جایگاه طب سنتی حتی توسط پزشکان همکار خودمان، افرادی که فارغ التحصیل هستند، متخصصین هنوز دارای جایگاه شناخته شدهای نیست و هنوز یک فضای مسموم توسط مدعیان طب سنتی به وجود میآید.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو- سارا سلیمی؛ طب سنتی، بر خلاف نامش در جامعه ما یک اتفاق مدرن است. یک پدیده نو و تازه که چند وقتی است «مد» شده و اقشار مختلف مردم، به آن گرایش پیدا کردهاند. طبابت کمدردسر و زودبازده طبیبان سنتی، خیلیها را جذب خودش کرده. آنها به جای داروی شیمیایی و عمل جراحی، داروی گیاهی و چند توصیه مراقبتی تجویز میکنند و ادعا میشود اثر و موفقیت درمانهایشان بیش از پزشکهای آکادمیک است.
برای پی بردن به زوایای متفاوت این ماجرا، به سراغ یکی از دانشجویان رشته «طب سنتی» رفتیم. دکتر محمدیان رزیدنت این رشته و در سال سوم تحصیل «طب سنتی-ایرانی» است. او برایمان ابعاد متفاوتی از ماجرای مدعیان طب سنتی را روشن کرده. ناگفته نمانَد که خبرگزاری دانشجو برای انتشار واکنشها و نظرات افرادی که در این گفتگو از آنها یاد شده، آمادگی کامل دارد.
اختلاف پزشکی مدرن و طب سنتی دقیقا سر چیست؟ طب مدرن در حقیقت ما به آن میگوییم طب جزئی نگر یعنی میآید در مورد ریز مولکولها صحبت میکند و وارد سلولها میشود و عوامل را به شکل سلولی بررسی میکند. طب سنتی ما جزو طبهای کلنگر حساب میشود؛ نگاهش یک نگاه جامع است، حالا بحثی که شما در سطح جامعه میبینید، مدعیان طب سنتی میآیند و مطرح میکنند هدف آنها طب نیست، هدف آنها این است که در حقیقت خودشان را مطرح کنند و یک فضایی را ایجاد بکنند که از این آبی که گل آلود میشود بتوانند بهرهبرداری کنند.
گفتید طب سنتی کلی نگر است، اصولا در کلی نگر بودن کمی درصد خطا بالا میرود، اینطور نیست؟ نه، ببینید کلی نگر نه به آن معنایی که شما فکر میکنید! شاید این باور اشتباهی باشد که بعضیها فکر میکنند وقتی که ما به کلی نگاه میکنیم، امکان دارد در کلی نگاه کردن جزییاتی را از دست بدهیم؛ ببینید مثلا در دانش مهندسی، یک مهندس طراحی، یک مهندس معماری میآید کل ساختمان شکل ظاهری اش را طراحی میکند؛ بیشتر نگاه به زیبایی اش دارد و امکاناتی که باید داشته باشد. مهندس عمران وقتی میآید به عنوان مهندس محاسب دیگر به فضای اتاقها کاری ندارد، نگاه میکند تا ببیند که آیا ساختمانی که در حال ساخت است استحکام دارد یا خیر.
خب هدف این دو با هم فرق دارد! هدفشان در نهایت یک چیز است، آن هم هدفشان این است که ساختمانی که میسازند هم زیبا باشد و هم مستحکم. در طب وقتی میگوییم طب کل نگر، یعنی ما میآییم به مجموعهای از عوامل نگاه میکنیم؛ مثلاً فرض کنید که شما سرما خورده اید؛ زمانی که شما به پزشک مراجعه میکنید پزشک شما را معاینه میکند و برای شما یک نسخه مینویسد در طب مدرن. گلهای که همین جا هم به وجود میآید توسط مریض ها، این است که میگویند دکتر به من گفت که فلان ترشی را نخور، فلان چیز را نخور! اما نگفته که چه چیزی بخورم یا به من نگفته که چه کار کنم. ولی ما در طب کلنگر میگوییم اگر شما سرما خوردید صرفا فقط ویروس را عامل سرماخوردگی نمیبینیم؛ میگوییم که شما اگر سرما خوردید بدن شما چرا باید به این مرحله برسد که سرما بخورد؟ عواملی که شما را مستعد کرد که شما سرما بخورید را هم در نظر میگیریم، میتواند خواب شما و یا غذا خوردن شما باشد، میتواند نحوهی استراحت کردن شما باشد؛ به اینها نگاه میکنیم و با توجه به آنها برای شما نسخه مینویسیم.
