گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو_حسین اکبری؛* قبل از بیان هر نکته باید یادآور شد وضعیت فعلی یکی از حساسترین تاریخ انقلاب اسلامی است. همچنین همین ابتدا عرض کنم بدون شک این مدت یک دوره گذار برای انقلاب محسوب میشود. قطعا پالایش و اصلاحات ذهنی و ساختاری خوبی در پیش است.
انقلاب اسلامی هرچند در مسیر خود پیشرفت خوبی دارد؛ اما این روزها از درون کشور و به دلایل مختلف که بیان خواهد شد با مشکلاتی دست و پنجه نرم میکند. اساسیترین آن مشکلات نیز مسائل اقتصادی است. لزوم اصلاح برخی ساختارهای اقتصادی به شدت عیان است و این کار شدنی است.
اگر بخواهیم توصیفی از شرایط کشور داشته باشیم باید در دو بخش برون و درون مرزی بررسی کنیم. در خارج از مرزها ما در اوج قدرت هستیم. منطقه با اشاره انگشت ما میچرخد، جایگاه سیاسی کشور به شدت رفیع است و نظر جمهوری اسلامی چهل ساله در تمام تصمیمات جهانی و بخصوص منطقهای تاثیر بسزایی دارد. این را هر فرد عاقلی قبول خواهد کرد.
یکی از بخشهای این قدرت دست میگذارد روی ادامه حیات رژیم نامشروع اسرائیل. اینک ما به راحتی میتوانیم به مرزهای اسرائیل برسیم و حتی بدون آن که خودمان درگیر شویم این رژیم را از پا بیندازیم. این بزرگترین خطر برای استکبار است. یعنی چه؟ یعنی تغییر و تحول قدرت در جهان. یعنی ابر قدرتها تغییر خواهند کرد و اسلام به اصلیترین قدرت جهانی تبدیل خواهد شد. این اولین و شاید اساسیترین دلیل برای مشکلات از درون است. میبینیم مسلمانان در سرتاسر جهان در فشار هستند.
یکی درگیر جنگ داخلی و دیگری درگیر بمبهای سعودی. اما ایران چه؟ یعنی با ایران وارد جنگ نشده اند؟ یعنی به ایران کاری ندارند؟ میشود بالهای اسلام مانند سوریه و یمن را به خاک و خون بکشند؛ اما قلب اسلام را بی آسیب بگذارند؟ قطعا خیر. اما چه میکنند؟ امروز تمام عناصر داخلی دشمنان به تکاپو افتادهاند. بدیهی است جاسوسان و خائنان داخلی به شدت فعال هستند.
اما این جاسوسان در چه لباسی هستند؟ باید گفت: حتی ممکن است در سطح وزیر و معاونش نیز نیروی دشمن باشند. قطعا طی این مدت با شنیدن اخبار این جمله را با خود گفتهاید: آیا میشود کسی خائن نباشد و این اقدام را کند. جملهای صحیح است. اما شناسایی و اثبات جرم این افراد کار سخت و شاید محالی است. ریشههای گروههای جاسوسی در کشور خشکانده نشده است و اینها امروز باعث بخش اعظمی از مشکلات هستند. مقام معظم رهبری اشارهای به این موضوع در دیدار اعضای هیئت دولت کردند. ماجرای کمبود پوشک در برخی شهرها از عملیاتهایی بود که بدیهیست برنامه دشمن است. این توضیحی پیرامون دشمن خارجی و جاسوسان داخلی بود.
بخش دیگر مشکلات به خاطر بی عرضههای داخلی است. افرادی که خائن نیستند؛ اما بی عرضه هستند. هیچ غلطی نمیتوانند کنند،؛اما مسئولیت را رها نمیکنند. از این دست از افراد نیز کم نداریم.
گروه دیگر احمقهای داخلی هستند. آنهایی که در این وضعیت حساس فضای اصلی جنگ را کنار گذاشته اند و به فکر قدرت گیری هستند. آنها امروز آب را گل آلود دیده اند و به جای این که به کمک مردم و مسئولین بیایند با اظهارات بی ملاحظه خود که ناشی از نداشتن تحلیل از شرایط است، روزانه نفت برآتش میریزند. مردم را هر لحظه بدبینتر میکنند و خیال میکنند با این حرکات میتوانند در آینده قدرت را به دست بگیرند. اینها نمیدانند که اگر حجم هیجان بالاتر رود آتش فتنه یقینا خودشان را نیز خواهند گرفت. هیجانی که هر کودکی میداند تنها نتیجهای که ندارد اصلاح است. اصلاح شرایط فعلی بدون هیجان اتفاق میافتد و نه با متشنج کرن فضا.
