
آشنایی با چهرهها و گروههای خبرساز سال ۹۷/ از استاد بازنشسته تا فاضل جوان
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو؛ آنها اخبار و اتفاقات سال را میسازند. با تصمیمهایشان، کارهایشان، رفتارهایشان و حرفهایشان، مسیر سال را مشخص میکنند. آنها «چهره»های سال هستند. آدمهایی که مهمترین اتفاقات سال را رقم زدهاند. مردانی که در این دوازده ماه، بیش از دیگران نامشان را شنیدیم و عملکردشان را تماشا کردیم. اینجا چهرههای سال «دانشگاه» را انتخاب کردهایم. آدمهایی که حضورشان، جهت رویدادهای سال را در این حوزه سروشکل داد.
استاد سال: دکتر مهدی گلشنی
تا پیش از 97 چه تصوری از او داشتیم؟ شمایل یک استاد آرام، متخصص و پرکار که پایهگذار «فلسفهعلم» در دانشگاه شریف بود و یکی از مشهورترین فیزیکدانان ایرانی. در 97 اما وجههی دیگری از او را دیدیم: تصویر استادی دلسوخته، دغدغهمند و البته خسته که از ناکارآمدیها و سوءمدیریتها به ستوه آمده و میخواهد به هر نحو که شده- حتی با فریاد- این دغدغههای انبارشده را بیرون بریزد و نسل تازه را از آنها آگاه کند.
ماجرا از بهمن96 آغاز شد. از یک سخنرانی جنجالی در دانشگاه شریف که به «وصیتنامه» مشهور شد. گلشنی در این سخنرانی انتقادات تندی را به مدیریت آموزش عالی کشور و به طور خاص مدیران ارشد دانشگاه شریف وارد کرد. «وصیتنامه» گلشنی حسابی دیده شد و در میان دانشجویان چرخید، و البته اسباب دردسرهای بعدی دکتر را در سال جدید فراهم کرد! او در گفتگوی عیدانه با خبرگزاری دانشجو، سخنانش در سخنرانی «وصیتنامه» را تشریح و البته انتقادات تندش به مسئولین شریف را تکرار کرد. گلشنی بیش از یک سال است که محمود فتوحی، رئیس دانشگاه شریف را به مناظره دعوت و در سال97 این دعوت را تجدید کرده است.
اوایل تابستان97 بود که خبر رسید دکتر گلشنی از اول مرداد97 بازنشسته خواهد شد. گلشنی بر اساس قوانینِ عادیِ موجود برای اساتید، باید سالها پیش بازنشسته میشد اما داشتن جایگاه «استاد ممتاز» و دستاوردهای ارزشمندش، باعث تمدید دوران خدمت او میشد تا اینکه امسال دانشگاه شریف اعلام کرد برای بازنشستهکردن اساتید پیشکسوتش، برنامه دارد و گلشنی اولین نفرِ این فهرست است. شریف البته میتوانست او را با استناد به رتبهی «استاد ممتازی»اش بازنشست نکند اما از این امتیاز، استفاده نکرد و از یکم مرداد، او را بازنشسته کرد. گلشنی حالا دیگر رئیس گروه فلسفهعلم دانشگاه شریف نیست، کتابخانهاش در ساختمان این گروه به جای دیگری منتقل شده و صرفا مشغول فعالیتهای علمی است و میگوید در حال نوشتن کتاب خاطرات است؛ کتابی که احتمالاً انتشارش جنجالساز خواهد شد. مثل بسیاری از صحبتها و سخنرانیهای دکتر در سال97.
رئیس سال: محمدمهدی طهرانچی
سونامی تغییرات در دانشگاه آزاد، از اواخر سال95 و انتصاب ولایتی به ریاست هیاتامنای این دانشگاه آغاز شد. ولایتی با اقتدار آمد و در طرفهالعینی، عملیات پاکسازی مسئولیتهای ردهبالای دانشگاه آزاد را به سرانجام رساند. پس از مدتی ادارهی این دانشگاه با سرپرست، فرهاد رهبر به ریاست بزرگترین و پرامکاناتترین دانشگاه کشور منصوب شد. زوج ولایتی-رهبر کشتی تغییرات را مدیریت میکرد و فاصله دانشگاه آزاد با مدیریت پرابهام و ناکارآمدِ گذشته را افزایش میداد. اما سایه اختلافات، کمکم بر سر رابطهی این دو نفر سنگین شد و در یک روز گرم تابستانی، خبر برکناری فرهاد رهبر در جلسه هیاتامنای دانشگاه آزاد رسید.
