«کار نیست.» این جمله را این روزها دائما از زبان جوانان، خانوادهها و رسانهها میشنویم. آن قدر تکرار شده که خود مانعی برای حرکت گشته است، اما حقیقت این است که از منظر جهانی دیگر فرد باسواد به کسی گفته نمیشود که چند تا مدرک دانشگاهی داشته باشد.
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری دانشجو، «کار نیست.» این جمله را این روزها دائما از زبان جوانان، خانوادهها و رسانهها میشنویم. آن قدر تکرار شده که خود مانعی برای حرکت گشته است، اما جدای از شرایط اقتصادی که هر روز با آن دست و پنجه نرم میکنیم، حقیقت این است که از منظر جهانی دیگر فرد باسواد به کسی گفته نمیشود که چند تا مدرک دانشگاهی داشته باشد؛ فرد با سواد به کسی اطلاق میگردد که بتواند با ظرفیتهای علمی، هنری و خلاقیت خویش به ایجاد یک شغل بپردازد.
چهار نوع متفاوت از کارآفرینان داریم: کارآفرین سنتی، کارآفرین درحال رشد، کارآفرین پروژه محور، کارآفرین سبک زندگی.
تجارتهای سنتی آنهایی هستند که سالهای سال دوام آوردهاند، مانند رستورانها، فروشگاهها، نجاریها، آرایشگاهها، مکانیکیها و شرکتهایی که به عملکرد جامعه ما کمک میکنند.
تجارتهای درحال رشد معمولا در حوزه تهیه نرمافزار و برنامه برای گوشیهای هوشمند و تبلتها، مشاوره، ارتباطات و بازاریابی، تولید تجهیزات پزشکی و اطلاعات تجاری فعالیت دارند. تجارتهای سطح بالا در این گروه قابل بهبود هم هستند.
تجارتهای پروژه محور را معمولا کارآفرینان تحصیل کرده اداره میکنند و در این مورد معمولا نوع تجارت با تحصیلات آنها مرتبط است. بهعنوان مثال ترجمه، طراحی سازهها و برگزاری نمایشگاه در موزهها، طراحی گرافیکی، نویسندگی، روانشناسی، فیلمسازی، طراحی پارچه و غیره.
کارآفرینان سبک زندگی معمولا شرکت خود را بر پایه تحصیلات بنا نمیکنند. کار آنها معمولا «دلی» است، کاری که انجام میدهند را دوست دارند. کارآفرین سبک زندگی ممکن است فروشنده آلوئهورا یا محصولات لاغری باشد، ویترای کار کند، بافتنی ببافد، نویسنده کتابهای کودکان باشد، هنر درمانی کند یا مشاوره و روانسنجی انجام دهد.
میتوانید کوه را هم جا به جا کنید
یک دسته رو به رشد کارآفرینان افرادی هستند که از راه اندازی کسب و کار کوچک خانگی مسیر درخشان کارآفرینی را آغاز میکنند. در اقتصاد امروز به کسب و کارهای خُرد بسیار بها داده میشود تا آن جا که برخی اقتصاددانها کسب و کار خُرد را سبب گردش سرمایههای راکد شخصی در مسیر درست اقتصادی میدانند. برای مثال یک خانم خانه دار با پسانداز شخصی خودش و نیز تکیه به هنرهایش، همت میکند و کارگاهی چند نفره را در یکی از اتاقهای منزل خویش به راه میاندازد. شاید در نگاه اول اینگونه تلاشهای فردی کوچک و کماهمیت به نظر برسد، ولی فراموش نکنیم که چرخ اقتصاد بسیاری از خانوارها در حال حاضر با تولیدات هنری و یاری گرفتن از فضای مجازی برای تبلیغات میچرخد و فرزندان در سایه همت چنین پدر و مادرهایِ هنرمند و سختکوش بزرگ میشوند.
