گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، در این روزها که ایام سالگرد آغاز عملیات افتخارآمیز کربلای 5 است به سراغ سید علی بنیلوحی یکی از رزمندگان این عملیات و دوست شهید حسین خرازی رفتهایم.
او هم اکنون مشغول کار فرهنگی و تالیف کتب دفاع مقدس و ترویج فرهنگ شهادت و شیوه زندگی شهدا است و در مورد شهید حسین خرازی فرمانده لشکر امام حسین (ع) چند کتاب تالیف و چاپ کرده است کتابهایی مثل جز لبخند چیزی نگفت، هزار قله عشق، شور عاشقی و ... .
در مورد عملیات کربلای پنج و شهید حسین خرازی یکی از فرماندهان و شهدای این عملیات با او به گفتگو پرداختهایم که مشروح آن در اختیار مخاطبان قرار میگیرد.
مردم از مسئولان بدون تعهد خسته میشوند نه از شهدا و انقلاب
استقبال از کتابهای شهدا و دفاع مقدس چگونه بوده است؟ هنوز زندگی و خاطرات شهدا مشتری دارد؟
تا کنون کتاب جز لبخند چیزی نگفت 40 بار و شور عاشقی 25 بار تجدید چاپ شده است لذا قبول ندارم که کسی بگوید مردم از شهدا خسته شدهاند و این حرفها دیگر خریدار ندارد. مردم از مسئولان بدون تعهد خسته میشوند نه از شهدا و انقلاب.
همه فکر میکردند دوست درجه یک حسین هستند
ابتدای آشنایی شما با شهید خرازی از کجا شروع شد؟صمیمیت خاصی بین شما و شهید خرازی بود؟
بلافاصله بعد از انقلاب اسلامی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اصفهان با حسین آشنا شدم و دوستیمان هم حدود 8 سال تا شهادت حسین ادامه پیدا کرد.
هم حسین و هم همه شهدا آنقدر برخوردشان با اطرافیانشان خوب بود که همه اطرافیان حس میکردند بهترین و نزدیکترین دوست شهدا خودشان هستند.
حسین مقاومت خود را از کردستان شروع کرد و بعد به خوزستان آمد
شهید خرازی از کی وارد جنگ شد؟
حسین فعالیت خود در دفاع از امنیت کشور را از سال 58 در کردستان شروع کرد، آن موقع فرمانده گردان ضربت بود که ماموریت داشت امنیت جادههای ارتباطی بین شهرها را تامین کند و نگذارد که ضد انقلاب جادهها را تصرف کند، مدتی هم در بحران گنبد که در دی ماه 58 اتفاق افتاد نقش موثری بر عهده داشت، از همین جا توانایی خود برای حضور در عرصههای مهمتر را نشان داد.
در سال 59 هم با حمله صدام به ایران به همراه دوستانش از کردستان به خوزستان رفتند و در جبهه دارخوین که جبهه مهمی در شما ل آبادان بود مستقر شدند و خط دفاعی شیر را که بعدا منشأ عملیاتهای مهمی در جبهه آبادان شد را تشکیل داد.
در دفاع مقدس همه کفر با نمایندگی صدام در برابر همه ایمان به نمایندگی ایران قرار گرفته بود یک طرف جمهوری اسلامی ایران بود و طرف دیگر صدام، همه ابرقدرتهای غرب و شرق، کشورهای مرتجع عربی و بیش از 40 کشور که به مستقیم یا غیرمستقیم به صدام کمک میکردند.
در چنین صحنهای جوانانی همچون حسین خرازی به واسطه روح عرفانی و دین باوری که امام خمینی (ره) در آنها دمیده بود به میدان آمدند و از دین و سرزمین دفاع کردند.
