شما هم صدایشان را در میدان انقلاب شنیدهاید؟ صدای همان «دادزنها»ی معروف که یک تراکت در دست دارند و فریاد میزنند پایاننامه، پروپوزال، مقالات آی اس آی.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو-زینب امیدی، آنها نه صنف مشخصی دارند و نه اینکه در دفاتر قانونی فعالیت میکنند که بشود به راحتی از کارشان سر درآورد؛ هر چند که هیچ کار عجیبی هم نمیکنند و فعالیتشان کاملا علمی است، چون سر و کارشان با مباحث کاملا علمی و استراتژیک است. با فرمولها و نرم افزارهای آماری که مو را از ماست بیرون میکشد.
دانشجویان تحصیلات تکمیلی و شغلی به نام پایان نامه نویسی «پایان نامه نویسان» قشری که این روزها بدنه اش را بیشتر دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی تشکیل داده اند روی صحبت ما هستند. راجع به خرید و فروش پایاننامه خیلی گفته شده و شنیدهایم. خیلیها از این موضوع به عنوان از بین رفتن حیثیت علمی کشورمان یاد میکنند و وزارت علوم هم بارها اعلام کرده است که در این زمینه برخورد جدی خواهد کرد.
اما ما که پایاننامه را میخریم، یک طرف ماجرا هستیم و آنها که پایاننامه مینویسند، سوی دیگر ماجرا. سوی دیگر ماجرا دانشجویانی هستند که پایان نامه را به دلایلی که در گزارش قبلی به بخشی از آن پرداختیم و در ادامه نیز خواهیم پرداخت، نمینویسند و سوی دیگر دانشجویانی هستند که نوشتن پایان نامه دانشجویان دیگر را بر عهده میگیرند.
شما هم صدایشان را در میدان انقلاب شنیدهاید؟ صدای همان «دادزنها»ی معروف که همیشه یک تراکت در دست دارند و فریاد میزنند: «پایاننامه، پروپوزال، مقالات آی اس آی». آنها اغلب شما را به انتهای پاساژها یا دفترهای مخصوص هدایت میکنند تا با پرداخت یک مبلغ دو یا سه میلیون تومانی پایاننامه مورد نظرتان را سفارش دهید.
چند سالی است که موضوع خرید و فروش پایاننامه به عنوان یک آسیب جدی در مقاطع تحصیلات تکمیلی مطرح شده است. دو پرسش اساسی در اینجا مطرح است: نخست اینکه چرا برخی پایاننامه میخرند؟ دوم اینکه چرا برخی پایاننامه میفروشند؟ در خصوص پرسش اول باید گفت: گرچه پایاننامه ابزار مهمی است که دانشجو از طریق آن میتواند به رشد علمی دست یابد، اما افزایش سرسام آور پذیرش دانشجو در این مقاطع باعث شده تا بسیاری از دانشجویان در حد و اندازهی تحصیلات تکمیلی نباشند و در نتیجه، سواد یا انگیزهی نوشتن پایاننامه را نداشته باشند. پاسخ پرسش دوم نیز به نوعی به همین نکته بازمیگردد. افزایش پذیرش دانشجو و نبود بازار کار باعث شده است تا برخی از فارغالتحصیلان به پایاننامهنویسی برای دانشجویان روی آورند.
برای بررسی بیشتر پیش یکی از دانشجویانی میروم که این روزها خودش نیز درگیر رساله دکتری است، اما در شغلی که این روزها کمابیش به «پایان نامه نویس» اتلاق میشود؛ مشغول کار است.
پایان نامه نویسی یک شغل نیست مهناز یک «پایاننامهنویس» است؛ یک دختر جوان ۲۹ ساله که چیزی نمانده مدرک دکتریاش را در یکی از شاخههای روان شناسی دریافت کند. او در خصوص شرایط کاری خود اینطور میگوید: حدودا سه سالی است پایان نامه نویسی برای دانشجویان را آغاز کرده ام. البته این کار نه یک کار همیشگی است که بشود روی آن خیلی حساب باز کرد، نه از نظر من یک شغل محسوب میشود. اما خب برای گذران امرار معاش دانشجویی با شرایط من که از شهرستان هم به تهران آمدم و هزینههای جاری زندگی برایم سخت است، همین هم کفایت میکند.
