به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، بعد از انقلاب و با شروع جنگ تحمیلی تمام عرصههای هنری تحت تأثیر این رویدادها قرار گرفتند و نگاهی تازهای به تولید هنر شکل گرفت. سینما هم از این قاعده مستثنی نبود و جنگ و انقلاب بر محتوای فیلمها تأثیر فراوانی داشت، تا جایی که جشنوارهای برای عرضه، رقابت و نمایش فیلمها با موضوع جنگ و مقاومت شکل گرفت. جشنواره مقاومت که امسال پانزدهمین دوره خود را برگزار میکند. همین موضوع دغدغهای شد تا در آستانه برگزاری پانزدهمین جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت برای پرداخت به سینمای جنگ و شناخت بیشتر این ژانر از سینمای ایران با عبدالله باکیده، فیلمساز و کارگردان سینمای ایران که مدیریت تولید فیلمهایی چون «مهاجر»، «دیدهبان» و «گذرگاه» را برعهده داشت و همچنین اسماعیل براری فیلمساز و منتقد سینمای ایران که سالها همکاری با شهید سید مرتضی آوینی را تجربهکردهاست گفتوگو کنیم.
در بخش اول این گفتوگو به تعاریفی که از سینمای جنگ و ضد جنگ ارائهمیشود اشاره کردیم و حال در بخش دوم به پیشنیه سینمای جنگ، جزئیات و تأثیرات مدیریتهای گوناگون بر این سینما و لزوم وجود جشنواره برای این سینما میپردازیم.
آیا شرایط فعلی سینما بستری دارد که در آن امثال سید مرتضی آوینی ظهور کنند؟
باکیده: هر کسی در زمان خودش متولد می شود یعنی الان اگر آوینی بیاید در این شرایط چه کار میخواهد بکند. تفکر آوینی زیاد است ولی چه کار میخواهد بکند شما فکر میکنید با این سینمای ایران چه کار میخواهد بکند. باید فرآیند فیلمسازی امروز را نگاه کرد و دید در چه وضعیتی است. من آرزو نمیکنم هیچ فیلمی در سینمای ایران شکست بخورد چون تمام این فیلمها تهیهکننده دارند هر فیلمی که ساخته میشود تا تمام شود صد نفر را درگیر میکند و به اقتصاد سینما کمک میکند و اصلا دیگر سینما بحث درباره این مسائل را ندارد و باید مدیرانمان امروز پالایش فکر بکنند از زمان خودشان جلوتر بروند؛ وقتی قائل به این موضوع هستیم که باید انقلاب را صادر کنیم باید شرایط آن را بدانیم. انقلاب یک شیء نیست که راحت صادر شود، انقلاب یک تفکر است این فکر باید با زمان خودش منطبق شود و وقتی با زمان خودش منطبق شد پیش میرود آقای آوینی پالایش داد خودش را، یعنی ما با هم یک دانشکده بودیم و توانست مسائل را درست تحلیل کند و ما امروز جایگزینی برای آنها نداریم.
باکیده: کسانی که ماندند و فیلم می سازند و تا امروز هستند یعنی حدود 40 سال است با این انقلاب حرکت کردند. سینمای انقلاب و ماشین سینمای انقلاب را هل دادند بردند تا تجریش از میدان راه آهن با سختی بردنش بالا رسید آن بالا یهو این بچه ها ول شدند و یک عده دیگر سوار ماشین شدند. من به دوستانی که محبت میکنند میگویم سابقه من را در سینمای جنگ فراموش کنید تهیهکننده مدیر تولید مجری طرح بودم آثار درخشان را هدایت کردم فراموش کنید این فیلمنامه را آوردم برای شما میخواهم بسازم رنجش و سختیش برای من است شماها پشت میزتان هستید کولرهایتان هم گازی شده، بحث این است که هنر میماند و مدیران میروند.
باکیده: من 68 سال دارم و 40 سال را در انقلاب و در سینمایش گذراندم، تلاش کردیم برای این انقلاب. هر کدام ما را دلمان را بشکافید هزاران درد داریم تا الان به زبان نیاوردیم ولی مانند مرغ عزا و عروسی هر جا جلو بودیم کتکها را خوردیم کسی حق ندارد بگوید سینمای ضد جنگ؛ چون ما جلویش می ایستیم چون در ایران وجود نداشته بنا به تعریفی که آقای براری می دهد.