خصوصیات بارز شهید خرازی را چه مواردی میدانید؟
حسین نماد اخلاص و صداقت در میان رزمندگان و فرماندهان جبهه حق بود و اکنون که بیش از 30 سال از شهادتش میگذرد عموم فرماندهان معتقدند که از جمله اثرگذارترین و شجاعترین فرمانده لشکرها شهید حسین خرازی فرمانده لشکر امام حسین علیهالسلام بود.
حقیقتا فرمانده شجاعی بود و حدود 25 عملیات را فرماندهی کرد و حضور او در خط مقدم و نبردهای حساس اطمینان قلبی به رزمندگان میداد.
یکی از ویژگیهای مهم حسین این بود که مدام خودش را با آیات قرآن تنظیم میکرد و آنچه را از قرآن در مورد سبک زندگی متوجه میشد عملیاتی میکرد. یعنی وقتی خدا میفرمود زمانیکه با دشمن میجنگید من را به یاد بیاورید و از جنگ با دشمن فرار نکنید حسین این خصیصه را در عملیاتهای حساسی مثل چزابه از خود بروز داد و 3 شبانه روز نخوابید.
چزابه یک خط دفاعی بسیار محدود و معبر رسیدن نظامیان عراقی به اهواز و دیگر نقاط خوزستان بود. در این منطقه جنگ بسیار سخت تن به تن رخ داد که اگر مقاومت نمیکردیم عراقیها سرازیر میشدند و از طریق دشت آزادگان اهواز را میگرفتند، اما با مقاومت حسین و بچهها و به لطف خدا حفظ شد و امروز هم یکی از مسیرهایی است که مردم ایران از طریق آن به کربلا میروند.
البته چزابه تنها شاهکار حسین نبود، او در عملیاتهای فاو، فتح المبین، بیت المقدس و... نیز حضور موثر داشت.
حسین تبلور اخلاص و کار برای خدا بود، جایی داشت رزمندهها را برای عملیات والفجر 8 توجیه میکرد گفت: در جایی که میروید با دشمن درگیر میشوید خط دشمن و تانک او را میگیرید نیایید بگویید که این تانک را ما زدیم، اگر معتقدید خدا دیده که شما چه کاری انجام دادهاید چه لزومی دارد که بقیه بدانند؟ وقتی خدامیبیند گفتن برای چیست؟
حدیثی از امام صادق(ع) داریم که فرمودند : اگر شما به آنچه که میدانید و یا میتوانید عمل کردید ما در آنچه که نمیدانید شما را یاری میکنیم و حسین مصداق بارز همین حدیث بود تا جاییکه از دستش برمیآمد کارها را انجام میداد و نمیگفت نمیشود.
حسین خود کلمه ما میتوانیم بود و به رزمندههایی هم که زیر دستش بودند میگفت که انجام بدهند، بنابراین وقتی بخواهید کاری را برای خدا بکنید و بعد هم اراده میکنید که انجام بدهید و برایش وقت میگذارید و تلاش میکنید و تخصصی هم برخورد میکنید البته به پیروزی نزدیک میشوید.
مرتبه مقاومت حسین در برابر سختیها از صد، صد بود
هیچ گاه دیدید که شهید خرازی به استیصال برسد؟ به خصوص در شرایط سخت جنگ که اغلب افراد به مستاصل میشوند؟
شاید حالت یاس را در روزهایی سخت جنگ در برخی از افراد میشد مشاهده کرد ولی در فرماندهان جنگ مثل شهید خرازی، شهید کاظمی و شهید همت نمیدیدیم، ایمان واتکا این دوستان به خدا باعث میشد که صاحب روح بزرگی باشند و در شرایط سخت هم خود را نبازند یعنی اگر مقاومت صد مرتبه داشته باشد اینها مقاومتشان هیچ گاه از مرتبه عالی و صدم پایینتر نمیآمد هرگز قلم و دست وپایشان نلرزید و ایستادند و به خاطر همان مقاومت فرماندهان و بسیجیان گمنام بود که در دفاع مقدس پیروز شدیم.
