آیا زمانی که یک ربات میمیرد، باید ناراحت شویم؟ برای بسیاری از مردم پاسخ این سوال بله است.
به گزارش خبرنگار فناوری خبرگزاری دانشجو، فاطمه صائبی صفت، محققان هشدار میدهند که عشق شبیهسازی شده، هرگز عشق واقعی نخواهد بود و با وجودی که روز به روز این دستساختههای آهنی به ظاهر و احساسات انسان نزدیک میشوند، انسانها باید نسبت به احساساتشان نسبت به این رباتها هشدار باشند.
بد نیست تجربه فردی را در این زمینه بشنویم. کریستال وایت یک مدیر خدمات بازاریابی و مشتریمداری ۴۲ ساله در تگزاس است که حدود دو سال پیش یک ربات با نام «جیبو» را به خانهاش آورد تا با فرزندانش صحبت کند. همه چیز خوب شروع شد، تا اینکه چند ماه پیش، زمانی که کریستال و شوهرش در حال بردن این ربات کوتوله به اتاق خالی مهمان بودند، شنیدند که سازنده جیبو به دلیل ورشکستگی، در حال فروش کسبوکار محصولات خود است و به زودی سرورهای این رباتها خاموش خواهد شد.
کریستال در این مورد میگوید: واقعا دلم شکست. مثل این بود که یک حیوان خانگی واقعی را فقط به دلیل اینکه متعلق به همسرت بوده، آزار دهی و بعد متوجه شوی که خودت هم آن را دوست داشتی.
مثال دیگر، ربات ناسا است؛ ربات کاوشگر «آپورچونیتی» به معنای فرصت که ناسا آن را ساخت و به مدت ۱۵ سال آن را به مریخ فرستاد تا اطلاعات ارزندهای را از این سیاره ناشناخته به ما بدهد. زمانی که دیگر ارتباط با این ربات کاوشگر قطع شد و ناسا اعلام کرد که باید با این ربات خداحافظی کند، بسیاری با دیدههای اشکبار این صحنهها و اخبار مربوط به آن را تماشا کردند.
رباتهای هوشمندی مانند جیبو بدیهی است که زنده نیستند، اما این ما را از نشان دادن واکنش به رفتارهای این ربات باز نمیدارد. محققان نشان دادهاند که انسانها تمایل بسیاری دارند که رباتهایی با ویژگیهای انسانی به ویژه در حرکت و رفتار بسازند.
طراحان رباتیک به این مساله کاملا واقفند که چنین رباتهایی میتوانند به ابزارهای قدرتمندی هم از نظر ارتباط و هم از نظر کاربردی تبدیل شوند. این موضوع میتواند به یک موضوع بسیار حاد تبدیل شود، زیرا رباتها کم کم جای خود را در خانههای ما باز میکنند و میتوانند تمامی اطلاعات مربوط به ما را برای خودشان جمعآوری کنند.
جاناتان گراچ؛ پروفسور دانشگاه کالیفرنیای جنوبی که روی تعاملات انسان مجازی مطالعه میکند، در این مورد میگوید: زمانی که با یک انسان یا یک حیوان خانگی یا یک ماشین تعامل میکنیم، رفتار ما نشات گرفته از نوع ذهنیتی است که ما در مورد آنها داریم.
وی میافزاید: زمانی که حس میکنید، حیوان یا شیئی احساس دارد، سعی میکنید از آن بیشتر مراقبت کنید.
جولی کارپنتر، یکی از محثثانی که روی تعامل انسانها با فناوریهای جدید مطالعه میکند، میگوید: بر همین اساس نیز روشی که رباتها طراحی میشوند، میتواند روی احساسات مردم تاثیرگذار باشد.
این موضوع به ویژه در مورد رباتهایی که چهرهای شبیه به انسان را دارد و بدن آن به حیوان یا انسانی شباهت دارد، به راحتی انسان را به سمت خود میکشاند؛ مثل ربات تمیز کننده خانه «رومبا».