بعضا شرایطی پیش میآید که خیلی از پایان نامه نویسها یک سال را فقط روی یک پایان نامه هم وقت گذاشته باشند، اما همه کسانی که مثل من این راه را انتخاب کرده اند میدانند این شغل یک کار فصلی است. اما با توجه به وضعیت اشتغال، شاید طبیعی باشد که افراد به این شغلها روی بیاورند.
البته مهناز مدعی است که پایاننامهنویسی شغلی نیست که فقط دانشجویان به آن روی آورده باشند: من استاد دانشگاهی را میشناسم که با دفتر فنی نزدیک دانشگاه تبانی میکند که خودش امور پایاننامهها را دست بگیرد. چیز عجیبی هم نیست؛ وقتی یک استاد دانشگاه که اتفاقا هیئت علمی هم هست، درآمدی حدود سه میلیون تومان دارد به این شغل روی بیاورد و کسب درآمد کند. بعضی از اساتید وقتی دیدند این کار پول خوبی دارد گاهی خودشان هم پایاننامه مینویسند. مثلا استاد راهنمایی را دیدهام که وقتی قرار است دانشجویش پایاننامه بنویسد بعد از مدتی که اعتمادش را جلب کرد میگوید که حالا اگر فرصت نمیکنی من کسی را میشناسم که پایاننامه مینویسد، پول را به حساب استاد میریزند و آن یک نفر هم خود استاد است. چون خودش هم استاد راهنماست مشکلی پیش نمیآید. اما در رشتههایی مانند فنی یا پزشکی برخی از استادان هستند که به خاطر اینکه کار دانشجو را تصویب کنند میگویند این کار باید آزمایش شود و هزینهای بابت این کار از دانشجویان میگیرند.
چه میشود که دانشجو به دنبال پایان نامه حاضر آماده میآید؟ از او در خصوص علل مراجعه اکثر دانشجویان برای گرفتن پایان نامه میپرسم: خیلی از دانشجویانی که پیش من میآیند دل خوشی از استاد مشاور و یا راهنمای خود ندارند. میگویند نه کمکی میکنند نه اصلا آنها میبینند. اکثرا گیج و مستاصل هستند، بعضی میخواهند فقط یک چیزی اراده دهند و از شر دانشگاه خلاص شوند. عدهای به خاطر آشنا نبودن با نرم افزارهای آماری به امثال من مراجعه میکنند، بعضی هم کلا از اول حس و حال پایان نامه نویسی ندارند، میروند یک موضوع را تصویب میکنند، پولش را میدهند، نمره را میگیرند و خلاص!
به او میگویم با این حال پایاننامهنویسی هیچگاه در کشور ما یک شغل رسمی و قانونی محسوب نمیشود، چه میشود که کار دانشجوی دکتری ما باید پایان نامه نویسی شود تا کار کردن در حوزهای که مرتبط با رشته او باشد: آیا مسئولان فکری به حال بیکاری دانشجویان دکتری کردهاند؟ اگر فکری کردهاند، خب من باید به خاطر کارم پاسخگو باشم. شما حتما میدانید که در شرایط اقتصادی کنونی جامعه چندین خلاء حول یک آدم تحصیلکرده وجود دارد. خیلی دانشجویان مقاطع ارشد و دکتری فقط دانشجو که نیستند. کارمند هستند، زن و بچه دارند. پول شهریه و پایان نامه، پول اجاره خانه و هزار بدبختی دیگر. اگر شما عوامل مختلف را کنار هم قرار دهید، میبینید که کار ما بسیار آبرومندانه است.
فکر نکنید پول پارو میکنیم مهناز میگوید: مردم فکر میکنند همه کسانی که در خیابان انقلاب داد میزنند؛ مقاله، پایان نامه وپروپزال نونشان در روغن است، در حالی که اصلا اینگونه نیست. بوده اند دانشجویان عزیزی که پول ما را ندادند و یا مثلا سه فصل از کار پایاننامهشان را که انجام میدهیم تا به استادشان نشان دهند، دیگر پیدایشان نمیشود و میگویند پایاننامه بد بود و استاد راهنما کارمان را قبول نکرد. بعد کلی با ما دعوا میکنند و پولمان را نمیدهند؛ در صورتی که خیلیهایشان دروغ میگویند.
او معتقد است: پایان نامه برای دانشجویان یک چیز کاملا تشریفاتی شده و تقریبا دادن کار پایان نامه نویسی به مراکز خصوصی و پایان نامه نویسها در میان دانشجویان دانشگاههای دولتی و آزاد جا افتاده است. من هم دانشجو بودم و میدانم که کم کاری در این زمینه به دو طرف باز میگردد هم دانشجو و هم استاد.
دانشجو و رمقی که ندارد؛ مساله این است اغلب دانشجویانی که به من مراجعه میکنند حتی برای تحصیل در مقاطع بالاتر نیز انگیزهای ندارند، آن وقت چطور میتوان از این جوان انتظار کار کردن روی یک پروسه سنگین و وقت گیر مثل پایان نامه را داشت. آنها فقط مدرک میخواهند همین و بس. از طرف دیگر شاهد این ماجرا نیز هستم که بعضی دانشجویان، علاقهمند به نوشتن پایان نامه و مطرح شدن آن در سطح کلان هستند، اما به آنها پر و بال داده نمیشود. از شانس بدشان اگر گیر استاد بی خیالی هم بیفتند که فقط روز دفاع آن هم تلفنی باید دعوتش کرد؛ دیگر بی جان و بی رمق راسته خیابان انقلاب را برای سپردن کار پایان نامه در پیش میگیرند. البته هستند دانشجویانی که این کار را نمیکنند و پایان نامه را هرطور شده خودشان مینویسند، اما با خون دل!
ما فقط وعده دیده ایم نه عمل این دانشجو با بغض میگوید: فکر نکنید با یکی دو میلیون برای هر پایان نامه که آن هم معلوم نیست چه تعداد در کل سال باشد، زندگی یک دانشجو که باید خرج یک خانواده را هم بدهد میچرخد. امثال کسانی مثل من این کار را شرافتمندانهترین کار ممکن در شرایط فعلی و بیکاری جامعه میدانیم. لااقل از علم و توانایی که داریم پول درمی آوریم. اگر شغل دیگری برای من دانشجو با مدرک دکتری دارند بگویند. ما که فقط از مسئولین وعده دیده ایم نه عمل.
این حرفهای مهناز من را یاد صحبتهایی که چند وقت پیش با یکی از اساتید دانشگاه علوم ارتباطات آزاد تهران مرکز داشتم میاندازد. این استاد میگفت: «ویروس پایان نامه نویسی» از ۱۰ سال پیش در کشور شیوع پیدا کرد و یکی از علل مهم آن حجم عظیمی از فارغ التحصیلان بیکار در مقاطع ارشد و دکتری است که از بیکاری روی به پایان نامه نویسی آورده اند.
این استاد همچنین یکی از مشکلات اکثر دانشجویان در امر پایان نامه نویسی را، ضعف آنها در روش تحقیق رشته تحصیلی و عدم تسلط بر نرم افزارهای آماری میدانست که دانشجویان را مجبور میکند انجام این امور را به بیرون بسپارند.
در آخر... به نظر میرسد اوضاع پایان نامه نویسی در کشور مستلزم یک صافی باشد. یک صافی که همه چیز را زیر و رو کند و برخی مبانی را از نو جای گذاری کند. این سردرگمی و نبود مدیریتی صحیح بر روند کار استاد و دانشجو در کارپایان نامه و همچنین نبود مدیریت صحیح بر مساله جذب دانشجو و در مقابل بازار کار آنها در جامعه؛ برای جامعه علمی زنگ خطر خواهد بود. زنگ خطری که البته چندین سال است صدایش تا ساختمان شیشهای وزارت علوم، ساختمان سه گوش بهارستان و ... رسیده است.