گزینه جایگزینی رهبر، از مدتها پیش مشخص بود: محمدمهدی طهرانچی. استاد دانشگاه شهید بهشتی و رئیس سابق این دانشگاه که در دوران رهبر، رئیس دانشگاه آزادهای تهران بود. ارتباط دوستانهی او با ولایتی و هماهنگی بیشترش با رئیس هیاتامنا احتمالاً یکی از دلایل اصلی انتخاب او بوده. طهرانچی تا 27 آبان97 سرپرست بود و با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، رسما رئیس دانشگاه آزاد شد و کمتر از دو ماه بعد، سختترین چالش دوران ریاستش را تجربه کرد. او در جریان سانحه تلخ واژگونی اتوبوس در واحد علوم و تحقیقات، از همان لحظات اول در متن حادثه حضور داشت و چند روز بعد از فاجعه، وقتی تجمعات دانشجویان علیه مدیریت این دانشگاه شدت گرفت، خود را به میان آنها رساند و بیواسطه نظراتشان را شنید. او با حضور بین دانشجویان در کنار دادستان کل کشور، توانست تا حد زیادی، آتش خشم دانشجویان را کنترل کند. طهرانچی پس از این آزمون دشوار، دوران مدیریت نسبتاً آرامی در دانشگاه آزاد داشت و برنامههای بلندپروازانهاش برای تبدیل این دانشگاه به برترین دانشگاه کشور را به کمک مدیران و رسانههای تحت امرش، پی گرفت.
پدیدهی سال: حجتالاسلام و المسلمین مصطفی رستمی
دانشجویان قدیمی دانشگاه بوعلیسینای همدان و دانشجویان فعلی دانشگاه شریف او را خوب میشناسند. حجتالاسلام و المسلمین مصطفی رستمی، روحانی بلندقامت، برای مدتی طولانی مسئول نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاه بوعلی همدان بود و از آبان95 به عنوان مسئول این نهاد در دانشگاه صنعتی شریف انتخاب شد. حدود یک سال بعد و با حکم حجتالاسلام محمدیان، به عنوان معاون فرهنگی نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاههای کشور منصوب شد. رستمی جوان، مراحل ترقی را به سرعت طی کرد و در شهریور97 با حکم رهبر انقلاب، به جای حجتالاسلام محمدیان به ریاست کل نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها منصوب شد. آقای محمدیان که مدتها به دنبال کنارهگیری از این جایگاه بود، جای خود را با تمایل و اختیار، به کسی داد که در همین شش ماه، نشان داده که با انرژی فراوان و برنامههای مدوّنی پا به نهاد گذاشته.
حضور فعال رستمی در نشستهای دانشجویی و حضور بیواسطهاش در میان مردم در رویدادهایی مثل پیادهروی اربعین یا راهپیمایی22 بهمن، از او شمایل یک روحانی محبوب را در میان دانشجویان ساخته. کسی که جایگاه پدرانهی نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها را مانند حاجآقای محمدیان درک کرده و در یکی از اولین اظهارنظرهایش، خبر از پیگیری پروندهی دانشجویان بازداشتشده در جریان فتنه دیماه96 داد. سال 97 برای رستمی و نهاد نمایندگی رهبری در دانشگاهها، سال آغاز یک اتفاق تازه بود. اتفاقی که حالا پیش روی دانشجویان است و برای قضاوت خوب و بد آن، نیاز به زمان بیشتری داریم.
قربانی سال: مهدی هادوی
سهشنبه چهارم دیماه، روزی تلخ و فراموشنشدنی برای جامعه دانشگاهی کشور بود. روزی که میتوانست یک روز معمولی زمستانی در آستانهی امتحانات پایانترم اول دانشگاهها باشد، با فاجعهای تلخ در ذهنها ماندگار میشد. اتوبوس دانشجویان دانشگاه آزاد واحد علوم و تحقیقات در این روز واژگون شد تا 10 نفر به کام مرگ فرستاده شوند.