ولایتپذیری در وجود حسین موج میزد
علت رستگاری شهید خرازی را چه میدانید؟
حسین هم مثل دیگر فرماندهان شهید دفاع مقدس چشمش به دهان حضرت امام خمینی (ره) بود لذا از هیچ خدمتی هم به ولایت فروگذار نبودند و شادی خدا را در شادی ولی فقیه میدانستند، حتی در عملیات کربلای 5 شهید خرازی خطاب به رزمندگان گفت: ما قصد داریم دل ولایت را راضی کنیم و راضی کردن دل ولایت راضی کردن خدا است، یعنی اخلاصشان تبلور پیدا میکرد به اینکه ببینند که دستور ولی خدا و رضایت او در چیست؟ و چون گوش کردند به امام و نگاهشان به دهان امام خمینی(ره) بود در مسیر رستگاری جلو رفتند و نهایتا هم به شهادت رسیدند.
خیلی به خدا مراجعه میکرد
شهید خرازی تهجد خاصی داشت؟
اینکه بگویم حسین مدام در جلسات طولانی دعا و زیارت بود حرف درستی نیست چون حسین مسئولیت زیادی بر عهده داشت فرصت جلسات طولانی دعا و زیارت را نداشت، اما بسیار از نمازش مراقبت میکرد و اول وقت نماز میخواند و آن چیزی که در کنار مجاهدت بیوقفه حسین را به این درجه رساند نماز او است که با حضور قلب، جماعت و اول وقت آن را ادا میکرد.
از نظر مطالعاتی هم با قرآن مأنوس بود همیشه یک قرآن دستش بود و تمسک به قرآن داشت به قول خود قرآن حسین اوّاه بود یعنی خیلی به خدا و قرآن مراجعه میکرد.
همیشه یک لبخند زیبا کنج لبهای حسین بود
از اخلاق حاج حسین برایمان بگویید؟ چرا در همه عکسها در حال خندیدن است؟
لبخند حسین معروف است همیشه یک لبخند دوست داشتنی کنج لبش بود و در هنگام برخورد با فرماندهان و رزمندگان این لبخند را بر لب داشت اما آنجایی که باید فرماندهی میکرد و لازم بود جدی برخورد کند جدی برخورد میکرد و ابهتی داشت که همه از او حساب میبردند ولی خوش خلقی حسین زبانزد همه بود.
اول بچهها خط مقدم...
چقدر خودش را در قبال نیروهایش مسئول میدانست؟
خیلی خودش را در قبال رزمندهها و جان آنها مسئول میدانست و همیشه جلوتر از آنها در خط مقدم بود و معتقد بود بهترین غذا و تدارکات اول باید برای رزمندهها و بچههای خط مقدم باشد و در اندک فرصتی که به اصفهان میآمد سراغ خانوادههای شهدا میرفت.
عملیات کربلای 5 یکی از 5 عملیات اصلیِ است که در دانشکدههای نظامی دنیا تدریس میشود
کمی در مورد کم و کیف عملیات کربلای پنج و اهمیت آن برایمان بگویید.
در عملیات کربلای 5 ایران با تمام توان نظامیش به میدان آمد و صدام هم هر چه داشت آورد و هرچه نداشت آمریکا، شوروی، فرانس، انگلیس و .. برایش فراهم کردند.
از نظر فراگیری و وسعت و نوع پیچیده عملیات هم گفته میشود که یکی از 5 عملیات بزرگ جهان است که در دانشکدههای نظامی دنیا تدریس میشود. در جنگ عملیاتها را با عملیاتهای محدودی در حد گردان و تیپ شروع کردیم مثلا یک گردان عملیات داشتیم چون نیروهایمان کم بود.
کم کم رشد کردیم و مثلا 5 گردان و 10 گردان و 15 گردان عملیات میکردیم عملیات کربلای 5 گستردهترین عملیات جمهوری اسلامی ایران بود که توان بسیار بالایی را وارد عملیات کردیم و عراق هم با حدود 130 تیپ خود به این عملیات آمد و ما از حدود 80 تیپ آنها اسیر گرفتیم.
