گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو؛ «آریو برزن» برای ما آشناست. نامش را در کتابهای درسی خواندهایم و از نبرد حماسیاش برای دفاع از ایران زیاد شنیدهایم. او برای بسیاری از ما، اولین نماد وطندوستی است و پدر معنوی تمام سردارانی که در این دوهزار و چندصدسال، از خانه دفاع کردهاند. «آریابرزن»، اما برای ما نام آشنایی نیست. وقتی اولین بار میشنویمش، تصور میکنیم تلفظی متفاوت و خوانشی دیگر از همان نام «آریوبرزن» باشد که هم هست و هم نیست. احتمالا آقای محمدی، خواسته با این نامگذاری، روحیاتی شبیه سردار اسطورهایِ ایرانی را در پسرش زنده کند. حاصل، اما متفاوت است. «آریابرزن محمدی»، مرد تقریبا ۴۲ سالهی متولد کویت و تحصیلکرده انگلستان و متقاضی برای عضویت در هیاتعلمی دانشگاه تهران، نشانی از سردارِ اسطورهای ندارد.
سابقه طولانیاش در همراهی با وطنفروشان و دشمنان مردم را شاید بتواند از ذهن آدمهایی که قرار است رای به هیاتعلمی شدنش بدهند پاک کند، اما نمیتواند این سابقه سیاه را از دسترس رسانهها دور نگه دارد. آریابرزن، برای عضویت در هیاتعلمی دانشگاه تهران دست و پا میزند و این روزها اخبار تازهای از تقلای او برای ماجراجویی در دانشگاه تهران شنیده میشود. اما پیش از هر قضاوت و تحلیلی بیایید ببینیم «آریابرزن محمدی» کیست؟
از کویت به سرزمین ملکه
«جنبش سبز نقطه عطفی در تاریخ معاصر است که زمان را به دو قسمت پیشا ۸۸ و پسا ۸۸ تقسیم میکند. سال ۸۸ پایان بالقوگی های درونی فضای موجود بود. جایی که سیاست های گذشته به پایان خود سلام میکنند...پسا ۸۸، نقطه آغاز مرگ نمادین است. جایی که گونه دیگری از سیاست ورزی متولد میشود. سیاستی که نه دل نگران نمادها و ارزشهای نظم موجود، که دل سپار برساختن نوع جدیدی از روابط اجتماعی و خلق فضایی دیگرگون است. سیاستی که به دنبال مَشکی نوست تا که شراب تازه اش را در آن ریزد. این گذار از نظم پیشین به نظم ممکن ما را به فراروی از جنبش سبز دعوت میکند. باید مرگ واقعی را از دالان جنبش سبز دست به دست کرد تا در انتهای آن با واقعیت مرگ خود رو به رو شود. در انتهایِ همین دالان است که مرگ نمادین تازه آغاز میگردد.»
این جملات رمانتیک را در وصف فتنه88 (یا به قول نویسنده، جنبش سبز) آریابرزن محمدی نوشته. همراه با فردی به نام «ایمان واقفی». آریابرزن محمدی و همکارش در بخش دیگری از این دُر و گوهرهای گرانبها ادامه میدهند:
«پذیرش قواعد بازی اما جنبش سبز را در دایره نظم مسلط محدود نکرد. عقیم ماندن مطالبات جنبش او را بر آن داشت تا با تعرض به مرزهای نمادین موجود، نوید فضایی جدید سردهد، فضایی در راه که خود بر شانههای سیاستی بدیل استوار بود. این فضا و سیاست بدیل، نه تنها سودای نفی نظم مستقر در سر داشت، که نفی سیاست اصلاح طلبانه را نیز اندیشه میکرد. گویی جنین جنبش سبز، سنتزی بود که از رحم این نفی دوگانه زاییده میشد. او سیاست را از درون صندوقهای رای به میان خیابانهای شهر کشاند. او دیگر نه به نمایندگان مجلس و کرسی ریاست جمهوری دلگرم، که به لرزش شهر زیر قدمهای اعتراض میلیونها انسان پشت گرم بود. او خون دختری با شمایل سکولار را نماد سرخی پرچم خود کرد و هنگامه عمود شدن خورشید بر آسمان شهر بر طبل "استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی" کوبید. جنبش سبز آشکارا سودای گسستن از سیاستهای پیشین داشت.»
گذشته از اعترافات صادقانهی این مقاله دربارهی ماهیت ضد نظام و حتی ضد اسلام جنبشِ فتنهگران، آریابرزن محمدی در این متن که آن را برای سایت «گویانیوز» نوشته، به خوبی خلاصهای از باورهای خود درباره نظام جمهوری اسلامی را به تصویر میکشد؛ و البته نکته جالب درباره این مقاله، تاریخ انتشار آن است: ۲۲ بهمن ۹۱. سه سال پس از فتنه و در روزهایی که غبار حاصل از ماجراجویی شکستخوردگان انتخابات ۸۸، فرونشسته بود و بسیاری از حامیان فتنه، از آن دست کشیده بودند. حتی سیدمحمد خاتمی در اسفند ۹۰ و با حضور در انتخابات مجلس نهم، حساب خود را از تحریمکنندگان انتخابات جدا کرده بود.
همه این حقایق در کنار هم، نشان میدهد آریابرزنِ ایرانی-کویتی-انگلیسی، از دیرپاترین حامیان فتنه88 بوده و تا مدتها پس از آن، در کنار اپوزسیون قرار گرفته.
