات را گذرانده اند از موضوعات مهمی است که می تواند مورد توجه قرار گیرد.
این استاد دانشگاه در پایان گفت در نگاه ساختارگرایانه باید دفاتر ارتباط صنعت با دانشگاه بعنوان حوزه پیش برنده استراتژیک در رشد اقتصادی تلقی شوند. و در ارتباط این دو حوزه نیازها بدرستی تعریف بطوریکه در مسیر کارافرینی در خلق ایده قرار گیرند