بحث پیشگیری هم در طب مدرن مطرح است؟ بله، کاملا. منتهی طب مدرن زمانی که شما میآیید این کار را انجام دهید شما را ارجاع میدهد، شما اگر از همکاران بنده و یا از خودم در زمانی که تخصص نمیخواندم میپرسیدید، میگفتیم اگر شما خیلی میخواهید وارد جزئیات شوید، با متخصص تغذیه صحبت کنید و یا این که من دیگر نظری در رابطه با این که شما خواب شبتان چگونه باشد نداشتم، ولی ما ابتدا به ساکن در طب سنتی، بخشهای درمانی ما، جزو درمان، اصطلاحا با عنوان "حفظ الصحه" شروع میشود. حفظ الصحه یعنی آن چیزی که باعث حفظ سلامتی شما میشود، همان چیزی که شما تحت عنوان پیشگیری گفتید. ما اولین قدمی که برمی داریم، در هر بیماری، چه سرماخوردگی باشد، چه سرطان و چه زانو درد و چه...، اولین قدمی که ما برمیداریم در خصوص همین مسئله است؛ حفظ الصحهی فرد را درست میکنیم، یعنی قبل از اینکه دست به تجویز دارو ببریم.
تقریبا نمیشود گفت طب کلی نگر! ولی خب بنده باز هم متوجه نشدم که اختلاف پزشکی مدرن و طب سنتی که در حال حاضر باهم دارند بر سر چیست؟ شما گفتید نوع نگاه ها، ولی خب آنهایی که از پزشکی مدرن دفاع میکنند، سرسختانه، از چند جهت طب سنتی را میکوبند به دلایل مختلف! آیا اختلافشان سر چیزهایی است که میگویند؟ ببینید شاید بزرگترین دلیل اختلافی که به وجود آمده این هست که طب سنتی را الان حتی پزشکان همکار ما نمیشناسند. جایگاه طب سنتی حتی توسط پزشکان همکار خودمان، افرادی که فارغ التحصیل هستند، متخصصین هنوز دارای جایگاه شناخته شدهای نیست و هنوز فضای مسمومی که برایتان تشریح کردم، توسط مدعیان طب سنتی به وجود میآید، آن را هم در نظر میگیرند، میشنوند و یا برخورد میکنند، باعث میشود که طبیعتاً ذهنشان خراب شود و در نتیجه جهت گیری داشته باشند و بدون اینکه شناخت داشته باشند نسبت به آن واکنش از خود نشان میدهند مخالفت میکنند درصورتی که ما الان در تعریف خود طب مکمل، چه طب چینی باشد، چه طب ایرانی باشد، چه هر طب دیگری، طب مکمل را در دنیا به عنوان یک روش جایگزین و تکمیل کننده است. همانطور که از نامش پیداست یعنی روشی که ما میآییم از آن استفاده میکنیم که تکمیل کنیم درمانهای مدرن خودمان را؛ هدف امروز این هست. دلیل مخالفت هم همینی هست که الان خدمتتان گفتم؛ ما الان خیلی از همکاران و متخصصین ماده شروع کرده اند، شناخت پیدا کرده اند ویا ما خودمان مریضهایی داشتیم که توسط متخصصین گوارش و یا متخصصین مغز و اعصاب، همزمان درمانشان را استفاده میکنند، از جاهایی که به بنبست خورده اند و یا مایل هستند فرد توانش افزایش پیدا کند از طب سنتی دارند استفاده میکنند و هدف دانشکدههای طب سنتی که تشکیل شد در حقیقت همین بود؛ وزارت بهداشت به عنوان متولی این قضیه بحث تاسیس دانشکدههای طب سنتی را مطرح کردند، کوریکلوم برایش تعیین کردند و این کار را شروع کردند که کاملا دانشگاهیش کنند، همین بود.