شهناز اعلایی آزاد متولد ۱۳۴۷ از ۱۳ سالگی علاقه زیادی به بافتنی داشته و کار بافتنی را در منزل به صورت تجربی انجام میداده است. وی از ۲۳ سالگی به صورت حرفهای وارد این کار شد و کار بافتنی را به صورت یک منبع درآمد برای خود ادامه داد. وی به عنوان یک کارآفرین حدودا ۱۰۰ نفر را به عنوان زیرمجموعه مشاغل خانگی بافتنی جذب کرده است که با دادن وسایل و ابزار کار از طرف خود به آنها در قبال دریافت کار بافتنی با توجه به سفارشات دریافت شده، حقوق و دستمزد آنها را پرداخت میکند. اکثر آنها نیز از قشر ضعیف جامعه و خود سرپرست هستند و اینگونه برای آنها کسب منبع درآمدی ایجاد شده است.
وی میگوید: «با توجه به علاقه و انگیزه زیاد در هنر بافتنی به سراغ مدلهای جدید از طریق ژورنال و اینترنت و مجلات هنری رفته و با درآمدی که بهدست آورده بودم، توانستم دو دستگاه ماشین بافندگی دستی را خریداری کنم و با توجه به سلیقه مشتریان مدلهای جدیدی را قبول کرده و تحویل مشتریان بدهم. آموزش به صورت رایگان در رشته بافتنی با دومیل و بافتنی با ماشین دستباف خانگی را آغاز کردم و توانستم با دادن سفارشات کار به آنها و تحویل به مشتریان برای آنها نیز کسب درآمدی را ایجاد کنم.»
این کارآفرین ادامه میدهد: «یک سال به همین شکل به کار خود ادامه دادم. با توجه به این که در بافتنی و مدلهای جدید تجربه و تبحر کافی به دست آوردم، توانستم با گذشت این زمان و با توجه به نیازسنجی صورت گرفته از بازار کار، فعالیتهای خود را گسترش دهم.»
این هنرمند کارآفرین در تکمیل صحبتهایش میگوید: «در طول سوابق حرفهای خود یک حقیقت ساده را دریافتم که کلید دستیابی به موفقیت بزرگ، پیروزی، احترام، مقام و خوشبختی در زندگی این است که بتوانی ذهنت را تمام و کمال روی مهمترین کار یا هدفی که داری متمرکز کنی، آن را درست انجام دهی و تا آن را به اتمام نرساندهای دست از کار نکشی. برای شروع یک کار به سرمایه و پول و بسیاری از فاکتورهای دیگر نیاز است، اما مهمترین آنها باور داشتن به این است که به موفقیت خواهید رسید، باور داشتن شما به خود قدرتی میدهد تا کوه را هم جا به جا کنید.»
راهاندازی کترینگ خانگی
مثال دیگری از کارآفرینی در قالب کسبوکارهای خُرد راهاندازی کترینگ در منزل است. کلمه پُرطمطراقش کترینگ است و معادلش میشود پخت غذا برای مشتری درآشپزخانه خانگی.
اگر میخواهید فقط در حد یک «تحویل غذای ساده» عمل کنید و تنها غذا را به دست مشتریانتان برسانید، آشپزخانه خانه خودتان برای شروع کار کافی است و بهتر است به فکر بسته بندی محصولاتتان باشید. بستهبندیهای جذابتر مشتریان بیشتری هم با خود میآورند. تا به این پیشنهاد ما خرده نگرفتهاند؛ سفارش اکید این است که لطفا تمام نکات بهداشتی را هم رعایت کرده و از مواد اولیه خوب کم نگذارید. عرضه غذای با کیفیت خودش بهترین تبلیغ است.
سمانه هاشمیان و برادرش دو جوانی هستند که در آشپزخانه منزل خود این شغل را راهاندازی کردهاند. وی برایمان توضیح میدهد: «تولید یک تهیه غذای خانگی در کمترین حالت به دو نفر نیاز دارد. یک نفر که کار تولید غذا را انجام دهد و شخص دیگری که غذا را به دست مشتری برساند. اگر میخواهید تحویل هم داشته باشید، باید به فکر یک پیک موتوری هم باشید.»