این ماجرا اما تا هفتهها بعد، در صدر اخبار دانشگاهی کشور بود. ریشهیابی و پیگیری دلایل وقوع این سانحهی دلخراش، توجه رسانهها را به یک پروندهی خاکگرفتهی تاریخی جلب کرد. پروندهای متعلق به سالهای ابتدایی دهه هشتاد. روزهایی که واحد علوم و تحقیقات دانشگاه آزاد هنوز توسعه داده نشده بود و این دانشگاه برای کسب مالکیت بر زمینهای مرتفعِ منطقهی حصارکِ تهران، دندان تیز میکرد.
ماجرا این است: زمینهایی که امروز تحت تملک دانشگاه آزاد است و مسئولین این دانشگاه به «علوم تحقیقات» و «هتل فرهیختگان» در این زمینها افتخار میکنند، روزگاری نه چندان دور متعلق به آقای مهدی هادوی بوده. دادستان اسبق انقلاب اما این زمینها را در جریان یک یورش مخوف و دردناک، از دست میدهد و دانشگاه آزاد اسلامی، مالک زمینهایی میشود که این روزها دانشجویان زیادی در آنها تحصیل میکنند. انتشار فیلم درگیری مامورین منتسب به دانشگاه آزاد با خانواده آقای هادوی و ضرب و شتم شدید دختر ایشان، جنجالهای فراوانی در فضای مجازی به راه انداخت تا به بهانه یک اتفاق تلخ دانشگاهی، یک پروندهی اسرارآمیز قضائی نیز پس از سالها در افکار عمومی گشوده شود.
تشکل سال: بسیج دانشگاه شهیدچمران اهواز
عادت کردهبودیم. اینکه سلبریتیها چند وقت یکبار بیایند و در توییتر یا اینستاگرام به باورهایمان متلک بگویند و بروند برایمان عادی شدهبود. مینشستیم و حرص میخوردیم و از این حجم سطحینگری و خاماندیشی چهرههای فرهنگی و ورزشی متاسف میشدیم. کار دیگری نمیکردیم. شاید چون ایده خلاقانهای نداشتیم و شاید چون از مواجهه با این جماعت، نگران بودیم.
بروبچههای یک تشکل دانشجویی در اهواز اما هم ایده داشتند و هم نگرانی نداشتند. چند روز پس از پایان کار تیم ملی در جام جهانی 2018، کاپیتان تیم ملی درباره مشکلات کشور نوشت:«آقایان کاظمین و کربلا جای خود، اما شلمچه و جزیره مینو را چه میشود؟ چرا پولها و گنبدهای ما را به جای عراق به شلمچه نمیآورید؟» بچههای بسیج دانشگاه چمران اما به جای پاسخ تند به این اظهارنظر عجیب، راه متفاوتی را در پیش گرفتند. آنها به شجاعی نامه زدند و او را برای حضور در اردوی جهادی و حل مشکلات مردم جنوب کشور دعوت کردند. شجاعی هم کمی بعد، پاسخ بچههای بسیج را در اینستاگرام داد و مهمان اردوی جهادی آنها شد. سلبریتیِ معترض، حالا به اردوی جهادی آمده بود و صف حضور در این اردوها را بلندتر میکرد.
حضور شجاعی در میان جهادگران، خاصترین اتفاق تشکلیِ سال97 بود. اتفاقی که نشان داد گاهی به جای پاسخهای تند و تیز به سلبریتیها، میتوان آنها را پای کار انقلاب آورد و نه در فضای مجازی، که در فضای حقیقی از ظرفیتشان به نفع مردم استفاده کرد. حالا بسیج دانشجویی دانشگاه شهیدچمران اهواز را خیلیها میشناسند. خیلیهایی که از این خلاقیت جذاب بروبچههای بسیجی، کیفور شدند.
کانون فرهنگی سال: هیات الزهرای دانشگاه شریف
اینکه عمر یک هیات به 20 سال برسد، اصلاً چیز عجیبی نیست. در کشور ما هیئات زیادی وجود دارند که عمرشان به بیش از یک قرن رسیده و هنوز هم بیرق عزاداری امام حسین(ع) را برافراشته میکنند. اما اینکه یک هیات دانشجویی، در دل یکی از نخبهپرورترین و البته مهاجرسازترین دانشگاههای کشور 20 ساله شود و تمام سختیها را به جان بخرد، یک اتفاق ویژه است. هیات الزهرای دانشگاه شریف -که تاسیس آن حاصل دغدغهی جمعی از دانشجویان خوابگاهیِ این دانشگاه بوده- در اردیبهشت97 جشن بیست سالگی خود را برگزار کرد. جشنی با حضور بسیاری از دانشجویان قدیمی و جدید این دانشگاه، و البته روسای فعلی و اسبق شریف. علاوه بر این، هیات شریف امسال میزبان نخستین گردهمایی هیئات دانشجویی دانشگاههای تهران بزرگ بود تا هیاتهای دانشجویی هم مثل تشکلها برای خودشان تشکیلات و نظام مشخصی بسازند و بیشتر با هم تعامل کنند.