فضایی که توسط مدعیان طب سنتی به وجود آمد و برای اینکه اینها این کار را آکادمیک بکنند، اصولی بکنند و مشخص بکنند، اگرچه ما که بتوان گفت: سالها عقب ماندیم از این ماجرا که در دنیا اتفاق افتاد. مثلاً طب چینی سال ۱۹۵۰ آنها آمدند و آکادمیک کردند به همین علت هم هست که الان تمام دنیا طب چینی را میشناسند، ولی متاسفانه هنوز طب ما را نمیشناسند ما یک خرده کند عمل کردیم، ولی الان خوب عمل شده.
گفتید وزارت بهداشت، داخل خود وزارت بهداشت، آن سالی که معاونتی به نام طب سنتی در وزارتخانه به وجود آمد، آیا از آن موقع تا الان کار خاصی انجام شده؟ کاری که دیده بشود؟!
ای کاش شما، جشنوارهی گیاهان دارویی را که برگزار شده بود، نمیدانم تشریف بردید یا نه، اگر این جشنواره را تشریف برده بودید از تعدد شرکتهای دانش بنیانی که تاسیس شده، خب اینها زحمات معاونت طب سنتی بوده، آمدند جهت دادند به این تأسیسات و شرکتهای دانش بنیان تا سلامتکدههایی که در سطح کشور الان زیاد شده اند و نگاههایی که به وجود آمده اند. بله، آن زمانی که طبعا معاونت طب سنتی در وزارتخانه داشتیم طبعا خیلی بهتربود. خوب جلو میرفت؛ با قدرت بیشتر و سرعت بالاتر؛ چون اختیارات بیشتری داشتند، ولی الان یک مقدار کاهش پیدا کرده و تبدیل به دفتر طب ایرانی شده. یک مقدار کار کندتر پیش میرود؛ ولی اینطور نیست که کاری انجام نشده، همین تاسیس این دانشکده ها، تاسیس این رشته به شکل کوریکلوم مشخص و مبرهن؛ این خیلی کمک کرده، ولی مشکل همین است که شما فرمودید، فکر میکنم این کار و وظیفهی خبرگزاری ها باشد.
باید کارهایی هم در کنار آکادمیک کردن این رشته انجام بشود تا بیشتر دیده شود، مثلا از بین ۴۰۰۰ عطاری که الان داخل خود ایران فعالیت میکنند فقط ۵۰۰ تایشان مجوز دارند! خب این راه را باز میگذارد برای کسی که میخواهد سودجویی کند از طب سنتی! اینطوری خیلی راحتتر است. خود طب سنتی دارد اجازه میدهد که عدهای استفاده کنند و نتیجهاش این میشود که وقتی میروی مطب یک پزشک مدرن تا اسم طب سنتی را میآوری اجازه نمیدهند که مراجعه کنی.
از چند بعد میشود به آن نگاه کرد. بعد اول این است که من به عنوان دانشجو وظیفه ام چیست و باید چه کار کنم و یا متخصصینی که ما داریم در حقیقت باید چه کار کنند و چه کار میکردند و چه کار نکرده اند تا به حال؛ یک بعد دیگر هم برمیگردد به بحث نظارت که شما فرمودید؛ بعد نظارتی وزارتخانه.
که درست انجام نشده.
بله، درست انجام نشده و انجام نمیشود. شاید مقدار زیادی از آن مربوط به، اگر شما با وزیر و یا یکی از مسئولین وزارت خانه صحبت کنید احتمالاً بگویند مربوط به کمبود امکانات و نیرو است، و دومش هم مربوط به این است افرادی که برای این کار انتخاب شده اند، شاید خیلی آشنا به کاری که باید انجام بدهند نیستند. بازرسین وزارتخانه، در هر قسمتی که هستند و در هر شاخهای که هستند، اینها معمولا دورههای خاصی را میبینند که بتوانند تفکر لازم را در برخورد با آن رشتهی خاص به دست آورند یا آیین نامههای خاص را بتوانند مطالعه کند و بتواند از نظر قانونی برخورد مناسب را داشته باشند؛ ابتدا به ساکن، هر نظارتی که بخواهد صورت بگیرد باید یک چارچوب داشته باشد، یک آیین نامه داشته باشد، آییننامه قبلاً وجود نداشته، وقتی که بخواهید نظارت کنید آیین نامه باید وجود داشته باشد، خود وزارتخانه فکر میکنم وقت زیادی از آن گرفته شده که آیین نامه را بنویسد به خاطر همین طبیعتا یکی از مشکلاتی که هست این است که هنوز کامل آشنا نیستند، هنوز نقاط ضعف قانونی وجود دارد، و هنوز آیین نامهها به طور کامل نوشته نشده؛ این یک بعدش است. بعد دوم یک مقدار مشکل است. من خودم در مواقعی که با همکارانم در معاونت نظارت صحبت میکردم، خیل برخورد با عطاریها مشکل است، یکی از دلایلش هم این است که خیلی سریع جابجا میشوند؛ یعنی اگر امروز شما بروید مغازه را ببندید فردا، چون به مجوز خاصی هم نیاز ندارد، میرود یک مغازه دیگر، کوچه دیگر در چهار خیابان آن طرفتر، مغازه را دوباره راه میاندازد؛ همیشه و در هر جایی که اقتصاد خوبی داشته باشد، گردش مالی بالایی به وجود میآید، طبیعتا افراد سودجو به سمت آن کشیده میشوند؛ در هر رشتهای میتواند باشد، قسمت دوم جوابی که میخواهم بدهم این است که حالا دانشگاه کجاست؟
ببینید ما الان چندهزار منبع طب سنتی داریم که اینها فقط تعداد چند صد تایش کار شده، یعنی دانشگاههای ما و بنده به عنوان دانشجو، الان یکی از عمدهترین کارهایی که باید بکنیم این است که خود وقتی که باید بگذاریم را روی بحث علمی اش میگذاریم. بحث اینکه علم را توانمندتر بکنیم؛ منابع کثیری که داریم را بتوانیم از آنها استنباط بکنیم، استخراجات لازم را ازآنها انجام دهیم، خب این وقت ما را خواهد گرفت، طبیعتاً حضور کمرنگ تری اساتید طب سنتی واقعی، متخصصین کمتر میتوانند در سطح جامعه وقت بگذارند که بخواهند خودشان را مطرح کنند؛ ولی یک آدمی که چیزی بلد نیست سریع میآید، اسم خودش را پژوهشگر و متخصص میگذارد مثلاً فرض بفرمایید که یک نفر میرود در کلاسی که برگزار شده و یا پای تلویزیون نشسته، همان شخص فردا اسم خود را میگذارد درمانگر و همینها میشود مسئله و معضل؛ خود رسانهای که ما داریم فکر میکنم مقدار زیادی تقصیر کار است، یعنی رسانهی ما به هر کسی اجازهی اظهار نظر را میدهد. ما در شبکههای سیما تا قبل از معاونت طب سنتی خیلیها را داشتیم که وارد میشدند، صحبت میکردند برای مردم و خیلی از مسائل را مطرح میکردند، خودشان را بعنوان پزشک جا میزدند، خودشان را بعنوان متخصص جا میزدند، اما الان خیلی وضعیت بهتر شده از زمانی که معاونت آمده و دفتر سلامت خود شبکههای صدا وسیما معاونت سلامت تشکیل دادند خیلی این داستان جلویش گرفته شده و خیلی کنترل شده و الان الحمدلله خیلی از متخصصین استفاده میشود و برنامههای سلامت این گونه خیلی به مردم میتواند کمک کند که مردم بشناسند، ولی کاملاً درست است؛ باید قبول کرد که فضای رسانهای ما خیلی در این مورد جای کار دارد؛ ما در خود کشورمان هنوز شناخته شده نیستیم اگرچه جزو سیاستها و چشم اندازهایی که مشخص کردهاند که یک سندی دارد که به امضای مقام معظم رهبری هم رسیده، بحث گسترش کارهای گیاهان دارویی و حتی طب سنتی خودمان هستش که هم در داخل کشور و هم در دنیا، همینطور است که در طب چینی در کل دنیا شناخته شده است؛ میشناسند و استفاده میکنند، ولی متاسفانه طب سنتی ایران به عنوان یکی از طبهای مهم قدیم وکاملا کاربردی، امروزه هم به عنوان یکی از درمانهای بیماری که میتوانیم از آن استفاده کنیم، متاسفانه ناشناخته مانده در سطح دنیا.
فکر میکنم چیزی که گفتید زیر نظر دکتر خیر اندیش است؟ ببینید، ایشان دکتر نیستند. آقای خیراندیش پزشک نیست. پزشک نیستند؟! نخیر! پزشک نیستند. خب پس بحث نظارت اینجا میآید وسط که به هر کسی لقب پزشک داده نشود. متاسفانه
میگویند که پدر طب سنتی ایران و جهان هستند، اینطوری میگویند در موردشان، همینطور آیت الله تبریزیان این دو نفر را میگویند، خیلی شنیده شده.
ای کاش شما عوارض و افرادی که دچار مشکل شده بودند را بروید و ببینید. با آیت الله تبریزیان از او خواستند برخورد هم بکنند، ولی گویا به دلیل اینکه ایشان روحانی هستند...
اما دکتر خیر اندیش که از نزدیک دیدم حالا دوستان و اشنایان که سرطان و یا دیابت داشتند، واقعا خودم دیدم، که اینها خوب شدند! اسنادش کجاست که خوب شدند؟
خب اشخاصی که رفتند و خوب شدند. ببینید اینکه من ادعا میکنند که من سرطان را خوب کردم از این فضاسازیها خیلی اتفاق افتاده. همین هاست که باعث میشود که طب مدرن برخورد کند.
میگویند افسانه است! بنده وقتی مدعی هستم که فلان مدرک را دارم، خب کدام مدرک؟ کجاست؟ شما مدرک تان را بیاورید.
یک مستندی هم پخش شده از تلویزیون در مورد همین آقای خیر اندیش در اخبار فکر میکنم، نشان دادند که پسری در خارج از کشور که کسی نتوانسته بود درمانش کند... آن کلیپ واقعیت نداشته؛ هر چیزی باید مدرکش وجود داشته باشد. یکی از ایرادات درستی که گرفته میشود توسط طب مدرن و درست هم هست همین است؛ شما مدعی هستی که سرطان خوب کرده ای؟! طب مدرن که دشمنی با کسی ندارد؛ طبق مدرن وظیفه اش درمان سرطان است دیگر؛ شما مدعی هستی مثل آن آقایی که چند وقت پیش آمد در تلویزیون، مدعی شد که ما سرطان درمان کردیم؛ داروهایش را وزارت بهداشت نمیگذارد که توزیع بکنم و یک فضاسازی همان جا ایجاد کرد، در آن جلسه یا میزگردی که در سیما برگزار شد، که من دارویش را کشف کردم و الان جلویش را گرفته اند و بعد کاملا مشخص شد که ایشان دارویش هیچ چیز نیست فقط در روستایی که هست، آمده یک اقتصادی را در آن روستا درست کرده! تحتتاثیر مردمی که میآیند آنجا، چون هر جا که رفت و آمد زیاد باشد طبعا هزینه حمل و نقل و اقامت دارند، خرید دارند، اصلا اقتصاد آن منطقه را این آقا جابجا کرده است و همانهایی که آنجا هستند، چون اقتصاد شان الان جابجا شده توسط آن مرد، خود آنها بدون اینکه آگاه باشند شده اند مبلغ آن آقا که درمان کرده؛ بروید ببینید که چقدر افرادی بودهاند که تحت تأثیر همین صحبتهای آقای تبریزیان و امثالهم الان دچار مشکلات شده اند، داروهای شان را قطع کرده بودند، بیماریشان پس از مدتی با شدت خیلی بالاتر برگشته؛ اینها مستند است و فرد فوت کرده است؛ فرد دچار مشکل شده است! چه کسی پاسخگو است؟
الان در برابر بعضی از پزشکان مدرن اگر اسمی از آیت الله تبریزیان بیاوریم شدیدا پرخاش میکنند... حالا ما خودمان میبینیم. در همان کلینیکی که هستیم دهها بیمار دیدیم که بیمار رفته است پیش ایشان، ایشان هم گفته که درمان را قطع کند و من شما را خوب میکنم؛ بعد از مدتی نه تنها خوب نشده بود بلکه بدتر هم شده بود بماند، مریضیش هم خوب نشده بود مثلاً بیمار روماتیسم داشته، رفته آنجا، آمده میگوید ما کلی خرج کردیم، کلی هزینه درمان داده ایم؛ جالب است که اینها ویزیت شان رایگان است! ویزیت رایگان از طرفی داروها قیمت هایشان چند صد هزار تومان است.
به نظرم همهی اینها برمی گردد به همان بحث نظارتی که اگر درست انجام شود این مشکلات پیش نمیآید. کاملاً درست است.
در مورد تاریخچه طب سنتی در جهان هم بگویید و این که آیا در جهان و یا مثلاً در خود چین سر طب چینی هم این دوگانگیای که در ایران وجود دارد روی طب سنتی و طب مدرن، وجود دارد؟ کشمکش در طب چینی و طب مدرن؟ سال ۱۹۵۰، دهه ۵۰، در چین همین داستان وجود داشت؛ مدعیانی وجود داشتند که هر کدام از گوشه کنار چین، مدعی بودند که ما درمان میکنیم و.... آقای مائو آن زمان حکمران چین بود، همه را موظف کرد که بنشینند و راه را مشخص بکنند، کتب اصلی را مشخص بکنند، درمانگران اصلی را مشخص بکنند و با بقیه افرادی که مدعی بودند، برخورد کرد یعنی چیزی که آنها در آن سال داشتند ما هنوز با آن درگیریم؛ برای همین شما الان در چین چیزی به عنوان درمانگر مدعی نمیبینید؛ هرچیزی کاملاً چارچوب دارد و مشخص است به همین خاطر هم هست که در تمام دنیا طب چین مورد قبول واقع شده است. شاید شما در یک روستا بروید یک آقایی را پیدا بکنید هنوز یک سری کارها را انجام میدهد، ولی آن آقا دیگر در همان روستاست، دیگر مدعی درمان سرطان نیست و یا در کل چین اسمش بپیچد، چون اگر بپیچد بلافاصله با او برخورد میشود. ولی طب چینی، چون منابعش مشخص و ثابت شد، کار اسنادی انجام دادند، مطالعات چینی انجام دادند؛ دولت به خوبی حمایت کرد .
حالا این واژه به عنوان طب سنتی برای ما شناخته شده است، در جهان طب مکمل به آن میگویند؛ داروهای گیاهی دارند استفاده میکنند، شما حتی همین الان اگر نگاه کنید به لوازم آرایشی، کرمهایی که هستند برای زیبایی و... آنهایی که بخواهند پرفروش باشند و بخواهند رویکردهای جدیدی را بگویند میگویند که پایهی مواد ما گیاهی است یا از فلان گیاه داریم استفاده میکنیم که فلان تاثیر را بگیریم؛ این نشانهی این است که مردم در تمام دنیا اقبال به این سمت را دارند و کاملاً درست فرمودید ما در این زمینه خیلی باید کار کنیم. اول سره را از ناسره باید جدا کنیم سپس در خود مملکتمان طب ایرانی را به جایگاهی رساندیم آن موقع میتوانیم که در تمام دنیا از مواردی خواهد بود که مسلما از آن استقبال خواهد شد، چون در بعضی از موارد ما بسیار قدرتمندتر از طب شیمیایی میتوانیم عمل بکنیم؛ درمانهای خیلی خوبی داریم و حداقل در کشورهای منطقه که با فرهنگ ما بیشتر آشنا هستند، آنها استقبال خیلی خوبی میکنند و هم برای بیماران آنان خیلی مناسب هست و هم برای کشور ما میتواند ارزآوری خیلی خوبی داشته باشد و هم اینکه شناختن شدن فرهنگ ما را بهتر خواهد کرد.
پس شما مخالفت بعضی از پزشکان مخالف با طب سنتی را سر این بعضی از مسائل مثل همین حاشیهها میدانید که یکی میگوید من سرطان را میتوانم خوب کنم و.. یعنی احتمال میدهید که شاید واقعی باشد و به خاطر اینکه بعضی از آن پزشکان نمیتوانند جای آنها را بگیرند و... مخالفند؟ اصلا چنین چیزی نیست. یعنی به هیچ عنوان افرادی که مدعی هستند ما خوب کردهایم باید سند ارائه کنند؛ همانطور که قبلا هم گفتم اینکه شما بیایی و مدعی بشوی که من فلان بیماری را خوب میکنم، دیابت را خوب میکنم، کجاست آن بیمار؟ چه کسی است؟ آزمایش قبلش باشد، آزمایش بعدش باشد، عکسش باید باشد و... یک پزشک برخلاف یک مهندس تا آخر عمر باید مطالعه بکند، چون علمش به روز میشود و این بهروزشدن همانطور که کرمها را خدمتتان عرض کردم مگر داخلشان مواد گیاهی نیاوردند، خب پس اگر یک مقاله باشد که بگوید فلان گیاه میتواند در فلان بیماری تاثیر بکند پس این اتفاق میتواند بیفتد؛ یک پزشک وقتی مطالعه میکند میگوید ما تارا الان نمیگفتیم، ولی الان مطالعه کردیم که فلان گیاه روی فلان بیماری اثر میکند پس ما میآییم از این گیاه استفاده میکنیم؛ اگر شما چند سال قبل، ما آنتی بیوتیکهای جدید را داشتیم و فقط یک زمان بود آنتی بیوتیک آموکسی سیلین و... داشتیم، اما الان آنتیبیوتیکهای جدید داریم خیلی از اینها هم به اتفاقا پایهی گیاهی دارند یا بسیاری از داروهای قلبی پایهی گیاهی دارند؛ پزشک آن را میخواند حالا هم این را؛ بحث بر سر این است که ما با دروغ، پزشکی مدرن با دروغ مخالف است؛ چیزی باشد که صحت داشته باشد؛ برای شرکتهای داروسازی هم ببینید یکسری صحبتهایی را خیلی میشنوم که توسط این مدعیان که «کارتلهای داروسازی مخالفند»
ببینید برای یک شرکت داروسازی که میخواهد یک دارو تولید کند، فرق نمیکند که این دارو میخواهد یک آنتیبیوتیک باشد و یا یک داروی گیاهی؛ در همین جشنواره گیاهان دارویی که عرض کردم خدمتتان، من آمار نگرفتم چند تا، اما نزدیک پنجاه شرکت دارویی داشتیم، خب اینها وقتی دارند تولید میکنند پس یک محصولی هست دیگر! پس آن کارترهای دارویی به، قول آقایان، میتواند بیاید از داروهای گیاهی استفاده کند و تولید کند، چه اشکالی دارد؟ پس این بحث، بحث غلطی است؛ این بحث فضاسازی است؛ بحثی نیست که افراد دنبال این باشند که واقعیت را عیان کنند، من میآیم یک ادعایی را میکنم اینجا که یک کارهایی میکنم الان؛ من با شما دارم الان صحبت میکنم، ولی بیایم بگویم و یک ادعای بزرگ کنم که میتوانم صندلی را غیب بکنم، چند نفر دیگر هم میآیند ببینند که چه خبر است! که آیا من واقعا میتوانم این کار را بکنم یانه! این میشود فضاسازی رسانه ای!
یک سوال پیش میآید؛ شما گفتید طب مکمل، که ما میگوییم طب سنتی، ولی یک جاهایی طب سنتی و مدرن سر نوع درمانها، سر استفاده مواد اولیه واقعا به تضاد میخورند؟ مثلا همین چیزهایی که اشخاص مدعی میگویند، داروهایی که آنها میگویند! ببینید مثلا آقای فلانی آمد در سطح جامعه به مردم گفتند که نمک دریایی بیایید استفاده کنید؛ از همین داستان آمدند یک چرخهی اقتصادی درست کردند که بیایید از نمک دریایی استفاده کنید؛ ما بر اساس، مگر آقایان مدعی طب سنتی نیستند؟ ویا به قول بعضیها که میگویند پدر طب سنتی هستند! ایشان چه پدر طب سنتی هستند که نمیدانند هنوز نمک دریا بر اساس منابع اصلی ما، بدترین نمک است؛ خب همین تضاد را اول از همه برای ما برطرف کنند ما به بقیهی چیزها کاری نداریم! همین باعث شده است که میبینیم خیلی از چیزهایی که در جامعه هست و انتشار دادهاند، همین بحث حجامت کردن است؛ شما میدانید چقدر حجامتهای بی رویه در جامعه ما انجام میشود؟ که طرف واقعا هیچ موردی ندارد برای این که حجامت انجام بدهد، ولی انجام دهد؛ حجامت برایش مضر است، ولی انجام میدهد! صرفا شنیده است که حجامت خوب است پس از دم همه را باید حجامت کنیم! این روش اصلا غلط است.
