در جامعهی ما پزشکی نوین باید دیدش را نسبت به طب سنتی اصلاح شود؛ بسیاری از همکاران متخصص ما، هنوز نگرش کامل و جامعی ندارند نسبت به این موضوع.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- سارا سلیمی؛ طب سنتی، بر خلاف نامش در جامعه ما یک اتفاق مدرن است. یک پدیده نو و تازه که چند وقتی است «مد» شده و اقشار مختلف مردم، به آن گرایش پیدا کردهاند. طبابت کمدردسر و زودبازده طبیبان سنتی، خیلیها را جذب خودش کرده. آنها به جای داروی شیمیایی و عمل جراحی، داروی گیاهی و چند توصیه مراقبتی تجویز میکنند و ادعا میشود اثر و موفقیت درمانهایشان بیش از پزشکهای آکادمیک است.
برای پی بردن به زوایای متفاوت این ماجرا، به سراغ یکی از دانشجویان رشته «طب سنتی» رفتیم. دکتر محمدیان رزیدنت این رشته و در سال سوم تحصیل «طب سنتی-ایرانی» است. او برایمان ابعاد متفاوتی از ماجرای مدعیان طب سنتی را روشن کرده. ناگفته نمانَد که خبرگزاری دانشجو برای انتشار واکنشها و نظرات افرادی که در این گفتگو از آنها یاد شده، آمادگی کامل دارد. قسمت اول این گفتگو دیروز منتشر شد و قسمت دومش در ادامه تقدیم میشود.
شنیده بودم که وزارتخانه بهداشت در حال انجام کاری است طب مدرن و سنتی با هم باشند؛ اینکه بعضی از کارهای طب سنتی را پزشکان عمومی در مطب شان انجام بدهند مثل همین حجامت؛ الان این اتفاق میافتد؟ اگر با بعضی از پزشکان مخالف طب سنتی، صحبت کنیم و حرفی از حجامت بزنیم یا سریع مخالفت میکنند و یا سعی میکنند چیزی نگویند.
وزارتخانه یکی از کارهایی که کرده است، دو واحد درسی را در کوریکولوم رشتهی پزشکی عمومی" طب سنتی" قرار داده؛ برای اینکه پزشکان و دانشجویان پزشکی با طب سنتی آشنا شوند. کارهای این را انجام داده اند، مراحلش نوشته شده است، موارد درسی اش را مشخص میکنند که انشاالله استفاده کنند.
اجرایی نشده است هنوز؟ دقیق مطلع نیستم از اجرایی شدنش. نکتهی بعدی بحث توانمندسازی پزشکان عمومی بوده که یک سری از پزشکان مثل بنده، حرکت کردیم به سمت این رشته برای خواندن تخصصی این رشته، بعضیها هم به شکل دورههای کوتاه مدت، گذاشته شده که آشنا بشوند که بداند کجا باید چه کار کرد و یا اینکه چه کاری نباید کرد؛ همین بحث حجامت که عرض کردم.
دو دسته آدم هستند که خیلی راحت یک کاری را انجام میدهند؛ یک دسته افرادی که خیلی وارد باشند نسبت به آن کار؛ وقتی خیلی مسلط باشند، خیلی راحت آن کار را انجام میدهند، دستهی دوم که خیلی راحت کاری را انجام میدهند، افرادی هستند که در واقع هیچ چیزی نمیدانند، چون واقف بر خطرات آن نیستند؛ خیلی راحت آن را انجام میدهند؛ در طب سنتی آن چیزی که خیلی شاخص است در جامعه، همین بحث حجامت است. مطرح شده است که همه بیایند حجامت بکنند! چه کسی چنین چیزی گفته؟! ما در خیلی از بیماریها داریم که اثر حجامت برایش مضر است و باعث میشود که فرد بدتر شود؛ من دیدم نمونههایی را که طرف حجامت کرده است و واقعا تا لب مرگ رفته و برگشته! یا حجامت را طوری انجام داده که کار به بخیه زدن رسیده! این دیگر نامش درمان نیست، نامش جنایت است؛ شما میدانید چند نفر تا به حال مرده اند؟ اینها آماری است که متاسفانه منتشر نمیشود؛ که البته خیلیها با آن مخالف هستند و میگویند که باعث ایجاد وحشت در جامعه میشود؛ و باعث میشود که حالا از آن طرف بام بیفتند و بگویند که خب کلا جمعش کنید! با اینکه کلا هم نمیشود جمعش کنیم، چون یک سری افراد آمدند و یکسری از کارهایی را انجام داده اند و همانطور که عرض کردم جایی هم که پول در آن زیاد باشد، زیر زمینی خیلی فعالیت خواهد شد. این باعث خواهد شد که متاسفانه این تشکیلات ادامه داشته باشد.