این عملیات در منطقه محدود شلمچه که در حقیقت دروازه بصره بود انجام شد. وقتی خطوط دفاعی صدام را شکستیم به اعتراف ملک حسین پادشاه اردن صدام بسیار وحشت زده میشود و شروع به سفر به کشورهای عربی می کند تا از آنها کمک بطلبد چرا که احساس خطر سقوط میکرد.
در عملیات کربلای5 ، بیش از 7 هزار شهید دادیم یکی عملیات بسیار سخت و بسیار گسترده که دشمن هم با تمام توان و بمبارانهای وسیع به میدان آمده بود و از پشتیبانی و تخصص نظامی ابرقدرتها سود میبرد.
عظمت عملیات کربلای 5 جدی بودن ما در دفاع از اسلام و وطن را به دنیا ثابت کرد
اثربخشی عملیات کربلای 5 را در چه چیز میدانید؟
عظمت عملیات کربلای 5 باعث شد که ما جدی بودن خودمان در دفاع از کشور به دنیا نشان دهیم تا به ما نگاه بالا به پایین نداشته باشند و بدانند حاضر به واگذاری یک میلیمتر از آن نیستیم و تا پس گرفتن حقوق خود از مبارزه کوتاه نمیآییم.
عملیات فریب یکی از تاکتیکهای جنگ است
در مورد حواشیای که روزهای گذشته حول توئیت محسن رضایی در مورد عملیات کربلای 4 ساخته شد، چیست؟
در مورد حواشی که در روزهای گذشته بعد از توئیت آقا محسن رضایی ساخته شد باید بگویم که در کل عملیات فریب چیز بدی نیست و یک تاکتیک و یکی از روشهایی است که در جنگها بکار گرفته میشود.
مثلا در زمان عملیات والفجر 8 برای اینکه دشمن را فریب دهیم در منطقه امالرصاص جایی که یکسال بعد عملیات کربلای 4 انجام شد یک عملیات فریب انجام دادیم و دشمن تصور کرد که عملیات اصلی ما در اینجا است مثلا در عملیات فریب 5 گردان را وارد عمل کردیم و شهید هم دادیم اما عملیات مهم و تعیین کننده ما عملیات بعدی در فاو بود، لذا این کلیت را در ذهن داشته باشید که فینفسه در جنگ عملیات فریب چیز بدی نیست و یک تاکتیک است عملیات فریب را برای بازی و دست گرمی و کسب تجربه انجام نمیدهند بلکه عملیات فریب هم خود یک عملیات اصلی است اما در جایگاه و نوع خودش.
در مورد عملیات کربلای 4 باید بگویم که این عملیات عملیات فریب نبود بلکه عملیات اصلی بود اما چون دشمن عملیات ما را فهمیده بود و عملیات ما لو رفته بود لذا به سرعت عملیات در 24 ساعت متوقف شد.
یعنی ما عملیات اصلی خودمان را چون دشمن فهمیده بود متوقف کردیم اما چون به سرعت عملیات را متوقف کردیم دشمن تصور کرد که این عملیات فریب است.
یعنی ما عملیاتی را با نیت اصلی انجام دادیم ولی چون لو رفته بود عملیات را قطع کردیم که بیشتر شهید ندهیم. در اینجا مقصر فرماندهان و رزمندگان و شهدا نیستند، مقصر کسانی هستند که عملیات را لو داده بودند.