هیات الزهرا حالا و پس از 20 سال، یکی از مهمترین هیئات تهران است که سخنرانیهای پرطرفدار حاجآقای قاسمیان را در محرم و رمضان میزبانی میکند، هر سال یک اردوی بزرگ مشهد را برای حدود 1000 نفر از شریفیها ترتیب میدهد و البته در آخرین روزها و ساعات سال97 هم در حال خادمیِ معتکفین مسجد دانشگاه شریف بود.
هیات پرکار و فعال دانشگاه شریف البته در سال97، با موانع فراوانی مواجه بود و از درون دانشگاه شریف، اسیر زخم زبانهای تلخی میشد. گاهی از سوی دانشجویان چپگرا بابت هزینهها و امکاناتش- که حاصل کمکهای مردم و بانیان بود- متلک میشنید و گاهی از مسئولین راستگرا به وابستگی سیاسی متهم میشد. گذر از همه این چالشها و زخم زبانها، و رسیدن به سال بیست و یکمِ فعالیت در دانشگاه شریف اما هیات الزهرا را شایسته دریافت عنوان «کانون فرهنگی سال» کرده است.
دانشجوی سال: سحر مهرابی
سخنرانیهای دانشجویان در افطاری رمضانی با رهبر انقلاب، همیشه یکی از اتفاقات جنجالی سال است. چه وقتی در حضور وزرای علوم و بهداشت آنها را زیر تیغ انتقاد میبرند و چه وقتی که به روسای قوا کنایه میزنند. امسال اما افطاری دانشجویان با رهبر انقلاب، یک سخنران متفاوت داشت. دانشجویی که بیتعارف آمده بود تا از موضعی متمایز، نظرات گروهی از دانشجویان را در برابر رهبر انقلاب مطرح کند.
مهرابی، با ظاهری متفاوت از بقیهی سخنرانانِ خانم این دیدار، صحبتش را با اشاره به وجود «بحرانهای متعدد» در کشور آغاز کرد و کمی بعد هم از «تضعیف ساختارهای قانونی از طریق ایجاد نهادهای موازی سیاسی- امنیتی، مداخلات غیرقانونی نیروهای نظامی-امنیتی در وظایف نهادهای منتخب ملت، تضییع حق انتخاب مردم با ردصلاحیتهای سلیقهای و دخالتهای فراقانونی قوه قضاییه» گفت.
مهرابی که به عنوان نماینده نشریات دانشجویی سخنرانی میکرد، در سخنانی کمسابقه، در حضور رهبر انقلاب از حصر سران فتنه با تعبیر «هشت سال حصر غیرقانونی» یاد کرد. صحبتی که با واکنش تند حضار جلسه مواجه شد اما رهبر انقلاب معترضین به ادعاهای مهرابی را به سکوت و آرامش دعوت کردند. مهرابی پس از چند دقیقه نطق طوفانی و بازگو کردن تقریباً تمام ادعاهای اصلاحطلبان در حضور آیتالله خامنهای، از رهبر انقلاب خواست «تصمیم بزرگ» بگیرند و صحبتش را تمام کرد. بعد هم دقایقی به صورت خصوصی با ایشان گفتگو کرد و از آقا طلب یک یادگاری داشت و با هدیهای که از رهبر انقلاب گرفت، حسینیه امام خمینی را ترک کرد.
سحر مهرابی، در روزهایی که جماعت ضد انقلاب به دنبال ایجاد تصویری تندخو و خودکامه از نظام اسلامی هستند، تبدیل به نماد آزادی بیان و اندیشه در جمهوری اسلامی شد. مهرابی تقریباً هیچ نکتهای را ناگفته نگذاشت و با صراحت، هر آنچه میخواست را با رهبر انقلاب در میان گذاشت. سخنرانی مهرابی، کابوس کسانی شد که میخواستند انتقاد و صراحت لهجه در جمهوری اسلامی را ناممکن نشان دهند. او با آن سخنان جنجالی، شایسته عنوان «دانشجوی سال» است.