تنها کاری که میشود کرد این است که رسانه های ما واقعا مردم را آگاه کنند. مثال ساده اش را بزنم، ما در دانشگاهمان داشتیم موردی را که مادر خانواده آمده بود برای ویزیت شدن؛ ما ویزیتش کردیم با توجه به شرایطی که داشت، دارویی را به او دادیم. از داروی ایشان دخترش استفاده کرده، خواهرش استفاده کرده! خواهرش آمده شاکی هم هست و میگوید که من داروهای خواهرم را خوردم، خوب نشدم؛ بدتر شدم! ما میگوییم اصلا شما را ندیده ایم! کدام نسخه و دارو؟! میگوید: «من نسخه خواهرم را استفاده کردم! و گیاه که نباید عارضه داشته باشد؟!» این تفکر اشتباه است. یک چیزی را امروزه با تلاش وزارت بهداشت همه فهمیده اند که دارو غذا نیست، خیلی منتشر شد. مردم باید بفهمند گیاه هم غذا نیست. گیاه هم دارو است. دارو را نمیشود به عنوان غذا استفاده کرد. شما نمیتوانید هر روز چای دارچین مصرف کنید؛ دارچین یک ادویه است. ادویه از دوا میآید. مردم به این واژه دقت نمیکنند. یعنی اینکه شما صبح به صبح بنشینی و یک قاشق آموکسی سیلین بخوری! این کار اشتباه است و فرهنگ سازی میخواهد؛ واقعا باید در این مورد کارشود تا مردم ما نسبت به آن بینش بهتری پیدا کنند. وقتی که اینگونه باشد، متاسفانه ما خیلی از عوارض را هنوز گزارش نداده ایم، منتشر نشده، منتشر نمیشود و یا اصلا بررسی نشده. چند نفر از مردم ما هر روز چای دارچین میخورند و باز یکی از چیزهایی که در سطح جامعه شایع کردند همین بحث مربوط به روغن دنبه است؛ مطرح شد که روغن مایع استفاده نکنید و روغن دنبه استفاده کنید. در طب سنتی ما، دنبه موارد مصرفی خاصی دارد و عوارض خاصی دارد. دنبه چیزی هست که باعث مرگ ناگهانی میشود؛ کتب طب سنتی ما، حاصل تجربهی چند صد سالهی اساتید و بزرگان ماست؛ ما اگر به همان کتب هم توجه بکنیم خیلی چیزها را میتوانیم استفاده کنیم، ما چند هزار منبع طب سنتی داریم که فقط روی چند صد تایشان کار شده. ما چنین گنجینهای داریم که متاسفانه تاکنون از ان استفادهی درستی نشده؛ اگر هم استفاده کردیم دقیقا داریم برعکسش را عمل میکنیم! روغن کنجد را همه کسی نمیتواند استفاده کند، ولی جالب است که الان همه میگویند روغن جامد نخورید، روغن مایع نخورید، روغن کنجد بخورید! این روغن باید در سنین خاصی مصرف شود و برای مردم ما که الان یکی از بیماریهای شایع کشور ما بیماری معده است؛ ما به آن اصطلاحا مورفین معده میگوییم! معده را سست میکند، ضعیف میکند؛ شما در جامعهای که این همه مشکلات معده وجود دارد روغن کنجد هم تجویز میکند، اسم این را چه میشود گذاشت واقعا؟
اگر نسخه طب سنتی و پزشکی نوین را باهم استفاده کنیم چه میشود؟ یکی از سوالهایی که ما همیشه از بیماران میپرسیم این است که شما چه دارویی مصرف میکنید. ما کتابی داریم به اسم کتاب PDA. این کتاب در مورد گیاهان دارویی و تداخل گیاهان دارویی نوشته شده است و مشخص میکند که مثلا شما میخواهید فلان دارو را استفاده کنید که روی فشار خون تاثیر میگذارد یا اگر داروی فشار خون مصرف میکنید این دارو را حق ندارید استفاده کنید؛ به خاطر همین است که شناخت توسط متخصص همیشه وجود دارد. مثلا اگردچار فشار خون است برایش «سورنجان» توصیه نمیکنم، ولی مثلاً مدعی طب سنتی که، چون شنیده سورنجان روی