بودجه ساخ فیلم «دیدهبان» را از 14 میلیون به 3میلیون و 400 هزار تومان رساندند/ دیدهبان را بر اساس نامه امام ساختیم
اولین بار کی این اصطلاح سینمای ضد جنگ مورد استفاده قرار گرفت؟
باکیده: زمانی که روشن فکران مطبوعاتی شروع کردند به رواج این اصطلاح. یک تعدادی آمدند گفتند جنگ تمام شد. یادم است همین دیده بان را که می خواستیم بسازیم بودجه فیلم 7 میلیون تومان بود اول 14 میلیون بعد رساندن به 7 میلیون و رساندند به 3 میلیون و 400 هزار تومان، حاتمی کیا را صدا کردم گفتم من این فیلم را شروع میکنم گفت با این پول؟ گفتم اگر این را ساختی فیلم را ساختید و اگر الان نسازیم دیگر نمی شود. یک عده همان موقع گفتند جنگ تمام شده قطع نامه پذیرفته شده دیگر فیلم جنگی چرا؟ کار ما کشید به استناد به نامه حضرت امام بود که قطع نامه را دلایلش را پذیرفته یک کلمه اشاره نشده بود که شما نجنگید گفته بود شما همیشه نسبت به دشمنهای متعددی که وجود دارند کینه و آمادگیتان را حفظ کنید ما براساس آن دیده بان را ظرف 72 روز در سال 68 ساختیم.
باکیده: یک فیلم جنگی را با سه میلیون و 400 هزار تومان ساختم اصلا آن موقع باور نمیکردند هیچ کس جز از آن فیلم به جز من و حاتمی کیا خبر نداشت و حاتمی کیا شب و روز گریه میکرد که نکند کار خراب شده باشد چون او هم شاگرد آقای آوینی بود جزو فیلمبرداران روایت بود.
واکنشها بعد از ساخت و اکران چه بود؟
باکیده: در جشنواره همه به عنوان شاهکار مستند سینمای جنگ ازش اسم بردند اصلا دیگر مهم نبود که شما بگویید فیلم فروخته یا نه تاج فرهنگی بود که من به سرم می زدم حاتمی کیا به سرش می زد و فارابی به سرش می زد که چنین فیلمی را تولید کردند در تاریخ سینمای دفاع مقدس شما هنوز لنگه آن فیلم را پیدا نمی کنید.
براری: آیا فیلم عبور قبل از آن ساخته شده بود؟
باکیده: بله. عبور یک کار اماتوری بود که چند نفر جمع می شوند فیلم را می سازند و حاتمی کیا در آن دستیار فیلمبردار بود کار کلیدی است ولی محجور ماند.
میخواستند دوران نئولیبرالیسم ایتالیا را بعد از جنگ در ایران پیاده کنند
آیا در آن دوره که فشار و هجمه درباره مفهوم ضد جنگ بین منتقدان شکل گرفته بود. آیا کسی بود که به شکل جامع به این موضوع پاسخ دهد؟
باکیده: بله من شخصا آن موقع هم اشاره کردم. آمدند گفتند حالا که جنگ تمام شده مثل دوران نئولیبرالیسم ایتالیا را بعد از جنگ در ایران پیاده کنند. بحث ما اصلا مشابه ایتالیا نبود، یعنی فرهنگ ما فرهنگ ایتالیایی نبود فرهنگ ما فرهنگ لهستانی نبود. خودم یادم است که وقتی در فتح خرمشهر فیلمبرداری میکردم رسیدم به زخمی عراقی کمربندم را باز کردم به پایش بستم بردمش پنهانش کردم در ماشین کشته نشود و بتوانم به کارم ادامه دهم اگر چیزی بود من با آن کینهای که در خرمشهر دیده بودم باید یک گلوله در مغز او خالی میکردم ما اصلا این طوری نبودیم بچه های ما این طوری نبودند بچه های ما تا مطمئن نمی شدند این جسد عراقی انفجاری نیست دستش نمی زدند.
باکیده: من یک تصویر دارم از یک بسیجی که هندوانهاش در گرما خراب می شود این را گذاشته یک مورچه از این آب بخورد چه کسی دیگر این طور رفتار میکند یا رفتیم در یک مقری دیدیم صدای فحش میاد جلو رفتیم دیدیم بسیجی 18، 19 ساله عکس رفیقش را گذاشته بهش بد و بیراه می گوید چرا شهید شدی من را نبردی شما این رفاقت را چه طور پیدا می کنید؛ در دیده بان میبینیم در مهاجر میبینیم آنجا وقتی میاد سیقل میخورد مهاجر میشود. بعد از جنگ به عراق رفتم با شخصی که روبه روی من نشسته دو تا پا نداشته میگفت من جانباز جنگم خب چه طور با این پدیده روبهرو میشوید.
براری: این نکته مهم است اجازه میخواهم یک چیزی بگویم، پارسال یک جشنوارهای در کربلا بود ما را به عنوان داور دعوت کردند. در افتتاحیه این جشنواره یک فیلم مستندی پخش شد که گفتند این فیلم جزو جشنواره نیست. آن روزها روزهایی بوده داعش در موصل داشت خیابان به خیابان عقب نشینی میکرد یعنی جنگ مردم عراق با داعش به اوجش رسیده بود برای همه این موضوع جالب بود و گفتند فیلم در مورد میدان جنگ است چون در جشنواره بنا بود نباشد من ایستادم و این فیلم را دیدم؛ در آن سالن از هر کشور عربی حداقل یک نماینده حضور داشت و بعد از پایان فیلم، علی رغم اینکه آدم سنگدلی هستم بهدنبال پنهان کردن اشکهایم بودم. وقتی اطراف را دیدم همه گریه می کردند و برایم جالب بود این فیلم این همه تاثیر گذاشته بود. به همین خاطر به مترجمم گفتم اگر کارگردان این فیلم را دیدی به من معرفی کن تا با هم آشنا شویم. موضوع فیلم یافتن یک کودک در خرابهها بعد از عقب نشینی داعش بود و تمام فیلم در خانهها و دالانهای زیرزمینی میگذرد. که خبرنگار با ممانعت مأمور حافط جان مواجه میشود و جلیقهاش را در میاورد و وارد مهلکه میشود. بهدنبال او تصویر بردار و صدابردار و بعد فرد نظامی واردفضا میشوند و در نهایت یک خانواده را از زیر خاک نجات میدهند. در پایان فیلم عوامل به دیدار این خانواده میروند و مهمان آنها میشوند. منتها بسیار زیبا روایت شدهبود.
فیلمهای آوینی قلب عراقیها را فتح کرد
براری: من به مجری این فیلم که در زمان شام دیدم گفتم که میدانی امروز اشک ما را درآوردی؟ گفت بله به او گفتم فیلمهای تو من را یاد یک مجموعه قدیمی مستند در ایران میاندازد به اسم روایت فتح. گفت آوینی؟ من یک لحظه پشتم لرزید مرتضی آوینی خودش و تمام رفقاش را همین عراقیها کشتند. ما به لحاط فیزیکی عراق را فتح نکردیم اما فیلمهای مرتضی قلب عراقیها را فتح کرد. آن پسر گفت منم مرتضی هستم و بعد با هم رفیق شدیم بعد وقتی فهمید من آوینی را به چشم دیدم من را ستایش میکرد که در مورد آوینی تعریف کنم که چه طور آب می خورد چه طور می خندید چی میگفت و برایش ارزشمند بود.
براری: ما در مورد هنر صحبت میکنیم. هنر جغرافیای سیاسی نیست هنر تاریخ امروز نیست هنر رویدادهای سیاسی، اجتماعی، حکومتی نیست هنر موقعهای هنر است که برای همیشه باشد هنر آسمان روی سر ماست و ما با هنر تزکیه پیدا میکنیم. با هنر زندگی میکنیم با هنر بزرگ میشویم هنر باید ما را بزرگ کند و هنر نباید کینه ورزانه باشد. میخواهم یادآوری کنم که لفظ سینمای جنگ اساسا مربوط به جنگ نیست. در دوره اول انقلاب مردم ایران اغلب انقلابی بودند اغلب طرفدار جمهوری اسلامی بودند یک عده اندکی هم ضد انقلاب بودند یا چپ یا مخالف بودند یا پادشاهی بودند به هر دلیلی ضد انقلاب بودند این موج در جنگ ریخته شد در جنگ عدهای حزب اللهی مسلمان دو آتیشه و عدهای هم مخالف بودند با جمهوری اسلامی. همین رویه در سینما هم وجود داشت، یک عدهای در سینما حزباللهی بودند. به همین دلیل عدهای گفتند ما فیلم جنگی میسازیم آن طرفیها گفتند فیلم ضد جنگی میسازیم انگار دعوا سر چیز دیگری بوده دعوا سر این بوده که طرفدار انقلابی یا مخالف انقلابی و همین موضوع در جنگ نمود پیدا کرد و گرنه اگر برگردیم لفظ جنگ و لفظ ضد جنگ را پاک کنیم من اسم را که آقای آوینی انتخاب کرد بیشتر میپسندم سینمای ویژه دوران پس از انقلاب ایران سینمای اشراقی است شما اشراق را فقط در روایت فتح و دیده بان و چند فیلم دیگر نباید خلاصه کرد، «آیا فیلم خانه دوست کجاست؟» عباس کیارستمی اشراقی نیست؟
براری: اصلا آن موقع جنگ نبود لزومی ندارد جنگ باشد آیا اشراقی نیست؟ آیا فیلم آینه آقای تارکفسکی اشراقی نیست؟ متوجه میشویم ما در مورد یک ساختار صحبت میکنیم نه یک رویداد.