با سلام. استاد خیراندیش را که ایشون نفی می کنند استاد اساتید ایشان در دانشکده طب سنتی هستند. بخش عمده توفیقات طب سنتی در این اواخر مرهون تحقیقات و زحماتی است که استاد خیراندیش و دوستانشان انجام داده اند. چرا می خواهند هر کس که طب مدرن را نخوانده از چرخه طبابت سنتی خارج کنند. مگر چه کسانی این طب را دست به دست و سینه به سینه به ما رسانده اند. آیا همه قدمای طب سنتی پزشکی مدرن خوانده بودند؟
هیچ طبی را نباید صد در صد نفی کرد. برخی پزشکان برای اینکه دکانشان کساد نشود طب اسلامی و طب سنتی را نفی می کنند.
بنده کم کاری تیروئید داشتم و با طب اسلامی درمان شدم. هزینه اش برای حدود 30 هزار تومان درامد
بله بایذ هم با طب سنتی مخالفت کنید چون مردم با هزینه کم درمان میشوند و پولهاشون رو نمیان به بعضی پزشکان طب نوین تقدیم کنند
منکر اهمیت و نقش طب نوین نیستیم اما اینجور تاختن ها به سمت طب سنتی و پزشکانش به ضرر خودتون تموم میشه
پول حذف یارانه ها رو که به بخش سلامت اختصاص میدهند و ماشاءالله برخی از پزشکان طب نوین وضعشون خوبه دیگه چه .....تونه می پرید به طب سنتی !!؟
این آقا اگه حضرت علی هم بیاد میگه سند بده،ذوالفقار نشون میده میگه کی دیده ،در خیبر رو از جا میکنه میگه فتو شاپه،بعد میگه اگه تو امام علی هستی نماز بخون ۲ تا تیر بهت بزنم ببینم دردت میگیره،اجمع کن بابا گه جرئت داری مناظره کن ۴ واحد پاس کردی فک میکنی بن سینایی تو با نفی خیراندیش بزرگ نمی شی .خوشحالم که snn با تریبون دادن به این آدما آبروش میره.
بنام خالق هستی
با سلام و عرض ادب
بنده جانبازی ۷۰ درصدم که اگر زنده ماندم، اثبات میکنم که چگونه اخلاق پزشکی توسط بسیاری پزشکان زیرپا نهاده میشود و تا انتهای ادعایم با هر هزینه ای ایستاده ام. خدا نگهدارتان باد
این یکی از نادانسته ترین حرف هایی بود که شنیده بودم: «یک پزشک برخلاف یک مهندس تا آخر عمر باید مطالعه بکند، چون علمش به روز میشود!؟!»
بعنوان یک برنامهنویس هر روز شاهد تغییرات گسترده در کار خودم هستم که نیاز به مطالعه پیوسته داره. ولی در خیلی شاخه های پزشکی چندین ساله تغییر خاصی اتفاق نیفتاده... نهایتا یکی دو تا داروی جدید و ...
کلا مقایسه این دو تا با هم اشتباهه چه برسه به اینکه بخواد کسی همچین ادعایی بکنه
#بیماری_خود_برتربینی_دکترانه
ارسال نظرات
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
بنده کم کاری تیروئید داشتم و با طب اسلامی درمان شدم. هزینه اش برای حدود 30 هزار تومان درامد
منکر اهمیت و نقش طب نوین نیستیم اما اینجور تاختن ها به سمت طب سنتی و پزشکانش به ضرر خودتون تموم میشه
پول حذف یارانه ها رو که به بخش سلامت اختصاص میدهند و ماشاءالله برخی از پزشکان طب نوین وضعشون خوبه دیگه چه .....تونه می پرید به طب سنتی !!؟
خواهشمندم این کار را انجام بدهید تا حجت بر همه تمام بشود...
با سلام و عرض ادب
بنده جانبازی ۷۰ درصدم که اگر زنده ماندم، اثبات میکنم که چگونه اخلاق پزشکی توسط بسیاری پزشکان زیرپا نهاده میشود و تا انتهای ادعایم با هر هزینه ای ایستاده ام. خدا نگهدارتان باد
بعنوان یک برنامهنویس هر روز شاهد تغییرات گسترده در کار خودم هستم که نیاز به مطالعه پیوسته داره. ولی در خیلی شاخه های پزشکی چندین ساله تغییر خاصی اتفاق نیفتاده... نهایتا یکی دو تا داروی جدید و ...
کلا مقایسه این دو تا با هم اشتباهه چه برسه به اینکه بخواد کسی همچین ادعایی بکنه
#بیماری_خود_برتربینی_دکترانه