مفاصل تأثیر میگذارد به مادربزرگش که فشار ۱۸ یا ۱۹ دارد و قرص فشار خون مصرف میکند به او میگوید که برو سورنجان مصرف کن! طرف استفاده میکند و فرد سکته میکند و میمیرد! جایی هم گزارش نمیشود و حتی خیلیها هم متوجه نمیشوند که این مادر بزرگ برای اینکه این گیاه را مصرف کرده، سکته کرده و فوت شده و فکر میکنند مادر بزرگ مثل همیشه فشارش بالا رفته و این بار منجر به مرگش شده! همان چیزی که گفتم دو دسته افراد به راحتی کار را انجام میدهند و متاسفانه مردم ما اکثراً در مورد دوم جا میگیرند در این گونه موارد که وقتی اطلاع ندارند راحت آن کار را انجام میدهند؛ خیلی از پزشکان عمومی ما وقتی در دورههای توانمندسازی شرکت میکنند بعد از آن دیگر جرأت نمیکنند کاری را به راحتی انجام بدهند مثلا برای هر کسی زالو بیندازد یا برای هر کسی حجامت انجام بدهند و...
یکی از بیماران من نقل میکرد که خانم من خیلی عصبی هست؛ بردمش پیش آقایی گفته که باید حجامت شود؛ هردویمان را حجامت میکند؛ خانمم را که حجامت میکند خیلی برایش خوب است؛ او تصورش این بود که برای خانم خیلی خوب است وقتی حجامت میکند، چون تا یک ماه خیلی آرام است؛ گفتم در چه حد آرام است گفت: در حدی که اصلا هیچ کاری نمیتواند انجام بدهد! از جایش هم نمیتواند بلند شود! خانمش را آورد پیش ما؛ متوجه شدیم این خانم ضعف بنیه شدیدی دارد به خاطر آن ضعف بنیه و کم خونی شدید که دارد، دچار پرخاشگری میشود! شما ببینید تشخیص از کجا رفته به کجا و تجویز از کجا رفت به کجا! داروهای مکمل و مقویات به او دادیم و حالش خوب شد و دیگر از آن حالت عصبی هم بیرون آمد حالا شما روند تشخیص را نگاه کنید. فرض کنید ایشان برای مداوا به جای اینکه میآمد پیش ما، میرفت پیش یک متخصص زنان؛ چه اتفاقی میافتاد؟ پس حق دارند گروهی از پزشکان ما و متخصصین ما که نسبت به این داستان جبهه گیری میکنند و بدبین شوند، چون اینها را میبینند؛ میبیند که این خانم را با این وضعیت کم خونی و با این ضعف بنیهی شدید، حجامت میکند آن هم نه کم بلکه در حدی که هموگلوبین شخص آنقدر پایین میآید که طرف نیاز پیدا میکند به اینکه به او خون اهدا کنند! خب این اسمش جنایت است.
در کل داروهای گیاهی بهتر است یا شیمیایی؟ دو چیز را باید مد نظر داشته باشیم. عرض کردم خدمتتان بسیاری از داروهای شیمیایی که الان هستند پایهشان گیاهی است؛ حتی در حساسترین داروها که در نظر بگیرید یا داروی استامینوفن، آسپرین پایهی گیاهی دارند. وقتی پایه اش گیاهی است یعنی آن عصاره و آن ماده اصلی از گیاه گرفته شده یا گرفته میشود؛ تغلیظ میشود طبیعتاً وقتی که تغلیظ میشود سرعت اثر بیشتری خواهد داشت، ولی از آن طرف هم عوارض بیشتری میتواند بر جای بگذارد! داروی گیاهی عموما نسبت به داروهای شیمیایی سرعت اثرشان پایینتر است؛ سموم هم جزو داروهای گیاهی طبقه بندی میشوند؛ گیاهی داریم که سمی است، ولی همان دارو را به طریقهای مصرف میکنیم که در درمان یک بیماری خاص میتوانیم از آن استفاده بکنیم؛ در حالت عادی این گیاه سم است و کسی نمیتواند از آن استفاده کند، ولی ما روی همین گیاه کارهایی رویش انجام میدهیم، فرایندی را طی میکند و میشود آن چیزی که میتوانیم از آن برای درمان یک بیماری خاص استفاده کنیم.