براری: رویدادی به نام جنگ بوده یک عده هم مخالف جنگ بودند میگفتند جنگی بساز و آنها می گفتند ضد جنگی بسازید این یک رویداد است چیزی که این رویداد و فیلم ها را به وجود آورده رویداد نیست نظامی گری نیست آن ساختار در ذهن آدم هاست ساختاری که چه بسا آقای آوینی چه بسا متاثر از فرض کنید فیلم نمی خواهم با این مثال این حرف را بزنم چون یک خرده سخت است این موضوع را به راحتی با یک جمله
براری: ساختار فیلم سهراب شهید ثالث در آثار آوینی هم هست. در فیلمهای روایت فتح خاطرتان هست پلانها چه قدر طولانی بودند این پلانهای خیلی طولانی که انگار با مونتاژ دیالکتیک ایزناشتاین در تنافر قرار دارد آیا شما را به یاد آثار سینمایی خاص خود نمی اندازد. اصلا نظریهپرداز حرفش این است که کات نزنیم چون وقتی کات می زنیم رابطه معنوی بین اشیا را قطع میکند. آیا آوینی تحت تأثیر اندره بازن نبوده؟
در آن دوره فیلمهای یانگ چو خیلی باب شد.
براری: فیلمهای یانگ چو خیلی به معنای اشراقی نیست. البته سینمای اشراقی تنها به پلانهای بلند مرتبط نمی شود. مولفههای این سینما مهمتر است. ساختار مولفه میخواهد از فیلم های روایت فتحی به یاد بیاوریم موضوع بعدی صدای سر صحنه بود. آن موقع چه کسی صدای سر صحنه کار میگرفت؟ این همه فیلم در مورد جنگ و غیرجنگ، داستانی و مستند ساخته شده اصلا صدای سر صحنه سخت بود در سینمای ایران شاید ده درصد فیلمها صدای سر صحنه داشتند ولی ما یک عدد برنامه روایت فتح نداریم که صدای سر صحنه نداشته باشد. آوینی برای دستیابی به میزان قابل قبولی از واقعیت صدای سر صحنه را به عنوان یک واقعیت اصلی در کار استفاده میکرد.
الهام موج نوی سینما از روشهای آوینی
براری: در فیلم های روایت فتح همیشه مصاحبه شونده به دوربین جواب می داد و این روش در هیچ فیلمی وجود نداشت. حتی مصاحبههایی که این طور نبود یک جورایی کنار می گذاشت و به ندرت استفاده میکرد. میگفت فقط فیلمبردار سوال کند و این موضوع خود به خود زاویه دید را از سوم شخص به اول شخص شیفت میداد. درباره مولفههای ساختاری کارهای آوینی میتوان به این موارد اشاره کرد: زاویه دید، صدای سر صحنه، نماهای طولانی، دوربین روی دست و سایر موارد دیگر. این مولفهها کنار همدیگر مجموعهای را ساخت که اسمش مستندهای آوینی شد. شما اکثر فیلمهای موج نوی جوانان سینماگر ما را نگاه کنید دوربین به دست میگیرند شاید دلیل درستی هم برای این کار نداشته باشند. برخی از آنها هم الزاما علاقهای به آوینی نداشتند اما تحت تاثیرش بودند. هنر مرزبندی سیاسی نیست، هنر برای یک رویداد نیست اصلا با لفظ سینمای جنگ ژانر جنگ یا ضد جنگ مخالفم به نظر من ژانر جنگ وجود ندارد. فیلم های جنگی یا اجتماعی هستند یا اکشن هستند یا چیزهایی دیگر.
