کومله شهید دارا کهنهپوشی را اسیر کردند و بر اساس کینه بسیاری که از او داشتند تمام بدنش را با آتش سیگار سوزاندند و با سر نیزه زخمهای متعددی به بدنش وارد کردند و ...
گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو؛ نام رامین حسینپناهی چندروزی است توسط رسانههای خاص خارج و داخل ایران بر سر زبانهاست. رامین حسینپناهی در تیرماه ۹۶ به جرم عضویت در گروهک کومله و فعالیت نظامی علیه ایران توسط نیروهای امنیتی دستگیر و به دادگاه سپرده شد. چندروزی است پس از تایید حکم اعدام وی در دادگاه رسانههای خاص سعی در تحریک احساسات مردم و جوسازی علیه ایران با مظلومنمایی و سفید کردن سابقه وی هستند. تا اینکه دادگستری استان کردستان در بیانیهای پرده از جرمهای گسترده وی برداشت و اعلام کرد: بر اساس مدارک مستند ایشان سالها قبل از دستگیری تحت تاثیر برادرانش که عضو گروهک تروریستی کومله هستند جذب این گروهک شده و برای آنها در داخل کشور فعالیتهایی داشته است. ایشان در اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۴ بصورت غیر قانونی از کشور خارج و به این گروه میپیوندد و پس از گذراندن دورههای ضد امنیتی در قالب یک تیم نظامی برای انجام اقدامات تروریستی و ترور شهروندان در تیر ماه ۱۳۹۶ به داخل کشور اعزام که در درگیری با نیروهای نظامی سه نفر از عناصر نظامی گروهک کشته و ایشان نیز دستگیر میشوند. هنگام دستگیری وی مسلح به سلاح کلاش، اسلحه کمری و نارنجک بوده است در تحقیقات اقرار به ورود مسلحانه و درگیری با مامورین نموده و نهایتا در یک فرایند دادرسی عادلانه به اتهام بغی و با مداخله وکیل، محاکمه و به استناد مواد ۲۸۷ و مفهوم مخالف ۲۸۸ و ماده ۲۱۱ و تبصره آن از قانون مجازات اسلامی به اعدام محکوم، حکم صارده پس از فرجام خواهی در دیوان عالی کشور ابرام میشود.
کومله چگونه شکل گرفت؟ زمینههای جریان کومله در مریوان به ماههای آخر قبل از پیروزی انقلاب اسلامی برمیگردد زمانی که فئودالهای منطقه مریوان به بهانه اینکه اصلاحات ارضی شاه را قبول ندارند، شروع به اعمال فشار به دهقانان محروم منطقه کردند و سعی داشتند در بسیاری از روستاها بهرههای مالکانه ۱۲ ساله را که به زعم آنها عقب افتاده و دهقانان باید پرداخت میکردند به زور اسلحه بگیرند که در برخی موارد موفق به اخذ بخشی از آنها شدند که همین امر نارضایتی شدیدی در میان مردم منطقه به وجود آورد. این مساله بعد از پیروزی انقلاب هم ادامه یافت افراد کومله هم که در شهر و یا بعضی روستاهای منطقه حضور داشتند از فرصت استفاده و سعی کردند دهقانان را در قالب اتحادیهای به نام «یهکیهتی جوتیاران» متشکل کنند، اما آنچه که کاملا واضح و مبرهن است این بود که برای کومله تنها مساله مبارزه با خوانین منطقه مطرح نبود بلکه این گروهک میخواست در ادامه آن خود را برای درگیری بانظام نوپای جمهوری اسلامی آماده کند؛ بنابراین در اسفندماه سال ۵۷ این اتحادیه با نام دیجوتیاران (حامی دهقانان) به وجود آمد و به تدریج در منطقه پاگرفت. از طرف دیگر در همان موقع افراد قیاده موقت در روستای دزلی مریوان پایگاه زده و به تحریک مفتیزاده به اتحادیه و همچنین روشنفکران کمونیستی که در شهر مریوان بودند فشار وارد میکردند همین امر جو ناآرامی را به وجود آورده بود. در بهار ۵۸ کومله اتحادیه دهقانان را مسلح کرد و به صورت دسته پیشمرگان درآورد و در روستای خانقاهجوجو با فئودالها درگیری مسلحانه به وجود آورد و چند نفر از آنها را به قتل رساند. بعد از آن درجریان نورزو سنندج، کومله در منطقه مریوان شایع کرد که دولت فئودالهای منطقه را مسلح کرده و از آنها دفاع میکند این تبلیغات باعث به وجود آمدن جو بدبینی علیه دولت و به طور کلی نظام جمهوری اسلامی در مریوان شد.
اوایل تابستان ۵۸ عدهای از افراد مسلمان که قبلا در مکتب قرآن مریوان فعالیت داشتند از جمله شهیدان «طرطوسی»، «دارا کهنه پوشی»، «محمدصالح رشیدی»، «حسین پیرخزرانی»، «حسین حیدری»، «رشید نادری»، «اقبال خضری»، «محمود ناهیدی»، «سید محمد کهنهپوشی» و... اقدام به تأسیس دفتر سپاه در مریوان کردند هرچند تعدادشان کم بود، اما فعالیتشان از درجه بالایی برخوردار بود و در زمانی کوتاه عرصه را بر گروهکها تنگ کردند به طوری که بلافاصله از طرف گروههای مخالف به خصوص کومله مورد حمله شدید تبلیغاتی قرار گرفتند تا جایی که کومله بعضی از افراد دفتر سپاه را متهم به دفاع از فئودالها و ساواکی بودن کرد.