اما جایگاه مردم. بخش اعظمی از مردم از شرایط فعلی ناراضی اند. بخشی از این بخش خود حامی دولت بوده اند و در انتخابات مجلس نیز شاهکار کرده اند. قصد سرزنش مردم نیست. اما نقد رای مردم سر جایش است. بدون تعارف باید گفت: مردم در دو انتخابات پیاپی اشتباه کردند. این اشتباه بیشتر از سر جو رسانهای ایجاد شده بود. اما به هر حال اشتباه بود. من با استیضاح دولت مخالف نیستم، اما به دست چه کسی؟ به دست نمایندگان مردم. آیا مجلس فعلی توان این کار را دارد؟ خیر. پس مردمی که رای اشتباهی داده اند به ناچار باید تا انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی صبر کنند. البته این را نیز باید گفت که نارضایتی مردم امری نسبی است. یعنی بالفرض با ریختن عدهای به خیابانها مشخص نمیشود که کلیت جامعه نظرشان چیست.
اینکه عرض کردم اکثرا از دولت ناراضی اند هرچند گزارهای واقعی است؛ اما قابل اثبات نیست مگر تا انتخابات مجلس. یعنی ما اکنون نمیتوانیم اثبات کنیم اکثرا رای خود را پس گرفته اند و در نتیجه باید روحانی عزل شود. ببینید ما این جا به دنبال دلیل محکمه پسند هستیم و نه تحلیل. دنبال حجتیم. آیا اکنون که بخشی از مردم ناراضی اند حجت را بر، ولی فقیه تمام میکند که روحانی را عزل کند؟
بخش دیگری که باید بیان شود ،جنگ رسانهای است. اقداماتی مانند عصبانی کردن مردم، ناامید کردن مردم، تفرقه اندازی و نخریب جایگاههای اصلی نظام در این جنگ مورد هدف قرار دارد.
اما ما چه کنیم؟ علی بن ابیطالب(ع) به عدالتش معروف است. اما باید مسئلهای تشریح شود. امام علی (ع) در زمان حکومتش با پیشنهاد سپردن برخی مسئولیتها به بزرگانی مانند طلحه و زبیر رو به رو میشد. پیشنهاد دهندگان میگفتند حکومت با مصلحت سنچی جلو میرود، اما امام میگفت: آن چیز با اهمیت عدالت است. یعنی به دلیل این عدالت و سپردن مسئولیتها به کارگزاران صالح حتی به شیخ الاسلام و سیف الاسلام زمان پیامبر نیز پستی نداد. اما آیا این همه ماجراست؟ همین امام، اما اشعث منافق را در آذربایجان ابقا کرد. اشعثی که حتی پس از پیامبر مدتی مرتد بود. اشعثی که نفاقش بیداد میکرد. اما علی او را ابقا کرد. خب این را چگونه باید توجیه کرد؟ اگر جایگاه ولایت را نفهمیم این مسائل برایمان شبهه میآورد و در نهایت خوارج میشویم.
در این شرایط عجیب و غریب و پیچیده باید در نهایت به عالمترین فرد دین و سیاست رجوع کرد. کسی شک ندارد این فرد اکنون مقام معظم رهبری است. البته نمیگوییم نقد، ولی صورت نگیرد. نقد منصافانه، خیرخواهانه و اصلاح طلبانه اتفاقا خوب است. اما بهانه گیری و دنبال نقطه ضعف گشتن به کارمان ضربه میزند. در این شرایط باید ولایت را فهم کنیم. وقتی ولایت میگوید همه به دولت کمک کنند یک عده باز صدای برکناری زودهنگام دولت سر ندهند. هم صدایی و هم کاری همه جانبه با ولایت فقیه میتواند با کمترین آسیب ما را از این مهلکه نجات دهد.