آیا در طب سنتی برای هر بیماری یک علاجی هست؟
اگر شما نگاهتان کل نگر باشد میبینید که منشا بیماریها میتواند یک اتفاق ساده در بدن باشد به خاطر همین نمیشود گفت که تک تک بیماریها درمان مجزا دارد! نه؛ ما خیلی از بیماریها را داریم که امکان دارد هیچ درمانی هم برای بیماری نداشته باشیم؛ شخص خواب و یا نوع غذا خوردنش را اصلاح میکند تمام بیماریهایش برطرف شود.
اگر طب مدرن نباشد به نظرتان طب سنتی میتواند جوابگوی نیازهای انسانی باشد؟ خیر؛ به تنهایی نمیتواند؛ کارهایی که در اورژانس انجام میشود طب مدرن بسیار نیرومند است. طب سنتی به قدرت طب مدرن نیست، چون زمان میبرد تا اثر کند. اگر کسی غیر این بگوید ادعاست؛ مردم هم اصولا از ادعا خوششان میآید، همه از ادعا خوششان میآید، ما دانشجو هستیم؛ دانشجو یعنی کسی که دنبال علم است و با مدرک و مستند صحبت میکند؛ دانشجو یعنی"چرا؟ ". در طب مدرن قدرت جراحی خیلی بیشتر است. کارهایی که طب مدرن درجراحی انجام میدهد ما اصلا نمیتوانیم در طب سنتی چنین ادعایی داشته باشیم. در جراحی طبیعتا طب مدرن حرف اول را میزند.
برعکس همین حالت چطور؟ وقتی که طب سنتی در کنار طب مدرن قرار میگیرد بسیار بسیار موثرتر است؛ حتی درمانهای خود طب مدرن میتواند انجام بشود و خیلی از چیزهایی که استفاده میشود ریشه در طب سنتی دارد. تغلیظ شده، نگرشها عوض شده، اما چیزی که هست به قوت خودش همچنان باقی است.
تفاوت طب سنتی با طب ایرانی اسلامی در چیست؟ اجازه دهید دو قسمت بکنم حرف شما را؛ یکی اینکه از این دیدگاه به آن نگاه کنیم آیا ما طب ایرانی داریم یا طب عربی؟ ما طب اسلامی نداریم؛ ائمهی ما و بزرگان دینی ما توصیههایی را فرموده اند، ولی توصیه فرمودند، شاخهی طب درست نکردند. پزشک اسلامی درست نکردند؛ حضرت امیر زمانی که ضربت میخورند پزشک را دعوت کردند؛ امام حسن خواستند پزشکی به بالین ایشان آمد؛ مگر ما نمیگوییم که حضرت رسول فرمودند: «اَنا مدینه العلم و علی بابها» حضرت امیر بودند، امام حسن و امام حسین بودند، ولی باز دستور فرمودند که پزشک به بالین پدر آمده است. پس ما چیزی به نام طب اسلامی نداشتیم یا آن داستان معروف حضرت امیر که سر نماز بودند را شنیدیم دیگر که حضرت امیر آنقدر غرق در نماز خود بودند که وقتی تیر را از پایشان بیرون کشیدند متوجه نمیشدند خب چه کسی تیر از پای حضرت علی بیرون کشید؟ جراح بیرون کشیده؛ امام حسن علیه السلام که نکشیده، جراح اسلامی بیرون نکشیده؛ شما در هیچ منبع تاریخی چنین چیزی نمیبینید. این ادامه همان بحثی است که عرض کردم؛ فضاسازی رسانهای توسط عدهای خاص برای بهرهبرداری کردن های خاص.
پس شما میگویید چون امامان ما هیچ کدام پزشک نبودند طب اسلامی نداریم؟ ببینید ائمه اعتقاد به پزشکی داشتند، قبول هم داشتند؛ دلیل قبول داشتنشان چیست؟ چون پزشک خواستند بر بالین؛ امام رضا علیه السلام توصیه زیاد دارند، امام صادق هم همینطور. ولی هیچ وقت آیا شما دیده اید که امام صادق بگوید که من پزشک هستم؟ ببینید اصلا در زمان خود بزرگان و اولیا الله و بزرگان تشییع؛ ما هیچ وقت چنین داعیهای نداشتیم، بعدا این داعیه به وجود آمده است.
نکته دوم این است که هر چیزی، وقتی شما بخواهید ازعلمی اسم ببرید، آن علم ارکان دارد؛ نگرش و چهارچوب و ضوابطش باید مشخص باشد، ضوابط طب اسلامی کجاست؟ نمیشود بر اساس همان چیزی که آقایان ادعا میکنند و احساس گرما و سرما و تری و خشکی و... میآیند صحبت میکنند و بعد میگویند اسم این طب اسلامی است؛ نام این طب اسلامی نیست که! شما همانها را آمدی گرفتی و در کنارش هم توصیههای ائمه را هم گذاشتی؛ اگر شما چیز جدایی میاوردی و جدای از این قضایا نگاه میکردی، فرمایش شما کاملا درست بود، ولی وقتی شما میآیی همانها را تکرار میکنی، منتها یک پسوند هم اضافه میکنی از فرمایش حضرت امیر که این را گفته! این اسمش طب اسلامی نیست. این تفاوت هست؛ ببینید طب چینی اساس و بنیانش مشخص است؛ میگوید مثلا من طب فلان را قبول ندارم و بر اساس انرژی و... میآیم صحبت میکنم؛ نگرش من نگرش آناتومیک است که فرق میکند؛ چارچوبها و شاخهها و حرکتش مشخص است؛ ف. رض بفرمایید همین دارچین را میآید تفسیر کند دیگر نمیآید بگوید دارچین گرم و یا سرد است، میگوید دارچین یانگ را بالا میبرد یین را کم میکند و... یعنی در چهارچوب خودش میآید تفسیرش میکند؛ این میشود طب چینی بنده وقتی از طب ایرانی صحبت میکنم در چهارچوب این داستان میآیم صحبت میکنم، ولی طب اسلامی در کدام چارچوب میآید صحبت میکند از دارچین؟ آیا چهارچوب جدایی برایش تعریف میکند؟
پس مشکل بر روی واژه اش است که برخی آمده اند و این توصیهها را طب نامیده اند! و طب ایرانی چه که میگویند فرق دارد؟ در حقیقت ما از طب ایرانی که صحبت میکنیم همان طب سنتی خودمان است، تفاوتی با هم نمیکند. ولی طب اسلامی ما اصلا نداریم؛ طب ایرانی یعنی آن چیزی که توسط دانشمندان و بزرگان ما به اضافهی آن چیزی که حتی سینه به سینه از مادربزرگ و پدربزرگهای ما، در روستاهای ما نقل شده و در کتب هم ذکر شده، ما کتاب تنسوخ نامهی ایلخانی را داریم که بزرگان ما انقدر به علم توجه داشتهاند که یک نفر را فرستاده اند در آن زمان ببینید که نگرش چقدر بزرگ بوده که در آن زمان دو نفر را فرستاده اند چین که بروند و آن علم را یاد بگیرند! چه قدر فکرشان باز بوده؛ رفتند و برگشتند و کتاب را ترجمه کرده اند و شده کتاب تنسوخ نامهی ایلخانی؛ با چند صد سال سابقه، آن نگرش کجا و حالا این نگرش و کوته فکری امروز ما کجا! خیلی تفاوت میکند، اما آن چیزی که ما تحت واژهی طب سنتی میخواهیم اسمش را بگذاریم، یا طب سنتی ایرانی و یا طب ایرانی، همهی اینها یک چیز است؛ طب سنتی ایرانی، ولی طب اسلامی نداریم.
درصد خطای طب سنتی بیشتر است یا طب نوین؟ فضای طب سنتی ما هنوز روشن نیست، وقتی شما هنوز در فضای تاریک و مبهم حرکت میکنید طبیعتاً نمیتوانید از درصدها هم اسم ببرید؛ اینا هنوز خالص نشده، عوارض مشخص نشده، شما اگر یک دارو را استفاده کنید، چون دارو غلظت بالایی دارد اگر بلافاصله حالتان بد شود متوجه میشوید، بلافاصله عوارضش بروز میکند.
به نظرتان برای بیشتر مطرح شدن طب سنتی بدون حاشیه باید چه کرد؟ به نظرم تعامل وزارتخانه با رسانهها از خبرگزاریها گرفته تا محیطهای دانشگاهی، صدا و سیما، سایتها و روزنامهها و... باید بیشتر بشود؛ درست است بعد نظارتی وزارتخانه قطعاً باید قویتر شود؛ حالا چرا قویتر نمیشود بحثش در صلاحیت ما نیست که درباره اش صحبت بکنیم که چرا بیشتر شده و یا نشده، ولی قطعا آنها هم جای کار خیلی دارند که بیشتر کار بکنند و نظارت بیشتری داشته باشد که اطلاعات غلط برطرف شود. ما همیشه یکی از بحثهایی که دربارهی طب سنتی در دانشکدهمان میکنیم این است که متاسفانه طب سنتی ما در خیلی از جاها صفرهم نیست! زیر صفریم! اطلاع رسانی طب سنتی ما زیر صفر است؛ دلیلش هم همین بحث است که اگر شما، مردم اطلاعات نداشتند میشد صفر، اما الان اطلاعات غلط دارند، باید این اطلاعات غلط را فرمت کنیم تازه برسیم به صفر؛ اطلاعات غلط الان خیلی هست که دو، سه نمونه را عرض کردم خدمتتان مثل نمک دریا، مثل روغن کنجد و ... همه اینها باید فرمت شود، از سطح جامعه پاک شود بعد تازه مطالب جدید و درست کار کنیم. این هم من فکر میکنم که باید منابع اصلی مشخص شود؛ متخصصین، دفتر طب سنتی، دفتر انجمن طب سنتی، سایتهای معتبر، اینها باید به مردم شناسانده شود
اگر بخواهید مقایسه کوتاهی بین طب سنتی و طب نوین انجام دهیم چه میگویید (به صورت کلی)؟ هدف هر دو یکی است؛ هدف هردو درمان است، هدف هردو پیشگیری است، هدف هردو بازتوانی بیماران و مردم هست؛ شاید دربعضی از ابعاد، پزشکی مدرن قویتر باشد مثل همین طب اورژانس که خدمتتان عرض کردم، مثلا فرض کنید برای کسی مشکلی پیش آمده مثلا فردی پایش قطع شده، ما در طب سنتی به فردی که پایش قطع شده باشد، نمیتوانیم بگوییم که برایت پا درست میکنیم! ولی در طب مدرن ما میتوانیم برای این فرد پروتز درست کنیم که بتواند راه برود؛ ولی ما در طب سنتی چیزهایی داریم که در طب مدرن نداریم مثلاً در رابطه با تقویت، در طب مدرن تنها چیزی که برای تقویت داریم استفاده از داروهای مکمل است؛ مثلا شما فلان ویتامین را بخور تا تقویت بشوی، ولی در زمینه تقویت و افزایش بنیه در طب سنتی مقدار زیادی قدرت بیشتری داریم و توان بیشتری داریم و دستمان بازتر است، چون غذاها و داروهای بیشتری میشناسیم، داروهایی که میگویم منظورم داروهای گیاهی است یا حیوانی و یا چیزهایی که ما از آن استفاده میکنیم و تقویت میتوانیم کنیم، اما در طب مدرن کمی دستشان بسته است در بحث تقویت.
به نظرتان طب سنتی و مدرن با شیوههای کنونی در کل جهان کارآمد هستند یا خیر؟ با توجه به اینکه امروزه بیماریهای جدیدتری کشف میشود. مسلما طب سنتیمان باید به روز شود، دراین شکی وجود ندارد و یک سری از بزرگان طب سنتی ما و اساتید ما زحمت کشیده بودند مانند مرحوم آقای دکتر اصفهانی زحمت بسیاری کشیدند که منابع ما را هم به روز بکنند هم تبیین بکنند و در اختیار دانشجویان قرار دهند که راه را نشان دهند. خب طبعا این یک چیزی است که واقعا باید اتفاق بیفتد. دانش طب سنتی ما با توجه به بیماریهایی که هر روز بروز میکند بعد از اینکه خودش تببین شد کامل، قطعا باید در رابطه با بیماریها بتوانند که جهت گیری بکنند و آنها را هم مشخص بکنند. پزشکی نوین هم که خوشبختانه در حال بروز رسانی خود هر روز هست، ولی مسلما در جامعهی ما پزشکی نوین باید دیدش را نسبت به طب سنتی اصلاح شود؛ بسیاری از همکاران متخصص ما، هنوز نگرش کامل و جامعی ندارند نسبت به این موضوع.
از همون ابتدا طب سنتی پیشگام و جلوتر از طب نوین بوده بنابراین این طب نوین است که در کنار طب سنتی مفید خواهد بود
700 سال کتاب های ابن سینا در فرانسه و... تدریس میشده
رمز راز هایی که در گیاهان و خواص آنهاست پایه ساخت داروهای شیمیایی هم هست برای مثال خواصی که در لیمو ترش هست رو طبیب های طب مدرن حاضر نیستند که برای مردم بیان کنند و همین لیمو ترش خواصی دارد که برای درمان برخی بیماریهای مغزی مفید است
اما شرکت های داروسازی طب نوین این رمز و راز ها رو برای منافع مالی خودشون برای مردم بیان نمیکنند اما طب سنتی سخاوتمندانه برای مردم بیان کرده
ناشناس
۱۲:۳۱ - ۱۳۹۸/۰۳/۲۸
اولا از کجا مطمئنید که پزشک های ایرانی روایات یا طب ابوعلی سینا و ... را مطالعه نکرده باشند؟؟؟!!!! دوما مُشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید؛ اگر طرفداری شما از طب سنتی - اسلامی برای باز کردن دکان نیست و واقعا چیزی در چنته دارید بسم الله. کار خوب جای خودش را بین مردم باز می کند؛ در ضمن باید مسئولیت کارهای خود را هم بپذیرید همانگونه که بقیه باید بپذیرند و لطفا در مورد طب جدید (مخصوصا در مورد واکسیناسیون) اگر اطلاعات کافی تاریخی و پزشکی ندارید دخالت نکنید و اگر شواهد و مدارک مستند و درستی در دست دارید به مراکز مربوطه انتقال دهید و از آن راه پیگیری کنید. لطفا حقیقتا دلسوزانه رفتار کنید، کار منطقی و درست این است. اگر مردم واقعا این حرف ها را باور کنند و در امور بهداشتی احتیاط را رعایت نکنند (و مثلا از واکسیناسیون فرزندانشان امتناع ورزند) و دشمن بخواهد یک ویروس را در کشور پخش کند، اون موقع چه کسی جوابگو خواهد بود؟؟؟!!!! همین افراد نمی گویند چرا به ما آموزش و آگاهی نداده بودید؟؟؟! افرادی که طب نوین را تقبیح میکنند در موارد مورد نیاز از آن استفاده نمی کنند؟؟؟!! هردو(طب سنتی و طب نوین) در مواردی مفید و لازم هستند، نباید با تعصب بیجا از یک طرف بوم افتاد!!!!!
ارسال نظرات
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
700 سال کتاب های ابن سینا در فرانسه و... تدریس میشده
رمز راز هایی که در گیاهان و خواص آنهاست پایه ساخت داروهای شیمیایی هم هست برای مثال خواصی که در لیمو ترش هست رو طبیب های طب مدرن حاضر نیستند که برای مردم بیان کنند و همین لیمو ترش خواصی دارد که برای درمان برخی بیماریهای مغزی مفید است
اما شرکت های داروسازی طب نوین این رمز و راز ها رو برای منافع مالی خودشون برای مردم بیان نمیکنند اما طب سنتی سخاوتمندانه برای مردم بیان کرده