فاجعه ۲۳ تیر ۵۸ مریوان به روایت شهید چمران مصطفی چمران به عنوان یکی از اعضای هیئت اعزامی به مریوان، واقعه ۲۳ تیرماه را این چنین توصیف کرده است: در شهر مریوان ۲۵ پاسدار کرد محلی زندگی میکردند که اهل مریوان بودند و در مریوان خانه داشتند و تنها گناه آنها این بود که به انقلاب اسلامی ایران معتقد بودند و نمیخواستند از احزاب چپ متابعت کنند. در تاریخ ۲۳ تیرماه ۵۸ صدها نفر از مسلحین احزاب چپ وارد مریوان شدند و پاسداران را محاصره کردند و نیمی از آنها را کشتند و بقیه را مجروح کردند. یکی از مجروحان پاسدار را با موزائیک سر بریده بودند و پیکر او را روی سنگفرشها و اطاقها کشیده بودند و نواری پهن از خون او همه جا را گلگون کرده بود آنها دهان پاسداران را با نارنجک منفجر کرده و ریشهای آنها را سوزانده بودند.
احزاب چپ؛ وجود ۲۵ نفر مسلح بومی مخالف را هم تحمل نکردند در این صحنه جنایات نه ارتشی وجود داشت نه ژاندارمری و نه شهربانی، ولی احزاب چپ نمیتوانستند حتی وجود ۲۵ نفر مسلح بومی کرد را که مخالف آنها بودند تحمل کنند و این چنین وحشیانه آنها را را قتل عام میکنند، ولی پاسداران هنگامی فرامیرسند که کار از کار گذشته بود و لذا در پادگان ارتش در مریوان چهار کیلومتر خارج از شهر مستقر میشوند. احزاب چپ برای اعتراض به ورود پاسداران به پادگان مریوان، مردم شهر را به اردوگاهی در هشت کیلومتری خارج شهر میبرند و زیر چادر جمع میکنند و جار و جنجالی به راه انداختند و چند هزار نفر از طرفداران آنها از سنندج به سوی مریوان به حرکت در آمدند و میخواستند که زن و بچهها را جلو انداخته به پادگان ارتش در مریوان حمله کنند و نیروهای زیادی از کردهای داخلی و خارجی همه نقاط مرتفع و پادگان رامحاصره کردند و پادگان به شدت متشنج شده بود.
بدنش را با آتش سیگار سوزانده و سرش را با موزائیک جدا کردند پاسداری که کومله سر او را با موزائیک برده بودند شهید «دارا کهنه پوشی» بود؛ همرزمانی که در رکاب او بودهاند در مورد نحوه شهادتش چنین نقل میکنند: در تمام مدتی که در محاصره بودیم دارا با روحیه عالی که داشت کمترین هراسی به دل راه نداد و با رشادتی غیرقابل وصف جنگید وقتی که فرمانده رشید و فداکار عبدالله طرطوسی به شهادت رسید دشمن توانست به داخل مقر نفوذ کند جنگ تن به تن آغاز شد دشمن با تمام توان تلاش کرد دارا را زنده دستگیر کند تا اینکه او به اسارت درآمد. گروهک بر اساس کینه بسیاری که از او داشتند تمام بدنش را با آتش سیگار سوزاندند و با سر نیزه زخمهای متعددی به بدنش وارد کردند و در نهایت پس از شکنجههای وحشیانه سرش را با موزائیک بریدند و از تن جدا کردند. جوسازیهای اخیر بهانهای شد تا فعالین مجازی به بازخوانی جنایات گروهک کومله علیه مردم کردستان و ایران با #کومله_چیست پرداختند. شهاب با یادی از سر بریدن تعدادی از رزمندگان ایرانی در مراسم عروسی دختر یکی از سران کومله نوشت:
آسیه محمدی هم از کشتار مردم نقده توسط کومله به جرم همراهی نکردن با سران آنها نوشت:
محسن یاس از سمیه کردستان و جنایتی که کومله با این دختر 16 ساله به جرم حمایت از جمهوری اسلامی کردند یاد کرد و گفت:
ایمان شلتوکی از جنایتی نوشت که حتی سران کومله به سربازان عادی نیز رحم نمیکردند و گفت:
ثنا احمدی از کسانی که به دفاع از اعضای کومله به اسم حقوق بشر میپردازند انتقاد کرد و گفت:
امید ملایی هم در خاطرهای از اعضای کومله نوشت:
فاطمه عباسی از خیانت یکی از اعضای کومله در قبال رزمندهای که به او پناه داده بود نوشت و گفت:
کاربر دیگری از فاجعه 23 تیر 58 که در آن کشتار عجیبی از مخالفین کومله شد نوشت و گفت:
سیدپویان حسینپور تصویر شهید یاسین قنبری که توسط تیم تروریستی رامین حسینپناهی به شهادت رسید را منتشر کرد و نوشت:
محسن خزایی در پاسخ به کسانی که میپرسند کومله چیست نوشت:
علی الفتپور نیز در بازخوانی بخش کوچکی از جنایات پدران داعش نوشت: