شاید آنچه از پیوستگی داستانکهای «درخونگاه» اهمیت بیشتری دارد،صحبت از نماد و نشانه گذاری های موجود در فیلم است. اساسا ماهیت نماد و نشانه در فیلمهای مختلف چیز بدی نیست، کما اینکه بارها و بارها آنرا در سینمای روز دنیا دیده ایم.
گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو - علی ترابی، پس از اکران فیلم سینمایی درخونگاه در سینماهای مردمی گمانه زنیهای زیادی درباره معانیِ نمادهای مستتر در آن مطرح شده است. درخونگاه با اینکه نامهای بزرگی مثل امین حیایی و ژاله صامتی را در زمره بازیگران به همراه دارد، اما از همین ابتدا صف خود را از برخی فیلمهایی که صرفا بخاطر بازیگران سلبریتیشان سر زبانها میافتند جدا کرده و این اتفاق بی شک هیچ علتی بجز نمادها و نشانههای جذاب آن ندارد. تازهترین اثر سینمایی سیاوش اسعدی فیلمی است که نویسندگی آن را خودش به همراه نیما نادری عهده دار بوده اند. این فیلمنوشت برگرفته از نمایشنامهای به نام یوبیتسومه، از نوشتههای نیما نادری است که خودش آنرا پنج سال پیش روی صحنه برده است. داستان فیلم متشکل از چندین قصه کوتاه است که به نظر از پیوستگی و ارتباط خوبی برخوردارند. داستانکهایی که در عین جذاب بودن گاهی تلخ و دردناک هم هستند و حتی بعضا دست مایه کمیک هم پیدا کرده و لبخند ملیحی را مهمان صورت مخاطب میکنند. در خلال همین داستانک ها، گره اصلی داستان در زمان مناسبی در اواخر فیلم گشوده میشود و اینچنین مخاطب تا پایان کار بی آنکه احساس خستگی داشته باشد، برای باز کردن گره اصلی با داستان همراهی میشود. البته به موجب رعایت احترام برای مخاطبی که فیلم را هنوز ندیده از ارائه گزارههایی که شاهد این مدعاست خودداری میکنم. اما در فیلمنامه این اثر شاید آنچه از پیوستگی داستانکها اهمیت بیشتری دارد، صحبت از نماد و نشانه گذاری هاست. اساسا ماهیت نماد و نشانه در فیلمهای مختلف چیز بدی نیست، کما اینکه بارها و بارها آنرا در سینمای روز دنیا دیده ایم. در خصوص ماهیت نشانه گذاری باید گفت که علم سواد رسانه به ما میگوید از هر اثر هنری و از هر پیام رسانهای که اصطلاحا آنرا متن میخوانیم، به تعداد مخاطبان میتوان زیر متن استخراج کرد. این زیر متنها همانقدر که میتوانند برای عدهای جذاب و مایه شگفتی باشند، ممکن است از دید دیگران احمقانه قلمداد شوند. مسلما هرچه یک متن رسانهای و اثر هنری دارای ظرافتها و پیچیدگی بیشتری باشد، دایره زیرمتنهای استخراج شده گستردهتر شده و برداشتهای بعضا بسیار متفاوتی از نمادها و نشانههای آن میتوان داشت. درست چیزی شبیه درخونگاه!
در خصوص درخونگاه به گمانم مهمتر از پرداختن به نمادهای داخل اثر – که از دید هرکس میتواند متفاوت باشد – اشاره به این گفته نیما نادری یکی از نویسندگان آن است، اینکه اساسا وجود نشانهها در یک فیلم نباید باعث هراسیدن اقشار مختلف جامعه شود. نماد و نشانه گذاری در یک فیلم ضمن مطلقا چیز بدی نیست، بلکه یک نقطه مثبت قوی برای آن نیز هست. این نماد و نشانه بسیار پیچیده و جذاب در فیلم جایگذاری شده، طوری که هر مخاطبی میتواند برداشت مورد پسند خود را از آن داشته باشد و حقیقتا نویسندگان این فیلم به همین واسطه باید مورد تحسین نیز قرار گیرد. به یاد آورید روزگاری که برخی فیلمها فقط بخاطر دارا بودن یک پایانِ باز مورد تعریف و تمجید قرار میگرفتند، به این بهانه که به مخاطب اجازه میدهند هرطور که خود میپسندد فیلم را تمام کند. حالا با استدلالی شبیه به همین تصور کنید اثری را که نه بعد از فیلم، بلکه در تمام طول زمان پخش آن به مخاطب اجازه میدهد بتواند با کمک گرفتن از تخیل خود داستان را آنگونه که دوست دارد دنبال کند.
در پایان سوای اینکه نمادهای درخونگاه مورد پسندم بود یا خیر، میخواهم بگویم درخونگاه با این نمادگذاریهای حرفهای اش برایم یکی جذابترین فیلمهای جشنواره سی و هفتم بود. اثری که عاشقانه در برهوت ناشی از نماد نداشتن فیلمها بدنبال یافتن و تحلیل نشانههای آن بودم.