یک روز گذشت و ما نه آب برای شستشو داشتیم و نه پخت و پز، تنها مقداری آب برای خوردن بود؛ تازه متوجه سختی زندگی در این روستاها شدیم.
گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو؛ * وقتی از حضور دانشجویان در مناطق محروم در قالب اردوی جهادی میشنویم، شاید اولین تصویری که به ذهنمان میرسد، ساخت و تعمیر بناهای عمومی و خصوصی روستاییانی است که توان بازسازی خانه ها و مساجد خودشان را ندارند، اما این، همه آن چیزی نیست که در یک اردوی جهادی اتفاق میافتد. تنها دانشجویانی که کار عمرانی بلدند، در اردوها شرکت نمیکنند و همه نیاز مناطق محروم، به ساخت و ساز نیست.
اصلا اردوهای جهادی بیشتر از آنکه فعالیتی عمرانی باشد، کاری انسانی است؛ گروهی از انسانهایی که توانسته اند در جامعه خود را به جایگاهی برسانند، به مناطق محروم میروند و تخصص و مهارت خود را به رایگان در اختیار مردم میگذارند و تلاش میکنند مشکلی را حل کنند.
حاشیههای یواشکی از حضور جهادگران در خانه مستمندان
محمدرضا سبزه کار، مسئول گروه جهادی شهید فایده که متشکل از دانشجویان دانشگاه آزاد بیرجند است، به بیان حاشیههایی از اردوهای جهادی پرداخته است.
او میگوید: در یکی از روستاها به منزل خانمی رفتیم که فرزند ۱۱ ساله اش معلول بود و توان رفتن به مدرسه را نداشت؛ آن خانم میگفت که حتی هزینه تأمین پوشک برای فرزند معلولش را ندارد.بچههای گروه بسیار تحت تأثیر قرار گرفته بودند. دیدم که یکی از بچهها به صورتی که کسی نبیند، مقداری پول از جیب خود درآورد و زیر فرش خانه پنهان کرد.
آن روز گذشت؛ اما بعد که دوباره سراغ آن خانواده را گرفتیم، متوجه شدم که چند نفر از بچههای گروه همین کار را کرده بودند و مبالغی را پنهانی برای کمک به این خانواده لابه لای فرش و پشتیها گذاشته بودند که هیچ وقت هم نفهمیدیم کدام بچهها بودند.
مسئول گروه جهادی شهید فایده ادامه میدهد: در یکی از روستاها که برای غربالگری رفته بودیم، با بچهها تصمیم گرفتیم که پول جمع کنیم و دستگاههای لازم را بخریم. یکی از اهالی روستا را هم آموزش دادیم و دستگاهها را به وی سپردیم. به این صورت اهالی روستا در زمانهای لازم، خودشان غربالگری را انجام میدادند و وضعیت جسمی خود را پایش میکردند.
اردوهای جهادی فرصتی برای رشد روحی و اخلاقی کسانی است که روی خوش زندگی را بارها تجربه کرده اند و در آغوش امکانات مختلف زندگی کرده اند. اصلا فرصتی است که جوانان از دل شهرها خارج شوند و در دل روستاها، سختیها و کاستیهای زندگی را تجربه کنند.
یک روز بدون آب!
دانیال مدبرعزیزی، مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه بیرجند نیز بخشی از تجربیات را خود را اینگونه مطرح میکند: در یکی از اردوهای جهادی در روستای فیروزآباد بودیم که یک روز آب قطع شده و کلا چهار لیتر آب داشتیم.
مدبرعزیزی ادامه میدهد: امکان اینکه اهالی روستا برای ما آب بیاورند وجود داشت، اما تصمیم گرفتیم آب نیاوریم تا بچهها مقداری در سختی قرار گیرند.
مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه بیرجند میگوید: یک روز گذشت و ما نه آب برای شستشو داشتیم و نه پخت و پز، تنها مقداری آب برای خوردن بود. وقتی بچهها شرایط خود را شبیه اهالی روستا دیدند و با مردم همزادپنداری کردند، تازه متوجه سختی واقعی زندگی در این روستاها شدند. همان شب و در این شرایط، در صحبت با بچهها متوجه شدم که همین یک روز بی آبی برای آنان این دغدغه را چند برابر کرده که مشکلات روستا را حل کنند.
مدبرعزیزی میگوید: علاوه بر آن از بچهها ایثارگریهای جالبی دیدم؛ مثلا در آب خوردن قناعت میکردند تا به بقیه هم آب برسد؛ یا برای اینکه دوستشان آب بخورد، خودشان آب نمیخوردند.
این دانشجوی جهادگر درباره اثرگذاری اردوهای جهادی در یکی از روستاها نیز خاطرهای بیان میکند و میگوید: در روستای اسماعیل آباد، در همان مدتی که در روستا بودیم، یکی از جوانان روستا ارتباط خیلی خوبی با گروه گرفته بود و با ما رفیق شده بود.
وی میگوید: این جوان روستایی از گروه و فعالیتهای ما تأثیر زیادی گرفته بود و خودش هم به برگزاری اردوهای جهادی علاقهمند شده بود. یکی دو سال بعد فهمیدیم که خود این جوان گروه جهادی تشکیل داده و آموزشهای لازم را برای انجام فعالیتهای جهادی در روستاها دیده بود.این جوان روستای اسماعیل آباد با گروه خود در همان اسماعیل آباد یا در روستاهای اطراف، کار جهادی میکرد و باعث و بانی بسیاری از آبادانی و دستگیری از محرومان در منطقه شده بود.