یعنی در واقع سینمای جنگ ژانر نیست. مثلا در تئاتر بیشتر ملودرام یا تراژدی میبینیم و شاید یکی از مشکلات ما در ایران این باشد که تراژدی در جنگ نمیسازیم.
براری: وقتی ما یک رویکرد تبلیغاتی داریم ساخت تراژدی خطرناک است.
باکیده: اشاره به مرحوم کیارستمی شد. کیارستمی بهترین فیلم نامه نویس ایران است به اعتقاد من یعنی شما تمام قصه هایش را نگاه کنید A B C نقاط فیلم نامه نویسی در عین سادگی رعایت شده، مانند «خانه دوست کجاست»، «طعم گیلاس» ضمن این که ادعای قصه نویسی ندارد. شما گفتید سینمای جنگ درام ندارد اما من «نجات سرباز رایان» اسپیلبرگ را مثال میزنم. من آن فیلم را در اروپا دیدهام اولین قسمتش را که پخش شد و شبیه زندگی و فیلمهای ما بود سکانسی بود که در آن مادر در خانه است ماشین ها میان و این فکر میکند خبر آوردن که پسر آخرش هم کشته شده است. این موضوع در هفت پلان خلاصه میشود و تمام مردمی که فیلم را میدیدند گریه میکردند درست عین روایت فتح ما بود یعنی من مطمئنم که یکی از 11 مشاور نظامی آقای اسپیلبرگ در ایران بوده و روایت فتح را دیده بودهاست.
باکیده: اعتقاد من این است که سینمای دفاع مقدس یک نگین خاصی است در یک انگشتر. ما قبل انقلاب فیلم فداکاری را تجربه کردهبودیم ولی مثل فیلمهای دفاع مقدس را تجربه نکرده بودیم. قبل انقلاب یکی دو تجربه ناموفق داریم مانند «تپه 303 » امان منطقی است که توقیف شد و «فاتحین صحرا»ی زرین دست بود که کپی «12 مرد خبیث» مدل ایرانیش بود. ما وقتی به این فیلم سازی رسیدیم تازه فهمیدیم این گوشت و پوست را باید کنار بیندازیم؛ وقتی با حاتمی کیا و دوستان رفتیم در آبادان دو روز بود هیچی نخورده بودیم رفتیم یک جا رسیدیم نیاز به آب و غذا داشتیم که دست و صورتمان را شستیم و آب خوردیم و بعد غذا خوردیم ولی نمیدانستیم آنچه را که استفاده میکنیم اب و غذای چند روزه این رزمندگان است. این روحیان ضد ندارد بنابراین چیزی به نام ضد جنگ وجود ندارد. به فیلمسازان جنگ لقب ارزشی اطلاق میشود و سالها ما کتک همین صفت را میخوردیم و تا سالها نباید میگفتی من دوست آوینی هستم. چرا که آوینی به جایی می رسد که وقتی دبیر جشنواره فجر میشود فیلم شرم و قصههای مجید کیومرث پوراحمد را بهعنوان آثار ملی سینمای ایران معرفی میکند. در آنجا می گوید اگر قرار است ما سینمای ملی داشته باشیم این نمونههای شاخصش است نمیگوید روایت فتح یا فیلم دیدهبان یا فیلم جنگی.
باکیده: من فیلم زندگی یکی از فعالان جنگ را ساختم که یک پیرمرد مقنی بود و از بجنورد آمده بود در جنگ به او گفتم تو اینجا چه کار میکنی؟ گفت کاری نمی توانم بکنم ولی سنگر یک نفره میکنم. یعنی احساس دین کردن است این رویه را در اروپا زمان جنگ جهانی دوم میبینیم در گروه های مقاومتشان ولی نه به این صورت. رسول ملاقلی پور خدا شجاعت به خرج داد و در یک پلان فیلم افق بسیجی که سید جواد هاشمی آن را بازی میکند نامزدش که پرستار است روی پل اهواز همدیگر را میبینند و خداحافظی میکنند. برای این پلان مورد انتقادات شدید قرار می گیرد. فقط بابت یک پلان اکستریم لانگ شات، آنهایی که کتک فکری می زنند کیا هستند؟ همان جناحی که امروز به عنوان روشنفکر علیه این سینما ایستادهاند. همینها وقتی به جایگاهی میرسند احساس قدرت میکنند. یک سری تصمیم گیرنده هستند و وقتی حرف می زنند شما میبینید این مقوله را نمیشناسند به چه دلیل آمدند در مورد یک مسئلهای اظهارنظر کنند که هیچ نوع شناختی ندارد.