برای حتی یک لحظه هم از جنگ پشیمان نیستیم/ کربلا کربلا است، چه چهار باشد و چه پنج
شما بابت عملیات کربلای 4 که به شکست و شهادت رزمندگان و غواصان ما انجامید پشیمان نیستید؟
ببینید تنها 15 روز بعد از عملیات کربلای 4، عملیات کربلای 5 را در همان منطقه به سمت بصره انجام دادیم، به تعبیر دیگر عملیات کربلای 5 ادامه عملیات کربلای 4 بود. نظامیان صدام اصلا فکر نمیکردند ما از همان نقطه دوباره دست به عملیات بزنیم عملیاتی به بزرگی کربلای 5 که شکر خدا در آن موفق هم شدیم.
عملیات کربلای 5 یک عملیات بسیار گسترده بود که بعد از 45 روز به پیروزی رسید به تعبیر مقام معظم رهبری دشمنان آمده بودند خوزستان را از ایران جدا کنند و جمهوری اسلامی ایران را ساقط کنند اما مردم با چنگ و دندان از انقلاب دفاع کردند. چون دشمن نتوانست خوزستان را جدا و انقلاب را ساقط کند ما به پیروزی بزرگی رسیدهایم .
نه من بلکه حسین و دیگر شهدا و رزمندگان بابت عملیات کربلای 4 پشیمان نیستیم و شاید بهترین عبارت فرموده امام خمینی (ره) باشد که فرمود ما حتی یک لحظه هم از جنگ پشیمان نیستیم. با شناختی که از حسین دارم بعید نمیدانم که چنین جملهای را در پاسخ به شما میگفت: برای ما کربلا، کربلا است چه چهار باشد و چه پنج.
اگر میخواهید شرمنده شهدا نشوید کاری کنید که ایران به دشمن خارجی وابسته نباشد
به نظر شما بهترین کار برای قدردانی از خون شهدا چیست؟
آنچه که باید ما مردم و بالاخص مسئولان به آن توجه کنیم این است که با سبک زندگی اسلامی جامعهمان را به قلههایی برسانیم که شهدا میخواستند برسانند که شرمنده شهدا نشویم. تلاش و کوشش منطقی و سازنده که هر روز وابستگی کشور به خارج را کمتر کند و باور به توان خودمان و نیروی خودمان باشد و نگاهمان به دست دشمن نباشد. چگونه ممکن است دشمنی که از هیچ خباثتی در حق مردم ایران کوتاهی نکرده است در مسائل اقتصادی دلسوز ما باشد؟
دلسوزی رسانههای غربی و منافقین برای مردم ایران اشک تمساح است
چقدر باید به دلسوزی رسانههای دشمن اعتماد کرد؟
بله دشمن سعی میکند با گسترش رسانهها و فضاهای مجازی اختلافات را در میان ما گسترش بدهد وسعی دارد که ما به بیراهه برویم و به ما آدرس غلط میدهد. خدا در قرآن میفرماید اگر انسان فاسقی به شما خبری داد تحقیق کنید ببینید که خبر او صحت دارد یا دروغ است که اگر دروغ است به آن توجه نکنید.
چطور ممکن است دشمنی که ما را تحریم میکند و علیه ما داعش و جنگ راه میاندازند رسانههایش به فکر مردم ما باشند؟
امروز مسئولان و مردم ما باید توجه کنند چقدر از صحت اطلاعات درون فضای مجازی مطمئن هستند و چقدر اطلاعات خود را از فضای مجازی دریافت میکنند؟ آیا به اخباری که در فضای مجازی منتشر میشود امکان اعتماد کامل وجود دارد؟ چرا ما باید اینقدر تحت تاثیر دروغهایی باشیم که دشمن دارد به ما القا میکند؟
چرا انگلستانی که 300 سال است که در بستر استعمار خود را روی پا نگهداشته و از هیچ خباثتی علیه ایران کوتاهی نکرده است و در همین حمله صدام به ایران به همراه آمریکا و فرانسه و آلمان ازهیچ کمک سیاسی، دیپلماتیک، نظامی و تسلیحاتی به صدام علیه ایران فروگذار نکرده است امروز یکدفعه دلسوز و نگران مردم ایران شده و به حال مردم ایران اشک تمساح میریزند؟
گروهک منافقین(مجاهدین خلق) 17 هزار تن از مردم ایران را به بدترین شیوه ممکن سلاخی و ترور کردند بعد هم با صدام، دشمن مردم ایران هم دست شدند، امروز دستشان کوتاه است وگرنه همان کشت و کشتار را دوباره راه میانداختند و چقدر باید حافظه تاریخی ما ضعیف باشد که بخواهیم تحت تاثیر القائات و تبلیغات آنها قرار بگیریم.