آریای رها!
در تقلای بازگشت
دانشگاه تهران در اطلاعیهای، گفته که آریابرزن محمدی، بهمنماه96 برای عضویت در هیاتعلمی «گروه مطالعات منطقهای دانشکده حقوق و علوم سیاسی» درخواست داده و پرونده علمیاش در تاریخ 21 آذر97 توسط کمیته مربوطه تایید شده. مسئولین دانشگاه البته درباره سوابق سیاسی آقای آریابرزن چیزی نگفتهاند و بررسی صلاحیتهای عمومی او را خارج از مسئولیت خود دانستهاند. بررسی وبسایت گروه مطالعات منطقهای دانشکده حقوق و علومسیاسی دانشگاه تهران هم نشان میدهد هنوز خبری از تایید صلاحیت آقای حامی فتنه نیست و نام او در میان اعضای هیاتعلمی این گروه دیده نمیشود. گروهی که الهه کولایی، نماینده اصلاحطلب مجلس ششم ریاست آن را بر عهده دارد. ریاستی پرحاشیه که با سازوکاری مبهم بدست آمد و مورد اعتراض شماری از دانشجویان این دانشگاه قرار گرفت(اینجا و اینجا).
آریابرزن در توییتر: حامی روحانی و قدردان پادشاه عمان
آریابرزن البته در جریان انتخابات دوازدهم ریاستجمهوری، از اعضای کمپین روحانی بوده و بارها در توییتر از او حمایت و یا توییتهای حمایتی با هشتگ #تا1400باروحانی را منتشر کرده.
چند ماه بعد و وقتی نام الهه کولایی برای تصدی شهرداری تهران مطرح میشود هم، آریابرزن در میدان حمایت از خانم کولایی است و توییت او را بازنشر میدهد.
او در ایام امضای برجام هم حسابی پای کار برجام آمده و حتی برای امضای آن از پادشاه عمان هم تشکر کرده!
برآیند کنشهای آریابرزن محمدی در توییتر نشان میدهد او، تصویری کامل از یک «حامی روحانی» را در طی سالهای فعالیتش در توییتر به تصویر کشیده. شخصیتی مدافع برجام، طرفدار روحانی و تریبون ظریف و دیپلماتهای وزارت امور خارجه. اینکه چرا در آستانهی درخواست برای عضویت در هیاتعلمی دانشگاه تهران، فعالیت در این شبکه اجتماعی را متوقف کرده و تا امروز هیچ کنشی در آن نداشته، سوالی است که نمیتوان پاسخی قطعی برای آن یافت، یا شاید هم یافتنش کار ما رسانهایها نیست!
یک جذب مبهم
اشاره سیف به انتخاب پرحاشیهی خانم الهه کولایی به ریاست گروه مطالعات منطقهای است که بالاتر ماجرایش را گفتیم. سیف همچنین گفته:« این فرد هم سعی میکنند افرادی مثل خودش را جذب کند، همین میشود که میبینیم تلاش میکنند فردی که در آمریکا، انگلیس درس خوانده و برای نظام اصلا ارزشی قائل نیست را جذب کنند.»
از سوی دیگر، مهدی بختیاریزاده، مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه تهران هم در گفتگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجو درباره جذب آریابرزن محمدی گفت:« ماجرای درخواست عضویت هیات علمی آریا برزن محمدی از چند ماه پیش در دانشگاه تهران مطرح شده است. با این وجود ما وقتی این ماجرا را شنیدیم آن را پیگیری کردیم و سوابقی که از او موجود است را جمع آوری و دسته بندی کردیم و آنها را تحویل مسئول نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری و حراست دانشگاه تهران دادیم که آنها نیز قول پیگیری دادند.»
اما نکته جالب در حرفهای بختیاریزاده اینجاست که میگوید:« گویا عطف به آن سوابق که مسئولان ذیربط هم از آن مطلع بودند، بنابر شنیدهها درخواست عضویت هیات علمی آریابرزن محمدی پس از بررسی در هیات جذب دانشگاه تهران رد شد. با این وجود پس از این موضوع باز هم شنیدیم که او مجدد از مجاری دیگر موضوع را پیگیری کرده و دوباره پرونده جذب او در هیئت جذب فعال شده است.» اینکه «مجاری دیگر» چه کسانی هستند و آیا میتوان ردپای آنها را در دولت دید یا نه، پرسش مهمی است که فیالحال پاسخ روشنی برای آن وجود ندارد.
ماجرای «مجاری دیگر»
چرا جلوی تدریس اینها در برخی از دانشکده های دانشگاه تهران رو نمیگیرند !!؟ یا خبر ندارند یا دانشجو از ترس نمیتواند چنین مواردی را گزارش کند چون کارش گیر استاد است
سربسته بگوییم که اساتیدی که سالها در خارج زندگی کردند و الان در دانشگاههای ایران دارن تدریس میکنند رو بیشتر نظارت داشته باشید بر تدریس و مطالبی غیر درسی و غیر علمی که به دانشجو ارائه میدهند
فشارها و لابی های پشت پرده برای جذب غربزده ها در هیات علمی تمامی ندارد.
http://ariabarzan.blogfa.com/post/1
با سپاس
آریابرزن محمدی