جریان سینمای ما مثل یک کشتی در طوفان به هر طرفی میچرخد
براری: این ها همه آفات هستند این که طرف تاریخ این حرفه را نداند این که اسباب این حرفه را نشناسند یعنی نفهمد که این آثار هنری یک ساختار دارد. ساختار یک مولفه هایی دارد که نداند فقط براساس رویدادها قضاوت کند رویداد جنگ، رویداد ضدجنگ. یعنی براساس رویدادهای بیرونی آثار هنری را دستهبندی کند. در نتیجه معلوم است این نوع مدیریت فکری به اثر باشکوهی ختم نمیشود به همین دلیل است این همه افراد مختلف دایه مدیریت را حتی داشتند یا نداشتند در نهایت جریان سینمای ما مثل یک کشتی شده که در یک طوفانی هر از چند گاهی به سمتی می چرخد فرمانی برای یک خط باقی ماندن ندارد.
مرتضی آوینی آیزن اشتاین فیلمسازی جمهوری اسلامی است
در این بین البته جشنوارهای هم تحت عنوان جشنواره مقاومت شکل گرفت. آیا این جشنواره توان زنده نگهداشتن این تفکر و رویکرد را دارد یا نه؟ موفق شدهاست چهره جدیدی برای این گونه از سینما معرفی کند یا نه؟
براری: اول باید یک مقدمه بگویم و اینکه مدیریت فکری باید بر اساس مولفه و ساختار باشد تا رویداد. اگر روایت فتح روایت فتح شد به خاطر جنگ نبود ساختارش این بود و گرنه الان می دانید چند هزار فیلم جنگی داریم که شما به یاد نمیآورید. یکی از افراد مجموعه روایت فتح (آقای کیهانی) یک همت شخصی کرد و تمام فیلمهای مستند را از سپاه و ارتش تا صدا و سیما گرفت و جمعآوری کرد. این مجموعه بالغ بر 10 هزار فیلم شد و این تعداد رقم خیلی بالای است. از این ده هزار تا شما 5 تا را نام ببرید شما که دست اندرکار فیلم جنگی هستید نام ببرید چرا فراموش کردیم؟ اگر بگوییم فیلم های روایت فتح با خاطره جنگ بوده که مثلا چنین ویژگی پیدا کرده دچار یک خطا می شویم چون ده هزار عنوان برای جنگ فیلم ساخته شده است و از طرف دیگر هزینهها باعث ماندگاری روایت فتح نشده، جنگ باعث ماندگاری روایت فتح نشده ساختار این فیلم ها باعث ماندگاریش شدهاست. به این نشانه که آوینی غیر از روایت فتح فیلم های جنگی دیگر هم کار کرد در همان گروه اسمش را ما به یاد نمی آوریم یعنی شما غیر از روایت فتح دو تا از فیلم های آوینی را نام ببرید. تنها این ساختار از روایت فتح بود که به آن پختگی رسید که فیلم ساختار خودش را حفظ کرد. به نظرم مرتضی آوینی آیزن اشتاین فیلمسازی جمهوری اسلامی است. وقتی یک اثری در گذر زمان به یاد بماند یعنی ساختار قابل توجهی داشته است. در واقع میخواهم بگویم جشنواره موقعهای اعتبار پیدا میکند که فیلمی در آن بدرخشد.