امثال کشور انگلیس بهتر است به فکر وضعیت اسفبار خود باشند که مجبور شدند از اتحادیه اروپا جدا شوند تا هزینههای دیگر کشورهای اروپایی را پرداخت نکنند.
به نظر من اگر بخواهیم مسیر خوبی را طی کنیم همانطوری که قرآن فرموده "و من یتق الله یجعل له مخرجا" خدا را در نظر بگیریم و او را مبنی حرکتمان قرار دهیم خود خدا هم مسیر درست را به ما نشان میدهد همانطور که شهدا مسیر خودشان را با نگاه به خدا و دستورات او پیدا کردند.
در دهه اول انقلاب شهدا توجهشان به امام خمینی (ره) بود اکنون هم باید نگاه کنیم که پرچمدار انقلاب امام خامنهای که بهترین متخصص، مجتهد، سیاستمدار و مرجع تقلید فرهنگ شناس و مردم شناس مومن، متدین و دلسوز هستند به ما چه دستوری میدهد؟
اگر واقعا دستورات ایشان را گوش کنیم و همین مسیر را برویم هم دنیای ما آباد میشود و هم آخرتمان و اگر غیر از این باشیم به سرنوشت مجاهدین خلق و چریکهای فدایی و یا فتنهگران داخلی دچار میشویم.
ما شاهدیم که آمریکا به بهانه اختلافات داخلی در بسیاری از کشورها مداخلات نظامی داشته و نهایتا آنها را به بدترین وضع ممکن کشانده است نمونه آن همین سوریه است که درگیریهای کوچک داخلی داشت ولی آمریکا به همین بهانه داعش و گروه ای تکفیری را در این کشور تقویت و به جان مرد و زن و بچه مظلوم سوری انداخت.
شهادت در کربلای 5 مزد جانفشانیهای بیوقفه حسین بود
علت شهادت شهید خرازی در عملیات کربلای 5 را چه میدانید؟ به نظر شما چرا در عملیات دیگری شهید نشد؟
هر لشکری عموما 12 گردان دارد لشکر امام حسین (ع) در عملیات کربلای 5، 22 بار گردان وارد عملیات کرد یعنی به اندازه 2 لشکر نیرو به عملیات وارد کرد، یعنی هر گردانی میرفت عملیات میکرد، دشمن را شکست میداد بعد از آنکه شهید و زخمی میداد برمیگشت عقب و با نیروهای جدید خودش را بازسازی میکرد.
حسین روزهای آخر عملیات کربلای 5 شهید شد. حسین در کربلای 5 به مدت 45 روز بیشترین تلاش و کوشش را داشت و انصافا هم خدا شدت کار و تلاش ایشان را در 45 روز دید و در همان عملیات کربلای 5 هم مجوزشهادت ایشان را داد. او مزد تلاش بیوقفه و خالص خود را در اوج دفاع مقدس دریافت کرد و دقیقا در همانجایی که باید شهید میشد، شهید شد، کربلای 5.
بعد از شهادت حسین گزارشی از عملکرد لشکر امام حسین(ع) و فشارهایی که در این عملیات کربلای 5 بر روی دوش حسین بود را مکتوب کردم و به آقا محسن رضایی دادم، ایشان هم وقتی آن گزارشها را خواند به شدت متاثر شد و گریه افتاد و به من گفت نمیدانستم که حسین اینقدر تحت فشار است.