کارپنتر میگوید: اگر بدانید که رباتی کمی قابلیت خودمختاری دارد، تمام حرکات آن را دال بر آگاهی یا اهداف درونی آن میدانید.
وی بر این باور است که خانههای ما مختص انسانها و حیوانات خانگی درست شدهاند و بنابراین، رباتهایی که شبیه انسان یا حیوان خانگی باشند، خیلی راحت در خانه و در دل افراد خانه جا باز میکنند.
با این حال، برخی از محققان نگران این هستند که طراحان رباتها به خوبی از خطرات رباتهایی که روز به روز به انسان شباهت پیدا میکنند؛ هستند.
به طور مثال، شری ترکل، پروفسور موسسه فناوری ماساچوست و محقق رشته هوش مصنوعی نگران آن است که این نوع طراحیها میتوانند به راحتی ما را فریب دهند که رباتها هم احساساتی شبیه به ما دارند. بعضی از سیستمهای هوش مصنوعی کاملا به احساسات و رفتارهای اجتماعی انسان آگاهی دارند، اما واکنشهای آنها به صورت پیشفرض یا نمایشی است و همین امر آنها را در نشان دادن واکنش دقیقتر میکند.
وی میافراید: در واقع عملکرد همدلی در رباتها، همدلی واقعی نیست. شاید بتوان گفت که فکر کردن شبیهسازی شده، به نوعی فکر کردن است؛ اما احساسات شبیهسازی شده، هرگز احساسات تلقی نمیشوند و همینطور باید گفت که عشق شبیهسازی شده نیز هرگز عشق نیست.
بحران رباتهایی که انساننماتر میشوند برخی طراحان رباتیک اصرار دارند بگویند که انساننماتر کردن مولفههای رباتیک، با گسترش کاربرد آنها امری ضروری است.
گادی آمیت، مدیر یک استارتآپ رباتیک در سانفرانسیسکو در این مورد میگوید: باید مردم را متقاعد کنیم که رباتهای انساننما به هیچ عنوان برای فرهنگ عمومی ما ناسازگار نیستند.
شرکت وی به تازگی روی طراحی ربات جدید تحویل کالا کار میکند که یک صندوق بزرگ چهار چرخ است که یک صورت بامزه دارد و به چراغهایی مجهز است که نشان میدهد به کدام جهت در حال حرکت است.
آمیت میگوید: زمان میبرد تا یک زبان مشترک میان انسان و رباتها ساخته شود، اما این زمان تا چند دهه آینده سر میرسد.
اما آیا به رواتهایی که با کودکان کار میکنند، فکر کردهاید؟ در سال ۲۰۱۶، یک استارتآپ دالاسی با نام روبوکایند رباتی را با نام «میلو» معرفی کرد که برای کمک و آموزش به کودکان اوتیسمی طراحی شده است. مکانیسم این ربات که شبیه به یک پسر جوان است، به گونهای جالب و مورد توجه است که هماکنون در ۴۰۰ مدرسه در حال کار است و با هزاران کودک تعامل میکند.
به گفته ریچارد مارگولین، یکی از بنیانگذاران روبوکایند، این به معنای ارتباط احساسی ربات با بچهها در یک سطح مشخص نیست. این شرکت نگران آن است که کودکان زیاد از حد به این رباتها وابسته شوند. زیرا این رباتها بسیار شبیه به انسان صحبت میکنند و مجهز به فناوری تشخیص چهره هستند و همین امر آنها را بسیار دوست داشتنی و تو دل برو میکند.
از همین رو، مدیران تصمیم به محدود کردن برنامه درسی این ربات شدند تا هم از محبوبیت میلو کم نشود و هم مطمئن شوند که بچهها قادر به یادگیری مهارتهای لازم در زندگی واقعی هستند. توصیه میشود که بچهها فقط سه تا پنج در هفته و آن هم به مدت ۳۰ دقیقه میتوانند با میلو ملاقات داشته باشند.