محمد خزاعی آدم مستقل و خوش فکری است
باکیده: من با شناختی که محمد خزاعی دبیر جشنواره دارم میدانم که او آدم مستقل و خوش فکری است و این بسیار خوب است که یک جشنواره هر دو سال یک بار برای فیلمهای این حوزه ارزش قائل میشود و امکان نمایش به آنها میدهد. مگر ما چند تولید در زمینه فیلم جنگی داریم. تنگه ابوقریب در جشنواره فجر مطرح می شود و شب آخر نابود می شود، درست است که جایزه میبرد ولی با اتفاقی که زمان اهدای جوایز میافتد هیچ کس این موضوع را یادش نماند. الان در جشنواره مقاومت این هست به یادگار نگاه کردن در گذشتگان اتفاق بزرگی مانند جنگ برای ما غنیمت است. ما ازش خیلی استقبال کردیم. از خود جنگ بدون این که بشناسیم یا نشناسیم خیلی بهره میبریم جشنواره مقاومت جشنواره سر و شکل گرفته یک آدم خوش فکری مثل آقای خزاعی پشتش هست که انجام شود من هم جزو هیئت داوران و کمیته انتخاب آنها نیستم که بخوام به این واسطه از آن تعریف کرده باشم.
با این توضیح جشنواره به دبیرش وابسته میشود و خودش را به تنهایی نمیتوان قضاوت کرد.
باکیده: همه جشنواره های دنیا همین است بالاخره به یک جا وابستگی دارند.
یعنی اگر دبیر جشنواره مستقل و خوش فکر نباشد کلیت آن جشنواره را زیر سوال میبرد.
باکیده: بله و حتی میتوان گفت پول این جشنواره را میتوان صرف ساخت دو فیلم جنگی هم کرد اما آنجا محفلی است برای تبادل نظر و ساخت آثار با همکاری سینماگران دیگر.
براری: بله میتوان فیلم ساخت با این پول مثل هزاران فیلمی که ساخته شد و به یاد نماند پس کار درستی نیست.
براری: من یک نکته ای را بگویم جشنواره بازار و ویترین است یک موقع هست بازار ما شانش بازار بزرگ تهران است یک موقع بازار ما شانش شنبه بازار است یکشنبه بازار است بازارهای محلی است یک موقع شان بازار ما بازار تجاری در حد اقتصاد جهان است. این که جشنواره باشد یا نباشد مثل آن است که بپرسیم بازار باشد یا نباشد این سوال درستی نیست باید بازار باشد و گرنه کجا باید محصولات عرضه شود کجا باید ارتقا پیدا کند کجا باید آرا و افکار با همدیگر درگیر بشن در مورد فیلم ها محلش جشنواره است. کجا باید دلال ها فیلم ها را برای پخش ببرند؟ باز هم جشنواره است اما یک موقع شما میگویید شان بازار ما آیا به بازار تهران رسیده یا شنبه بازار است این یک بحث فنی است باید دید شاخصهایش چیست ایا مثلا در جشنواره دفاع مقدس دو فیلم قرارداد بسته میشود برای پخش یکی از فاکتور و شاخصهاست شاخصها این چیزها هستند آیا میزان ورود مردم برای دیدن آثار جدید میزان هجوم مردم در این جشنواره ها چند درصد است؟ چند درصد مردم به تماشای این فیلم ها در جشنواره دفاع مقدس میروند اینها فاکتورهاست یک سری فاکتور داریم یک سری شاخص دارد براساس این شاخص خیلی راحت می شود ارزیابی کرد که نمره این جشنواره چند است؟
باکیده: امسال جشنواره مقاومت می تواند یک تحولی ایجاد کند یک فیلم تقاضای حضور در جشنواره را دادهاست خبر ندارم بعدش چه میشود یک فیلم ساز اسرائیلی تقاضای شرکت در این جشنواره را کرده است. باید ببینیم جشنواره با این موضوع چه طور برخورد میکند این می تواند نقطه تحول باشد. این نشان از جایگاه جشنواره در سطح بینالمللی دارد که یک فیلمساز در اسرائیل هم از این جشنواره با خبر است.
من چند دوره جزو کمیته انتخاب و داوری جشنواره فیلم مقاومت بودهام سالها پیش و هیچ وقت اعمال نظری ندیدم نسبت به فیلمها، بلکه دست داوران در انتخاب و ارائه نظر برای فیلمها باز بودهاست و محدودیتی نداشتند. امسال باز محمد خزاعی دو فیلم خودش را از جشنواره بیرون کشید از قسمت مسابقه و دو تا فیلم به وقت شام و تنگه ابوقریب آورد بیرون از قسمت مسابقه که درستتر رقابت شود. اینها نشانههای مثبتی است و من شخصا میگویم هر اتفاقی که برای فرهنگ و هنر این مملکت باشد قابل اهمیت است.