وی در ادامه میگوید: «حواستان باشد هرچه حجم کار را بالا ببرید، افراد بیشتری را لازم دارید. بهطور معمول در تهیه غذاهای خانگی و بستهبندی شده، کشک بادمجان، میرزا قاسمی، کتلت، کوکوی سیب زمینی، کوکو سبزی، کوفته، دلمه است. غذاهای خورشتی کمتر در این قسمت قرار میگیرند، اما همچنان طرفداران خودشان را دارند. میتوانید از چند چاشنی متنوع مانند سالاد، ترشی، ماست و سبزی خوردن با قیمت مناسب نیز برای جذابتر شدن منو استفاده کنید. نباید به بهانه پایین نگه داشتن قیمت، کیفیت را فدا کنید. به این بهانه قیمت را بیش از حد بالا نبرید، بلکه بسیاری از کارمندان و دانشجویانی که مشتری شما میشوند، قیمت شما را قبل از خرید لحاظ میکنند. پس اگر قیمتتان را بالا ببرید. حجم زیادی از مشتریان خود را از دست میدهید. قانون «سود کم برای فروش بیشتر» را در کارتان لحاظ کنید.»
وی تاکید میکند: «بیشتر غذاها اگر بخواهند دوباره برای روز بعد به یخچال برگردند کیفیتشان را تا مقدار زیادی از دست میدهند. هیچ وقت غذای مانده به دست مشتری ندهید. چون او برای همیشه با شما خداحافظی میکند. بهتر است غذاهای مانده روز را به خانه ببرید و خودتان مصرف کنید. حتی میتوانید آنها را به دست نیازمندان برسانید. مطمئن باشید این کار خیر شما بیجواب نمیماند.
انتخاب اسم مناسب و جذاب برای هر برند تجاری یکی از عوامل مهم موفقیت آنهاست. گذاشتن نام فامیلی خیلی وقت است که از دور خارج شده است. اسمی که هیچ گاه از یاد مشتری نرود و بتواند به بقیه پیشنهاد بدهد، عامل بسیار مهمی در توسعه کار خانگی به حساب میآید.»
ایجاد شرکت پروژههای عمرانی با کمترین سرمایه
جوان باشی، مستعد و خلاق هم باشی، همت و پشت کار هم به آن اضافه کنی، میشوی یک مثبت اندیشِ موفقِ کارآفرین؛ کسی که به واسطه پشتکار و ارادهاش به یک کارآفرین موفق تبدیل شده و با سرمایه، پشتکار، توکل به خداوند و عشق و علاقه به کشورش یک کار بزرگ شروع کرده و دست خیلی از جوانان جویای کار را گرفته است.
مصطفی زرسازی کارشناس عمران هیدرولیک کارآفرینی است که به همه مشکلات پیش رو نه گفته و مصمم و استوار همه موانع را از پیش رو برداشته است. وی در زمینه فعالیت خود و انتخاب به عنوان کارآفرین نمونه میگوید: «ما مجموعه معماری و دکوراسیون داخلی هستیم که فعالیتهایمان در سه مجموعه کاری معماری، بازسازی و طراحی داخلی و خارجی ساختمان به پیش میبریم و بیشترین تلاش و هدف ما در این مجموعه تحقق زندگی ایرانی به وسیله معماری مطلوب و جلب رضایتمندی مشتریان است. با گردآوری نیروهای جوان و با سابقه و استفاده درست و حداکثری از توان همکاران خود و با تلفیق تجربه و انگیزه تلاش کردیم پروژههای خود را به بهترین حالت ممکن به سرانجام برسانیم و افتخار خود را کسب رضایت و اعتماد کارفرمایان میدانیم.»
