مجری برنامههای کودک تلویزیون نسبت به ادغام شدن اجرا و بازیگری واکنش نشان داد و گفت: کودکان ما مجری میخواهند نه بازیگر که یکسری حرکتهای نچسب و غیرجذاب از خودشان درمیآورند. میدان اجرا میدان ادابازی و اصطلاحاً حرکات موزون نیست.
شیده معاونی مجری برنامه کودک کارش را از سال ۵۹ و زمانی که ۸ سال داشت با برنامه «بچههای انقلاب» در رادیو آغاز کرد. وی از سال ۷۱ با گروه کودک شبکهیک همکاری کرد و از سال ۸۳ تاکنون نیز در شبکه دو تلویزیون که به شبکه کودک و نوجوان نامگذاری شده است، حضور دارد. معاونی هماکنون برنامه «آفتابگردون» این شبکه تلویزیونی را اجرا میکند. اما چرا حالا نیست و برنامه اجرا نمیکند؟ سوالی بود که از او پرسیدیم؛ معاونی اینگونه پاسخ داد: سال ۹۲ بازنشسته شدم و بنده را به عنوان جوانترین بازنشسته تلویزیون میشناسند. این روز ترجیحم خانهداری است؛ البته برای اجرای برنامههای مختلف دعوت میشوم، اما نبودنم دلیل خاصی ندارد.
معاونی با گلایه از وضعیت برخورد امروز تلویزیون با حوزه کودک، تصریح کرد: یکی از دردهای من به عنوان دغدغهمند حوزه کودک، معطوفشدن کودکان این سرزمین به انیمیشنهای بیگانه و دور از فرهنگ و تمدن ماست. البته که فرزندان امروز هم تنوعطلب هستند و به خاطر تعدد شبکههای زیاد و برنامهها بعضاً در دقایق ابتدایی برخورد با برنامه و حتی اسباببازیها میبینیم علاقهمند میشوند، اما خیلی زود برایشان خستهکننده میشود. بچهها کمتر در سن و سال کودکی جذب یک برنامه خاص میشوند. در این بین مقصر این گرایش شاید کمکاری رسانهملی باشد. متأسفانه من با وجود احترام زیاد برای همکارانم، ولی ناگزیرم بگویم ادغام شغل بازیگری و اجرا یک اتفاق ناملموس در صداوسیماست.
این مجری قدیمی کودک تلویزیون افزود: برایم ناراحتکننده است که میبینم شغل بازیگری و اجرا در تلویزیون، با هم ادغام شده است. چرا که این دو مقوله از هم جداست و به نظرمن بچهها امروز نیاز به مجری دارند تا بازیگر! کسی که بتواند واقعاً مثل مادر و پدر با صحبتهایشان همچون گذشته بچهها را به خود جذب کنند. یادم نمیرود که آن موقع فرزندان ما چقدر از مجریان حرفشنوی داشتند. اما امروز در حوزه کودک بیشتر از اجرا، بازیگری میبینیم. این میدان نیاز به ادابازی ندارد یا اصطلاحاً حرکات موزون! چرا که یک نوع حرکات و رفتاری از خودشان به نمایش میگذارند که مخاطب را جذب خودش نمیکند.
وی خاطرنشان کرد: آن زمان مجریان کودک حکم عزیزانی را داشتند که کودکان از آنها به عنوان پدر و مادر دوم یاد میکردند. آنقدر پند و اندرزهایشان را گوش میکردند و انجام میدادند که پدر و مادرها خودشان هم پای ثابت تماشای برنامههای کودک بودند. امروز واقعاً جای آموزش دادن به کودکان در تلویزیون ما خالی است. برنامههای زنده اثر بیشتری داشتند و امروز به ساخت برنامههای تولیدی روی آوردیم. فرزندان ما کمتر میتوانند با چنین برنامههایی همزادپنداری کنند. یا کارتنهایی نشان میدهیم که همه وارداتی و خارجی هستند و شخصیتهایشان جای الگوگیری برای مخاطبین نمیگذارد. الان همه برنامههایمان عمدتاً خشونت و قدرتطلبی را به کودکان میآموزد و مأمنی برای نمایش تیر و تفنگهاست نه آموزش و فراگیری به کودکان. امیدواریم به سمت آموزش و مهارتآفرینی توأمان با جاذبه و تأثیر حوزه کودک در تلویزیون برگردیم.