به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، «قانون مورفی» نام فیلم تازه "رامبد جوان" است که از 3 هفته پیش در سینماهای سراسر کشور اکران شدهاست. فیلم روایتگر داستان یک مامور پلیس دست و پاچلفتی به نام فرخ است که به دلیل گافهای زیاد در انجام ماموریتهای محوله، به تازگی از کار برکنار شدهاست. روزی یکی از همکاران سابق فرخ به نام بهمن که او نیز همچون فرخ به دلیل گافهای زیاد خود از اداره پلیس برکنار شدهاست، با فرخ تماس میگیرد و از او میخواهد به شمال بیاید تا در نجات جان دختر بهمن که توسط گروهی از سارقین دزدیده شده است، به او کمک کند. بدین ترتیب؛ دقایق باقی مانده فیلم به تلاش این دو برای نجات دختر خردسال از دست سارقین اختصاص دارد.
قانون مورفی در مقایسه با "ورود آقایان ممنوع"؛ کمدی قبلی "رامبد جوان" یک گام رو به عقب به شمار میآید. مهمترین ضعف فیلم، به فیلمنامه پرحفره و باسمهای آن بازمیگردد. در "ورود آقایان ممنوع"، فیلمنامه نسبتا منسجم و سرراست پیمان قاسمخانی است که به داد فیلم رسیده و به نوعی ناجی آن میشود؛ اما ساختار و انسجام روایی فیلمنامه قانون مورفی ضعیف و نارسا است و به نظر میرسد نویسندگان تنها مجموعهای از ایدههای پراکنده و شلخته را در ذهن داشته و همان ایدهها را عینا بیآنکه در چارچوبی منسجم و منطقمند گنجانده و پرورش دهند، دستمایه نگارش فیلمنامه قرار دادهاند؛ در نتیجه محصول نهایی چیزی جز فیلمنامهای پرحفره و گسسته از آب درنیامدهاست. برای مثال؛ در آغاز فیلم و در صحنه تعقیب و گریز، مشخص نیست چرا دو مامور پلیس، دلقک را تعقیب میکنند و در پی دستگیری او هستند. گرچه این سکانس به لحاظ فرم و اجرا، حامل بداعت و خلاقیتهای تازهای در سینمای اکشن و حادثهای ایران است، اما منطق محتوایی وجود آن در فیلم مشخص نیست و به نظر نوعی خودنمایی فرمزده است که بدون توجه به محتوای اثر و منفک از روایت اصلی فیلمنامه، در فیلم جای گرفتهاست. این رویکرد، در صحنه تعقیب و گریر فرخ و بهمن با دختر جوان پارکورکار نیز به چشم میخورد و به نظر میرسد در این سکانس نیز آنچه بیش از موقعیت تعقیب و گریز اهمیت داشته، خلق قابهای فرم زده ناشی از حرکات نمایشی و آکروباتیک دخترپارکور کار است که حرکت اسلوموشن دوربین در ثبت لحظههای خلق حرکات آکروباتیک، گواه روشنی بر این مدعا است.
فیلمنامه همچنین در برخی مواقع به ورطه پُرگویی و ارائه جزئیات غیرضروری فرو میغلتد. برای مثال؛ دانستن اینکه فرخ و همسرش در کشاکش جدایی از یکدیگر هستند و همسر وی به زودی با به اجرا گذاشتن مهریه خود حکم جلب فرخ را خواهد گرفت؛ یا اطلاع از اینکه خواهر فرخ با مشکل تهیه جهیزیه روبه روست و برادرش نیز برای اجاره استودیوی موسیقی مشکل مالی دارد، کمک چندانی به خط روایی اصلی داستان نمیکند و در خدمت روایت محوری فیلمنامه قرار نمیگیرد. وجود جزئیات غیرضروری در فیلنامه مبیّن این نکته است که متن از مشکلات و ضعفهای جدی ساختاری و روایی رنج میبرد و فیلمنامهنویسان صرفا برای پُرکردن زمان فیلم، ناگزیر به خلق خرده روایتهای فرعی غیرمرتبط و نامأنوس با روایت اصلی فیلم شدهاند.
از طرف دیگر، تغییر لحنهای ناگهانی فیلم در برخی مواقع نیمبند و فاقد پیرنگ است و نویسندگان نسبت به خلق عناصر تعلیلی لازم برای بروز این تغییر و تحولات لحنی، اهتمامی نداشتهاند. برای مثال در سکانس گفتگوی فرخ و همسرش در آسانسور، تغییر لحن ناگهانی و بدون پیرنگ فیلم از جدی به عاطفی و سپس به کمدی، نچسب و باسمهای از کار درآمده است.
همچنین از حیث ترمینولوژیک، قانون مورفی را به سختی میتوان به عنوان فیلمی مبتنی بر اصول و قواعد کمدی موقعیت (sitcom) طبقهبندی کرد. فیلم در بسیاری از مواقع برای خنداندن مخاطب به هر ابزار و شیوهای متوسل میشود و به نوعی در دام خنداندن مخاطب به هر قیمت فرو میغلتد. وجود شوخیهای سخیف و نازل کلامی همراه با انجام رقص و حرکات موزون، حربهای است که کارگردان هنگامی که خود را ناتوان در خلق کمدی موقعیت میبیند، با هدف گرفتن خنده از مخاطب به هر قیمت به آن متوسل میشود. خلق چنین فضاهای میانمایهای که پیش از این صرفا آنها را در فیلمهای شبه کمدی موسوم به شانه تخمه مرغی سینمای ایران دیدهایم، از سوی رامبد جوان؛ با توجه به سابقه و توانمندیهای او در ژانر کمدی، عجیب و دور از انتظار است.
با وجود نقصها و ضعفهای عارض بر قانون مورفی، ریتم و ضرباهنگ فیلم در بسیاری از مواقع مناسب و قابل قبول است و اثر تا لحظات پایانی خود، خوش ریتم و پرانرژی پیش میرود که همین امر، مانع از خستگی و کسالت مخاطب میشود.
قانون مورفی در مجموع، فیلمی سرگرم کننده با تمرکز بر فروش گیشه است که تاکید بیش از حد کارگردان بر خلق فرم در فیلم، باعث غفلت از محتوا و تقلیل بار محتوایی آن شدهاست؛ ازین رو، بیشک این فیلم گام رو به جلویی در کارنامه فیلمسازی رامبد جوان محسوب نمیشود.