پانزدهمین دوره جشنواره بین المللی فیلم مقاومت در سراسر کشور برگزار شد و گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو به همین بهانه با انتشار گزارشهای اختصاصی به معرفی آثار پخش شده در سینماهای جشنواره بینالمللی فیلم مقاومت پرداخته است که در ادامه از نظرتان میگذرد:
«به وقت شام»؛ به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا
فیلمهای ابراهیم حاتمیکیا همیشه پر سر و صدا هستند از حاشیه تا خود متن؛ بخشی به حواشی این فیلمساز بر میگردد و بخشی نیز به خود سینمای او، که الحق و الانصاف یک سر و گردن از عمده آثار سینمایی ما، بالاتر است. حتی اگر به کنایههای درست و غلط برخی توجه نکنیم اما همچنان سینمای او، تراز فیلمسازی برای ماست که کپیبرداری از آن نیز سخت است و غیرتقلیدی.
«به وقت شام» را ببینید؛ فیلمی است که به سبک سینمای حاتمیکیا همچنان شعار میدهد و در مقام تخطئه نیز بر میاید که البته کمی زیادهروی هم میکند، اما به هرحال این خصیصه خاص خود کارگردان است. از طرفی ایدئولوزی را باید درون «به وقت شام» و دیگر اثار او دید که فراتر از متن فیلم تیر و ترکشش به بقیه نیز میخورد!
فیلم اخیر را تقریبا همه دیدهاند و نیازی ندارد که دم از قصه آن بزنیم؛ از ماجرای سوریه و گروهکهای تروریستی و غیره که به هم چسبیدهاند تا مخاطب ایرانی را دقیقا جلوی روی داعشیها در اورد، با همان تقابل حس و نفرت و اینها. فقط همان میزانسن پرتعلیق سر بریدن تا دیالوگ و مونولوگهای حسی میان پدر و پسر، چقدر حرف دارد انطور که مخاطب را عجیب میخکوب میکند.
«به وقت شام»، فیلمی قطعا با بار سیاسی است اما چه ایرادی دارد. حرفهایی میزند که به ظاهر درون متن تروریسم است اما ردپا و نیش و کنایه هایش را باید دور و اطراف خودمان نیز جستجو کنیم. چنانکه در بستر جنگ، انهم به ان عظمت از تلخی و چرکی، با مخاطب حرف میزند اما به اطراف و ادعاها نیز واکنشی سینمایی دارد.
حاتمیکیا در این فیلم، جهان داستانی خلق میکند که همچنان با عدهای تضاد فکری دارد، اما جوری با قواعد سینما و داستانگویی ازجمله تعلیقافکنی بازی میکند که مجبوریم پای حرفهایش بنشینیم و هیچ دم نزنیم. حالا یا بخاطر تکنیک خاص و پکیج فنی و داستانی «به وقت شام» است که قطعا هست و یا اینکه توانسته بیننده را گیر انداخته و اینگونه نیز مدام جماعتی را خطاب میدهد.
به واقع فیلمساز نباید هم خنثی باشد، وگرنه اسم او را نباید هنرمند گذاشت. سینماگری که حرف دارد و هدف، حداقل یک گام از بقیه جلوتر است؛ هدفی که باید درون ساختار و طراحی سینمایی جذاب به خورد مخاطب داده شود. قصه حاتمیکیا در «به وقت شام» سراسر یکسویه نیست و حتی نسبت به نفاق و تروریستهای داعشی مرزبندی میکند و همه را با یک چوب نمیراند و این یعنی عدم افراط.
آخرین ساخته حاتمی کیا، روایتی هرچند گاه از موضع بالا به خود میگیرد و حرفهایی تکراری و وعظگونه را نیز به صورت مخاطب میپاشد اما حکایتی واقعنما از تروریسم است، و داعش را بنابر قول فیلمساز، مبتنی بر پزوهش روایت میکند. قصهای دارد که از دریچه سینما و قلم نگارشی جذاب نوشته شده و با صحنههایی باکیفیت و اکشنوار لحظهای مخاطب را رها نمیکند. حداقل فیلمی ساخته که برند سینماست.