کتاب (بیست سال و سه روز) داستان زندگی سیدمصطفی موسوی جوانترین شهید مدافع حرم است که نویسندگی آن را سمانه خاکبازان بر عهده داشته و توسط انتشارات روایت فتح به چاپ رسیده است.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، فرمانده با دقت به صورت بچهها نگاه میکرد. برایش مهم بود حالا که کنار نیروهای سپاه فقط دو گردان از بسیج میروند، همه با آمادگی بالا حضور داشته باشند.
سالها تجربه تدریس باعث شده بود از تغییر چهرهها نگرانی، دلهره و اضطراب یا حتی پشیمانی را بفهمد.
کافی بود به کسی شک کند تا مشکلی برایش بتراشد و از پای پرواز برگرداندش. نگاهی به سیدمصطفی انداخت.
چهره اش جز شادی چیز دیگری را نشان نمیداد. اینبار جز لبخند همیشگی اش، چشم هایش هم میخندید. انگار تمام وجودش پر از لبخند شده بود.
آرامش چهره سیدمصطفی برای فرمانده کافی بود تا خیالش از بابت او راحت شود، اما با خودش گفت: کار که از محکم کاری عیب نمیکنه؛ صدایش را صاف کرد و گفت: همه توجه کنین. هرکدوم از شماها اگه کاری داره یا آمادگی رفتن به سوریه رو نداره، برگرده. هیچ مشکلی نیست.
وقتی این حرفها را میزد نیم نگاهی هم به سیدمصطفی داشت. دلش میخواست تنها یک نشانه در صورتش ببیند و بگوید به خانه تان برگرد؛ اما آرامش چشمهای سیدمصطفی ناامیدش کرد.