وی اضافه میکند: «صداقت، درستی، خدمات ویژه و تخصصی بودن در حرفه سه فاکتور اساسی است که در طول تمام این مدت باعث شده که همواره شرایط حرفهای خودمان را مطلوبتر کنیم و اعتقاد داریم که ساختمان زمانی رنگ واقعی خود را پیدا میکند و رضایت سفارشدهنده را فراهم میآورد که بر پایه دانایی و درستی استوار باشد. مسلما هر کارآفرینی تجربههای اشتباهی هم داشته است. رسیدن به قله، به معنی گذشتن از موانع است. اکثر مردم از شکست فرار میکند، به خاطر این است که فکر میکنند شکست به معنی پایان است، اما حقیقت این است که شکست سکوی پرتاب برای رسیدن به موفقیت است. پشتکار و مداومت در کار مهمترین عامل برای رسیدن به موفقیت است. هر شکستی در خود تجربه بزرگی دارد که کارآفرینان باید از آن درس بگیرند و تسلیم نشوند، انسانهایی که زود تسلیم میشوند، ریسکپذیر نیستند و شجاعت لازم برای انجام کارهای بزرگ را ندارند. قطعا در راه پر پیچ و خم کارآفرینی موانع زیادی وجود دارد، اما با مطالعه، دقت، توکل به خداوند مهربان و انتخاب راه درست میتوان به رویاهایی رسید که هیچ زمان فکر دستیابی به آن را نمیکردیم.»
این کارآفرین نمونه درباره نقش کارآفرینی در پیشرفت اقتصادی کشور میگوید: «موتور حرکت و رشد اقتصادی یک جامعه کارآفرینان و استعدادهای درخشان هستند که در محیطی رقابتی و در شرایط عدم تعادل جامعه را به حرکت درمیآورند و توسعه میبخشند. کارآفرینی فرآیند ایجاد و تاسیس کسب و کار یا سازمان جدید است، اما یکی از اثرات قابل توجه آن ایجاد اشتغال است و از طریق آن میتوان یکی از بزرگترین چالشهای اقتصادی ایران یعنی بیکاری را حل و فصل کرد. اگر حمایت جدی از کارآفرینان صورت بگیرد به گونهای که هر یک تنها یک نفر دیگر را به استخدام خود در آورد، مشکل بیکاری برای همیشه از جامعه ایران رخت برمیبندد. مسلما دستیابی به رشد و توسعه اجتماعی بهعنوان یک چشمانداز ملی مهمترین آرزوی هر ملتی است، اما تحقق چنین چشماندازی نیاز به تدوین و اجرای راهبردهای اثربخش دارد. کارآفرینی یکی از اجراییترین این راهبردهاست.»
راه اندازی تهیه ترشی خانگی با سرمایه صد هزار تومان
یحیایی یک کارآفرین خانگی از تلاشهایشان برای فروش محصولاتشان چنین میگوید: «ما ترشیها را درست کردیم و از آنها عکس گرفتیم، بعد کانال درست کردیم و از آشناها خواستیم کانال ما را به دیگران معرفی کنند. اقوام از ما ترشی میخریدند، ما هم با پول ترشیها بِه و کدو حلوایی خریدیم و مربا پختیم. با پول مرباها توانستیم به ترشیهایمان اضافه کنیم. اما هنوز خیلی از محصولات ما به فروش نرفته بود تا این که اسفند ماه، در یک تالار، غرفهای برای فروش وسایلمان اجاره کردیم. راستش به نظرم ورق از همانجا به نفع ما برگشت. آن تالار هر ساله در رشت، دو روز میزهایی را برای فروش محصولات خانگی اجاره میدهد و درآمد حاصل از این اجاره به حساب کودکان بیسرپرست ریخته میشود.»
ما از آنجا به نوعی شناخته شدیم؛ البته آن روزها حلوا و شیرینیهای عید، تعداد زیادی ترشی، مربا و سرکههای خانگی هم به سبد محصولاتمان اضافه شده بود. ما با سرمایه بسیار کمی شروع به کار کردیم. دلیل تاکیدم روی این مسئله این است که اگر خانمی این مصاحبه را میخواند، بداند که برای حرکتهای جدید اقتصادی نباید منتظر پول هنگفتی باشد. بعد از عید باز هم کار اُفت کرد، ولی من مدام به دنبال یک سکوی پرتاب بودم، تا این که در شهریور ماه به پیشنهاد یکی از دوستانم در صفحه اینستاگرامم نوشتم که محصولاتمان را با سفارش قبلی برای فروش به کرج و تهران میآوریم. برای اولین بار پنج مشتری داشتیم، دومین بار پنجاه و سه و سومین بار نود و دو مشتری. الان ۱۴ نفر از فامیل و آشنایان در کار تهیه و توزیع ترشیجات هستیم.»